چرا حضرت علی اکبر علیه السلام امام نشد
چرا حضرت علی اکبر علیه السلام امام نشد؟ مگر حضرت علی اکبر (ع) از امام سجاد (ع) بزرگتر نبوده اند چرا امامت به او نرسید؟ با راسخون همراه باشید.
دوشنبه، 1 خرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده:
قربان منتظمی
خلافت و جانشینی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) امری الهی است که به دستور خدای رحمان به اهل بیت رسالت (علیهمالسلام) واگذار گردیده است. اما آنچه مشخص است و شیعه به آن اعتقاد دارد،
امام و خلیفه از جانب خدای رحمان تعیین میشود و امامت و خلافت از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شروع می شود و آخرالامر به بقیةالله الاعظم حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) ختم می گردد.
اما در میان فرزندان ائمه معصومین (علیهمالسلام)، امام زادگانی بوده اند که در کمال و شرافت، ویژگی هایی داشتهاند که در آن روزگار، همانند و مثلی برای آنان نمی توان یافت
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، معروف به علیاکبر، کنیهاش ابوالحسن (۳۳-۶۱ ه.ق)، فرزند امام حسین (علیهالسلام) و از شهدای کربلا در قیام امام حسین (علیهالسلام) است.
در مقاتل و منابع تاریخی او را نخستین شهید از بنیهاشم در روز عاشورا و شبیهترین مردم به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) دانستهاند. هنگام شهادتش، امام حسین (علیهالسلام) بالای سرش حاضره شده و قاتلان او نفرین کرد.
حضرت علیاکبر را پایین پای امام حسین (علیهالسلام) دفن کردهاند و امروز قبر ایشان داخل ضریح امام حسین (علیهالسلام) قرار دارد و محل زیارت مردم میباشد.
یکی از مطالبی که در مورد حضرت علی اکبر (علیه السلام) مطرح است این است که ایشان با توجه به اینکه از نظر سنی از امام سجاد (علیه السلام) بزرگتر بوده، اما امام نشده است.
در این مطلب به مطاب ضمن اشاره کلی به بحث هایی که در مورد امامت حضرت علی اکبر علیه السلام شده استمی کنیم تا پاسخ این سوال که: چرا حضرت علی اکبر امام نشد؟ روشن گردد..
چرا حضرت علی اکبر علیه السلام امام نشد؟
حضرت علی اکبر در کلام امام خمینی(ره)
حضرت امام خمینی (قدس سره) در درس اخلاقشان فرمودند: تمام مدایح و گفتار اهل بیت (علیهم السلام) خصوصاً حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در مورد حضرت علی اکبر (علیه السلام) حاکی از این است که اگر علی اکبر (علیه السلام) در کربلا به شهادت نمی رسید، خود، امام « مفترض الطاعه » می بود. ( یعنی امامی که اطاعت او واجب است) [1]
شایستگی برای خلافت و امامت از نظر معاویه
برتری و شایستگی اهل بیت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بر کسی پوشیده و مجهول نمانده است؛ تا آنجا که حتی دشمنان قسم خورده اهل بیت (علیهمالسلام) نیز به آن شایستگی ها اذعان و اقرار کره اند.
باید گفت بعضی از اوصاف ائمه معصومین (علیهمالسلام) در میان امام زادگان عظیم الشأن نیز به چشم میخورد.
معاویة بن ابوسفیان، به عنوان یکی از مشهورترین دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) که دوران عمر خود را در جنگ و دشمنی با آن انوار طیبه سپری کرده، از جمله افرادی است که به فضائل حضرت علی اکبر (علیهالسلام) اذعان کرده است.
ابوالفرج اصفهانی از مورخین مشهور اسلامی، بعد از ذکر نام حضرت علی اکبر (علیهالسلام) در روایتی صحیح السند، به اقرار معاویه در فضیلت حضرت اشاره می کند و می نویسد:
«روزی معاویة بن ابوسفیان به اطرافیان خودش گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کیست؟! اطرافیان معاویه گفتند:
جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: اینچنین نیست. شایستهترین فرد برای امر حکومت، علی اکبر فرزند حسین بن علی (علیهماالسلام) است که جدش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است و شجاعت بنی هاشم، سخاوت بنی امیه! و زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است.»[2] [3]
البتّه این سخن معاویه، در واقع، یک موضعگیرى سیاسى، به منظور نفى خلافت از خاندان رسالت است، نه این که واقعا او خلافت را حقّ حضرت على اکبر علیه السلام مى دانسته است.
روایت جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) در شب معراج، اسامی ائمه (علیه السلام) را دیدم که بر ساق عرش نوشته شده بود که دوازده اسم بود و سپس نام ائمه (علیه السلام) را بیان کردند.[4]در بارۀ این روایت نکاتی قابل ذکر است که یاد آوری میشود:۱٫
اگر چه در روایت جابر، نام «علی» (امام چهارم) مطلق آمده، ولی به قرینه روایات دیگر، مراد امام سجاد (علیه السلام) است؛ زیرا در برخی از آنها بعد از امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) تصریح به لقب حضرت شده است.[5]
با تحقیقی که در منابع روایی صورت پذیرفته است؛ مدرکی که دلالت بر این کند که اگر علی اکبر (علیه السلام) در کربلا شهید نمیشد، به مقام امامت میرسید، یافت نشده است.
ممکن است این شبهه برای کسی ایجاد شده باشد که در برخی از روایات تصریح شده است که جانشین امام معصوم (علیه السلام) باید فرزند بزرگتر باشد،[6]
با این حال چرا امام سجاد (علیه السلام)؛ (فرزند وسط) امام شد، در پاسخ به این شبهه ضروری است به این مسئله توجه شود که امامت فرزند بزرگتر، در جایی است که آن فرزند زنده باشد و در زمان شهادت امام حسین (علیه السلام)، بزرگترین فرزند، امام سجاد (علیه السلام) بوده است.
آیا امامت به فرزند بزرگ میرسد؟
شبهه امامت وی (و برخی دیگر از فرزندان ائمه همچون عبدالله افطح فرزند امام صادق علیهالسلام) از آنجا سر چشمه میگیرد که دستهای از شیعیان معتقدند: «امامت به فرزند بزرگ میرسد».
البته این روایت به همینجا ختم نمیشود بلکه ادامه آن چنین است: »مادامی که عیب و نقصی نداشته باشد». همین مسئله باعث شده که برخی از مورخان و علمای رجال شیعه، علی اکبر(جوان شهید شده) را «اصغر» و امام سجاد را «اکبر» دانسته اند[7]،
امّا در مقابل، بسیاری از نسبشناسان و مورّخان متقدّم و متأخّر، علی اکبر را بزرگ تر دانسته اند و از امام سجّاد به «علی اصغر» یاد کرده اند،[8]
چنان که سخن امام سجاد در مجلس یزید و ابنزیاد نیز که برادرش علی را بزرگتر از خویش شمرده مؤیّد همین دیدگاه میباشد.[9]
ابنادریس حلّی با استناد به نظر علمای نسبدان معتقد است آن علیبنالحسین که در کربلا به شهادت رسیده علی أکبر بوده نه علی أصغر، و از آنجا که این بحث یک بحث تخصصی علم أنساب است، باید قول آنها را بر علمایی مانند شیخ مفید که نسبدان نبودهاند ترجیح داد.
محقّق شوشتری امام سجّاد را علی اصغر دانسته و معتقد است ظاهراً مستند قائلین به اصغر بودن علی اکبر، مضمون روایتی است که جانشین امام را فرزند بزرگتر وی میداند، به همین جهت عدّهای پس از شهادت امام صادق قایل به امامت عبدالله افطح شدهاند. زیرا او بزرگتر از امام کاظم (ع) بود.
نصی از امام قبلی در مورد امامت لازم است
بزرگتر بودن سبب امامت نمیشود، امام کسی است که از جانب خداوند به امامت منصوب شده باشد و لذا میبایست نصّی از امام قبلی بر امامت وی وجود داشته باشد، که نه در مورد علی اکبر و نه در مورد عبدالله افطح نصی وجود ندارد.
شرط امامت زنده بودن امام است.
با فرض پذیرش خبر مذکور، مراد خبر، جایی است که فرزند بزرگتر دارای نقص جسمی نباشد، چنانکه عبدالله افطح این نقص را داشت.
هم چنین این امر در صورتی است که فرزند بزرگتر پیش از فوت امام از دنیا نرود، در حالی که علی اکبر پیش از شهادت امام حسین (علیه السلام) شهید شد و بعد از شهادت امام حسین امام سجاد فرزند بزرگتر امام حسین بود.[11] بنابراین ایراد این سخن که در مورد حضرت علیاکبر علیهالسلام مناسب به نظر نمیرسد.
امامت چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم(ع)،
چهارده معصوم، عنوانی است برای پیامبر اسلام(ص) و دخترش حضرت فاطمه(س) و امامان دوازدهگانه شیعه. این عنوان از صفت عصمت این چهارده تن گرفته شده است
از نظر شیعه امامیه چهارده معصوم(ع)، از تمام گناهان - چه کبیره چه صغیره- و از هر گونه سهو و خطا معصوم هستند.[12]عنوان چهارده معصوم در منابع روایی ذکر نشده است؛ اما در برخی روایات آن چهارده نفر در کنار هم ذکر شدهاند.
از جمله در روایاتی درباره آیه «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ؛ درختى پاک است که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است» [13] نقل شده است.
که شجره، رسول خدا(ص) و نسبش در بنیهاشم ثابت است. شاخه اصلی آن امام علی(ع)، عنصر و بنیاد آن حضرت فاطمه (س) و شاخهها و ثمرههای آن امامان هستند.[14]
در روایتی از امام باقر(ع) [15] و امام صادق(ع) [16] نیز نقل شده خداوند چهارده هزار سال پیش از خلقت آدم(ع)، چهارده نور از نور عظمت خود خلق کرد. سؤال شد آن چهارده نور کیانند، امام(ع) فرمود:
محمد(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) و امامان از نسل امام حسین(ع).به باور شیعیان، چهارده معصوم به لحاظ تقوا و تاییدات الهی بر همه اصحاب و بلکه مخلوقات خدا برتری دارند [17] و مودت و محبت آنان بر مسلمانان واجب است.[18]
بنابر آموزههای شیعه، ولایت و رهبری مسلمانان بر عهده اهلبیت(ع) است و نیز مسلمانان باید در مسائل دینی، اهلبیت(ع) را مرجع خود بدانند و به ایشان مراجعه کنند.[19]
تحلیلی بر جایگاه و عظمت حضرت علی اکبر (ع) در حفظ امامت در تشیع [20]
حضرت علی اکبر علیه السلام. وصفات اخلاقی
علی، ملقّب به «اکبر»، بزرگترین پسر امام حسین (علیه السلام) به شمار میآید، علی اکبر جوانی رشید، شجاع، راستگو، پاک و درستکار بود. در زیارت نامة وی میخوانیم:«سلام بر تو ای بسیار راستگوی درستکار، ای [انسان] پاک، ای دوست مقرّب [خدا]...»[21]
على اکبر علیه السلام در شکل و شمایل و خلق و خو، شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود و منش و رفتارش، اخلاق پیامبر (صلى الله علیه و آله) را در خاطره ها زنده مى کرد و هرگاه اهل بیت علیهم السلام مشتاق دیدار جدشان رسول اللَّه (صلى الله علیه و آله) مى شدند، به چهره او مى نگریستند.
شاهد براین مطلب، سخن امام حسین است، هنگامی که علی اکبر در روز عاشورا به میدان میرفت، حضرت فرمود:«اللّهُم اشْهِ د فَقَد بَرَزَ الَیْهم غلامٌ أشْبهُ النّاس خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً برسولک (صلّی الله علیه و آله)، وَ کُنّا إذَا اشْتَقْنا إلی نَبیک نَظَرْنا إلَیه...»[22]
«خدایا تو شاهد باش، جوانی به جنگ این مردم رفت که در صورت و سیرت و گفتار، شبیهترین مردم به پیامبرت بود، و ما هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت میشدیم، به این جوان نگاه میکردیم .»
عظمت شخصیت علی اکبر علیه السّلام
امام سجّاد علیه السلام در دوران پدر بزرگوار خود ساکت بود .از طرفی حضرت علی اکبر علیه السّلام آنقدر عظمت داشت، مردم شک نداشتند اگر قرار بر این باشد که بنی هاشم را یک نفر بعد از حسین بن علی (صلوات الله علیه) اداره بکند، آن علی اکبر (سلام الله علیه) است. حتی بنی امیّه هم بزرگی او را قبول داشتند.
میخواستند علی اکبر (علیه السّلام) را از پدر خود جدا بکنند که هیمنه ی سیّد الشّهداء (علیه السّلام) را بشکنند، یعنی اینقدر جایگاه دارد که اگر از حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) جدا میشد از نظر افکار عمومی میتوانست امام را خراب بکند.
عدم معرفی حضرت علی اکبر به عنوان امام.
در صحنهی کربلا وقتی علی اکبر میخواست به میدان برود، سیّد الشّهداء (صلوات الله علیه) خیلی حال اضطراری داشت. و حضرت به امامت حضرت علی اکبر اصلا اشاره نمی کنند. بخاطر اینکه او را در معرض خطر قرار میدادند.
وقتی علی اکبر علیه السلام میخواهد به میدان برود، حضرت خیلی شکسته حال است. زیرا حضرت به طور غیر مستقیم به مقام علی اکبر اشاره دارد.چون دارد گویا دارد گرای او را به دشمن میدهد.
دشمن وقتی که میخواست بجنگند، اوّل تن به تن میجنگیدند. امّا به علی اکبر که می رسد این کار را نکردند.
حضرت علی اکبر جون وسط میدان رفت، امام حسین محاسن خود را به دست گرفت. در عرب رسم است وقتی پیرمردها محاسن به دست میگیرند و رو به آسمان می کنند . این علامت اضطرار شدید است، انکسار است. (معاذ الله) علامت بیچارگی است. مثل اینکه دارند دار و ندار من را از من میگیرند.
در مقاتل داریم: «نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیِسٍ مِنْهُ»[23] با ناامیدی یک نگاهی کرد، چرا حالات حضرت عجیب است؟ چون میداند دارد چه کار میکند؟
اگر سیّد انبیاء، علیّ بن ابیطالب (صلوات الله علیه) را در فراش خود خواباند. دیگر دقیقاً فریاد نزد که جای او کجا است، گرا نداد. بله علی (سلام الله علیه) در خطر قرار گرفت، اینجا سیّد الشّهداء (سلام الله علیه) آمد فرمود، همه هم شنیدند چون دشمن هم نقل کرده است.
عصمت علی اکبر (علیه السّلام) در سه عرصه
سنّیها هم نقل کردند، خبرنگار دشمن که حمید بن مسلم است نقل کرده است که وقتی محاسن خود را به دست گرفته بود، گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ»[24] نکند مردم بگویند اشبه النّاس یعنی صورت او شبیه به پیغمبر است.
فرمود: «أَشْبَهُ النَّاسِ وَ خُلُقاً و ً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ» هم صورت او، هم رفتار او هم گفتار او. یعنی در سه عرصه عصمت دارد. هم رفتار عملی او، هم رفتار باطنی که سیرهی او است، هم کلام او. یعنی هم «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى»[25] اشبه النّاس.
این حرفی است که برای ائمّه میزدند. میخواهم بگویم اگر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) شکست ظاهری نمیخورد در آن جنگ و زنده میماندند کسی شک نمیکرد.
امام بعد از سیّد الشّهداء علی اکبر (سلام الله علیه) است و این مقام را حضرت علی اکبر داشت؛ نه اینکه امام سجّاد (علیه السّلام) نداشت، ایشان این مقامها را داشت، نمیخواهم بگویم بالاتر از امام سجّاد (علیه السّلام) بود. ولی جایگاهش بالا بود.
حضرت علی اکبر سپر جان امام سجّاد (علیه السّلام)
حضرت علی اکبر سپر حفظ امام سجّاد (علیه السّلام) بود جان فدای امام سجّاد (علیه السّلام) بود، وقایهی امام سجّاد (علیه السّلام) بود ولی بالاخره حایز این مقامات بود. بیجهت نیست که بعضی برای او ادّعای عصمت کردند.
چون برای ائمّهی دیگر ما با این اشبه النّاسی امامت اثبات کردند. منتها ائمّهی ما اشبه النّاسی را مردم فهمیدند، اینجا امام حسین (علیه السّلام) مقابل چشمان ۳۰ هزار نفر بلند گفت: اشبه النّاس.
یعنی اگر میخواهی شمارهی دو برای غدیر پیدا بکنی، در کربلا است، نمونهی دیگری ندارد این مدل علنی عمومی. این هم معلوم میشود چه جایگاهی علی اکبر (سلام الله علیه) داشته است، هم کسی که این جایگاه را داشته است اینطور خود را فدا کرده است و راضی به این فدا شدن شده است.
ولایتمداری ائمّه (علیهم السّلام)
مخاطب هم همین را فهمید. فهمیدند آن کسی که دارد میآید جانشین حسین بن علی (علیه السّلام) است. لذا نوعی که با او برخورد کردند با قبلیها فرق داشت. اوّلین باری که خود سیّد الشّهداء (صلوات الله علیه) نتوانست تنهایی شهید را برگرداند.
عدّهای رفتند پارچه بردند، دیگر نمیشد آن را برگرداند. چرا؟ چون دشمن میدانست چه کسی را گرفته است. چه کسی این کار را کرده است؟
خود اباعبدالله الحسین (علیه السّلام).و زندگی معصومین تنها مسیرشان ولایتمداری است.یعنی یک امام معصوم برای حفظ امام بعدی که هدایتگر مردم است، اینطور یک فرزند خود را به دست خود تکه تکه میکند. هیچ کسی این کار را نمیکند .
وقتی سید الشهدا آیهی اصطفی می خواند..إِنَّ اللهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ قَالَ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ بَقِیَّهًُْ تِلْکَ الْعِتْرَهًِْ.
یعنی کاری کرد که مخاطب گفت: قطعاً بعد از امام حسین علی اکبر شخص مهمی است. لذا وقتی با علی اکبر برخورد کردند، انگیزه کشتن آنها چند برابر بود.که بعد از این کسی به امامت نمی رسد.لذا علی اکبر علیهم السلام را قطعه قطعه کردند.
محافظت علی اکبر از جان حضرت زینب (سلام الله علیها)
لذا وقتی وارد خیمه شدند، دیدند علیّ بن الحسین (سلام الله علیه) امام سجّاد (علیه السّلام) زنده است؛ یکی آمد او را بکشد. حضرت زینب سلام الله علیها) که دومین کسی است که اگر او نبود قطعاً امامتی نبود، خود را روی بدن علی بن الحسین (علیه السّلام) زین العابدین (علیه السّلام) انداخت،
گفتند: بیمار است، او را رها بکنید؛ علی اکبر علیه السلام را هم که کشتیم. یعنی خطری که ندارد حالا این هم یکی مثل بقیه است و حضرت سجّاد (علیه السّلام) هم ساکت است. هیچ حرف نمیزند. کار تا شام تقریباً در دست حضرت زینب (سلام الله علیها) است.
پروژهی امام حسین (علیه السّلام) برای منقطع نشدن نسل امامت
این پروژهای است که اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه و آله) پیش میبرند تا نسل امامت منقطع نشود. لذا شما در زیارت علی اکبر (سلام الله علیه) میگویید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ»[26] .
اگر نبودی، اگر تو این کار را به عهده نگرفته بودی که در بعضی از روایت به طور مجمل است که اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) در آغوش علی اکبر لحظاتی چشمان خود را بسته بودند، باز کردند دیدن استرجاع میکنند؛ گفت: پدر جان چرا استرجاع میکنی؟
فرمود: دیدم پیغمبر فرموده است: که راه این کاروان به سمت مرگ منتهی میشود. اینجا تصریح نکرده است؛ من خیال میکنم یعنی اینکه علی جان تو یک امتحان بزرگی قرار است بشوی. هیچ کسی حتّی عبّاس بن علی (سلام الله علیه) خواست به میدان برود اینطور دشمن را برای او تحریک نکردند.
یک هدفی بود برای اینکه ذهنها از علی بن الحسین (علیه السّلام) امام سجّاد (علیه السّلام) منصرف بشود؛ گفت: «أَ لَسْنَا عَلَى الْحَقِّ»[27] مگر ما به حق نیستیم؟ مگر وظیفهی ما نیست. فرمود: بله. علی اکبر فرمود:
«إِذاً مَا نُبَالِی» مهم نیست، فدای سر تو. اینجا سیّد الشّهداء (علیه السّلام) یک دعایی کرد، فرمود: خدا بالاترین پاداشی را که از یک پدر به یک پسر میتواند بدهد، علی جان به تو عطا بکند. من به یاد این میافتم که حضرت ابراهیم (علیه السّلام) آمد به حضرت اسماعیل (علیه السّلام) فرمود:
«إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ»[۱۶] من را یاری میکنی؟ گفت: «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ» من شما را یاری میکنم. منتها آزمایش آنها در این حد نبود. تا دم مهلکه بود. اینجا فرمود: علی جان من دیدم تا کجا باید برویم. گفت:
«أَ لَسْنَا عَلَى الْحَقِّ»[28] مگر وظیفه این نیست؟ فرمود: بله. علی اکبر فرمود: «إِذاً مَا نُبَالِی» ترسی نیست، در خدمت شما هستم. ابا عبدالله (علیه السّلام) هم از او تشکّر کرد. فرمود: خدا بالاترین اجری را که از یک پدر به یک پسر عطا میکند، از طرف من به تو بدهد.
شکایت امام حسین (ع) به خدا دربارهی قاتلان علی اکبر علیه السّلام
در زیارت آن بزرگوار عبارات حیرتآمیزی است. یکی این است که امام هادی (علیه السّلام) فرمود: علی جان تو وقتی زمین افتادی، اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) که وقتی شیرخوار او را به شهادت رساندند، فرمود: «هَوَّنَ عَلَیَّ»[29]
برای من چیزی نیست، در راه خدا صبر میکنم. آن بزرگوار گفت: «مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ … وَ عَلَى انْتِهَاکِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ»[30] امام هادی (علیه السّلام) فرمود: علی جان تو که زمین افتادی، سیّد الشّهداء (علیه السّلام) از اینها به خدا گله کرد، فرمود:
چقدر اینها گستاخ هستند؛ اینها دیدند پیغمبر آمده است، مرحوم حبیب الله اصفهانی میگوید: او پیغمبر بود، منتها معراج او در کربلا اتّفاق افتاد. عروج او در کربلا بود.
رد درخواست فرشتگان برای کمکرسانی به امام حسین (علیه السّلام)
کجا نمونه مثل این عبارت «عَلَى الدُّنْیَا بَعْدَکَ الْعَفَا» را از حسین بن علی (علیه السّلام) دارید؟ دیگر بعد از تو خاک بر سر دنیا. بعضی روایات ما میگویند: نص از آسمان نازل شد.
مجمل آن حتّی صحیح السّند است که آمدند گفتند: فرشتهها دیگر تحمّل ندارند، میخواهند بیایند کمک بکنند، حضرت چند تا جمله فرمود، یکی از آنها این بود که نه، بعد از «فَقْدُ الْأَحِبَّةِ» دیگر من علی خود را از دست دادم. بعد «فَقْدُ الْأَحِبَّةِ» دیگر نمیخواهم در این دنیا باشم.
اینطور رابطه با هم داشتند و اگر میبینید اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) در بالای سر او رفتار عجیبی از خود نشان میدهد، چون هم خود او میداند که او چه باری را به دوش کشید.
حضرت علی اکبر علیه السّلام حجّت خدا
و بعد این علیّ بن الحسین، علی اکبر (سلام الله علیه) حائز مقام ولایت بود، از کجا میگویم؟ لذا سیّد الشّهداء (علیه السّلام) مثل کسی که دار و ندار خود را دارد میدهد، اینکه نوشتند وقتی علی سمت میدان رفت، ایشان هم پشت سر او راه افتاد.
چون میبیند حجّت خدا را دارد سمت میدان میفرستد. لذا ابدا رفتار او مثل بقیه نیست. امام هادی (علیه السّلام) میفرماید: «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ»[31] ببینید چه میگوید.
پیغمبر روز غدیر -کأنّه این غدیر دوم است- فرمود: «أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ قَالُوا: بَلَى»[32] فرمود: «مَنْ کُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِیٌّ أَوْلَى بِهِ»[33] این عبارت، عبارت انتساب امامت است.
علی اکبر علیه السلام اسوهی جهاد و اطاعت
امام هادی (علیه السّلام) در زیارت علی اکبر که به همه توصیه کردند که بخوانید که جملات آن را عرض کردم در اقبال سیّد بن طاووس است، ترجمه شده است؛ فرمود: «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَوْلَى بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ» ما فقط با یک امامزاده سر و کار نداریم. با کسی سر و کار داریم که یک وقتی دار و ندار شیعه را نجات داده است.
اسوهی جهاد است، اسوهی اطاعت است؛ در حالی که در اوج بوده است. هیچ هم حرف نزده است، سخنرانی هم نکرده است؛ فقط وقتی که به میدان رفت، فرصت شد سخنرانی بکند آنجا چند تا جمله فرموده است.
«أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِیِّ»[34]
امامت را بیان میکند. ما هستیم که اولی به نبی هستیم. برای چه به در خانهی کسی دیگری رفتید.
«وَ اللَّهِ لَا یَحْکُمُ فِینَا ابْنُ الدَّعِیِّ» حرامزاده که حقّ حکومت ندارد. حکومت باید دست عادل باشد. حکومت نباید دست فاسق باشد. آنجا هم از فرصت استفاده کرد. غیر از این شما سخنرانی از علیّ بن الحسین (علیه السّلام) اصلاً نمیبینید.
ولایتمداری علی اکبر و حضرت عبّاس (علیها سلام)
بعضی از بزرگان کربلا چون فرصت نداشتند بعد از زمان یک معصوم زندگی بکنند، هیچ چیزی از آنها باقی نیست. مثل علی اکبر مثل عبّاس بن علی اینها ولایتمدار هستند، ساکت هستند، همواره ساکت هستند. نیازی نیست اینها حرف بزنند، مولا است، دستور میدهد، من عمل میکنم.
کما اینکه اگر امیر المؤمنین (علیه السّلام) در زمان پیغمبر شهید میشد، هیچ کسی نمیفهمد آن اعجاز در کلام برای این فرد است. بعد از پیغمبر که فرصت شد، این حرفها از او رسید. امام هادی (علیه السّلام) فرمود:
«أَنَّکَ ابْنُ رَسُولِهِ وَ حُجَّتُهُ» و حجّت خدا هستی؛ «وَ دِینُهُ» دین خدا هستی. در مورد علی اکبر میگوید. «وَ ابْنُ حُجَّتِهِ وَ أَمِینُهُ» و پسر حجّت خدا و پسر دین خدا هستی.
سنگینی ولایتی که از دوش علی اکبر(ع) برداشته شد.
یک عبارتی حضرت صادق (علیه السّلام) فرموده است، علی جان پدر تو بعد از تو خیلی داغ دید، تو اوّلین شهید اهل بیت هستی. خیلی داغ دید؛ خوب آدم وقتی پشت سر هم داغ ببیند؛ قبل ترها را فراموش میکند مدام جدید میشود؛ همه هم در چند لحظه است، در چند ساعت است.
از آنجا که شهادت علی اکبر بعد از نماز است و شهادت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) عصر است. وقتی انسان پشت سر هم دچار مصیبت سنگین میشود، شیرخوار را در دست بعد یادگار امام مجتبی (علیه السّلام) را، عبدالله بن حسن بر روی سینهی امام حسین (علیه السّلام).
امام صادق (علیه السّلام) یک عبارتی دارد و خیلی عجیب است. - گویا علی اکبر یک باری از دوش اباعبدالله برداشته است، خیال او از هدایت امّت راحت شد. یعنی جان امام سجّاد (علیه السّلام) را نجات داد.
عبارت امام صادق (علیه السّلام) این است «لَا تَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبِیکَ زَفْرَةٌ»[35] یعنی تا تو از دنیا رفتی و پدر تو خواست از دنیا برود، داغ ۱۶ نفر دیگر از عزیزان خود را دید، ولی تا بخواهد از دنیا برود جگر او برای تو میسوخت. چون تو یک بار بزرگی برداشته بودی.
امام صادق علیه السّلام و فرازی از زیارت علی اکبر(ع)
پایان زیارت امام صادق (علیه السّلام) اینطور رسیده است «صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ» منظور علی اکبر (سلام الله علیه) است سه بار بگو. «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی» این حیرت آور است امام صادق (علیه السّلام) میگوید:
من هم اینطور میگویم. «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَتَیْتُکَ زَائِراً وَافِداً عَائِذاً» به زیارت تو آمدم به تو پناه آوردم، تو را به فریادرسی میخواهم.«مِمَّا جَنَیْتُ عَلَى نَفْسِی» یا علی اکبر ما غرق گناه هستیم. خیلی جرم مرتکب شدیم؛ «وَ احْتَطَبْتُ عَلَى ظَهْرِی» این بارها را روی دوش من انداختند، کمر من سنگین شده است.
«أَسْأَلُ اللَّهَ وَلِیَّکَ وَ وَلِیِّی» از پدر تو که نزدیک تو است و تو که مولای من هستی میخواهم از خدا بخواهی: «أَنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیَارَتِکَ» -بدانیم چه کسی است- از اینکه به زیارت تو آمدم «عِتْقَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ» برکت زیارت تو باعث آزادی من از آتش بشود.
نتیجه:
امامت منصبی است که از طرف خداوند عطا می شود و هیچ کس حتی پیامبر (ص) هم در تعیین امام نقش ندارد و انچه می فرماید به اذن خداوند است که خداوند امام را انتخاب و توسط پیامبر (ص) معرفی می کند
اگر امام سجاد(ع) منتخب الهی است اگر حضرت علی اکبر زنده هم بودند باز حضرت زین الابدین(ع) امام می شدند
امامت به پسر بزرک و.... بودن نیست بلکه به انتخاب الهی است و ما خداوند را حکیم می دانیم و طبق اصول اعتقادی خویش خداوند حکیم عالم بهتر می داند که را به امامت امت برکزیند
در کلام شیعه نیز ما مطلبی به این معنا که اگر فرزند بزرگ زنده باشد به فرزند کوچک مقام امامت نمی رسید نداریم بلکه امامت امری است که مصادیق ان از طرف خدا به پیامبر(ص) رسیده بود و تردیدی در اینکه امام از ابتدای تولد برای این امر بزرگ افریده شده نیست
از طرفی اگر قرار بود خضرت غلی اکبر علیه السلام امام باشد در همان سال ها هم باید به او امام می گفتند. همانطور که قبل شهادت میتوانستند هم امام سجاد علیه السلام را و هم حضرت علی اکبر را امام بنماند مثل پدر و عموی خود حسن و حسین علیهما السلام .
لی این چنین نبود پس اگر حضرت علی اکبر امام نبودن ولی مقام خیلی بالایی داشتند مثل حضرت ابوالفضل علیه السلام . درحالیکه طبق روایت پیامبر (ص) نام 12 امام را بیان فرموده اند درحالیکه نام علی اکبر علیه السلام در بین آنها نیست.
پی نوشت:
1.سید محمدرضا حسینی ، شرح زندگانی و کرامات حضرت علیاکبر (ع)، 1383
2. أبوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص86،.
3. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ سیدهاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۲۶
4 .مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۳۶، ص ۳۵۷٫
5. همان، ج ۳۶، ص ۳۰۵؛ «إِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ الْحُسَیْنِ قَامَ بِالْأَمْرِ بَعْدَهُ عَلِیٌّ ابْنُهُ وَ یُلَقَّبُ بِزَیْنِ الْعَابِدِینَ»
6. همان، ج ۳۷، ص ۱۱٫
7. شیخ صدوق، الامالی، مجلس30، ص226؛ شیخ مفید، الإرشاد، ج2، ص114 و135؛ شیخ طوسی، رجالالطوسی، ص102.
8. ابنسعد، الطبقات الکبری، ج5، ص211؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص361- 362 و 411.
9. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج11، ص630؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة، ج8، ص211؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتلالطالبیین، ص120.
10. ابوجعفر محمدبنمنصور حلّی، السّرائر، ج1، ص655.
11. محمد تقی تستری، قاموس الرجال، ج7، ص420.
12.برای عصمت پیامبر(ص) نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۵و۱۵۶؛ لاهیجی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ۱۳۷۲ش، ص۹۰. برای عصمت حضرت فاطمه(س) نگاه کنید به: سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ۱۴۱۰ق، ج۴، ص۹۵؛ سبحانی، الاهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۲۹. برای عصمت ائمه(ع) نگاه کنید به: علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ۱۳۸۲ش، ص۱۸۴؛ فیاض لاهیجی، سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ۱۳۷۲ش، ص۱۱۴و۱۱۵؛ مجلسی، امام شناسی، ۱۳۸۴ش، ص۴۹-۶۱.
13. سوره ابراهیم، آیه ۲۴.
14. نگاه کنید به: صفار، بصائرالدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۵۹و۶۰.
15. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۴و۵، ح۷.
16. شیخ صدوق،کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۳۳۵و۳۳۶، ح۷.
17. نگاه کنید به: شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۹۳.
18. مظفر، عقائدالامامیه، ۱۳۸۷ش، ص۷۲؛ موسوی زنجانی، عقائد الامامیة الاثنی عشریة، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۱۸۱.
19. نگاه کنید به: سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۱ و ۲۳۲.
20 .پاداشتی از حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی،1383
21. شهید اول، المزار، ص 145-146.
22. «خدایا تو شاهد باش ، جوانی به جنگ این مردم رفت که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه ترین مردم به پیامبرت بود، و ما هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت میشدیم، به این جوان نگاه میکردیم» سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص166.
23. اللهوف على قتلى الطفوف/ ترجمه فهرى، ص ۱۱۳.
24. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۵، ص ۴۲.
25.سورهی نجم، آیه ۳.
26. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۵، ص ۶۵.
27.بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۴، ص ۳۷۹.
28. سورهی صافات، آیه ۱۰۲.
29.بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۴، ص ۳۷۹.
30. همان، ج ۴۵، ص ۴۶.
31. همان، ص ۴۴.
32.إقبال الأعمال (ط – القدیمة)، ج ۲، ص ۵۷۴.
33.الأمالی (للطوسی)، ص ۲۴۷.
34. بحار الأنوار، ج ۳۱، ص ۴۱۱.
35. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۸، ص ۲۶۹.
36. کامل الزیارات، ص ۲۳۹.
منابع:
https://www.adyannet.com/fa/news/37294
https://www.porseman.com/article
http://www.abdulazim.com/fa
https://fa.wikishia.net/view
https://www.jamaran.news/
https://wiki.ahlolbait.com/
https://fa.wikifeqh.ir/
https://fa.wikifeqh.ir/
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
تازه های مقالات
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بیشترین بازدید هفته
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
خلاصه ای از زندگی مولانا
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نحوه خواندن نماز والدین
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
موارد بیشتر برای شما
رهبر انقلاب: سلطهگران توانایی ملتها را انکار میکنند
بسیج یک شبکهسازی فکر و فرهنگیست
رهبر انقلاب: بسیج از فرهنگ ما جوشید
ای رهبر آزادهام، آمادهام آمادهام
رهبر انقلاب: بسیج در هیچ نقطه ای از عالم وجود نداشت
حضور برخی از هنرمندان در دیدار با رهبر انقلاب
مداحی آهنگران در دیدار بسیجیان با رهبر انقلاب
حضور سردار سلامی و قاآنی در دیدار رهبر انقلاب با بسیجیان
روایت یک شاهد عینی از دقایق اول انفجار پیجرها در لبنان
آیین استقبال از ۱۲ شهید گمنام دفاع مقدس در شیراز
حملات حزبالله به تلآویو با پهپادهای ابابیل و موشکهای فادی ۶ و قادر ۲
نماهنگ/ یادگار گرانبهای امام(ره)
آتشگرفتن موتور هواپیما در فرودگاه آنتالیا
آخرین عملیات پاسدار ۲۶ ساله برای نجات جان ۳ بیمار
واکنش جالب پیرمرد لبنانی به حملات اسرائیل