رازي که آشکار شد

آفتاب آرام داشت سرک مي کشيد. نسيم خنکي مي وزيد. بوي خاک باران خورده پيچيده بود. از لا به لاي لب هاي خشکيده ترک خورده زمين، جوانه هاي کوچکي سر زده بود. گوسفندان با ولع بو مي کشيدند و جوانه ها را زير دندان هاي صاف و يک دستشان مزه مزه مي کردند. چوپان، چوب دستي اش را توي هوا مي چرخاند و گوسفندان را هي مي
پنجشنبه، 8 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رازي که آشکار شد

رازي که آشکار شد
رازي که آشکار شد


 

نويسنده: مرضيه دانش زاده




 
آفتاب آرام داشت سرک مي کشيد. نسيم خنکي مي وزيد. بوي خاک باران خورده پيچيده بود. از لا به لاي لب هاي خشکيده ترک خورده زمين، جوانه هاي کوچکي سر زده بود. گوسفندان با ولع بو مي کشيدند و جوانه ها را زير دندان هاي صاف و يک دستشان مزه مزه مي کردند. چوپان، چوب دستي اش را توي هوا مي چرخاند و گوسفندان را هي مي کرد. تپه اي دوردست را نشانه گرفته بود و گوسفندان را به سويش مي راند. ناگهان از ميان گله، گوسفندي سفيد با پيشاني سياهش، بع بع کرد. صدايش کم کم بلند شد و آهنگ ناله به خود گرفت. چوپان کنجکاو شد. گله از ناله اش کمي تکان خورد. گوسفند راهش را کج کرد. با سر به شکم گوسفندان مي کوبيد و راه را باز مي کرد. چوپان هاج و واج مانده بود. به دلش گذشت که نکند او را مار يا عقربي گزيده که چنين ناله مي کند. گوسفند به زحمت خود را از ميان گله بيرون کشيد و دويد. چوپان با حيرت چوب دستي اش را در هوا چرخاند و شتابان به سمت گوسفند دويد، اما هر لحظه که مي گذشت، گوسفند فاصله بيشتري از او مي گرفت. چوپان داد زد:« کجا مي ري گل بهار؟ مگر ديوونه شدي؟» اما صداي بع بع گوسفند، صحرا را پر کرده بود. چوپان با نگراني، نگاهي به گله پشت سرش انداخت. دستش را روي دستاري گذاشت که دور سرش پيچيده بود و با سرعت بيشتري دويد. از دور چشمش به دو سوار افتاد. آن ها ايستاده بودند. انگار آن ها را تماشا مي کردند. با خودش گفت:« نکند راهزن باشند. شايد ايستاده اند تا گوسفندي را بگيرند و در بروند. آن وقت جواب صاحبش را چه بدهم؟» دادي زد و تند دويد. سرعت گوسفند کم شد. به نزديکي دو سوار که رسيد، ايستاد، اما صداي ناله اش قطع نشد. چوپان نفس زنان ايستاد. گوسفند سرش را به طرف يکي از مردان بالا گرفته بود و يک بند بع بع مي کرد. مرد جوان دستي به سر گوسفند کشيد. چوپان خسته و وامانده گفت:« نمي دانم چه بلايي سرش آمده؟ يک دفعه رَم کرد.»
مرد جواني که گوسفند آرام و خاموش مقابلش ايستاده بود، رو به چوپان کرد و گفت:« اين گوسفند که صاحب دو فرزند شيرخوار است، از تو شکايت دارد.»
چوپان با تعجب گفت:« اين گوسفند چگونه...».

رازي که آشکار شد

مرد جوان ادامه داد:« تو در دوشيدن شيرش به او ستم مي کني. آن قدر شيرش را مي دوشي که وقتي شب به خانه بر مي گردد، ديگر شيري براي بره هايش ندارد. دست از ستم بردار، وگرنه از خداي بزرگ مي خواهم که عمرت را کوتاه کند.»
چوپان که چهره معصوم مرد جوان را شناخت، دست پاچه شد و با شرمندگي گفت:« اي پسر رسول الله! گواهي مي دهم خدايي جز خداي يگانه نيست و گواهي مي دهم که محمد( ص) فرستاده اوست و تو جانشين او هستي، اما... اما مولاي من! خواهش مي کنم بفرماييد چگونه از اين راز آگاه شديد؟»
امام جواد (ع) فرمود:« ما گنجينه داران دانش نهان و حکمت خداي متعال و جانشينان پيامبران هستيم و بنده گرامي اش مي باشيم.»
چوپان نگاهي به گوسفند کرد که ساکت ايستاده بود. اشک در چشمانش حلقه زد. دستي به سر گوسفند کشيد و گفت:« گل بهار، پيش مولايم شرمنده شدم. خدا مرا ببخشد.»
منبع:نشريه انتظار نوجوان، شماره 57



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
پایان‌های ناخوشایند: تأملی در سرنوشت بدعاقبتان و عوامل آن
پایان‌های ناخوشایند: تأملی در سرنوشت بدعاقبتان و عوامل آن
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری آشپزخانه
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری آشپزخانه
چرا صل علی سترکه ترند شد؟ به همراه فیلم
چرا صل علی سترکه ترند شد؟ به همراه فیلم
گزیده‌ای از جلسه ۲۸ دادگاه محاکمه منافقین
play_arrow
گزیده‌ای از جلسه ۲۸ دادگاه محاکمه منافقین
عراقچی: سواحل مکران به محور توسعه ملی تبدیل می‌شوند
play_arrow
عراقچی: سواحل مکران به محور توسعه ملی تبدیل می‌شوند
پدر امیر محمد خالقی: برخی می‌خواستند از خون فرزندم سوءاستفاده کنند
play_arrow
پدر امیر محمد خالقی: برخی می‌خواستند از خون فرزندم سوءاستفاده کنند
پشت پرده طرح ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه
پشت پرده طرح ترامپ برای کوچ اجباری مردم غزه
روایت معاون اول قوه قضائیه از مبانی دینی و حقوقی بیانات رهبر انقلاب درباره عدم مذاکره با آمریکا
play_arrow
روایت معاون اول قوه قضائیه از مبانی دینی و حقوقی بیانات رهبر انقلاب درباره عدم مذاکره با آمریکا
گل دیدنی هالک از روی ضربه کاشته
play_arrow
گل دیدنی هالک از روی ضربه کاشته
پاسخ فواد ایزدی به یک سوال: چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ / FBI اذیتم می‌کرد!
play_arrow
پاسخ فواد ایزدی به یک سوال: چرا از آمریکا به ایران آمدید؟ / FBI اذیتم می‌کرد!
قیچی برگردان اسماعیل قلی‌زاده از جنس شاهکار!
play_arrow
قیچی برگردان اسماعیل قلی‌زاده از جنس شاهکار!
تقلید صدای حیرت‌انگیز توسط شرکت‌کننده مقابل میثاقی و خیابانی
play_arrow
تقلید صدای حیرت‌انگیز توسط شرکت‌کننده مقابل میثاقی و خیابانی
نمایی از قطار لاکچری در ماچو پیچو
play_arrow
نمایی از قطار لاکچری در ماچو پیچو
نقشه آمریکا برای ایران به روایت فواد ایزدی!
play_arrow
نقشه آمریکا برای ایران به روایت فواد ایزدی!
تحصن حامیان حزب‌الله در جاده فرودگاه بیروت
play_arrow
تحصن حامیان حزب‌الله در جاده فرودگاه بیروت