هياهوي بسيار در انتخابات ايران براي هيچ

نويسنده با طرح اين پرسش كه چه اتفاقي افتاده است كه انتخابات ايران و اعتراضات متعاقب آن توجه گسترده رسانه هاي آمريكايي و غربي را به خود جلب كرده است،ضمن اشاره به رخ دادن موارد مشابه اين اتفاق در ساير كشورها و حتي در دو دوره انتخابات رياست جمهوري آمريكا كه جرج بوش برنده آن اعلام شد، چنين نتيجه مي‌گيرد كه بهره
شنبه، 24 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هياهوي بسيار در انتخابات ايران براي هيچ

هياهوي بسيار در انتخابات ايران براي هيچ
هياهوي بسيار در انتخابات ايران براي هيچ


 

نويسنده :ويليام بلوم(1)




 

چكيده:
 

نويسنده با طرح اين پرسش كه چه اتفاقي افتاده است كه انتخابات ايران و اعتراضات متعاقب آن توجه گسترده رسانه هاي آمريكايي و غربي را به خود جلب كرده است،ضمن اشاره به رخ دادن موارد مشابه اين اتفاق در ساير كشورها و حتي در دو دوره انتخابات رياست جمهوري آمريكا كه جرج بوش برنده آن اعلام شد، چنين نتيجه مي‌گيرد كه بهره برداري حكومت آمريكا از اين موقعيت، در راستاي هدف درازمدت اين كشور براي براندازي حكومت ايران، دليل اين توجه بي دليل و بي سابقه به موضوع انتخابات رياست جمهوري ايران است.
در انتخابات دوازده ژوئن ايران چه چيزي وجود دارد كه آن را از تاريخ برگزاري آن به بعد، به صدر عناوين خبري رسانه ها در سراسر جهان رانده است؟ انتخاباتي كه نتايج آن به شدت به چالش كشيده شده باشد، در چند دهه اخير گاه و بي‌گاه در نقاط مختلف جهان رخ داده است. آمريكاييان بي شماري بر اين باورند كه نتيجه انتخابات رياست‌جمهوري سال هاي 2000 و 2004 آمريكا را جمهوري‌خواهان به سرقت برده‌اند و اين حزب، اين كار را نه فقط از طريق مكانيسم‌هاي رأي‌گيري و روندهاي شمارش آرا، بلكه پيش از شروع عملي رأي گيري از طريق حقه‌هاي كثيف متعدد كه براي تملك آراي فقرا و سياه پوست ها يا دور نگه داشتن آنها از حوزه هاي رأي‌گيري طراحي شده بودند، انجام داده است. اين واقعيت كه تعداد بسيار زيادي از آمريكاييان براي اعتراض به اين روند روزهاي متوالي به خيابان‌ها نيامدند- آن طور كه در ايران شاهد بوديم- چيزي نيست كه بتوان به آن افتخار كرد. شايد اگر سيا، «آژانس توسعه بين‌المللي»(AID)، چند ايستگاه راديويي تحت اداره دولت آمريكا و سازمان‌هاي رنگارنگ ديگري كه مورد حمايت «اقدام ملي براي دمكراسي» بودند (سازماني كه عملاً براي خدمت به عنوان يكي از بازوهاي سيا تشكيل شد)در ايالات متحده نيز فعال بودند- آنچنان كه سال‌هاست در ايران فعال هستند- در آمريكا نيز اعتراضات خياباني گسترده اي صورت مي‌گرفت.
«آشوبگران خارجي» كلاسيك نمي‌توانند فقط از طريق تبليغات، ناآرامي ايجاد كنند، اما آنها مي‌توانند براي بسيج جامعه براي دست زدن تظاهرات قدرتمند عليه دولت عمل كنند. در سال 1953، زماني كه «سيا» دولت محمد مصدق را سرنگون كرد، به مردم گفته شد كه در برابر مقاومت مصدق و مقاومت‌هاي ديگر بلوا به پا كنند و در اعمال خشونت‌آميز درگير شوند. برخي وانمود كردند كه طرفداران مصدق هستند، در حالي كه در اقدامات ضدمذهبي دست داشتند. اين سياست بسيار خوب جواب داد. از پايان جنگ جهاني دوم به بعد، ايالات متحده به طور جدي در سي كشور جهان مداخله كرده است و اين بار چرخشي جديد، يعني استفاده از «تويتر» را نيز به اين مداخلات افزوده است. وزارت امور خارجه آمريكا از تويتر خواست كه برنامه از قبل در نظر گرفته شده خود را براي تعمير و نگه‌داري سايت خود به تعويق بيندازد و به اين طريق، جريان اطلاعات از داخل ايران به بيرون را باز نگه دارد و به بسيج تظاهركنندگان كمك كند. «نيويورك تايمز» گزارش كرد: «در مقاله‌اي كه در يك وب سايت انتشار يافت، به چند مورد از بزرگ‌ترين اشتباه‌هاي تويتر كه بلاگ رها به سرعت آن را تكرار و تشديد كردند، اشاره شده است: يكي اينكه، سه ميليون نفر در آخر هفته گذشته در تهران تظاهرات كردند (كه احتمالاً از چند صدهزار نفر بيشتر نبوده اند)، ديگر اينكه، نامزد اپوزيسيون ميرحسين موسوي تحت بازداشت خانگي قرار گرفته است(كه فقط تحت مراقبت بود) و اينكه، كميته نظارتي رئيس‌جمهور منتخب، شنبه گذشته انتخابات را بي‌اعتبار اعلام كرد(كه اينطور نبود).
در سال هاي اخير، ايالات متحده با ناوهاي جنگي خود در آب‌هاي اطراف ايران به گشت زني پرداخته است؛ كشتي‌هاي ايراني را متوقف كرده تا چنانچه حامل محموله هاي تسليحاتي براي حماس باشند يا به دلايل ديگر،حامل محموله‌هاي غيرقانوني باشند، مورد بازرسي قرار دهد؛ به مخالفان دولت ايران كمك مالي كرده و آنها را «آموزش داده» است؛ از گروه هاي ايراني براي انجام
حملات تروريستي در داخل ايران بهره برداري كرده است؛ ديپلمات‌هاي ايراني را در عراق ربوده است؛ پرسنل نظامي ايراني را در خاك ايران ربوده و آنها را به عراق منتقل كرده است؛ مداوماً در داخل ايران به جاسوسي و استخدام نيرو پرداخته است؛ در پول ملي ايران و تعاملات مالي بين‌المللي اين كشور دستكاري كرده است و تحريم‌هاي اقتصادي و سياسي مختلفي را براي اين كشور وضع كرده است. رئيس‌جمهور آمريكا باراك اوباما روز بيست و سه ژوئن با چهره اي جدي گفت: من اين نكته را روشن كرده‌ام كه ايالات متحده به تماميت ارضي ايران احترام مي‌گذارد و به هيچ وجه در امور ايران مداخله نمي‌كند. برخي از مقامات دولت ايران، ايالات متحده و برخي ديگر در خارج از ايران را به دامن زدن به اعتراضات بر سر انتخابات متهم كرده اند. اين اتهامات به كلي نادرست و پوچ هستند.» اوباما در نطق مهم خود در مورد خاورميانه در چهار ژوئن اشاره كرده بود كه «در ميانه جنگ سرد، ايالات متحده در سرنگوني يكي از دولت‌هاي ايران كه به شكلي دمكراتيك انتخاب شده بود، نقش داشت.» بنابراين ما با رئيس‌جمهوري در ايالات‌متحده روبه رو هستيم كه سرنگوني يكي از دولت‌هاي پيشين ايران را مي پذيرد، در حالي كه ايالات‌متحده هم‌اكنون گرماگرم تلاش براي سرنگوني دولت فعلي ايران است. آيا اين نمونه اي گويا ازرياكاري دولت آمريكا نيست؟ بنابراين، دليل اين هياهوي پر سر و صداي بين المللي بر سر انتخابات ايران و اعتراضات خياباني متعاقب آن چيست؟ اين پرسش فقط يك پاسخ دارد؛ پاسخي بسيار روشن. كسي كه نام او به عنوان برنده اين انتخابات اعلام شده يعني محمود احمدي‌نژاد،براي واشنگتن يك ODE است؛ يعني يك «دشمن رسماً اعلام شده». چرا؟ به اين دليل كه او به اندازه بايسته به امپراتور و شريك جرم اسرائيلي آن احترام نمي‌گذارد.احمدي‌نژاد يكي از صريح‌اللهجه ترين منتقدان سياست خارجي ايالات متحده در جهان است.
واكنش اين دشمن رسماً اعلام شده نسبت به ديدگاه جهاني واشنگتن چنان سرسختانه است كه به نظر مي‌ايد، اصلاًاهميتي ندارد كه موسوي، مخالف اصلي احمدي‌نژاد در انتخابات كه مورد حمايت همه جانبه معترضان است،نخست وزير سال‌هاي 1981 تا 1989 بوده و مسئوليت سنگيني را در قبال حملاتي كه به سفارت آمريكا و پايگاه هاي نظامي آن در بيروت در سال 1983 انجام شد و جان
بيشتر از دويست آمريكايي را گرفت و بمب‌گذاري با اتومبيل در يكي از پايگاه هاي نيروي دريايي ايالات متحده در ناپل ايتاليا در سال 1988 كه پنج نفر را به قتل رساند، بر عهده اوست. قابل توجه اينكه، در جست‌وجويي كوتاه در روزنامه ها و منابع راديوتلويزيوني آمريكايي، شاهد كوچك ترين اشاره اي به اين موضوع در بحبوحه اعتراضات اخير نخواهيد بود. آيا پذيرفتني است كه هيچ كس در دولت اوباما وجود نداشته باشد كه از پيشينه موسوي اطلاع داشته باشد؟
موسوي با وجود اعمال تروريستي ضدآمريكايي‌اش، براي واشنگتن يك OED نيست، به اين دليل كه او با احمدي‌نژاد مخالفت كرده است؛ كسي كه با هوگوچاوز بر سر كسب رتبه OED شماره يك واشنگتن رقابت دارد. مجله «تايم» موسوي را «ميانه رو» مي‌نامد و مي‌افزايد: «بايد فرض را بر اين گرفت كه در انتخابات رياست‌جمهوري ايران تقلب صورت گرفته است.» و مدركي بيش از حضور اعتراض‌كنندگان ايراني ارائه نمي دهد، در حالي كه اين حضور را اصلاً نمي‌توان مدرك دانست. البته اين را هم نمي‌توان ثابت كرد كه در انتخابات ايران هيچ تقلبي رخ نداده است؛اما استدلال هاي ارائه شده مبني بر دفاع از اتهام تقلب، چندان قابل قبول نيستند و عمده آنها بر اين موضوع بنا شده‌اند كه پس از اتمام رأي‌گيري، نتايج خيلي زود اعلام شده است. چندين دهه است كه در بسياري از كشورها به اين دليل كه نتيجه انتخابات با چندين ساعت يا روز تأخير اعلام شده، محكوم گرديده است. زماني كه در اعلام نتايج تأخير غير قابل‌قبولي صورت مي‌گيرد، بايد به صحت روندهاي پشت پرده مشكوك شد. اما اكنون از ما خواسته شده كه باور كنيم، به اين دليل كه نتايج خيلي زود اعلام شده است، نسبت به درستي روند رأي‌گيري ترديد كنيم. بايد اشاره كرد كه روي برگه هاي رأي فقط نام يك نامزد از چهار نامزد حاضر در انتخابات نوشته شده است.
فيل ويليتو فعال صلح آمريكايي و نويسنده كتابي درباره ايران گفته است: «احمدي‌نژاد كه خود در فقر روستايي به دنيا آمده است، آشكارا از حمايت طبقات فقيرتر به ويژه در مناطق روستايي كه نزديك نيمي از جمعيت ايران در آنها ساكن هستند، برخوردار است. چرا؟ بخشي به اين دليل كه او به آنها توجه كرده است، كاري كرده تا از برخي مزاياي دولتي بهره مند شوند و با آنها و ديدگاه هاي مذهبي و سنت هاي آنها، با احترام برخورد كرده است. از سوي ديگر، موسوي كه پسر يك تاجر شهري است، آشكارا بيشتر با طبقه متوسط شهري به خصوص جوانان دانشجوي تحصيل كرده سروكار دارد. اگر اين طور باشد، چرا كسي بايد شگفت زده شود از اينكه اكثريت قابل فهمي از مردم ايران به احمدي‌نژاد رأي داده باشند؟ آيا در ايران تعداد جوانان نورسيده، از تعداد فقرا بيشتر است؟»
البته با اين همه نبايد گفت كه حكومت ايران در ارتباط با مسائل اجتماعي و مذهبي رفتاري نسبتاً بازدارنده ندارد و همين واقعيت بنيادي است كه احتمالاً بيشتر اين اعتراضات را تغذيه مي‌كند. در واقع ممكن است بسياري از اعتراض‌كنندگان، حتي ديدگاه‌هاي محكمي درباره نفس انتخابات نداشته باشند؛به ويژه آنكه هم احمدي‌نژاد و هم موسوي، افرادي از درون حاكميت هستند و هيچ كدام تهديدي براي تئوكراسي اسلامي محسوب نمي‌شوند و انتخابات را مي‌توان نوعي جدال قدرت ديد كه در هر كشور ديگري مي‌توان نظير آن را مشاهده كرد. اما دراين ارتباط، اين موضوع دغدغه من نيست. مسئله من، هدف درازمدت واشنگتن براي تغيير اين رژيم است. به اين ترتيب، اگر دقيقاً همين پيامدهاي انتخاباتي در كشوري رخ داده بود كه متحد ايالات متحده محسوب مي شود، چه مقدار پوشش خبري و نطق‌هاي تهمت‌آميز صرف آن مي شد؟ در واقع، دقيقاً مشابه همين اتفاق در يكي از كشورهاي متحد آمريكا رخ نيز داده است. سه سال قبل كه به نظر مي‌آمد فليپ كالدرون نتيجه انتخابات در مكزيك را به سرقت برده، به مدت دو ماه، هر روزه تظاهرات بزرگي در اين كشور به راه افتاد. اما از محكوميت اين اتفاق از سوي آمريكا و جامعه بين‌المللي- در مقايسه با آنچه كه امروزه در مورد ايران شاهد هستيم- هيچ خبري نبود.
رهبران ايران بازشماري تصادفي ده درصد صندوق‌هاي رأي را انجام دادند و دوباره تأييد كردند كه احمدي‌نژاد برنده اين انتخابات است. اينكه اين بازشماري چه اندازه صادقانه بوده، من نظري در اين باره ندارم؛ اما هر چه بوده، از آنچه كه در سال‌هاي 2000 و 2004 در آمريكا شاهد بوديم، بهتر بوده است.
1-(William Blum تاريخ‌دان و منتقد آمريكايي.)
منبع:www.propeller.com
منبع:نشريه سياحت غرب،شماره 73



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط