یکی از سؤالاتی که درباره امام حسن مجتبی(ع) مطرح میشود این است که چرا حضرت با «جعده»دختر «اشعث بن قیس» ازدواج کرد تا وی با زهر، ایشان را به شهادت برساند.
اشعث بن قیس که از دشمنان امام علی (ع) بود، او با نیرنگ، دختر خود را به ازدواج حسن بن علی (ع) درآورد ، بجث در این است چه انگیزه ای برای این ازدواج وجود داشته است؟
چرا امام حسن با دختر دشمن خود ازدواج می کند؟ و چگونه پدر جعده حاضر می شود دختر خود را به ازدواج مخالف خود در بیاورد؟
در این مطلب به بررسی بعضی از این علتها ی ازدواج امام حسن علیه السلام با جعده می پردازیم . در ابندا اشاره مختصری به زندگی نامه اشعث بن قیس پدر جعده خواهیم داشت.
اشعث بن قیس کندی کیست؟
وی بزرگ قبیله پر نفوذ کنده ، از آغاز مسلمانی تا هنگام مرگ در بسیاری حوادث نقش عمده داشت و میتوان گفت که حضور او در پارهای مواقع خود حادثه ساز بود. ملکداری و فرمانروایی در خاندان او سابقهای دراز داشتاشعث از نخستین کسانی است که پس از بنای کوفه در آنجا اقامت گزید. [1] امام علیعلیهالسلام و پیروان صادق آن حضرت، به وی اعتمادی نداشتند.
در واقع چنانکه از لابه لای روایات مغشوش و بازمانده از این دوره میتوان دریافت، نوعی تعصب ، اشعث را ناچار از پیوستن به سپاه عراق کرد:
بنابر روایتی، وی همان هنگام که در آذربایجان امر امام علی علیهالسلام در خصوص تسلیم اموال را دریافت کرد، خواست به معاویه ملحق شود [2]
و حتی بنابر روایتی دیگر، از همین هنگام با معاویه بنای مکاتبه گذارد. [3]اما چون با یارانش رایزنی کرد، آنها پیوستن به شامیان را تقبیح کردند و اشعث از آن رأی بازگشت. [4]
چنین مینماید که کندیان از همین هنگام معاویه را جانشین ملوک غسانی میدیدهاند و دوباره رقابتها و نزاعهای کندی - غسانی در پوشش عراقی - شامی یکباره سر بر آورد.
و شاید این نشانه جایگزینی نوعی تعصب شهری بر تعصب قبیلگی باشد. بنابراین، پیوستن اشعث به امام علی علیهالسلام از آن رو بود که وی به عنوان رئیس قبیله کنده، ناچار بود موقعیت جغرافیایی قبیله خویش را حفظ کند.
اشعث بن قیس از دشمنان سیدالشهداء علیه السلام بوده است. [5]شعث در نبرد قادسیه نیز شرکت داشت و درفش کنده با او بود. [6]
در نبرد یرموک نیز شرکت کرد و یک چشم خود را از دست داد [7]
اشعث بن قیس کندی از منظر حضرت علی (ع)
یکی از افراد و شخصیتهای تاریخی که در دوران امیرالمؤمنین (ع) زندگی میکرد و در زیر سایه مهر او امنیت یافته بود «اشعث بن قیس کندی» بود که برای شناخت او کافی است به خطبهای از خطبههای امیرالمؤمنین علی (ع) توجه کنیم:امام علی (ع) در مسجد کوفه سال 38 هجری سخنرانی میکرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن حضرت اعتراض کرد و گفت:
«این سخن به زیان تو است نه به سود تو.» امام (ع) که او را به خوبی میشناخت نگاه خود را به او دوخت و فرمود: «چه کسی تو را آگاه کرد که چه چیزی به سود یا زیان من است؟
لعنت خدا و لعنتِ لعنت کنندگان بر تو باد ای متکبر، متکبرزاده منافقِ پسر کافر، سوگند به خدا تو یک بار در زمان کفر و بار دیگر در حکومت اسلام اسیر شدی و مال و خویشاوندی تو هر دو بار نتوانست به فریادت برسد،
آن کس که خویشان خود را به دم شمشیر سپرد و مرگ و نابودی را به سوی آنها کشاند سزاوار است که بستگان او بر او خشم گیرند و بیگانگان به او اطمینان نداشته باشند».[8]
از جملات صریح امام (ع) درباره ی اشعث استفاده میشود که او قطعاً یکی از دشمنان حضرت بوده است وگرنه حضرت با دوست خود اینگونه صحبت نمیکند
اشعث بن قیس از منظر امام حسن علیه السلام.
در مناقب از امام حسن علیهالسلام روایت شده است که فرمود: قال علیهالسلام:ان اشعث بن قیس الکندی بنی فی داره مئذنة، فکان یرقی الیها اذا سمع الأذان فی اوقات الصلاة فی مسجد جامع الکوفة، فیصیح من أعلی مئذنته، یا رجل انک لکاذب ساحر.قال: و کان أبی یسمیه عنق النار - و فی روایة - «عرف النار» فسئل عن ذلک، فقال: ان الأشعث اذا حضرته الوفاة دخل علیه عنق النار ممدودة من السماء فتحرقه، فلا یدفن الا و هو فحمة سوداء. فلما توفی نظر سائر من حضر الی النار، و قد دخلت علیه کالعنق الممدود حتی أحرقته: و هو یصیح و یدعو بالویل و الثبور [9] .
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(اشعث بن قیس کندی در خانهی خود بلندایی «منارهای» ساخته بود و هنگامی که به وقت نماز در مسجد جامع کوفه [صدای] اذان میشنید، بالای آن مناره رفته و از فراز آن بلندای خود فریاد میزد: ای مرد، تو جادوگر دورغگویی!.
(حضرت امام حسن علیهالسلام ادامه داد:) پدرم او را حلقهی آتش و در روایت دیگر یال آتشین، مینامید از وی در این باره پرسیده شد که فرمود:
وقتی مرگ اشعث دررسد، حلقهای آتش از آسمان روان شده و او را خواهد سوزاند و او به خاک سپرده نشود مگر سیاه و جز غاله.
و وقتی اشعث از دنیا رفت، آنان که حاضر بودند، آتش را دیدند که چون حلقهای کشیده بر او وارد شد و او را در حالی که صدا به «داد و بیداد و وای هلاک شدم»، بلند کرده بود، سوزاند.) [10]
چرا امام حسن (ع) با «جعده»دختر «اشعث بن قیس» ازدواج کرد تا وی با زهر، ایشان را به شهادت برساند؟
ازدواج امام حسن علیه السلام با جعده بخاطر سنت دیرینه
با توجه به فرهنگ آن روزگار، ازدواج ها تنها بر اساس رعایت تناسب و هم کفو بودن انجام نمى پذیرفت؛ بلکه گاهى براى اداى احترام به یک شخصیت بوده است.و یا براى ابراز علاقه یک قبیله به قبیله دیگر و یا جلوگیرى از انتقام قبیله اى صورت مى گرفت. به طورى که اگر طرف مقابل نمى پذیرفت، به عنوان رد احترام و گاهى در حد اعلان تنفر و جنگ بود.
بنابراین اگر چه برخى ازدواج ها، براى امامان معصوم بسیار سنگین بود؛ ولى بزرگوارى شخصیت ایشان موجب مى شد که آن را بپذیرند. البته آنچه گفته شد، از نگاه زمینى و روابط اجتماعى بود؛
ازدواج امام حسن علیه السلام با جعده بخاطر امتحانات الهی
این نوع ازدواج ها، یک امتحان الهى براى امت اسلام بود تا بیش از پیش، خیانت و پستى بدخواهان و مظلومیت و بزرگوارى معصومان در طول تاریخ نشان داده شود؛.چنان که براى پیامبران گذشته نیز گاهى چنین ازدواج هاى ناموفق رخ مى داد. قرآن درباره همسران نوح و لوط فرموده است:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ» ؛ [11]
«خدا براى کسانى که کفر ورزیده اند، زن نوح و زن لوط را مثل آورده که هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند و به آنها خیانت کردند و کارى از دست [ شوهران ]آنها در برابر خدا ساخته نبود و گفته شد با داخل شوندگان، به آتش داخل شوید».
بنابراین امکان دارد، برخى بتوانند ارتباطى نزدیک - همچون ارتباط زناشویى با پیامبر یا امام داشته باشند؛ اما با سوء اختیار خود، به راه کفر و گناه بروند و گرفتار بدفرجامى شوند که «جعده» نیز این چنین بود.
او به امام خیانت کرد و چون امام الگوى مردم بود، تا لحظه آخر با او رفتار عادى داشت و از علم لدنى خود استفاده نکرد.
ازدواج جعده با امام حسن قبل از اختلاف
از ظواهر قضایا برمیآید که این ازدواج، در زمان امیرالمومنین(ع) صورت گرفته نه بعد از شهادت امام. چرا؟چون اشعث بعداً با امیرالمومنین مشکل پیدا میکند و در رأس جریان نفاق قرار میگیرد. این ازدواج تا قبل از آن مسئله بوده است. اشعثبن قیس، رئیس یمنیهای کوفه است.
بخش اعظمی از مردم کوفه را در آن زمان، یمنیها تشکیل میدادند. یعنی یک فرد سرشناسِ برجسته و صاحبنامی است و ما دقیقاً هم نمیدانیم .
که آیا اشعث خودش آمده با افتخار خواسته که وصلت با خاندان پیغمبر داشته باشد یا امام مجتبی(ع) رفته به خواستگاری دختر او.
ولی هر چه باشد، این مسأله مربوط به قبل از رو شدن شخصیت منافقانه و خبیث اشعث بن قیس است. و این که بعداً پدر خراب میشود، دلیل نمیشود که امام حسن(ع) بخواهد زنش را طلاق بدهد.
ما تا قبل از قصد معاویه برای مسموم کردن امام حسن(ع)، هیچ نشان و سندی نداریم که این زن قصد خیانت به امام حسن(ع) را داشته است. اگر یک سابقهای بود، قطعاً امام اقدامی میکرد، او را طرد میکرد، طلاق میداد، ولی هیچ موردی نیست.
این نوع ازدواجها هم آن زمان، معمول و مرسوم بوده است. مثلاً ام کلثوم دختر امیرالمومنین، همسر عمر، خلیفه غاصب ثانی میشود.
هر چند بعضی از علمای ما این موضوع را از نظر تاریخی نپذیرفتند اما اکثراً پذیرفتهاند، منتهی این ازدواج نه به میل و رغبت بلکه با اکراه بوده است. یا مثلاً دختران خلیفههای اول و دوم، همسر پیغمبر هستند. نمیتوانیم این ازدواجها را با توجه به عملکردهای بعدی زیر سؤال ببریم[12]
ماجرای ازدواج جعده با امام حسن علیه السلام.
در جریان ازدواج امام حسن با جعده آمده که امیرالمومنین(ع) دختر سعید بن قیس(برادر اشعث) را برای امام حسن خواستگاری نمود،.
وقتی اشعث از این جریان مطلع شد نزد سعید رفت و او را از این کار منصرف نموده و دختر سعید را به عقد پسر خود درآورد، بعد از آن نزد امیرالمومنین آمد و اعلام کرد که دختری را که برای حسن خواستگاری نموده اید زن پسر من است.
در آنجا با اصرار دختر خود را به عقد امام حسن درآورد. [13]
درباره ی چگونگی ازدواج امام حسن ـ علیه السلام ـ با جعده دختر اشعث بن قیس که در اینجا به نقل آن داستان میپردازیم:
«درباره نام دختر اشعث مورخان اختلاف دارند و او را سکینه، شعثاء و عایشه هم دانستهاند ولی صحیحترین آن جعده است[14].
و سبب ازدواج چنین بیان شده است که امیرالمؤمنین علی (ع) دختر سعید بن قیس همدانی به نام «ام عمران» را برای فرزندش حسن خواستگاری کرد. سعید گفت:
«به من مهلت دهید در این باره مشورت کنم»، و از حضور امام بیرون آمد در بین راه به اشعث بن قیس (برادرش) برخورد و جریان را به او گفت. آن مرد منافق از روی نیرنگ به سعید گفت:
«چگونه دخترت را به حسن میدهی که همیشه به او فخر فروشد و دربارهاش انصاف نورزد و با او بدرفتاری کند و بگوید من فرزند پیامبر خدا و امیرالمؤمنینم و او در برابرش چنین فضیلتی نداشته باشد.
پس بهتر نیست او را به پسر عمویش بدهی تا شایسته یکدیگر باشند». سعید گفت: «کدام پسرعمویش؟» اشعث گفت: «محمد پسر من.» آن بیچاره فریب خورد و گفت:
«دخترم را به پسرت دادم». اشعث شتابزده به نزد امیرالمؤمنین (ع) رفت و گفت: «تو دختر سعید را برای حسن خواستگاری کرده ای؟» حضرت فرمود: «بلی». اشعث گفت:
«آیا دختری را نمی خواهی که در شأن فرزندت باشد؟» حضرت فرمود: «آن دختر کیست؟» اشعث گفت: «جعده دختر من». حضرت:
ما با مرد دیگری در این باره گفتگو کردهایم. اشعث: «درباره آن گفتگو راهی برای شما وجود ندارد».
حضرت: «او رفته است تا با مادر دختر مشورت کند».
اشعث: «او دخترش را به محمد بن اشعث (پسر من) داد
حضرت: «کی چنین کاری کرده؟»
اشعث: «قبل از اینکه به اینجا بیایم». و چنین بود که امیرالمؤمنین با این پیشنهاد موافقت کرد زیرا:
حضرت علی (ع) دیدند با شگرد خاصی اشعث دختر سعید را به عقد پسرش در آورده است و از طرفی اشعث خودش این پیشنهاد را داده، چیزی نفرمود. لذا در همان جا اشعث دخترش را به عقد امام حسن (ع) در آورد.
بعد اشعث سعید بن قیس را دید. سعید به او گفت: ای اعور (گمراه، یک چشم) تو نیرنگ زدی!
اشعث به سعید گفت: اعور تو هستی! (وقتی پسر پیامبر از دخترت خواستگاری میکند،نباید معطل میکردی و نباید با زنت مشورت میکردی، بلکه باید به این امر افتخار میکردی و سریع قبول میکردی!)
بعد از اینکه گفتوگوی بین اشعث و سعید تمام شد،
اشعث به امام حسن (ع) گفت: نمیخواهی همسرت را ببینی؟! وقتی امام (ع) موافقت کرد، اشعث به امام (ع) فرمود:
«لا تمشی و الله الا علی اردیه قومی، فقامت له کنده سماطین، و جعلت له اردیتها بسطا من بابه الی باب الاشعث».
به خدا قسم حرکت نمیکنی مگر اینکه عبا و ردای قوم کَنده را زیر پایت فرش میکنیم و بعد قبیله کنده در دو طرف (صف بستند) و از امام (ع) استقبال نمودند.
و در این مراسم استقبال به خاطر اظهار علاقه به امام حسن (ع) از درب منزل آن حضرت (ع) تا خانه اشعث را عباهایشان فرش کردند.
ازدواج جعده با امام حسن علیه السلام با سنت مروت و مردانگی
شاید کسی بگوید، حضرت علی (ع) قبول نمیکردند در جواب باید گفت: در میان عرب رسم بود وقتی کسی دخترش را به فردی به عنوان همسر پیشنهاد میداد،.دست رد به سینه طرف زدن و قبول نکردن را خلاف مروت و مردانگی میدانستند. حضرت امیر (ع) نمیخواستند خلاف این رسم عمل کنند.
ازدواج جعده به دلیل عجله اشعث
اشعث شتابان به حضور امام حسن (ع( رفت و گفت: «آیا نمیخواهی با همسرت دیدار کنی؟»، چون او میترسید فرصت از دست برود.
و بعد راه بین خانه امام و خانه خودش را فرش کرد و دخترش را به همسری امام بخشید به این ترتیب جعده به خانه امام حسن (ع) رفت. [15]
ازدواج جعده به دلیل حسن خلق امام حسن علیه السلام
از آنجا که امام حسن مجتبی (ع) فرزند پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امیرالمؤمنین علی (ع) بود، هر کسی دوست داشت به گونهای خود را به خاندان پیامبر نزدیک کند،.اهل بیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ هم به جهت حُسن خلقی که داشتند و حتی نسبت به دشمنان مهربان بودند با اینگونه پیشنهادات مخالفت نمیکردند.
و تا خطایی از کسی نمیدیدند او را از در خانه خود نمیراندند علاوه بر اینکه طبق داستان فوق امام مجتبی (ع) در برابر کار انجام شده واقع شدند و تن به این ازدواج دادند [16]
ازدواج جعده با امام حسن علیه السلام به دلیل نفوذ سیاسی اشعث
در شب( لیلة الهریر) یعنی (شبی که جنگ صفین بود لشکر امام علی (علیهالسلام) و معاویه در آن شب با یکدیگر به نبرد پرداختند؛علت این نامگذاری به لیلة الهریر (شب پرهیاهو و سخت) بهخاطر سروصدای زیاد مردان جنگی در این شب و یا به نظر علامه مجلسی بهخاطر در فشار قرار گرفتن معاویه و ترسیدن او از شدت درگیری و پیروزی سپاه عراق بوده است.
که نزدیک بود سپاهیان امام علیهالسلام کار جنگ را یکسره کنند،
اشعث در جمع کندیان به پا خاست و ضمن خطبهای، با لحنی مصلحت جویانه خواستار ترک خونریزی بیشتر شد. بنابر این روایات، تا خبر خطبه اشعث به معاویه رسید، دستور داد تا قرآن ها را فراز نیزهها کنند. [17]
در روایت یعقوبی ، صریحاً از مکاتبه و ارتباط اشعث و معاویه در این باره یاد شده است. [18]
پس از این ماجرا اشعث از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به تأکید میخواست که پیشنهاد «دعوت به کتاب الله» را بپذیرد و گفتهاند که او و گروهی از کندیان بیش از هر کس دیگری خواستار ترک مخاصمه بودند. [19]
اشعث همچنین نظر معاویه را در باب قرار دادن یک حَکَم از شام و دیگری از عراق پسندید [20]
و همراه کندیان ابوموسی اشعری را برگزید و با حکمیت ابن عباس یا مالک اشتر به عنوان نماینده از سوی امام علی علیهالسلام و عراقیان مخالفت کرد. [21]
به روایت یعقوبی، وقتی بر سر لقب «امیرالمؤمنین» برای امام علیعلیهالسلام هنگام نوشتن صلح نامه میان نمایندگان دو سپاه اختلاف افتاد،
اشعث از کسانی بود که خواستار محو این لقب در آن نامه شد و مالک اشتر سخت به او اعتراض کرد. [22]
با آنکه در گزارشهای تاریخی موجود از ماجرای حکمیت ، نقش اشعث به خوبی آشکار است،
اما جالب توجه است که در نظرگاههای باقی مانده از گروهی از خوارج سده ۲ و ۳ق، یعنی اباضیه ، در باب قضیه حکمیت کوچکترین اشارهای به نقش اشعث نشده است [23]
حال آنکه یکی از اباضیان معاصر، با توجه به پارهای از روایتهای تاریخی، کل ماجرای حکمیت را ساخته و پرداخته اشعث و عمرو بن عاص و معاویه میداند. [24]
پس همانگونه که برخی ازدواجهای رسول خدا (ع) رنگ سیاسی داشت پارهای از دواجهای امام حسن (ع) هم سیاسی بود.
با توجه به نفوذ بسیار زیاد اشعث بن قیس در کوفه به نحوی که در جنگ صفین در به حکمیت کشاندن جنگ تلاش فراوانی داشت و مؤثر هم واقع شد، حضرت با دختر او جعده ازدواج نمود.
ازدواج جعده با امام حسن علیه السلام به دلیل نزدیکی به مرکز قدرت
ازدواج امام مجتبی (ع) با جعده در زمان حکومت حضرت امیرالمؤمنین (ع) اتفاق افتاد. اشعث بن قیس مردی منافق و دنیاطلب بود و تلاش میکرد خود را به مرکز حکومت آن حضرت نزدیک کند.تا به خیال خود از این رابطه استفاده کند و به مال و مقامی برسد. چنانچه امروز افرادی این چنیناند. پیشنهاد ازدواج دخترش را خود اشعث به حضرت امیر (ع) برای امام حسن (ع) داد و آن حضرت را در یک عمل انجام شده قرار داد.
امام علی علیهالسلام برای رعایت سنت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله که پیوندهای قبیلگی را تا حد ممکن فرو میگذاشت و هم به سبب بی اعتمادی به اشعث، خواست ریاست کنده و ربیعه را که با اشعث بود، به حسان بن مخدوج بسپارد، اما مالک اشتر نخعی و عدی بن حاتم طایی امام را از آن کار بازداشتند. [25]
در حالی که معاویه میکوشید اشعث را به سبب بی اعتنایی امام به او، به سوی خود جلب کند، امام علیعلیهالسلام اشعث را به فرماندهی بخشی از سپاه گماشت. [26]
ازدواج جعده با امام حسن علیه السلام بر اساس حکمت و مصلحت
وانگهی وقتی ما حضرات ائمه اطهار (ع) را معصوم میدانیم و باور داریم آنان از هر گونه خطا و اشتباه مصوناند،باید بدانیم این ازدواج جعده با امام حسن علیه السلام و امثال آن در اولیاء الهی، از روی اغراض و افکاری که در ذهن بسیاری است نبوده،.
بلکه آنان مصالح دین و جامعه را در نظر میگرفتند و با توجه به جهات مختلف آن کار را انجام میدادند، با توجه به این احتمالات و جهات دیگری که ذکر آن طول میکشد، .
ما نمیتوانیم بدون کمی دقت بگوییم چرا چنین ازدواجهایی صورت گرفته است.
زیرا اگر قائل به عصمت حضراتا معصومین هستیم یقینا مصالح و جکمت های متفاوتی برای کار آنها وجود دارد که بر ما پوشیده و پنهان است.
همسران نالایق در سیره معصومین
این موضوع اختصاص به زندگی امام مجتبی (ع) ندارد بلکه بعضی از پیامبران در زندگی خود با همسران نالایق روبه رو بودند.اما آنان با همان زنانی که اسرار زندگیشان را فاش کردند و دشمنانشان را خوشحال نمودند و باعث مشکلات زیادی برای پیامبران شدند، ساختند تا مردم را با عمل به استحکام خانواده دعوت کنند و جلوی طلاق و فروپاشی نظام خانواده را بگیرند و الگوی صبر و استقامت برای امت خود باشند.
بر همین مبنا در قرآن کریم، در سوره تحریم، ماجرای شش زن را ذکر مینماید که یکی حضرت آسیه و دومی حضرت مریم است، اما آن چهار زن دیگر از زنان پیامبران بودند.
که باعث آزار و اذیت شوهران بینظیر خود در عالم شدند که دو تن از آنان از همسران رسول گرامی اسلام (ص) بودند که اسرار آن حضرت را فاش کردند و سبب زجر و اذیت آن حضرت شدند.
و آن دو تای دیگر یکی همسر حضرت نوح (ع) و دیگری همسر حضرت لوط (ع) بودند. همسر حضرت لوط (ع) زنی بود که خداوند حکیم بارها او را در قرآن کریم مورد سرزنش قرار داده است. زنی که منشأ هجوم مردان آلوده و اراذل و اوباش به منزل آن حضرت شدند.
اما آن پیامبر الهی این زن خائن را تحمل کرد و خداوند در برابر ظلم و آزار و اذیتی که آن زن به حضرت لوط (ع) نمود، عذاب و زلزله وحشتناک و ویرانکنندهای فرستاد که او و قوم لوط را در هم کوبید و به عمرشان خاتمه داد و الان هم در عالم قبر، گرفتار عذاب دردناک الهی هستند.
همسر حضرت هود نمونه ای از امثال جعده
در زمان حضرت هود (ع) قوم آن حضرت در اثر گناه گرفتار خشکسالی شدند مردم به طرف منزل آن حضرت آمدند تا ایشان با انفاس قدسی خود برای آنها دعا کند ولی ایشان در منزل نبود. پیرزنی که از یک چشم نابینا بود، درب را باز کرد و مردم موضوع را به او گفتند.آن زن در جواب گفت: اگر دعای هود مستجاب بود برای خودش دعا میکرد! مردم رفتند و حضرت هود را که مشغول کار بود پیدا کردند و ایشان دعا کرد و به مردم گفت روانه منازل خود شوید که خداوند باران فراوانی را بر شما نازل خواهد فرمود.
سپس مردم سخنان آن پیرزن را به آن حضرت گفتند. آن حضرت در پاسخ فرمود آن زن همسر من است برایش دعا کرد و فرمود:
خداوند به وسیله ایشان که دشمن من است، مرا امتحان مینماید و این دشمنی که در اختیار من است و او را مراقبت میکنم تا کمتر آسیب برساند، بهتر است از دشمنی که رها باشد و بیشتر آسیب میرساند. [27]
افسانه ازدواج های مکرّر امام حسن (ع)
طبق نوشته مورّخان، اگر آن حضرت همسران زیادى اختیار کرده بود، لازمه اش این بود که فرزندان زیادى هم داشته باشد در صورتى که چنین نیست؛ بالاترین رقم را در مورد فرزندان امام مجتبى(علیه السلام) ابن جوزى نوشته است که 23 نفر مى باشد. [28]یعقوبى فرزندان آن حضرت را هشت نفر; [29] ابن شهر آشوب سیزده پسر و یک دختر; [30]ابن خشاب یازده پسر و یک دختر; [31]طبرسى شانزده پسر و یک دختر; [32]
و مرحوم شیخ مفید که در این گونه مباحث بیش از دیگران دقّت و تحقیق داشته، تعداد فرزندان آن حضرت را جمعاً پانزده نفر (اعم از دختر و پسر) مى داند. [33]
صاحب کتاب «العدد» که بنا به نقل مرحوم علاّمه مجلسى همسران زیادى براى آن حضرت نوشته است، در عین حال فرزندان حضرت مجتبى(علیه السلام) را بیش از پانزده نفر ننوشته است. [34]
بدین ترتیب طبق تصریح مورّخان، امام مجتبى(علیه السلام) حدّاکثر بیش از بیست و سه فرزند نداشته است و این نشان مى دهد که موضوع تعدّد زوجات آن حضرت به آن صورت که در پاره اى از کتاب ها به چشم مى خورد کاملا بى اساس است.
در زمان ما نیز کسانى یافت مى شوند که این اندازه اولاد داشته باشند - بدون آن که زنان زیادى بگیرند - و احتمال این که آن حضرت همسران زیادى داشته ولى عقیم بوده اند.
و یا به علل دیگرى فرزندى به دنیا نیاورده اند نیز بسیار ضعیف است و این گونه احتمالات در بررسى موضوعات و مسائل تاریخى فاقد ارزش مى باشد.
شبهه ی تاریخی ازدواج امام حسن علیه السلام
از آن جا که دشمنان اهل بیت علیهم السلام همواره می کوشیدند تا چهره تابناک آنان را خدشه دار کنند، برای شهوت پرست جلوه دادن چهره امام مجتبی علیه السلام، تهمت های ناروایی را به ایشان نسبت می دادند.دشمنان او را فردی معرفی می کردند که _ نعوذ باللّه _ علاقه وافری به زن ها داشته و پیوسته ازدواج می کرد و طلاق می داد. موج این اتهام های نادرست از دوره خلافت منصور دوانیقی آغاز گردید.
او یکی از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت علیهم السلام بود و برای سرکوبی قیام های علویان و برای جلوگیری از پشتیبانی مردم از آنان و تحکیم حکومت استبدادی خود، از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرد.
او با پخش خبرهای جعلی درباره اهل بیت علیهم السلام و تشویق دیگران به پراکندن این گونه دروغ ها می کوشید تا چهره و جایگاه بلند اهل بیت علیهم السلام را خدشه دار سازد.
او در سخنرانی خود خطاب به مردم خراسان، با بی شرمی تمام بیان کرد که امیرالمؤمنین علیه السلام با انگیزه قدرت طلبی و زیاده خواهی دست به جنگ های مختلف می زد و تا اندازه ای افراط کرد که یارانش او را کشتند تا این که پسرش
حسن روی کار آمد. او نیز پس از صلح با معاویه و بازگشت به مدینه به زن ها روی آورد و آن قدر ازدواج کرد و طلاق داد که در بستر خود مرد! [35]
فراوانی این گونه تحریف ها و تهمت های ناشایست از نویسندگانی که از دستگاه حکومتی و تبلیغات آن اثرپذیر بودند،
بازتابی هولناک در تاریخ نویسی و سیره نگاری اهل بیت علیهم السلام برجای گذاشت. نتیجه این شد که شمار همسران امام مجتبی علیه السلام را تا چهارصد تن نوشته اند.
حتی برخی شمار آنان را دویست و پنجاه و یا سیصد نفر[36] بیان کرده اند. برخی نیز شمار آن ها را هفتاد زن و یک صد و شصت کنیز برشمرده اند. [37]
این اختلاف شدید و تناقض آشکار غیر حقیقی بودن این خبرها را نشان می دهد. گویاترین سند بر ردّ این مدعا این است که هیچ نام و نشانی نیز از این همسران ناشناس در دست نیست. و شمار فرزندان آن حضرت نیز از بیست نفر بیش تر نیست. [38]
یکی از همسران حضرت خولة فزاریه[39] می باشد.
پاسخ شهید مطهری رضوان الله علیه به شبهه
شهید مطهری در این خصوص می فرمایند: خوشبختانه محققان با ارزش عصر اخیر در این زمینه تحقیقاتى کرده و ریشه این دروغ را پیدا کرده اند. ظاهراً اوّل کسى که این سخن از او شنیده شده است قاضى انتصابى منصور دوانیقى بوده که به امر منصور مأمور بوده این شایعه را بپراکند.به قول یکى از مورّخان: اگر امام حسن اینهمه زن گرفته است، پس فرزندانش کجا هستند؟! چرا عدد فرزندان امام اینقدر کم بوده است؟ امام که عقیم نبوده و از طرفى رسم جلوگیرى یا سقط جنین هم که معمول نبوده است.
من از ساده دلى بعضى از ناقلان حدیث شیعى مذهب تعجّب مى کنم که از طرفى از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار(علیهم السلام) اخبار و احادیث بسیار زیادى روایت مى کنند که خداوند دشمن مى دارد یا لعنت مى کند مردمان بسیار طلاق را، پشت سرش مى نویسند:
امام حسن(علیه السلام) مرد بسیار طلاقى بوده. این اشخاص فکر نکرده اند که یکى از سه راه را باید انتخاب کنند: یا بگویند طلاق عیب ندارد.
و خداوند مرد بسیار طلاق را دشمن نمى دارد، یا بگویند امام حسن(علیه السلام) مرد بسیار طلاق نبوده است، یا بگویند- العیاذ باللَّه - امام حسن(علیه السلام) پابند دستورهاى اسلام نبوده است.
امّا این آقایان محترم از یک طرف احادیث مبغوضیّت طلاق را صحیح و معتبر مى دانند و از طرف دیگر نسبت به مقام قدس امام حسن(علیه السلام) خضوع و تواضع مى کنند .
و از طرف دیگر نسبت بسیار طلاقى را براى امام حسن(علیه السلام) نقل مى کنند و بدون اینکه انتقاد کنند از آن مى گذرند. [40]
نتیجه:
بنابراین ما در سیره و سبک زندگی برخی از پیامبران (ص) و ائمه اطهار و بعضی از علمای ربانی میبینیم همسرانشان نالایق بودند.و در عین حال با صبر و حلم و بردباری آنان را تحمل نمودند و گاهی از اوقات نگذاشتند احدی از اخلاق بد و آزاردهنده روحی و جسمی زنانشان متوجه شود.
که یکی از آن اولیاء الهی، حضرت امام حسن مجتبی (ع) بود که با همسرش سوخت و ساخت تا مبادا کسانی که با اسلام کینه دارند، حضرت را مورد سرزنش قرار دهند.
همانگونه که برخی ازدواجهای رسول خدا (ع) رنگ سیاسی داشت پارهای از دواجهای امام حسن (ع) هم سیاسی بود.
پی نوشت:
1. طبری، تاریخ، ج۴، ص۱۲۹.2. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۲۰-۲۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
3. بلاذری، احمد، ج۲، ص۲۹۶، انساب الاشراف، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، ج ۲، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
4. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۲۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
5. المفید فى ذکرى السبط الشهید، ص۱۲۷.
6. دینوری، احمد، ج۱، ص۱۲۰، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰م.
7. ابن قتیبه، عبدالله، ج۱، ص۵۸۶، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
8.نهج البلاغه، خطبه 19، ترجمه: محمد دشتی، ص 64، چاپ دوم.
9. بحارالأنوار، ج 41، ص 306، ذیل ح 38. به نقل از مناقب ابناشوب، ج 1، ص 422.
10. نهج السعادة، ج 8، ص 378، به نقل از مناقب ابناشوب، ج 1، ص 422.
11.تحریم(66)، آیه 10.
12.محمدحسین رجبی دوانی (زاده ١۵ خرداد ١٣٣٩ در قم) مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام
13.ابی الفرج عبدالرحمن بن جوزی،ص 27.
14. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ناشر: دارالمعرفه، ص 50.
15.قرشی، باقر شریف، زندگانی حسن بن علی، ج 2، ترجمه فخرالدین حجازی، ج2، ص567 به نقل از تاریخ ابن عساکر، ج 4، ص 216.
16.اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص۳۱، ناشر دار الکتاب للطباعة والنشر، قم.
17. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
18. یعقوبی، احمد، ج۲، ص۱۸۸- ۱۸۹، تاریخ، بیروت، دارصادر.
19. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۴۸۲-۴۸۴، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
20. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۴۹۹، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
21. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۴۹۹-۵۰۰، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
22. یعقوبی، احمد، ج۲، ص۱۸۹، تاریخ، بیروت، دارصادر.
23. ابوقحطان، خالد، ج۱، ص۱۱۱ به بعد، «سیره»، ضمن السیر و الجوابات، به کوشش سیده اسماعیل کاشف، عمان، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
24. سلیمان بن داوود، الخوارج هم انصار الامام علی علیهالسلام، ج۱، ص۸۱ به بعد، قسنطینه، ۱۴۰۳ق.
25. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۱۳۷، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
26. نصربن مزاحم، وقعة صفین، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
27. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، صص 287-288
28. تذکره، ص 214.
29. تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 216.
30. مناقب ج 4، ص 29.
31. طبق نقل شبلنجى در نور الابصار ص 124.
32. ارشاد، چاپ قدیم.
33. اعلام الورى، ص 212.
34. بحار، ج 44، ص 173.
35. علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 3، صص 309 _ 312. اقتباس
36. ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4، ص 30 .
37. بحارالانوار، ج 44، ص 173.
38. بحارالانوار، ج 44، ص 173.
39. او همان زنی است که به تحریک دشمنان امام علیه السلام را مسموم ساخت و به شهادت رساند.
40.مجموعه آثار شهید مطهری، ج 19، ص255.
منابع:
https://fa.wikifeqh.ir/اشعث بن قیس کندی
https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=22946&mid=243029
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1393/09/30/595056
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/09/19/939642
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa49712
http://dastanquran.blogfa.com/post/983
https://www.yjc.ir/fa/news/6290463
https://fa.wikifeqh.ir/لیلة الهریر
https://lib.eshia.ir/71810/1/85
https://wiki.ahlolbait.com