ولی چنانچه یاد بگیریم با درد ها و سختی ها چطور برخورد کنیم و چطور اجازه ندهیم ذهن مان آغاز به ساختن سناریو های ترسناک کند، به جای این که تسلیم و ناامید و مغلوب شویم می توانیم موج سواری را یاد بگیریم و جان سالم به در ببریم.
راهکارهایی برای قوی تر شدن در زندگی
به چیزهایی فکر کنید که دارید، نه چیزهایی که ندارید:
شما همانی هستید که هستید و همان چیزهایی را دارید که همین حالا دارید. آنقدرها هم نمی تواند بد باشد زیرا اگر غیر از این بود قادر به خواندن این مقاله در این لحظه نبودید. مسأله مهم این است که یک فکر مثبت پیدا کنید که الهام بخش شماست و به شما برای جلو رفتن در زندگی انگیزه می دهد.به این فکر بچسبید و روی آن تمرکز کنید. ممکن است فکر کنید که چیزهای زیادی ندارید یا اصلاً هیچ چیز ندارید، ولی ذهنتان را دارید که میتواند به شما انگیزه دهد. برای پیش رفتن در زندگی همین برایتان کافی است.
گاهی وقت ها شکست خواهید خورد:
هرچه زودتر این مسأله را قبول کنید، زودتر میتوانید در زندگی پیش بروید. هیچگاه نمی توانید 100٪ مطمئن شوید که کاری مؤثر خواهد بود ولی میتوانید 100٪ مطمئن باشید که هیچ کاری نکردن هیچ تاثیری نخواهد داشت.کاری انجام دادن حتی اگر اشتباه باشد بسیار کارامدتر از هیچ کاری نکردن است. پس، از منطقه امنتان بیرون بیایید و امتحان کنید. یا موفق می شوید و یا یک درس زندگی می گیرید. در هر دو حال برنده خواهید بود.
مشکلتان را بزرگتر از چیزی که هست نکنید:
نباید بگذارید یک ابرسیاه همه آسمانتان را بپوشاند. خورشید مدام در حال تابش روی بخشی از زندگیتان است. گاهی وقت ها باید احساستان را فراموش نموده و به این فکر کنید که سزاوار چه چیزهایی هستید.اجازه دهید درد و لذت هم زمان وجود داشته باشند:
هیچ کس دوست ندارد بیمار باشد یا بیست و چهار ساعت شبانه روز و هفت روز هفته رنج بکشد و غصه بخورد، بنابراین فاصله گرفتن از هر چیزی که عذاب تان می دهد، چیز بدی نیست. حتی در دشوار ترین وضعیت هم لحظه هایی از لذت وجود دارند.قرار است به پزشک مراجعه کنید و دلهره دارید؟ از یک دوست بخواهید همراهی تان کند و قرار بگذارید بعداز آن با هم کمی قدم بزنید، چیزی بخورید، خرید یا سینما بروید و یا هر کار دیگری که به شما روحیه می دهد و حال تان را خوب می کند انجام دهید.
درد و رنج به شیوه عجیبی میتواند احساس سپاسگذاری ما را نسبت به لحظه ها خوشی و لذت، عمیق تر و بیشتر کند. انگار تمام احساس ما با یک دریافت هیجانی جدید، تقویت می شود و می توانیم نعمات و داشته های زندگی مان را ببینیم و تحسین کنیم و از آنها برای بهتر کردن وضعیت انگیزه بگیریم.
زندگی هیچ وقت تجربه ی طیف یکنواختی از هیجانات نیست، بلکه خوشحالی و غم شانه به شانه ی هم در کنار ما حرکت می کنند.
نمی توانید موقعیت هایی که مسئولیت آنرا نمی پذیرید را تغییر دهید:
سیگموند فروید گفته است، “بیشتر ادم ها واقعاً خواهان ازادی نیستند، زیرا ازادی مسوولیت پذیری طلب می کند و بیشتر ادم ها از مسوولیت می ترسند.” نگذاریم ما هم اینطور باشیم. هنگامی که افراد دیگر را به خاطر اتفاقاتی که برایمان افتاده است تقصیرکار می کنیم، از مسوولیت شانه خالی می کنیم.اشتباه نکنیم، قیمت خوشحالی و خوشبختی، مسوولیت پذیری است. به محض این که از مسوول کردن آدم ها و چیزهای دیگر برای خوشبختیمان دست بکشیم، شادتر و خوشبخت تر خواهیم شد. چنانچه اکنون غمگین هستیم، تقصیر کار کس دیگری نیست.
به هر مشکل مانند یک تکلیف مدرسه نگاه کنید. از خودتان سوال کنید،« این وضعیت چه درسی می خواهد به من بدهد؟» هر موقعیتی در زندگی ما درسی برای آموختن دارد. برخی از این درس ها اینها هستند: قوی تر شوید. شفاف تر ارتباط برقرار کنید. به غریزه تان اعتماد کنید. عشقتان را ابراز کنید. ببخشید. بدانید چه زمان فراموش کنید. چیزی جدید را امتحان کنید.
خودتان را از اشخاص منفی دور نگه دارید. هر موقع که منفی های زندگی را از خودتان دور کنید، جا برای مثبت ها باز خواهد شد. زندگی بسیار کوتاه است که بخواهید وقتتان را با آدمهایی بگذرانید که خوشبختی و شادی را از شما می گیرند.
از اشخاص منفی دوری کنید برای این که آن ها اعتماد به نفس و عزت نفس شما را از بین خواهند برد. خودتان را با اشخاص مثبتی مشغول کنید که بهترین ها را در شما می بینند.
شما تنها نیستید. همه مشکلاتی دارند:
از نگرانی برای یکی از دوستانتان نتوانید بخوابید. مشکل برای جمع و جور کردن خودتان بعداز این که کسی ناراحتتان می کند. حس کم بود به خاطر این که کسی آن قدر دوستتان نداشته که با شما بماند. ترس امتحان کردن چیزی تازه بخاطر ترس از شکست.هیچ کدام از اینها به معنی دیوانه یا ناکارآمد بودن شما نیست. تنها به این معنی است که شما یک انسان هستید و مانند بقیه انسانها برای درست کردن خودتان به قدری زمان احتیاج دارید. شما تنها نیستید. هرچقدر هم که درباره موقعیتی که در آن دچار شده اید حس ترس و ناراحتی کنید، خیلی های دیگر هم آن بیرون وضعیتی شبیه شما دارند.
بزرگ ترین ترس هایمان اصلا وجود ندارند:
هنگامی که زندگی دشوار می شود، دنبال کردن قلبمان و برداشتن یک گام دیگر کار سختی می شود ولی بدتر این است که اجازه دهیم دروغ های ترس جلو ما را بگیرد. با این که ترس میتواند ترسناک باشد و بیش از هر نیروی دیگری در دنیا انسانها را شکست می دهد، ولی به آن میزان که بنظر میرسد هم قوی نیست.ترس فقط به همان اندازه که ذهن ما اجازه می دهد، قوی می شود. هنوز هم می توانیم کنترل اوضاع را بدست بگیریم.
رمز کار این است که ترسمان را شناخته و مستقیم با آن برخورد نماییم. برای به کرسی نشاندن حرفمان به وی باید سخت سعی کنیم. زیرا اگر اینکار را نکنیم، خودمان را در برابر حملات آینده ترس قرار خواهیم داد. برای این که هیچوقت بدرستی با حریفمان برخورد نکرده ایم.
اگر با ترسمان روبرو شویم می توانیم به آن ضربه بزنیم. شجاع باشیم! و یادمان باشد که شجاعت به این معنی نیست که نترسیم، شجاعت یعنی اجازه ندهیم ترس جلو ما را بگیرد و نگذارد در زندگی مان جلو رویم.
افراد خوب در کنار خود داشته باشید:
داشتن افراد با ویژگی های مناسب در اطراف خود یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانید برای خودتان انجام دهید. با افراد دلسوز و صادق ارتباط بیشتری برقرار کنید، زیرا تعامل با این افراد باعث می شود روزهای بد، کمی بهتر به نظر برسند.با خود مهربان باشید:
در دوران سخت زندگی باید بیشتر مراقب خود باشید. در پارک قدم بزنید، ورزش کنید یا یک کتاب شگفت انگیز بخوانید. مهم نیست چه کاری انجام می دهید، فقط باید ذهن و بدن شما آمادگی لازم برای مقابله با مشکلات را داشته باشد.فراموش کنید:
اگر شخص دیگری مقصر وضعیت بد شما در حال حاضر باشد، طبیعتا نسبت به آن شخص خشم و کینه دارید اما همانطور که در نمناک میخوانید اگر او را ببخشید و آنچه اتفاق افتاده را بپذیرید، احساس بهتری خواهید داشت، زیرا اکنون می توانید به جای تمرکز روی احساسات منفی به آینده فکر کنید.با فکردن مداوم به وضعیت ناخوشایند نمی توانید دوران سخت زندگی را به سادگی پشت سر بگذارید بلکه فقط اوضاع و احساس بدتری پیدا کرده و موجی از عصبانیت، ناامیدی و تردید را در ذهن خود ایجاد خواهید کرد.
از گذشته بیاموزید، در لحظه زندگی کنید، برای آینده آماده شوید:
یکی دیگر از توصیه های روانشناسان زندگی در لحظه است. زندگی در زمان حال اهمیت زیادی دارد. اگرچه نمی توان وانمود کرد که گذشته و آینده وجود ندارند، از گذشته بیاموزید اما در آن زندگی نکنید، درسهایی که می گیرید را به کار ببرید و برای آینده آماده شوید.افکار منفی خود را بازسازی کنید:
شاید این مورد پیش پا افتاده به نظربرسد اما تغییر شکل افکار منفی در واقع یکی از بهترین راه های مقابله در روزهای سخت است، بنابراین به دنبال راهی برای تغییر شکل افکار منفی باشید.از زندگی لذت ببرید:
اگر می خواهید در زمان های سخت همچنان قوی باشید، باید از زندگی لذت ببرید. در نظر نگرفتن لذتهای ساده و تمرکز بر روی اشتباهات و مشکلات زندگی روش خوبی نیست، برخی افراد تصور می کنند در اوضاع نابسامان نباید لبخند بزنند.در پایان
یکی از بزرگترین نعمت های زندگی این واقعیت است که زندگی سخت است. زیرا در برخورد با سختی های زندگی، قدرتی بسیار ارزشمند در ما به وجود می آید. این قدرت به ما این امکان را خواهد داد که بتوانیم به عمیق ترین و معنادارترین اهداف زندگیمان دست پیدا کنیم.علت آن این است که زندگی سخت است و ما قادریم که از آن چیزی فوق العاده بسازیم. چون زندگی سخت است و ما می توانیم فراتر از این سختی ها بلند شویم. می توانیم تفاوت و تغییر ایجاد کنیم.
پس این را یادمان باشد…
وقتی شرایط زندگی سخت شد، ما باید سخت تر شویم. برای داشتن یک زندگی آسان دعا نکنیم. برای به دست آوردن قدرت برای تحمل سختی هایی که به عالی ترین زندگی ختم می شود دعا کنیم.
نوبت شماست…
شما برای کنار آمدن با سختی های زندگی چه درس هایی فرا گرفته اید؟ شما برای انگیزه دادن به خودتان در زمان های سختی چه چیزهایی را به خاطرتان سپرده اید؟ دانسته هایتان را با ما در میان بگذارید.
منابع
https://www.beytoote.comhttps://namnak.com
https://parvaresheafkar.com