سیر الفبا و خط در عراق و عربستان تا ایران

در این مقاله به سیر خط در جغرافیا و تاریخ شبه جزیره عربستان، عراق، یمن، ایران و کشورهای همسایه که موجب رشد و دگرگونی و تحولات خط و در نتیجه ارتقا آن گشته است، پرداخته ایم. پس با ما همراه باشید با بررسی بیشتر سیر خط در جغرافیا و تاریخ عراق و یمن و شبه جزیره عربستان.
سه‌شنبه، 3 مهر 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
سیر الفبا و خط در عراق و عربستان تا ایران
خلاصه جغرافیا و تاریخ شبه جزیره عربستان
عربستان شبه جزیره‌ای است که در این سرزمین اتفاقات مختلف و خاصی در پیدایش الفبا و تحول و دگرگونی خط و ارتقای آن افتاده است. عربستان منتهی الیه جنوب غرب آسیا و به وسعت ۳۲۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع قرار گرفته است.
گوناگونی اقوام مختلف در این سرزمین موجب پیدایش انواع خطوط گشته است. عربستان از طرف شمال به خاک عراق و فلسطین و ماورا اردن، و از مغرب به دریای سرخ و از طرف جنوب به دریای عمان و خلیج عدن(جنوب یمن) و از مشرق به خلیج فارس و دریای عمان متصل می‌شود.
اگر چه از لحاظ جغرافیای سیاسی عربستان را جزو قطعه آسیا محسوب می‌کنند اما از نظر ساختمان طبیعی و نوع زندگی ساکنان آن شبیه صحرای کبیر آفریقاست و تحقیقات زمین شناسی هم این مطلب را روشن کرده است، که عربستان بقایای قاره بزرگی است از دوران اول زمین شناسی که از مغرب تا صحرای کبیر آفریقا را در برداشته و بر اثر فرونشستن قسمتی به نام دریای سرخ از آفریقا جدا شده است و مجموع این ناحیه از لحاظ آداب و رسوم و وضع زندگی شباهت کامل با هم دارند، شبه جزیره عربستان فلاتی است بلند که اطراف آن را کوه‌های کم ارتفاع که همه جا به موازات دریاهای اطراف آن محصور شده و میان این رشته کوه‌ها فلات وسیعی از شن و بیابان‌های خشک و سوزان تشکیل شده است.(کتاب استاد فضایلی، نشریه انجمن اصفهان)

قسمت بندی عربستان
عربستان به پنج قسمت بزرگ تقسیم می‌شود:
1.حجاز(کوهستان میان نجد و تهامه)
2.تهامه یا غور( سمت غربی رشته کوه سراة تا دریای سرخ)
3.نجد( سمت شرقی رشته کوه سراة تا جایی که مرتفع است)
4.عروض(دنباله نجد که به خلیج فارس منتهی می‌شود و شامل بریمامه، احساء، عمان و حوالی آنهاست)
5.یمن(قسمت واقع در جنوب حجاز و نجد با حضرموت و مهره و شحر).


از قدیم در نقاط مشخصی از عربستان زندگی شهرنشینی وجود داشته است، که این امر موجب نیازمندی بشر متمدن به پیدایش الفبا و خط جهت بر طرف سازی نیازهای روزمره و بازرگانی و تجارت و داد و ستد شده است. این نقاط قسمتی از مناطق حاصلخیز و نقاطی است که بر سر راه‌های تجاری واقع بوده است، در عربستان چند راه بازرگانی بوده که این راه بازرگانی خودش اولین دلیل نیاز بشر به ابداع خط بوده است، هر یک در عصری و به دلایل رونق داشته است:

۱. راه شمالی بوده که از دو خلیج عمان و فارس شروع و بعد از گذشتن بادیه الشّام و فلسطین به بندر صور پایتخت فینیقیّه می‌رسید یا به مقصد مصر از سوریه و فلسطین به خلیج عقبه در مغرب عربستان و بندر غزه می‌رفت در سر این راه شهرهای مهم و معتبر وجود داشت از قبیل: بابل حیره، دومة الجندل(الجوف کنونی)، تدمر و غیرها که ویرانه‌های بعضی از آنها هنوز در بیابان دیده می‌شود و ارتباط عراق با مدیترانه و مصر از این دو راه بوده است، که نیاز بوده تمام رفت و آمدهای تجاری مورد ثبت و ضبط قرار بگیرد.(کتاب استاد فضایلی، نشریه انجمن اصفهان)
 
۲. راه دیگر راه عربستان جنوبی است، که کشتی‌های هند بار خود را به بندر عمان یا یکی از بندرهای دیگر جنوب می‌دادند و اقوام عرب آن را در تقاطع ساحل جنوبی به یمن و از آنجا در تقاطع دریای سرخ یعنی از زمین هموار تهامه به عربستان سنگی پتره (پترا = پطرا) و از آنجا به بندر ایله در خلیج عقبه یا به بندر غزه در مدیترانه می‌بردند. عربستان از قدیم منزل و جایگاه اقوام سامی و شاید هم مهد اصلی این نژاد بوده است بسیاری از دانشمندان جدید معتقدند از سه هزار سال پیش از میلاد قبایل سامی مانند امواج دریا یکی پس از دیگری از این سرزمین بیرون آمدند و از بادیه الشام به کشورهای آباد اطراف از عراق تا مصر گسترش یافتند آشوری‌ها، بابلی‌ها قدیم ، کنعانی‌ها، عبری‌ها، آرامی‌ها و نبطی‌ها همه از این مهاجران بوده‌اند. در بررسی تاریخ خط، خط زبان‌های سامی اهمیت ویژه‌ای دارند، زیرا مخترعان خط ابجد از گویش‌وران یکی از زبانهای سامی غربی آغازین بوده‌اند. تقریبآ تمامی خطوط غیر چینی رایج در جهان امروز از خط ابجد سامی نشئت گرفته‌اند.

قوم عرب به سه دسته تقسیم شده است:
قبلاً نیز به این نکته اشاره کرده‌ایم که قوم عرب را به سه طبقه تقسیم کردند:
1.عرب بائده 2.عرب قحطانی 3.عرب عدنانی.

اعراب بائده از میان رفته‌اند و فقط ذکر سرنوشت بعضی از آنها راه عبرت در قرآن و احادیث نبوی به میان آمده است و مشهورترین این قبایل عمالقه، عاد و ثمود است و این دسته عرب عاربه هم می‌گویند.

اسلام و تقسیم بندی جدید عراب
در عصر اسلام ساکنان عربستان به دو دسته تقسیم شده بودند که در دو جهت شبه جزیره از قدیم دو زندگی متفاوت از یکدیگر وجود داشته است. عرب قحطانی را عاربه یعنی عرب اصلی می‌گویند، این گروه ابتدا در شمال در کنار فرات بودند و بعد به یمن مهاجرت کردند و در آنجا تقسیم شده و دولت تشکیل دادند و مشهورترین قبایل قحطانی جُرهم(ثانی) و سبا و حمیر است سبائیان و حمیران با حبشه و هندوستان و سواحل خلیج فارس و عمان تجارت می‌کرده و تمدنی از نوع تمدن فینقی و مصری داشتند و امروزه از مراجعه به منابع یونانی (بیزانسی) و حبشی و مقایسه و تطبیق آنها با هم با روایات عربی و از مطالعه چندین هزار نقش و کتیبه که از خود عربستان به دست آمده است تاریخ جنوب عربستان مقدار زیادی روشن شده و اطلاعات با ارزش راجع به اقوام و دولت‌های عرب در این ناحیه و اوضاع سیاسی و اجتماعی آنها به دست آمده است.(کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)

جنوب عربستان مهد قدیمی‌ترین تمدن‌های شبه جزیره
جنوب عربستان مهد قدیمی‌ترین تمدن‌های شبه جزیره است، مردم آن به زبان‌های مختلف ولی بسیار نزدیک به هم و به عبارت بهتر به لهجه‌های مختلف یک زبان سخن می‌گفتند خط مشترکی داشتند از جنس خط فینقی ولی با چند حرف زیادتر و از لحاظ شکل دارای شیوه مخصوصی به خود حروف مقطع می‌نوشتند و میان کلمات را با خط عمودی ممیز می‌گذاشتند سطرها را از راست به چپ و از چپ به راست می‌نوشتند(مانند خط مسند).

انواع حکومتهای جنوب عربستان

از منابع موجود تاکنون نام چندین دولت جنوبی به دست آمده است: مَعین، حضرموت، قتبان، جباء ، اوسان، سباء، حمیر و این دو دولت اخیر، دو امپراتوری بوده که دولت‌های اطراف را فرو برده است. قدیمی‌ترین دولت‌ها دولت مَعینی بوده که در ناحیه جوف جنوبی(نام استانی در کشور یمن که قبل در شبه جزیره عربستان بوده است و در محدوده یمن شمالی قرار دارد. استان جوف. محافظة الجوف) قرار داشته و پایتخت آن به نام قرنه در شمال مأرب بوده است، از این اقوام به نام معونیان در نوشته‌های قدیم یهود یاد شده است. نزدیک به بیست و شش پادشاه مَعینی نامشان از کتیبه‌های جنوب به دست آمده است. قدرت دولت مَعینی از یک سو تا سواحل خلیج فارس و از سوی دیگر تا مدیترانه کشیده شده بود، آثاری که از بازرگانان معینی در مصر و یونان پیدا شده از شباهتی که بین معینی‌ها و بابلی‌ها در اسامی شخصی و خدایان و سایر اوضاع اجتماعی دیده می‌شود بعضی احتمال داده‌اند که مَعینی‌ها از آرامی‌های عراق بودند و از آنجا مهاجرت کردند کتیبه‌های معینی را بعضی متعلق به سده چهاردهم پیش از میلاد و بعضی از سده هفتم یا هشتم می‌دانند اما آغاز تشکیل دولت سبا به احتمال قوی از قرن هشتم پیش از میلاد بوده است و در فرهنگ قصص القرآن مولف آن می‌نویسد: سلطنت بلقیس ملکه سبا قرن دهم قبل از میلاد در روزگار پادشاهی حضرت سلیمان بوده است و محققان معتقدند که در آن زمان دین یهود در کشور یمن نفوذ کرده بود و در کتاب المنجد آمده است که سلیمان حکیم پادشاه اسرائیل فرزند داوود حدود ۹۷۰ تا ۹۳۵ قبل از میلاد سلطنت کرده است، و داستان حضرت سلیمان و تسلیم بلقیس ملکه سبا در مقابل سلطنت و قدرت خدادادی سلیمان در سوره نحل آیات ۲۰ تا ۴۳ گویای عظمت سلطنتی ملکه سبا و تخت عظیم و آیین آفتاب پرستی او و قوم او می‌باشد. و به دنبال تشکیل دولت سبا دولت حمیری بوده که تا قرن ششم میلادی یعنی تا نزدیک ظهور اسلام ادامه داشت. به پادشاهان حمیر (تُبَّع و تبابعه) می‌گفتند. دولت حمیری دشمن خطرناکی در کنار خود داشت و آن دولت حبشه بود که خیال تسخیر یمن زرخیز را در سر داشت و در هر فرصتی به جنوب عربستان تجاوز می‌کرد. حبشی‌ها علاوه بر همسایگی با اعراب جنوبی شاید قرابت نژادی هم داشته‌اند بسیاری از محققان اروپایی معتقدند احتمال می‌دهند کلمه تُبَّع و حمیر لغت حبشی است کلمه تُبَّع به معنی توانا و کلمه حمیر به معنی تیره رنگ است.(کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)

حمله حبشه به یمن و نزدیک شدن خطوط به هم
در سال ۵۲۶ میلادی پادشاه حبشه با تشویق، امپراتور روم(اریاط) و (ابرهه) را با لشکر و سپاه برای تصرّف یمن فرستاد و ذونواس پادشاه حمیری را شکست داد و پس از آن داستان اصحاب فیل که در قرآن از آن یاد شده پیش آمد. حبشی‌ها نزدیک ۵۰ سال بر یمن حکومت کردند تا آن‌که در حدود ۵۷۰ میلادی شاهزاده حمیری به نام (سیف ابن ذی یزن) از پادشاه ایران خسرو انوشیروان کمک گرفت و با لشکر ایرانی و سرداری به نام (وهریز) یا بهروز به یمن آمد و حبشی‌ها را بیرون کرد و(سیف بن ذی یزن) به دست بنده حبشی خود کشته شد و بعد از آن یمن مستقیم به دست ایرانیان افتاد و تا زمان ظهور اسلام دوام پیدا کرد و از ایرانیان با نژاد بومی یمن نسلی به وجود آمده بود که آن‌ها را ابناء یا ابناء الحرار می‌نامیدند و در تاریخ اسلام نام آنها مکرر برده شده است در اواخر حکومت حبشی‌ها مصیبت دیگری برای یمن اتفاق افتاد و آن خرابی سد مأرب بود این سد بر اثر سیل بزرگی سیل العَرِم(سوره ای از قرآن به نام سبا بر پیامبر اسلام نازل و آیات چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم اشاره به سیل العَرِم و خرابی سد مأرب شده) خراب شد و با خرابی آن ناحیه بزرگی از یمن ویران شد و مردم آنجا به جاهای دیگر مهاجرت کردند و خرابه‌های این سد با نقوش و کتیبه‌هایی که دارد هنوز باقی است. حمله حبشه به یمن و درگیری این دو همسایه در سالیان مختلف موجب نزدیک شدن خطوط آن‌ها به هم بوده است. خط حمیری‌ها به نام مسند معروف است و زبانشان را حمیری و گاهی سبایی می‌نامند و این زبان نسبت به زبان جفری(حبشی) نزدیکتر از عربی شمالی است. 

اقوام و دولت ‌های شمالی عربستان
عربستان شمالی با صحرای بادیه الشّام از سه طرف همسایه اقوام مختلف و کشورهای قدیمی جهان عراق، سوریه و مصر است. به همین دلیل تا جایی که اسناد تاریخی موجود نشان می‌دهد عربستان شمالی محل رفت و آمدهای بزرگ بوده است، شاهراه کاروان‌های بازرگانی، گذرگاه اقوام مهاجر و مسیر لشکرهای کشورگشا که این راه بازرگانی خودش اولین دلیل نیاز بشر به تکامل و دگرگونی خط بوده است. در شمال عربستان با اقتضا طبیعت زمین، زندگانی صحراگردی بیش از زندگی شهر نشینی در این منطقه رواج داشته است. مناطق شهر نشینی این ناحیه غالبا همان آبادی ها و شهرهای واقع در امتداد راه های تجاری بوده است. که این شهرها از انجمن‌ها، دولت‌های معتبر و نیرومندی به وجود آمد، که در تاریخ عربستان نقش‌ داشتند مانند دولت حیره در نزدیکی فرات، دولت تدمر درحلب، دولت کندی در دومة الجندل (جوف شمالی امروز) دولت غسّانی یا آل جفته در  (شام)  و دولت پتره در خلیج عقبه.

خط و زبان نبطی ها از اقوام آرامی و در زبان به عربی نزدیک بودند
بعضی از این اماکن امروز از دیگر جزو عربستان نیستند و خود کشورهای مستقلی بشمار می‌آیند. از آثار نقش‌هایی که در این سرزمین‌ها کشف شده مشخص است که وقتی قبایلی از جنوب در این جا ساکن شدند و در اخبار عرب هم صحبت مهاجرت بعضی قبیله‌ها از جنوب به شمال هست مخصوصاً بعد از شکستن سد مأرب به گفته پلین نویسنده رومی در سواحل شمالی و مرکزی دریای سرخ مهاجران یونانی وجود داشته که گلازر کاشف و عرب شناس معروف در کتاب خود از آنها سخن می‌گوید از اینجا منبعی برای علت تاثیرات یونانی که در زبان عربی دیده می‌شود می‌توان به دست آورد و مهاجران عرب در نقاط دیگری از مرزهای شمالی خود با عنصر یونانی تماس و ارتباط داشته‌اند در دوران ضعف دولت مَعینی، قومی سامی‌نژاد به نام نبطی‌ها بر شمال غربی عربستان سلطه داشته و در طی مدتی دولت عظیمی در شهر پتره(نام شهری در عربستان قدیم) ایجاد کردند، مورخین نبطی‌ها را عربی‌نژاد و آرامی می‌دانند خط و زبان این قوم هم آرامی و در زبان به عربی نزدیک بوده‌اند. (کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)

زبان ثمودی به عربی حجازی نزدیک و خطشان آرامی است
پتره پایتخت نبطیان در شبه جزیره سینا بوده در محلی که امروزه به نام وادی موسی نامیده می‌شود این شهر محل تلاقی راه‌های بازرگانی شمالی و جنوبی و بر سر راه شام و مصر و بندر غزه بوده و بر اثر تماس با رومی‌ها شکل تمدن اروپایی به خود گرفته بود آثار و بناهای ویرانه آن که امروز باقی است و در قرآن کلمه رقیم با آن مطابقت می‌کند(العرب قبل الاسلام، ص66)
این ناحیه قبلاً در پادشاهی داود به دست دولت یهود افتاد و در حمله نبوکد نصّر(بخت نصر) از یهود گرفته شد و به ادومی‌ها که از طوایف سامی نژاد بودند داد شده است.
و بعد از مدتی نبطی‌ها از طرف شرق هجوم آوردند و دولت ادومی به پتره حمله کردند و با اهالی آنجا مخلوط شدند، قلمرو نبطی‌ها در ناحیه‌ای جنوبی به نام حسمی واقع در شمال حجاز و در مسیر راه حجاز به شام قوم دیگری سکونت داشتند به نام ثمود و این قوم یکی از قدیمی‌ترین اقوام عربستان شمالی بوده است.
پلین نویسنده رومی می‌گوید: محل ثمودی‌ها را در حجر و دومة الجندل بیان می‌کند و زبان ثمودی به عربی حجازی نزدیک و خطشان آرامی است.


تشکیل تمدن پیشرفته توسط ثمودی ها
گروهی از ثمودی‌ها که در تمدن پیشرفته‌تر بودند در محل العلا در حجاز شمالی دولتی تشکیل دادند. با تشکیل این دولت نیاز آن‌ها بیش از پیش به خط و تحول در نگارش راحت تر حروف رخ داد. نام دولت ثمودی ها دولت لحیانی که نامش در کتاب‌های یونانی آمده و کتیبه‌هایی از آن ها موجود است قرار گرفت. لحیانی‌ها تمدنی مرکب از عناصر تمدن معینی و نبطی با رنگ خاص ثمودی داشته‌اند پس از انقراض این دولت قوم ثمود به طرف جنوب یعنی حجاز و داخل عربستان عقب نشینی کرد و نزدیک ظهور اسلام جز قبایل هذیل محو شده است و قوم ثمود جز اعراب بائده به شمار می‌رود. از مدارک و منابع مشخص است که ثمودی ها بقایای ثمود قدیم بودند که قبل از نبطی ها وجود داشتند.

دولت تدمر بعد از انقراض ثمودی ها
در قرن دوم میلادی هنگامی که دولت پتره منقرض شده بود دولت دیگری در شمال عربستان روی کار آمد و آن دولت تدمر بود تدمر صحرایی در بادیه الشّام در شمال شرقی دمشق بر سر راه بازرگانی شمالی یعنی راه خلیج فارس به شام و مصر بود تدمر در سده اول میلادی مستقل بود اما کم کم تحت حمایت روم شد و به دست امپراتور روم اورلیان منقرض و شهر تدمر در ۲۷۲ میلادی ویران گردید. درباره عرب یا آرامی بودن تدمری‌ها مانند نبطی‌ها اختلاف است. (کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)

کتیبه‌های تدمر به خط و زبان آرامی
اما معلوم است که کتیبه‌های تدمر به خط و زبان آرامی است و واژه‌های یونانی و لاتینی فراوان با آن مخلوط شده است از بناهای تدمر ویرانه‌هایی از معبد وگور در محلی که هم اکنون به نام تدمر معروف است، باقی است. در سر راه‌های بازرگانی شمال سه دولت دیگر بوده به نام لخمی، غسانی، کندی که این‌ها قبایلی بودند از مهاجران جنوبی و تا ظهور اسلام در آنجا بودند و برخلاف پتره و تدمر که به آرامی یا نبطی نزدیک بودند این‌ها رنگ عربی واضحی داشتند. کتیبه‌هایی که در قلمرو لخمی‌ها پیدا شده کتیبه نماره و کتیبه حران مشخص است که زبان آن ناحیه به عربی شمالی(زبان حجاز) بسیار نزدیک بوده و شاید در زمان مقارن ظهور اسلام مانند آن زبان بوده است این دولت‌ها با عرب‌های اولیه شمال که در حوزه فتوحات آنها بوده‌اند تماس و ارتباط زیاد داشته‌اند.


خط و زبان لخمی ها از ایرانی‌ها اقتباس شد
لخمی‌ها تابع دولت ایران ، غسانی‌ها تابع روم شرقی و کندی‌ها تابع دولت یمن بودند و در جنگ‌ها میان ایران و روم هر یک از لخمی‌ها و غسانی‌ها خداوند خود را یاری می‌دادند و در رکاب آن‌ها به جنگ می‌رفته و از هدایا و حمایت آنها بهره می‌بردند. پایتخت دولت لخمی در حیره شهری در جنوب کوفه امروزی و بر ساحل دریاچه نجف، حیره در زبان سریانی به معنی قلعه و حصار بوده، این ناحیه برزخی میان کشور عراق و بیابان های عربستان و محل تقاطع دو زندگی شهری و زندگی صحرانشینی بود و ساکنان آنجا از قبایل مختلف عرب بودند.
از شمالی و جنوبی عدنانی و قحطانی دولت حیره سَـــد حایلی میان ایران و میان اعراب بادیه به منزله پادگانی در مقابل رومی‌ها بود، تاریخ لخمی‌ها با تاریخ ساسانیان مربوط بوده و به همین جهت نسبتا روشن است از پادشاهان بزرگ این خاندان یکی امرؤ القیس اول است که قبرش در نماره در حوران شرقی پیدا شده و بر سنگ قبر او کتیبه‌ای است که از نظر تاریخ و از لحاظ خط و زبان سند مهمی به شمار می‌رود و دیگری پسر او نعمان صاحب قصر خورنق و معاصر یزدگرد اول ساسانی و بهرام‌گور است. آخرین پادشاه لخمی نیز به نام نعمان بن منذر که هم دوره خسرو پرویز بود پس از انقراض این دولت به دست پرویز و روی کار آمدن اسلام در خلافت ابوبکر، حیره جز قلمرو خلافت شد. و در نهایت 
خط و زبان لخمی ها از ایرانی‌ها اقتباس شد.
مسیحیت در حیره در حدود سده چهارم میلادی پیدا شد و کم کم میان مردم رایج شد ولی پادشاهان لخمی از این دین امتناع کردند و شاید در خصوص تمایلات دربار ایران که با مسیحیت رابطه خوبی نداشت آن را دین بیگانگان و دشمنان می‌دانستند و رعایت می‌کردند تا اینکه در اواخر سده ششم نعمان بن منذر خود مسیحی شد و این زمانی بود که میان ایران و روم صلح شده بود و مسیحیت در ایران هم رواج پیدا کرده بود به طوری که زن پادشاه ایران هم مسیحی بود و آشکارا از آن حمایت می‌کرد. (کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)

پایتخت غسانیان شهر بصره بود که بصری ها در زبان و خط و نگارش از اقوام پیشرو بودند
دولت غسانی در شمال غربی عربستان در ناحیه به نام حوران و بلقا در کنار قلمرو دولت روم قرار داشت پایتخت غسانیان شهر بصری بود، که بصری ها در زبان و خط و نگارش از اقوام پیشرو بودند. که راه عربستان به شام از آنجا می‌گذشت غسانی‌ها پیرو دین یعقوبی بودند، ابن العبری(پیشوای نامدار فرقه مسیحی یعقوبیه) می‌گوید:
غسانیان پس از انقراض دولتشان دسته‌ دسته شدند، و به اطراف رفتند. بعضی از آنها در روستاهای موصل و عراق تا زمان ابن العبری(
پیشوای نامدار فرقه مسیحی یعقوبیه و آخرین کسی بود که نوشته‌هایی از خود به زبان سریانی به جا گذاشت. پدر وی یک یهودی بود که به آیین مسیحیت درآمده بود و از این رو ابوالفرج را ابن عبری می‌خواندند. از او نوشته‌هایی از جمله دربارهٔ تاریخ از آفرینش آدم تا زمان خود او به جای مانده‌است که بخش‌هایی از آن دربارهٔ تاریخ باستان ایران ارزشمند است. اثر معروف او تاریخ مختصرالدول است که توسط دکتر محمد علی تاج پور و دکتر حشمت الله ریاضی به فارسی ترجمه شده است.) سده هفتم هجری بودند که بر مذهب یعقوبی مانده بودند دولت کندی در نجد و دومة الجندل از بنی کنده تشکیل شده بود این دولت تحت نفوذ دولت حمیری یمن بود یکی از پادشاهان بنی کنده حارث است که آخرین پادشاه قدرتمند این دولت به شمار می‌رود، و سرگذشت او با تاریخ ایران ارتباط دارد. و در نهایت خط و زبان لخمی ها از ایرانی‌ها اقتباس شد. حارث به وسیله گرایش به آیین مزدکی خود را به پادشاه ایران قباد نزدیک کرد و قباد کشور حیره را از منذر ماء‌السما لخمی گرفت و به او داد حارث بر تخت حیره نشست و هر یک از چهار پسر خود را به گروهی از قبایل بادیه پادشاه کرد اما مدتی نگذشته بود که منذر به دستور انوشیروان دوباره به پادشاهی حیره درآمد و عاقبت خاندان حارث منقرض شد در الفهرست و الوسیط آمده که آخرین فرد این خانواده امرالقیس نواده حارث بوده و شاعر معروف عرب به شمار می‌آمد که مدتی در آرزوی ملک از دست رفته و انتقام خون پدر در قبایل عرب می‌گشت و عاقبت نزد امپراتور روم رفت و نتیجه‌ای نگرفت و در راه بازگشت مُرد و به روایتی امپراتور به او زهرداد پس از انقراض حارثی‌ها ریاست بنی کنده به دست خانواده دیگری از آن قبیله افتاد تا ظهور اسلام ادامه داشت و بعد در حوزه خلافت نابود شدند.

خط و زبان اعراب جنوبی و شمالی گاهی با هم مشترک و گاهی متفاوت 
در شمال مراکز دیگری هم از اجتماع شهرنشینی وجود داشت که البته کشور یا دولتی محسوب نمی‌شدند از آن جمله: مکه، یثرب، آبادی‌های وادی القری، العلا، تیما و و شهرهای دیگر. حتی در بیرون مرز شمالی عربستان در محلی به نام صفا (صفاه) واقع در سوریه آثار یک کوچ نشین عربی دیده می‌شود با خط و زبانی مخصوص که فعلاً به نام خط و زبان صفوی خوانده می‌شود اما در شمال عربستان بیشتر با اقوام صحرانشین بوده است. تحقیقات نشان می‌دهد که شهرنشینی را در شمال عربستان، فقط مهاجران جنوبی داشته‌اند. یا عده‌ای یهودی که در وادی القری ساکن بودند که از زمان‌های قدیم از شمال آمده و در آنجا سکونت داشتند این صحرا نشینان خود را از نسل اسماعیل بن ابراهیم پیغمبر عبری می‌دانستند (اعراب مستعربه = عرب اسماعیلی) و در که خانه‌های این اقوام در تهامه (شهر مکه جز ناحیه تهامه است) و نجد و حجاز بوده و در بادیه الشام از حدود عراق تا مرزهای شام این نژاد در تاریخ اسلام به نام عدنانی ، مضری ، معدی ، نزاری خوانده می شود این اعراب مستعربه عدنانی از این جهت که نظام اجتماعی و زبان و دین با اعراب عاربه قحطانی جنوب فرق زیادی داشته‌اند از جمله زبان عدنانی از جهت اِعراب و صرف فعل و وضع ضمیر مشتق و غیره با زبان جنوبی‌ها یعنی زبان حمیری بسیار متفاوت است هرچند دو زبان در اصل با هم مشترک‌اند نام‌های شخصی نیز تفاوت دو تیره مشخص است نام‌های جنوبی شبیه نام‌های بابلی است در صورتی که نام‌های شمالی شباهتی به آن ندارد و در زبان شمالی آثار نفوذ زبان یونانی دیده می‌شود که در زبان جنوبی نیست. (کتاب العرب قبل الاسلام و تاریخ لغات السامیه)

بادیه نشینان زیر پرچم واحد اسلام
این قبایل بیابانگرد گاهی خود را به دولت‌های همسایه می‌بستند و از حمایت آنها بهره‌مند می‌شدند دولت‌ها نیز از آنها باج سرباز می‌گرفتند از عدنانی‌ها بیشتر زیر سلطه دولت حمیری جنوب بودند و به واسطه دلبستگی شدید به زندگی در بادیه و روح انفراد طلبی هیچ وقت نتوانستند دولتی تشکیل بدهند تا اینکه اسلام آنها را زیر پرچم واحدی درآورد.
دین عمومی عربستان در دوران جاهلیت بت‌پرستی بود و در اواخر دوره دو مذهب سامی یهودی‌گری و مسیحیت که با عربستان مجاور بود و نفوذ زیادی داشتند مخصوصاً مسیحیت که در عربستان و آن نجران و طایفه بنی حنیفه در یمامه و غسانی‌ها در شمال غربی و لخمی‌ها در شمال شرقی و عده‌ای از بنی‌طی(بزرگترین قبیله عرب است) در مدینة تیماء همه دین مسیحی گرفته بودند، دو دولت مسیحی مجاور (دولت بیزانس امپراتور روم و دولت حبشه) هم این دین را در عربستان با جدیت تمام رواج دادند.

مراسم حج و اعمال منی و عرفات به دست خاندان اسماعیل(علیه السلام)
حضرت اسماعیل پسر ابراهیم و فرزندانش در مکه به نشر دین در میان جرهمی‌ها که از جنوب آمده بودند مشغول بودند تا اینکه بنی خزائن دسته دیگر از مهاجران قحطانی بر جرهمی‌ها غلبه کردن و پادشاه آنها عمرو بن لحی خزاعی بت پرستی را در مکه رواج داد ولی در تمام دوره‌ها اداره مراسم حج و اعمال منی و عرفات به دست خاندان اسماعیل بود. سلطه قریش از زمان قصی بن کلاب از اجداد پیغمبر و خاندان حضرت اسماعیل شروع می‌شود که او به زور شمشیر خزاعی‌ها را شکست داد و خود امیر مکه و متولی کعبه شد و برای مردم قریش دارُالنَّدْوَة: (محل گرد آمدن اشراف قریش در مکه در عصر جاهلیت برای مشورت و تصمیم‌گیری دربارۀ مسائل مختلف بود) را ساخت هاشم که جد سلسله بنی هاشم است در زمان خود از مردان قریش بود اسم اصیلش «عمرو» و هاشم لقب اوست او با دولت روم و پادشاه غسانی قراردادی برای تامین و آسان سازی عبور کاروان‌های خود بست. (کتاب العرب قبل الاسلام و تاریخ لغات السامیه)

 از این مطالب مشخص می‌گردد:
۱.خطوط اقوام مختلف سامی با اینکه در طی دوران‌ها تغییر بسیاری یافته به یک اصل مشترک برمی‌گردند.
۲.خط هر دولت در فرقه دیگر موثر بوده که این تاثیرها به واسطه ازدواج و مهاجرت‌های جنوبی‌ها و ارتباط تجاری و سیاسی و مذهبی و مجاورت و نفوذ دولت‌های بزرگ بستگی داشت.
۳. خطی که مقارن ظهور اسلام در میان عرب پیدا شد نتیجه‌ای از تحولات بسیار بوده است.

 
خطّ عبری و فینیقی و یونانی و آرامی و سریانی
اقوام و مللی که در تاریخ قدیم پیدا شده و از آنها نام بردیم اکثراً روزگار طولانی داشتند و با اینکه هرکدام ملّت و دولت واحدی بودند نام‌های قدیم و میانه و متأخّر و جدید در صحنه تاریخ و اکتشافات گرفته‌اند. مانند قوم عاد که عاد اولی و عاد ارم و ثمود قدیم و ثمود متأخر یا جرهم اولی و جرهم و مانند عمالقه که در مدّت نسبتا طولانی از روزگار و زمان به نام‌های مختلف جلوه کردند عمالقه عراق، عمالقه مصر(هیکسوس) و غیره. 

خط میخی فینیقی آرامی و سریانی جنبه بین المللی داشتند
مانند سلسله های فراعنه مصر و تمدن آن را، که از مدّت سه هزار سال قبل از میلاد، مصر قدیم و میانه و متأخر گفته‌اند. و این گونه است خطّ عبری و فینیقی و یونانی و آرامی و سریانی که هر یک را به نام قدیم و متأخر یا جدید نام برده‌اند حتی خطّ نبطی همین طور است و آن را به نبطی قدیم و نبطی متأخر و جدید شناخته‌اند از میان خطوط بعضی از آنها توسعه زمانی و مکانی بیشتری پیدا کردند و به واسطه رواج بیشتر جنبه بین المللی داشتند مانند میخی فینیقی آرامی و سریانی. (کتاب العرب قبل الاسلام و تاریخ لغات السامیه)


دیگر خطوط و زبان هم با گذشت زمان تغییر و تحول پیدا کرد
به اعتقاد ادیبان هند هر زمانی که دو زبان استفاده می‌شد مثلاً یکی سانسکریت به معنی ادبی و دیگری پراکرت به مفهوم بازاری و عادی بود چون سانسکریت قدیمی شد و از حد و فهم و سلیقه زمان خود خارج شد جایش را پراکرت گرفت و این قاعده عمومی است و در همه کشورها بوده و هست مثل هیروگلیفی که هیراتیک و دیموتیقی جای آن را گرفتند و مانی که این‌ها قدیمی شدن قبطی جایگزین آنها شد تا آخر که به عربی تبدیل شد در ایران هم همینطور بود زبان کتیبه‌های هخامنشی ادبی بود و قدیمی شد و زبان بازاری که در همان ایام وجود داشت بعد از سقوط هخامنشیان به وسیله اشکانیان رواج پیدا کرد و دیگر خطوط و زبان هم با گذشت زمان تغییر و تحول پیدا کرد.(اطلس خط. صفحه 89)

نظر آرنولد توینبی دانشمند
تمدن و شهرنشینی مولد الفبا و خط بوده است.  نظر آرنولد توینبی دانشمند بزرگ فلسفه تاریخی تمدن عصر جدید در مجلّه های درسی ذکر شده است : تعداد تمدن‌های معروف جهان بسیار کمتر از تمدن‌های قدیم است که از آغاز پیدایش تاریخ  به وجود آمده‌اند و از بین رفته‌اند و در مصور الخط العربی آمده است تمدن‌های معروف عبارتند از: تمدن مصری، سومری، بابلی، حثی، سریانی، مینوئی(جزیره کرت) ملینی، ایرانی، عربی، هندویی، هندی، چینی و دیگر تمدن‌ها که در خاور دور است (چینی، کره‌ای، ژاپنی) اندیانی، یوقاتیقی، مایائی، مکزیکی، ارتودکس مسیحی بیزانسی، ارتودکسی مسیحی روسی، تمدن غربی.(کتاب مصور الخط العربی)

ظهور ادیان و رواج خط
ظهور ادیان و کتاب‌های مقدس تغییراتی را در سرنوشت خط و رواج آن و حفظ آثار ایجاد کرد، تاثیر پیدایش ادیان و کتاب‌های مقدس در سیر خط و تغییرات و رواج و حفظ آثار بسیار بوده و نقش بسزایی را در دین و مذهب همه کشورها داشته تا جایی که پادشاهان علاوه بر سلطنت خود را به نیابت از خدا می‌دانستند و رعیت‌ها هم پادشاهان را نمایندگان واقعی الهه و خدایان می دانستند و معابد بزرگ در کشورهای باستانی نه تنها مرکز عبادت بلکه قلب جامعه و تمام نیروی حیاتی محسوب می‌شد و در کنار هر معبد مکتبی داشت که در آنجا کاتبان را تربیت می‌کردند.(از الواح بابل)

کتاب اوستا و رواج خط جهت عقاید آیین زرتشت
یکی از عالی‌ترین درجات روحانی بت پرستان و یهود مقام کهانت و پیشگویی بود و یهودیان تا زمان حضرت سلیمان کاهن مستقل و بلاعزل داشت اما سلیمان این قانون را به هم زد. در فرهنگ قصص قرآن در صفحه ۱۰۲ آمده است: رئیس ارشد چند وظیفه داشته که از جمله آن‌ها مسئله ذبح و قربانی و نظارت معبد بوده و تعیین رئیس کاهنان تشریفات خاصی داشته که در مدّت هفت روز اجرا میشده است. در ایران هم آیین زرتشت که تقریباً به دوهزار سال قبل از میلاد می‌رسید به وسیله پیغمبر ایرانی بر اساس یکتاپرستی شکل گرفت و رسوم قدیم آریایی‌ها که پرستش عوامل طبیعی بود را به هم زد زرتشت قواعد دین خود را بر اساس پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک قرار داد و دستورهای آن را در کتابی به نام اوستا آورد، که خود کتاب اوستا نمونه بارزی از رواج خطاطی و احتیاج به ثبت وقایع و نظرات و مسائل مذهبی بوده است، که در شئون زندگی ایرانیان تاثیر گذاشت دوران ضعف مانند چیرگی اسکندر و سلوکی‌ها تا اواخر امپراتوری ساسانی به قوت خود باقی ماند و پیشوایان زرتشتی یکی از سه طبقه مهم و با نفوذ در امور کشوری و لشکری بودند پرستشگاه‌ها به صورت آتشکده مورد تقدیس و احترام همه طبقات قرار می‌گرفت.(کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)


نظریه دانشمند آمریکایی و پروفسور فرانسوی
پروفسور فرانسوی میّه می‌نویسد: آزادی خیال و غیرت و همت مذهبی، هوش تند و تیز و ذوق مخصوص برای چیزهای نوظهور اخلاقی که همیشه از خصوصیات ایرانیان بود در گات‌های زردشت به خوبی دیده می‌شود. دانشمند آمریکایی ویتنی می‌نویسد ایران از عهد کوروش به بعد تا در جنگ ماراتن(جنگ یونان و ایران) بسیار متمدن و قادر و قومش بزرگترین ملت روی زمین بود هنوز روم طفل و اروپا پا به عرصه وجود نگذاشته بود و یونان مملکت متحدی نبود ایران در این زمان برای جهان قوانین وضع نمود و مذهب به وجود آورد و این مذهبی است که در اوستای زرتشت بیان شده است.(کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)


اشکانیان و ساسانیان و خط پهلوی
گاتها قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین قسمت‌های اوستا است که در زمان زرتشت تاکنون حفظ شده که متعلق به عهد برنز و نزدیک به عهد هندوها است. خط کتاب مقدس اوستا تا قبل از حمله اسکندر برای ما مشخص نیست ولی در زمان اشکانیان و ساسانیان به ناچار با خط رایج پهلوی جمع آوری و مرتب شده است و در قرن ششم میلادی با خط دین دبیره بر مبنای الفبای پهلوی ساسانی نوشته شده است و اکنون در کوپنهاک پایتخت دانمارک موجود است و تاریخ تحریر آن سال ۱۳۲۵میلادی است.(کتاب گاتهای زرتشت، تالیف استاد پور داوود، صفخه 77.78.79)
گات‌های زردشت که از مشکل‌ترین جزوات اوستا است با تلاش دانشمندان و با کمک قدیمی‌ترین زبان آریایی(سانسکریت) و (وید) برهمنان خوانده شده است در این قطعه زرتشت گفته است منم آن کس که با منش پاک از برای محافظت روان دینداران گماشته شده‌ام چه از پاداش مزدا اهورا برای کردار نیک آگاهم تا مرا تاب و توانایی است خواهم تعلیم داد که مردم به سوی راستی روند و در قطعه سوم از یسنا ۳۰ می‌فرماید: هنگامی که این دو گوهر همزادی که در آغاز در عالم تصور ظهور نمودند یکی از آن نیکی است در اندیشه و گفتار و کردار و دیگری از آن بدی در اندیشه و گفتار و کردار از میان این دو مرد دانا باید نیک را برگزیند نه زشت را.(کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)

از مسیحیت و یهودیت تا اسلام در ایران
در تاریخ عمومی آلبر ماله ویژول ایزاک(ترجمه غلامحسین زیرک‌زاده ۳۶۳ _ ۳۶۱ میلادی) آمده است دیگر هیچ چیز حتی توسل و اقدامات ژولین امپراتور نیز نتوانست از پیشرفت مسیحیت جلوگیری کند. امپراتور تئودز(۳۷۹ میلادی) مذاهب بت پرستان را به کلی ممنوع کرد جامعه مسیحیت تشکیلات خود را طبق دستور امپراتور مرتب کرد. مشایخ کلیسا مخصوصاً سنت اگوستن (۴۳۵_ ۳۵۴ میلادی) به تدوین عقاید عیسویان پرداخت قدرت پاپ‌ها مخصوصاً در زمان پاپ لئون کبیر(۴۴۰_ ۴۶۱ میلادی) رو به افزایش رفت. از سال ۳۲۵ میلادی کلیسا تحت حمایت دولت روم قرار گرفت و کم کم تشکیلات کلیسایی از شهر به دهکده‌ها و نقاط دوردست نیز راه پیدا کرد و تا سال ۴۱۰ میلادی نزدیک به چهل ناحیه سقف نشین در ایران وجود داشت و مسیحیت ابتدا در بین النهرین پیدا شد ولی به تدریج در همه فلات ایران گسترش یافت.(کتاب استاد فضایلی، نشریه انجمن اصفهان)در مصور الخط العربی آمده : توینبی(تاریخ‌نگار بریتانیایی) در بحث دین‌های چهارگانه یهودی زرتشتی و مسیحی و اسلامی به پس رفت دین زرتشتی و یهودی و نسطوری و یعقوبی در مبارزات و طغیان رومانی بیزانسی هنگامی که در اوج قدرت و وسعت تصرفات رسیده بود اشاره کرد و بیان کرد که نسطوری و یعقوبی در سوریّه و مصر و ارمنیه بین طبقات پراکنده شدند تا اینکه سال ۶۳۰ میلادی دعوت اسلام بلند شد و امپراتوری بیزانسی در سوریه و امپراتوری ساسانی در مشرق شکست خورد و پس تمدن‌های ایرانی و هندی و ترکی و شعبه‌های دیگر رنگ اسلامی به خود گرفت.(کتاب مصور الخط العربی)

کدام خط زودتر پدید آمد؟
با وجود تحقیقات بسیار نظریه‌های علمی در اصل و اساس قدیمی‌ترین الفبا و خط بین میخی و هیروگلیف و سایر خطوط قدیمی مانند زرتشتی و برهمایی و چینی به قطعیت نرسیده است که کدام یک از آنها که همزمان شناخته‌اند زودتر پدید آمده‌اند اما همه خطوط جهان یک اصل مشترک دارند که در هر الفبا می‌توان چند حرف پیدا کرد که با تغییراتی شبیه به حرف الفبای دیگری می‌شود و تاکنون یک اصل مشترک که در آن اختلاف نباشد توسط محققان به دست نیامده است.(کتاب استاد فضایلی، نشریه انجمن اصفهان)
درباره فینقی و کنعانی با مُسند نیز در تقدم و تأخر اختلاف است و مؤلف تاریخ الخط آورده است بعضی از دانشمندان خارجی هم عقیده مورّخان عرب اند مانند شرق شناس موریتس آلمانی که می‌گوید یمانی ها کسانی‌اند که کتابت را اختراع کردند نه فینیقی‌ها و دلایلی آورده که فینیقی‌ها کتابت خود را بر اساس کتابت یمانی(مسند) بنا نهادند.(کتاب دکتر علی اکبر فیاض، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم)


اختلاف نظر در مورد استخراج کلمات یونانی از فینقی
در مورد استخراج کلمات یونانی از فینقی نیز محققان معتقدند که یک فاصله میان این دو وجود دارد و همینطور است اختلاف نظر درباره اقتباس خط رومی از یونانی که گفتند الفبای اتروسکی مرحله میانه‌ای مهمی بین این دو است سنگ نوشته جزیره سینا را که حدس می‌زنند از قرن پانزدهم پیش از میلاد است نماینده مرحله ای مابین خط مصری و خط سامی می‌دانند و اگر بخواهیم آن را با خط سامی جنوبی(مُسند) ارتباط دهیم یک حلقه به خصوصی هنوز ثابت نشده است لازم دارد و به عبارت دیگر رابطه‌ای بین سلسله خطوط نبطی شمالی عربستان و مسند تا به امروز به دوام و پایداری نرسیده و همچنان میانه خط حمیری و حیری ارتباط مستقیمی تشخیص داده نشده است و در این موارد ذکر شده اختلاف نظر ادامه دارد و از سوی دیگر آثار کشف شده و حفاری شده نیز پیش می‌رود و هر روز در تازه‌ای به تاریخ جهان و علم باستان شناسی باز می‌کند و این امر ناخواسته نظر محققان را همواره دچار تغییر می‌کند. روزگار گذشته چون سبویی شکسته که اجزا و قطعات آن در اینجا و آنجا یافت می‌شود(آن تری وایت مؤلف کتاب جهان‌های گمشده).
ادوار دشی یرا مولف کتاب الواح بابل می‌گوید: گوهر تمدن به وسیله عوامل و گوناگون از قومی به قومی و از مردمی به مردم دیگر انتقال پیدا می‌کند و نمی‌توان خط سیر آن را تعیین کرد.(کتاب استاد فضایلی، نشریه انجمن اصفهان)



در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفضل خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران



 
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
چرا جنگ هشت ساله آغاز شد؟
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
play_arrow
اژه ای: انسان از جنایت صهیونیست‌ها و شهامت حزب‌الله لبنان متعجب می‌شود
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
play_arrow
بیش از هفتصد هزار آواره در لبنان وجود دارد
حزب‌الله پیروز است
play_arrow
حزب‌الله پیروز است
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
play_arrow
پزشکیان: رژیم صهیونیستی و حامیانش، بزرگ‌ترین تروریست‌ها هستند
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
play_arrow
قالیباف: رزمندۀ بسیجی، طی چهارماه آموزش، به یک افسر زرهی تبدیل شد
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
play_arrow
رئیس دستگاه قضا: در دفاع مقدس همه اقشار مردم در صف اول جهاد حاضر شدند
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
play_arrow
عراقچی: شورای امنیت به تجاوزات اسرائیل در لبنان پاسخ دهد
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
play_arrow
سرلشکر سلامی: برای کنترل یک بحران همۀ زیرساخت‌ها از قبل باید فراهم شود
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
play_arrow
فرودگاه بن‌گورین و خروج گسترده اشغالگران از فلسطین اشغالی
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
play_arrow
استقبال و وداع با پیکر ۳۴ شهید گمنام دفاع مقدس
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
play_arrow
اتحادیه اروپا: ما خواهان برقراری آتش‌بس میان لبنان و اسرائیل هستیم
ساختمان سازی در گوانژوی چین
play_arrow
ساختمان سازی در گوانژوی چین
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
play_arrow
پزشکیان: ما هیچ‌گاه به دنبال بمب هسته‌ای نخواهیم بود
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس
play_arrow
گزارشی از عملیات جستجو در حادثه معدن طبس