مقاومت هوشمندانه چیست؟

در این مطلب به معنای استقامت و مقاومت هوشمندانه و شرایط آن، با نگاهی به مفاهیم قرآن اشاره می شود.
چهارشنبه، 23 آبان 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
مقاومت هوشمندانه چیست؟

 مقدمه:

مقاومت هوشمندانه به معنای استفاده همزمان از ابزارهای جنگ سخت و جنگ نرم است. این نوع مقاومت به دنبال استفاده از تمامی ابزارهای موجود برای دفاع از ارزش‌ها و استقلال ملت است.
 
در این رویکرد، از ابزارهای جنگی مانند نیروی نظامی و تاکتیک‌های نظامی برای مقابله با تهدیدهای خارجی استفاده می‌شود، اما همچنین از ابزارهای جنگ نرم مانند دیپلماسی، تحریم‌های اقتصادی، و تبلیغات برای حفظ امنیت و تضمین آینده ملت استفاده می‌شود.
 
این رویکرد هوشمندانه به معنای تعادل بین ابزارهای مختلف برای دستیابی به اهداف است و نشان از قدرت استراتژیک و تدبیر در مقاومت دارد.
 
در مقاومت هوشمندانه، استفاده از تاکتیک‌های نظامی مناسب، مانند استفاده از تکتیک‌های گوریلا، جنگ نامتقارن و نیروی هوافضایی برای مواجهه با تهدیدات نظامی از سوی دشمنان، اهمیت زیادی دارد.
 
در ادامه، انتخاب راهبردهای مناسب برای تحقق اهداف بلندمدت ملت و امت، مانند تقویت نیروی درونی، افزایش اتحاد و همبستگی درونی، و ایجاد نیروی متحد و متمرکز در مقاومت، نقش بسزایی دارد. این راهبردها باید با دقت و هوشیاری انتخاب شوند و بر اساس شناخت دقیق از شرایط و محیط عملیاتی ملت و دشمنان اجرا شوند تا به دستیابی به اهداف ملت و امت منجر شود.
 
در این مطلب به معنای استقامت و مقاومت هوشمندانه و شرایطآن، با نگاهی به مفاهیم قرآنی و بعضی بیانات رهبر انقلاب اشاره ای به موضوع مقاومت خواهیم داشت.
 

مقاومت هوشمندانه چیست؟

معنای استقامت و مقاومت

«استقامت» از ریشه « ق ـ و ـ م » است و در لغت نامه ها براى آن معانى گوناگونی مثل اعتدال ، ثبات و مداومت استمرار ، پایدارى، ایستادن، درست شدن و قیمت آمده است. استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پایدارى در دین و مسیر حق در برابر کژی هاست .
 
نکته مورد توجه در معنای مقاومت این است که این معنا منحصر به رویارویی در میادین جنگ و نبرد نمی باشد و شامل هرنوع پایداری در برابر عوامل برهم زننده توازن و تعادل می‌شود با این توصیف، مقاومت در بر دارنده پایداری در برابر هرگونه عوامل بیرونی و درونی می‌شود و بنا بر گفته برخی، یک وجه قتالی نیست بلکه یک رویارویی فرهنگی، تبلیغاتی، تربیتی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و نظامی است.(1)
 
 و به تعبیر دیگر «مقاومت» بر کلیه عکس العمل هایی اطلاق می‌گردد که ممکن است به شکل تدابیر اجرایی و بازدارنده باشد و گروه یا سازمان یا فردی در رویارویی با تهدیدها ، خطرها و تجاوزهای خارجی یا داخلی با آن روبرو می‌شود.(2)
 

معنای «مقاومت»از منظر رهبر انقلاب

همانگونه که این نکته در تعریف مقاومت در سخنان مقام معظر رهبری نیز قابل توجه است آنجا که فرمودند: معنای مقاومت چیست؟
معنای مقاومت این است که انسان یک راهی را انتخاب کند که آن را راه حق می‌داند، راه درست میداند، و در این راه شروع به حرکت کند و موانع نتواند او را از حرکت در این راه منصرف کند و او را متوقّف کند؛ این معنای مقاومت است.
 

معنای «دولت مقاومت» ازدیدگاه رهبر انقلاب

ایشان در کلامی دیگر به این مسئله مهم درتبیین معنای دولت مقاومت تاکید نموده و اشاره کردند که «دولت مقاومت» یعنی چه؟ یعنی تسلیم زورگویی نشدن، تسلیم زیاده طلبی نشدن، در موضع اقتدار ایستادن. دولت مقاومت در موضع اقتدار قرار می‌گیرد.
 
 ببینید، دولت مقاومت نه اهل تجاوز است، نه اهل سلطه طلبی و دست اندازی به ملّت ها و کشورها است، نه اهل فرورفتن در لاک دفاعی و موضع انفعال است؛ هیچ کدام از اینها نیست.
 
 بعضی خیال می‌کنند اگر ما بخواهیم خودمان را از تهمت سلطه طلبی و اقتدارطلبی بین المللی و منطقه ای برکنار کنیم، باید برویم در لاک دفاعی؛ این جوری نیست.
 
در لاک دفاعی نمی رویم، در موضع انفعال قرار نمی گیریم، بلکه ما در موضع «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم» قرار می‌گیریم.
 
 در موضعی قرار می‌گیریم که در این آیۀ شریفه از آن تعبیر شده است به «تُرهِبونَ به عدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»؛ «تُرهِبونَ بِهِ» یعنی چه؟ «تُرهِبونَ بِهِ» همان چیزی است که در ادبیّات سیاسی امروز به آن «قدرت بازدارندگی» می‌گویند
 
جمهوری اسلامی در جایگاهی قرار می‌گیرد که دارای قدرت بازدارندگی است، دارای اقتدار بازدارنده است؛ می‌خواهند این اقتدار نباشد. (4)
 

هزینه ى سنگین تسلیم شدن نسبت به مقاومت

بعضی نسخه‌ی دیگری را تجویز می‌‌کنند، می گویند تسلیم بشویم تا دشمن علیه ما موذیگری نکند؛ اینها نمیدانند که هزینه‌ی تسلیم شدن بمراتب بیشتر از هزینه‌ی مقاومت کردن و ایستادگی کردن است.
 
 بله، ایستادگی کردن ممکن است هزینه‌ای داشته باشد، امّا دستاوردهای بسیار بزرگی دارد که صدها برابرِ آن هزینه برای ملّتها ارزش دارد؛ امّا تسلیم شدن در مقابل دشمن عنود و لجوج و خبیث، جز لگدمال شدن، جز ذلیل شدن، جز بی‌هویّت شدن هیچ اثری ندارد؛ این را بایستی همه بدانند.
 
 این قانون لایتخلّف پروردگار است که فرمود: فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ:
پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّت‌بار) دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از (ثواب) اعمالتان را کم نمی‌کند!؛(5)
 
پس سستى نورزید، تا به سازش دعوت کنید، با اینکه شما برترید و خداوند با شماست و هرگز چیزى از (پاداش) اعمالتان را کم نمى‌کند.
 
«وَ لَن یَتِرَکُم» -یعنی «لَن یَنقُصَکُم»- خدای متعال برای شما کم نمی گذارد در مقابل مجاهدتی که انجام داده‌اید، پاداش این مجاهدت را به‌طور کامل به شما خواهد داد.(6)
 

یک شبهه و تناقض

قرآن در یک جا مى‌فرماید: « وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ  إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ »(7) اگر دشمن آغوش خود را براى صلح باز کرد، شما نیز بال خود را بگشایید و پیشنهاد صلح را بپذیرید، امّا این آیه از صلح انتقاد کرده و مى‌فرماید: فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ » پس تکلیف چیست و باید به کدام آیه عمل کرد؟
 
پاسخ: هر آیه نظر به یک جنبه‌اى دارد، سازش بر اساس ترس و سستى و رعب زدگى ناپسند است، زیرا آرزو و علاقه دشمنان همین است، «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» (8) امّا مدارا که از موضع قدرت و ترحم بر ضعیف است، پسندیده مى‌باشد.
 
 چنانکه آهسته رفتن گاهى بر اساس ضعف جسمى است وگاهى براى همراهى با کودکان و سالمندان که توان تند رفتن ندارند. اسلام مى‌فرماید: شما از نظر روحیه، قدرت و امکانات باید در مرحله عالى باشید و در آن حال اگر دشمن تقاضاى صلح کرد بپذیرید.
 
مراد از معیّت و همراهى خداوند با مؤمنان‌« وَ اللَّهُ مَعَکُمْ»، معیّت عمومى خداوند، که فرموده است: «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»(9) نیست، بلکه معیّت خاص است که در اینجا به معناى عزّت و نصرت و هدایت ویژه الهى نسبت به مجاهدان راه اوست. (10) چنانکه در آیات دیگر نیز به این همراهى خاص اشاره شده است: «إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(11)(12)
 
هنگامى که خداوند متعال خطاب به مؤمنان فرمود: «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ» امکان داشت که‌ برخى مؤمنان با دیدن کمى نفرات خودى و کثرت نفرات و تجهیزات و قدرت دشمن دچار تردید و دودلى شوند، لذا خداوند بلافاصله فرمود: «وَ اللَّهُ مَعَکُمْ». (13)
 

اهل حق شجاع و مقاوم در مقابل دشمن

 اهل حق «وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ» نه درباره آینده نگران و ناامید باشید و نه برای گذشته حسرت‌زده و ناراحت، «وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ» چراکه شما همیشه برتر و پیروزند؛ به‌شرطی که مؤمن واقعی باشند.
 
چون سنت قطعی برای مومنان این است که اگر به خدا اعتماد داشته باشد و طبق دستورات او عمل کند، هیچ‌کس نمی‌تواند آنها را شکست دهد و خدا نیز این اعتماد را ضایع نمی‌کند.
 
 اما اگر سست باشند یا ایمان ضعیف داشته باشند، لزوماً برتر نخواهید بود و با شکست‌ خوردن، ناراحتی و ناامیدی آنها بیشتر می‌شود. پس در هیچ حالتی نمی‌توان به ‌دلیل سستی و خستگی و به ‌امید راحتی مقطعی بیشتر، دست از استقامت در مسیر خدا برداشت.
 

ایمان قدرت لاینفک مقاومت و ایستادگی

آدمِ بزرگ، پایین هم بنشیند، از همان‌جابه احترام او چای را توزیع می‌کنند! این یعنی آدم‌ها هستند که به جا، جایگاه می‌بخشند. یعنی اگر پایین باشند، پایین، بالاست و اگر در بالا نباشند، بالا، پایین است. و تو گویی این آدم‌ها هستند که بالا و پایین‌ها را، بالا و پایین می‌کنند.
 
و ایمان عین همان بزرگ است. با هر که باشد، بزرگ، و هر کجا باشد، بالاست و با هر که نباشد، کوچک و هر کجا نباشد، پایین است.
 
 به همین خاطر خداوند به شکست‌خوردگان جنگ اُحد که به ‌ظاهر پیروز نبودند و به ‌ظاهر پایین می‌نمودند می‌گوید: «وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ» شما بالایید، اگر اهل ایمان باشید. یعنی اگر اهل ایمان باشید، پایین هم باشید بالایید، و اگر نباشید، بالا هم باشید پایینید.
 
پس کسی که بویی از ایمان برده باشد و از اهالی ایمان باشد، نباید سستی کند «وَلَا تَهِنُواْ» چون از سازی که تارهای سستی داشته باشد، نَوا و نغمه خوشی به گوش نمی‌رسد.
 
 و آن‌چیزی که ساز وجود آدمی را کوک می‌کند، ایمان است. کسی که بوی ایمان با خود دارد، نباید کمترین حزن، اندوه و نگرانی به خود راه دهد «وَلَا تَحۡزَنُواْ» غمین و محزون نباشید.
 

ایمان به نصرت الهی رمز مقاومت و ایستادگی

ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْکَافِرِینَ لَا مَوْلَىٰ لَهُمْ :این (معامله خدا با کافران و مؤمنان) بدان سبب است که البته خدا یار و مولای مؤمنان است و کافران هیچ مولا و یاور و یاری ندارند.
مراد از «مولى‌»، دوست و یاور است وگرنه همه‌ى هستى تحت ولایت خدا مى‌باشد و در این جهت، تفاوتى میان مؤمن و کافر نمى‌باشد.
 
«یک عده‌ی دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خدای متعال مقایسه میکنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند؛ آن وقت می‌بینند که اینها حقیر محضند، اینها چیزی نیستند.
 
 وعده‌ی الهی را هم راست میشمرند، حسن ظن به وعده‌ی الهی دارند؛ این مهم است. خدای متعال به ما وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقویّ عزیز»؛ این وعده‌ی قطعی است، وعده‌ی مؤکد است. اگر چنانچه ما به وعده‌ی الهی حسن‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل میکنیم، اگر به وعده‌ی الهی سوءظن داشته باشیم، جور دیگری عمل میکنیم. خدای متعال افرادی را که سوءظن دارند، مشخص کرده است:
 
 «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛ این «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» امروز هم هستند. چند آیه بعد میگوید: «بل ظننتم ان لن ینقلب الرّسول و المؤمنون الی اهلیهم ابدا و زیّن ذلک فی قلوبکم و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوما بورا».
 
سوءظن به خدا موجب میشود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظن به خدا داشتیم، آن وقت میتوانیم پیش برویم.»(14)
 

اعتماد به وعده‌ی الهی در مقاومت و ایستادگی

یکی از اصول امام اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده‌ی الهی، و نقطه‌ی مقابل، بی‌اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزاء مکتب امام است.
 
 اتّکال به قدرت الهی؛ خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند لعن شده‌اند:
 
1- وَعَدَ اللَّهُ المُنافِقینَ وَالمُنافِقاتِ وَالکُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیهاهِیَ حَسبُهُموَلَعَنَهُمُ اللَّهُوَلَهُم عَذابٌ مُقیمٌ : خداوند به مردان و زنان منافق و کفّار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان برای آنها کافی است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته؛ و عذاب همیشگی برای آنهاست!(15)
 
2- أَلَم تَرَ إِلَى الَّذینَ تَوَلَّوا قَومًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم ما هُم مِنکُم وَلا مِنهُم وَیَحلِفونَ عَلَى الکَذِبِ وَهُم یَعلَمونَ :آیا ندیدی کسانی را که طرح دوستی با گروهی که مورد غضب خدا بودند ریختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ یاد می‌کنند (که از شما هستند) در حالی که خودشان می‌دانند (دروغ نمی‌گویند)!(16)
 
3- وَیُعَذِّبَ المُنافِقینَ وَالمُنافِقاتِ وَالمُشرِکینَ وَالمُشرِکاتِ الظّانّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوءِ ۚ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِم وَلَعَنَهُم وَأَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَوَساءَت مَصیرًا:و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‌برند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می‌کشند) تنها بر خودشان نازل می‌شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است! (17)
 
4- یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم :ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گامهایتان را استوار می‌دارد. (18)
 
 اعتقاد به وعده‌ی الهی، به صدق وعده‌ی الهی - که فرموده است «اِن تَنصُروا االلهَ یَنصُرکُم» - یکی از ارکان تفکّر امام بزرگوار ما است؛ باید به این وعده اعتماد و اتّکال کرد. نقطه‌ی مقابل، به دل‌خوش‌کُنَک‌های دشمنان، مستکبران، قدرتهای جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد؛ این هم در عمل امام، در رفتار امام، در بیانات امام به‌طور کامل مشهود است.
 
 این اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان می کرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمی دانست قدرتها بدشان می‌آید، نه اینکه نمی دانست آنها عصبانی می شوند، می دانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت.
 
در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامه‌ها - امام شاید به دو نامه از نامه‌های سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، - که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همان‌وقت در صداوسیمای جمهوری‌اسلامی پخش شد.
 
 البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامه‌ها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد.
 
 اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعده‌های آنها اعتنائی نکند. رئیس‌جمهور آمریکا - ریگان، که رئیس‌جمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعده‌ای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.
 
در یک مورد دیگر، یک وعده‌ای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابسته‌ی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند.
 
 ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، می‌بینیم که چطور نمیشود به وعده‌ی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسه‌ی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم.
 
 امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بی‌اعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطه‌ی با دنیا نبود، [چون‌] سران کشورها به مناسبت های مختلف برای امام پیام تبریک می فرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب می داد.(19)
 

شروط مقاومت کدامند؟

شرط اول مقاومت: مشروع باشد

اولین شرط مقاومت این است که هدف و طریق مشروع باشد. اگر هدف و طریق مشروع نباشد، مقاومت بی معنا، پوچ و غیرعقلایی است.
 
 حتی قرآن کریم هم به آن اشاره می کند و می فرماید: «ذالِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ».
این (تباهی حال کافران و اصلاح مؤمنان) بدان سبب است که کافران پیرو (آراء و عقاید اهل) باطل گردیدند و اهل ایمان پیرو (قرآن) حق که از جانب خدایشان نازل گردید شدند. این گونه صریح خدا مثال حال مردم را بیان می‌کند.(20)
 
دلیل اینکه اینها ترجیح دارند این است که یکی راه حق و یکی راه باطل را می رود. پافشاری بر باطل مقاومت نیست، بلکه مقاومت در جایی معنا دارد که اصرار بر طی کردن طریق حق است. آن نوعی لجبازی از مسیر حق است و آن مسیر، مسیر مقاومت نیست. بنابراین یکی از شروط مقاومت این است که مسیر حتماً مشروع باشد.
 

شرط دوم مقاومت: حساسیت داشته باشد

دومین شرط این است که افراد حساسیت لازم را نسبت به موانع و امکانات داشته باشند. فردی که می خواهد در برابر موانع، خطرات و تهدیدات ایستادگی کند، قطعاً باید یک نوع تنبّه، بیداری و هوشیاری در او به وجود بیاید و نسبت به خطرات حساس باشد. هرچقدر حساسیت بیشتر باشد، امکان مقاومت بیشتر وجود دارد. باتبع هر چه حساسیت‌ها کاهش پیدا می‌کند، مقاومت کمتر می‌شود. این حساسیت لازمه و شرط مقاومت است.
 

شرط سوم مقاومت: هدف ضروری باشد

سومین شرط از شروط مقاومت این است که هدف ضروری باشد. در رابطه با اهدافی که اصلاً ضرورت ندارد، ایستادگی به این معنا نیست. آن چیزی که ضرورت دارد و باید این طریق طی بشود و باید این مسیر دنبال شود مهم است. ضرورت هدف مهم است و باید ضروری باشد.
 

شرط جهارم مقاومت: بدیل نداشته باشد

چهارمین ویژگی این است که آن هدف نباید بدیل داشته باشد. آن طریقی که می‌خواهیم از آن به سمت هدف برسیم نباید بدل داشته باشد. اگر بدیل‌هایی دارد که خطرات و هزینه‌های کمتری دارد، طبیعتاً ما از آن مسیرهای بدیل استفاده می‌کنیم.
 
چرا باید یک مسیری برویم که تهدیدات و خطرات آن زیاد باشد. بنابراین این مسأله مهم است. مسیر باید مسیری باشد که بدیل نداشته باشد و یگانه طریق باشد که اگر این مسیر طی شد دیگران نگویند که چرا شما در حالی که راه‌های دیگری وجود داشته، این مسیر را طی کرده‌اید. البته ما به هدف فکر می‌کنیم. یعنی غرض رسیدن به هدف است. حالا باید ببینیم که برای آن هدف مشروع، این طریق بدیل وجود دارد یا خیر.
 

شرط پنجم مقاومت: نهراسیدن است

پنجمین مسأله، نهراسیدن از خطرات پیش‌ رواست. کسی می‌تواند مقاومت به‌خرج دهد که از خطرات و تهدیدات به خودش ترس و سستی راه ندهد و بتواند مقاومت را در وجود خودش نهادینه کند.
 

شرط ششم مقاومت: تفکر راهبردی و تاکتیکی داشته باشد

شرط ششم این است که تفکر راهبردی و تاکتیکی داشته باشد. مقاومت هم راهبرد و هم تاکتیک است. دشمن در یک جاهایی مواضع خود را تغییر می‌دهد و شما هم باید با توجه به تغییر مواضع دشمن موضع را عوض کرده و به نحو دیگری مقابله کنید. حتی یک رویکرد است. بالاتر از راهبرد و بالاتر از بحث تاکتیک، یک راهبرد تمدنی است.
 
 اگر کسی بخواهد یک تمدنی را بنا کند که این تمدن بتواند تمام عرصه‌های حیات را در بر بگیرد؛ به تعبیری تمام سطوح حیات انسانی را دربر بگیرد، لازمه آن این است که مقاومت شکل بگیرد. یک تفکر راهبردی، یک تفکر تاکتیکی و همچنین یک رویکرد کلان را نسبت به بحث مقاومت داشته باشد.
 

شرط هفتم مقاومت: اراده برای مقابله است

بخش هفتم، اراده برای مقابله است. کسی که برای مقابله اراده نداشته باشد و ایثار نکند، نمی‌تواند به نتایج دست پیدا کند. اراده و اهتمام برای اینکه عزمم را جزم کنم، اراده خودم را محکم کنم و از ایثار جان و مال دریغ نکنم، از شروط مقاومت است و در غیر این‌صورت مقاومت تحقق پیدا نخواهد کرد.
 

مقاومت داری دو سطح است

سطح اول، سطح مقاومت سخت، آشکار و ظاهری است. بعضی‌ مقاومت را در همین سطح متوجه می شوند، در حالی‌که مقاومت یک وجه نرم و باطن هم دارد.
 
 اینکه ما بحث جهاد اکبر و مبارزه با نفس که در درون انسان اتفاق می‌افتد را مطرح می‌کنیم، خودش یک نوع مبارزه نرم است. اگر همین را در عرصه فرهنگ توسعه بدهیم، طبیعتاً این نوع مقابله و مقاومت، مقاومت نرم محسوب خواهد شد.
 
تقلیل مقاومت به هر یک از این دو عرصه، باعث می‌شود که ما مسیر انحرافی را طی کنیم. بعضی ها تلاش دارند که مقاومت ما را فقط در بحث باطنی نشان بدهند. می‌گویند که ما چیزی بالاتر از مبارزه با نفس نداریم. بگذرید و سعی کنید که با دیگران صلح کنید. این غلط است.
 
 بعضی‌‌‌ هم فقط به مقاومت سخت فکر می کنند. می‌گویند بجنگیم، مبارزه کنیم و آنها را نابود کنیم، اما به خودشان توجه نمی‌کنند. به مبارزه درونی، به مبارزات نرمی که باید داشته باشد توجه نمی‌کند. مبارزه در عرصه فرهنگ و مبارزات علمی هم مقاومت است.
 
این دو، دو لایه و دو سطحی هستند که باید با هم باشند. جدا کردن این دو لایه از هم مسیر انحرافی است و اعتبار مقاومت را از هم می پاشد. نهایتاً ترکیب این دو، نوعی از مقاومت هوشمند را برای من ایجاد می کند.
 

مقاومت هوشمندانه چیست؟

مقاومت هوشمند این است که شما در ظرف مناسب خودش از مقاومت نرم استفاده کنید و در ظرف مناسب دیگر از مقاومت سخت استفاده کنید.
 
این نکته‌ی بسیار مهمی است. البته ابعاد در بحث مقاومت بسیار گسترده است. مقاومت بُعد فردی، بُعد جمعی و بُعد سازمانی و نهادی دارد. گاهی اوقات خود سازمان و نهاد باید یک سازمان و نهاد مقاوم باشد. مقاومت بُعد اجتماعی و تاریخی هم دارد.
 
گاهی اوقات است که دشمن به صراحت و آشکار با شما مقابله می‌کند و با شما مقابله نظامی دارد. این چنین ورود پیدا کرده. این نوعی مقابله سخت است. در اینجا شما باید بتوانید هوشمندانه مانع اهداف راهبردی دشمن بشوید و نگذارید دشمن به اهداف راهبردی خودش در عرصه نظامی دست پیدا کند.
 
 گاهی اوقات دشمن توان این را ندارد که از منظر نظامی به شما ضربه وارد کند و از طریق نرم اقدام می‌کند. گاهی اوقات در فکر، ذهن و روح افراد، نوعی از فرهنگ را ترویج می‌کنند که باعث می‌شود این فرد اصلاً دیگر مقاوم نباشد و فکر مقاومت به ذهن او نرسد و تمام تلاش او این باشد که خود را در برابر دشمن تسلیم کند. این نوع تفکر، نیازمند یک مقابله جدی فرهنگی است. ایجاد گفتمان برای مقابله با تهدیدات نرم یکی از راهکارها است.
 
هوشمندی جریان مقاومت باید این‌گونه باشد که فقط به جنگ سخت فکر نکند. این جنگ سخت از بین می‌رود و تمام می‌شود، ولی تبعات او در اذهان و روح و روان افراد می‌ماند. در اینجا باید برنامه‌ریزی بیشتری صورت بگیرد تا این تبعات و پیامدهای فکری، روحی، روانی و ذهنی کاسته شده و نهایتاً مقاومت در شکلی جدیدتر و در ابعادی گسترده تر بتواند ظهور و بروز پیدا کند.
 

پذیرش پیشنهاد صلح دشمنان با هوشیاری

وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ :و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست.(21)
 

نکات آیه:

1- در جنگ بدر کفار قریش بقلّت لشکریان رسول خدا صلی الله علیه و آله پى بردند، خواستند به روحیه آن‌ها هم پى برند. لذا به اشاره ابوجهل و عتبة بن ربیعه، عمیر بن وهب الجنهى که سوار شجاعى بود، مأمور شد که به طرف میدان رود و این موضوع را خبر آورد.
 
عمیر با اسب خود به طرف میدان تاخت و با صداى بلند مبارز طلبید پس از اندکى مراجعت کرد در قبال حماسه عمیر عکس‌العملى از طرف لشکریان اسلام دیده نشد، پنداشتند که مسلمین مرعوب شده اند و ابوجهل وقتى دید که عمیر زود برگشته او را به ترس و جبن متهم ساخت و گفت:
 
که از شمشیرهاى مسلمین ترسیده است و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز وقتى بسیارى لشکر قریش را دیدند، ترسیدند و این آیه را خداوند براى رسول خویش نازل گردانید و منظور از انزال آیه آرام گردانیدن قلوب و دل‌هاى مسلمین بوده است در صورتى که خداوند می‌دانست که جنگ بدر به صلح نخواهید گرائید و بلکه به پیروزى و فتح مسلمین منجر خواهد گردید(22) (23)
 
2- جناح بال را می‌گویند. پرنده وقتی می‌خواهد بنشیند و پایین بیاید بالش را باز می‌کند و می‌آید روی زمین می‌نشیند، می‌گوید: اگر دیدی دشمن بالش را باز کرد و پرچم سفید بالا برد. علامتی نشان داد که بیا با هم بسازیم. اگر «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ‏» برای مسالمت بال باز کرد، «فَاجْنَحْ لَها» مواظب باش فریب نخوری. این برای قرآن است،
 
3- حضرت امیر می‌فرماید: «لا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ‏ و لِلَّهِ فِیهِ رِضًا» اگر خدا راضی است، پیشنهادات صلح دشمن را قبول کن. اگر خدا راضی است. بعضی جاها توطئه و کلک است.
 
 آنجایی که حقه‌بازی است نه، ولی آنجایی که احساس می‌کنید و اطمینان پیدا می‌کنید، بپذیرید. ولی «لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ» حواست جمع باشد، حواست جمع باشد از دشمنت که گاهی پیشنهاد صلح می‌کند، می‌گوید: می‌خواهم ببوسمت و می‌آید جلو دندان می‌گیرد.
 
از پشت خنجر می‌زند. «الحذر کل الحذر» یعنی توجه توجه! مواظب باشید در قراردادها وقتی مسالمت می‌کنید، مواظب توطئه باشید. چرا؟ بخاطر اینکه بسیاری از وقت‌ها «فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ» گاهی وقت‌ها دشمن نزدیک می‌شود برای اینکه تو را غافل کند. این یعنی تیزهوش باشید، مواظب باشید و به لبخندها و پیشنهادات با تأمل برخورد کنید.
 
4- اینکه مسلمان‌ها باید در اوج قدرت باشند که پیشنهاد صلح از دشمن باشد، این خودش یک نکته است. یعنی به قدری اسلام قوی باشد که دشمن بیاید بگوید: صلح کنیم.
 
 در این برخوردهایی که بین مقاومت و اسرائیل شد، چند بار به مقاومت حمله کردند و اینها چنان تک و پاتک کردند که اسرائیل گفت: حاضر هستم آتش بس بیایید. پیشنهاد صلح از طرف دشمن باشد، یعنی چه؟ یعنی شما به قدری قدرت داشته باشید که آنها بترسند ادامه جنگ بدهند. این خودش یک درس است و مسلمان‌ها باید در اوج قدرت باشند که پیشنهاد از آنها باشد. این نکته مهمی است.
 
5- باید به دنیا اعلام کنیم ما جنگ طلب نیستیم. پیشنهاد شما را قبول می‌کنیم. این یک آبروی سیاسی برای نظام است که ما جنگ طلب نیستیم. این هم دو مورد.
 
6- نمی‌گوید: «فاجنحوا» می‌گوید: «فاجنح» اگر دشمن،«وَ إِنْ جَنَحُوا» نگفته اگر دشمن بالش را باز کرد، شما هم بالتان را باز کنید. می‌گوید: «فاجنح»، «فاجنحوا» یعنی همه دشمن آماده شد برای آتش بس، «فاجنح» یعنی باید رهبری قبول کند.
 
 نگفته: «فاجنحوا» لازم نیست مردم قبول کنند. رهبر تشخیص داد، رهبر آسمانی، فقیه عادل، که نایب رهبری آسمانی و معصوم است، اگر او تشخیص داد، نگفته اگر آنها بالشان را باز کردند شما مردم هم بالتان را باز کنید، می‌گوید: اگر آنها بالشان را باز کردند، رهبری تشخیص بدهد که این کلک است یا حق است؟ «فَاجْنَحْ لَها» نه «فاجنحوا».
 
7- این است که سوء استفاده نکنید. نگویید نه حالا که ما قوی هستیم و آنها التماس می‌کنند بزنیم نابودشان کنیم. درست است شما قوی هستید و دشمن از شما ترسیده است. دست‌هایش را بالا کرده و پیشنهاد صلح کرده است. شما نگویید حالا که قوی هستیم بزنیم نابودشان کنیم. سوء استفاده نکنید و بگویید: اکنون که ما قدرت داریم پیشنهاد صلح دشمن را رد کنیم. این هم یک مسأله،
 
در پذیرش صلح سه اصل هست. یکی احتمال خطر هست. احتمال توطئه هست. زخم زبان برخی هم هست. وقتی آدم صلح را قبول می‌کند، ممکن است بعضی زخم زبان بزنند که اینها ترسیدند، مرد کار نیستند. تسلیم شدند و کوتاه آمدند. بعضی از دوستان نیش می‌زنند.
 

هزینه ى سازش بیشتر از هزینه ى مقاومت

بعضى عقلانیّت را در این میدانند و میگویند که «چالش با قدرتها هزینه دارد» - [البتّه] اشتباه میکنند - بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد.
 
 شما ملاحظه کنید دولت سعودى براى اینکه با رئیس جمهور جدید آمریکا بتواند سازش بکند، مجبور میشود بیش از نیمى از ذخایرِ موجودى مالى خودش را در خدمت هدفها و طبق میل آمریکا هزینه کند. اینها هزینه نیست؟ سازش هم هزینه دارد.
 
 چالش اگر عقلائى باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبه نفس باشد، هزینه اش بمراتب کمتر از هزینه ى سازش است. این جور نیست که قدرتهاى توطئه گر و قدرتهاى متجاوز به یک حدّى قانع باشند.
 
 ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کرده ایم. یک حدّى را مشخّص میکنند، وقتى شما در آن حد عقب نشینى کردید، تازه یک حرف جدید مطرح می کنند، یک ادّعاى جدید و یک مطالبه ى جدید مطرح م یکنند، شما را باز با همان فشارها مجبور می کنند این مطالبه ى جدید را هم بهشان بدهید؛ و این سلسله همین طور ادامه پیدا خواهد کرد؛ این متوقّف نمیشود.(24)
 
در برابر هر سلطه طلبى، با صلابت و قدرت ظاهر بشوید؛ آن سلطه طلب هرکه میخواهد باشد؛ امروز از همه متجاوزتر و وقیح تر، رژیم ایالات متّحده ى آمریکا است؛ در مقابل اینها با صلابت ظاهر بشوید، با قدرت ظاهر بشوید؛ با پشتوانه ى اقتدار ملّى و کمک این مردم م یتوانید از ترفندهاى آنها جلوگیرى کنید و آن را دفع کنید.
 
 چهار دهه، تجربه ى فعّالیّت بین المللى به ما نشان میدهد که هزینه ى تسلیم در برابر قدرتهاى زورگو بمراتب بیشتر از هزینه ى ایستادگى در مقابل آنها است؛ تسلیم شدن در مقابل زورگویى هاى قدرتهاى زورگو، ملّتها و کشورها را بیچاره میکند؛ راه هاى پیشرفت آنها را به معناى واقعى کلمه مسدود میکند؛ آنها را از ارزشهاى انسانى دور میکند؛ هزینه هاى سنگینى دارد.(25)
 

فرصت تسلیم شدن در برابر آمریکا!

گاهى انسان از بعضى ها مى شنود که اسم فرصت را مى آورند، امّا مرادشان فرصت تسلیم در مقابل آمریکا است: آقا! فلان فرصت را از دست دادیم ، چه فرصتى؟ تسلیم شدن در مقابل زورگویى و زیاده طلبىِ یک جهان خوار و یک قدرت متکبّر، هیچ افتخارى ندارد و هیچ وقت فرصت محسوب نمیشود.
 
 هر چیزى که براى این کار فرصت تلقّى شود، براى منافع ملّى یک تهدید است؛ فرصت نیست. فرصت، یعنى فرصت کار براى مردم. فرصت، یعنى فرصتِ مقابله کردن با عوامل و ایادى و ابزارهاى آمریکا و دشمنِ در داخل کشور. نمونه اى از آن را شما ملاحظه کردید و
 
از رسانه ها شنیدید؛(26) اینها ایادى مرموز دشمنند. این همان چیزى است که من از هفت هشت سال قبل مرتّب به مسئولان فرهنگى هشدار داده و گفته ام که سرانگشتان دشمن براى تسخیر فرهنگى کشور و استحاله ى فکرى مردم تلاش میکنند. الان ببینید اعترافها و حقایق آشکار میشود.(27)
 

به دست نیامدن هیچ پیروزى اى با تسلیم شدن

در جنگ هم عدّه اى تردید میکردند که چطور میخواهیم دفاع کنیم. آن وقتى که هزاران کیلومتر مربّع از خاک ما زیر چکمه ى دشمن بود و دشمن در آن شرایط به ما پیشنهاد آتش بس و گفتگو و مذاکره میداد، عدّه اى بر امام و مسئولان دیگر فشار مى آوردند که آتش بس را قبول کنند.
 
 امام ایستاد؛ مردم ایستادند؛ مسئولان ایستادند و نتایج شیرین این ایستادگى را دیدند. بله، هرگونه عزّت و عظمتى، از راه فداکارى، شجاعت و اقدام می گذرد.
 
 با تسلیم شدن، با تن پرورى، با تن ندادن به مشکل، هیچ قلّه اى به دست نمى آید. همین هایى که امروز شما مى بینید در دنیا دانش و ثروت را جمع کرده و در اختیار مطامع خودشان قرار داده اند، اینها هم روزهاى سختى را پشت سر گذاشتند؛ راه هاى دشوارى را طى کردند.(28)
 

کنار آمدن با دشمن؛ یعنى به اسارت دادن یک ملّت

عدّه اى نگویند دشمنى که این قدر اذیّت میکند، شما چه داعى اى دارید؟ بروید با او کنار بیایید! در قضایاى مهمّ سیاسى که به سرنوشت ملّتها ارتباط پیدا میکند، کنار آمدن یعنى تسلیم شدن؛ یعنى همان چیزى را که دشمن میخواهد، عمل کردن.
 
 مثل یک نفر که میخواهد خانه ى شما را بگیرد و شما زیر بار نمیروید؛ مرتّب سنگ مى اندازد و شیشه ها را میشکند و اذیّت میکند. آن وقت یکى به شما بگوید با دشمنى که این قدر اذیّت میکند، کنار بیایید! کنار آمدن این است که شما از خانه بیرون بروید و کلید خانه را به او بدهید! کنار آمدن، یعنى تحقیر و به اسارت دادن یک ملّت؛ یعنى تأمین خواسته ى دشمن درباره ى یک ملّت.
 
 نجات از این دغدغه ها و مشکلات، یک راه بیشتر ندارد و آن، فکر کردن، اندیشیدن، ضدّ حمله فراهم کردن و دشمن را به ستوه آوردن است. نسل جوان در چنین میدانى است که تکلیف و مسئولیّت دارد.(29)
 
رسیدن به منافع؛ تنها هدف آمریکا از ارتباطات و فعّالیّت هایشآمریکایى ها براى ارتباطات و فعّالیّتهاى خودشان در دنیا، یک وجهه ى نظر بیشتر ندارند؛ آن را هم میگویند؛ پنهان و کتمان نمیکنند؛ و آن، منافع آمریکا است.
 
 چنانچه با کسى رابطه برقرار کنند، اگر بپرسند چرا، میگویند منافع ما ایجاب میکند؛ چون براى آنها منافعشان مهم است! آمریکا به هیچ کشورى سود نمیرساند.
 
 اگر چند میلیون دلار به کشورى وام بدهد، چند برابر از او امکانات میگیرد! امروز اگر شما به این منطقه نگاه کنید، مى بینید که این کشورهاى اطراف ما دچار فقر و ضعف و استبداد و فساد و مشکلات فراوانى هستند. اینها مگر با آمریکا روابط ندارند؟! همه ى اینها با آمریکا روابط دارند. آمریکایى ها از آنها استفاده میکنند، امّا به آنها استفاده نمیرسانند!
 
بارها آمریکایى ها اعلان کردند که هدف آنها از ارتباط با کشورها، تأمین منافع دولت آمریکا است! معناى این حرف چیست؟ معنایش این است که از نظر آمریکایى ها، منافع یک شهروند آمریکایى، بر منافع یک شهروند ایرانى هرکه باشد ترجیح دارد؛ یک جوان آمریکایى، بر جوان ایرانى ترجیح دارد؛ یک عنصر آمریکایى هرکه باشد بر یک عنصر ایرانى و یا غیر ایرانى ترجیح دارد. سیاست آمریکا در مسائل جهانى اش بر این مبنا است. هدف اصلى این است.(30)
 

نتیجه:

خلاصه آنچه باید در مقاومت هوشمدانه بدانیم

1- کنار آمدن با دشمن؛ یعنی به اسارت دادن یک ملت: هنگامی که یک ملت تصمیم به کنار آمدن با دشمن می‌گیرد و به اسارت دشمن می‌افتد، آن‌ها از ارزش‌ها و استقلال خود محروم شده و تحت سلطه و کنترل دشمن قرار می‌گیرند.

2- به دست نیامدن هیچ پیروزی ای با تسلیم شدن: تسلیم شدن به دشمن ممکن است به نتیجه‌ای که مطلوب نیست منجر شود و ممکن است موجب از دست دادن هرگونه پیروزی و اعتبار شود.
3- هزینه‌ی سازش بیشتر از هزینه‌ی مقاومت:گاهی اوقات هزینه‌ی سازش و تسلیم شدن به دشمن، از لحاظ اخلاقی، روحی و اجتماعی بسیار بالاتر از هزینه‌ی مقاومت و ایستادگی است.

3- پذیرش پیشنهاد صلح دشمنان با هوشیاری: پذیرش پیشنهاد صلح از دشمنان باید با هوشیاری و دقت انجام شود تا مصلحت‌های ملت و امت‌ها در نظر گرفته شود و از نقض اصول و ارزش‌های امتیازی پرهیز شود.

4- مقاومت هوشمندانه در برابر دشمن چیست؟ مقاومت هوشمندانه در برابر دشمن، به معنای انتخاب راه‌هایی که باعث تقویت و افزایش قدرت مقاومت و ایستادگی ملت می‌شود.

5- اعتماد به وعده‌ی الهی در مقاومت و ایستادگی:اعتماد به وعده‌ی الهی در مقاومت و ایستادگی، به معنای اعتقاد به کمک و راهنمایی الهی در پیروی از اصول و ارزش‌های مقاومت است.

6- نیروی درونی و حقیقی رمز مقاومت و ایستادگی: نیروی درونی و حقیقی، به معنای ایمان، اراده و انگیزه‌ی داخلی در معرض مواجهه با دشمن و مشکلات، رمز موفقیت و ایستادگی در مقاومت است.

7- ایمان قدرت لاینفک مقاومت و ایستادگی: ایمان به توانایی‌های بی‌پایان الهی و ایمان به اینکه هیچ قدرتی جلوی اراده‌ی الهی نمی‌تواند ایستاد، اهمیت بالایی در مقاومت و ایستادگی دارد.
8-اهل حق شجاع و مقاوم در مقابل دشمن: اهل حق، باید شجاعت و مقاومت خود را در مقابل دشمنان نشان دهند تا از ارزش‌ها و اصول خود پیروی کنند.

9- هزینه‌ی سنگین تسلیم شدن نسبت به مقاومت: هزینه‌ی سنگین تسلیم شدن به دشمن نسبت به مقاومت، ممکن است از لحاظ روحی، اخلاقی و اجتماعی بیشتر باشد و موجب از دست دادن ارزش‌ها و استقلال شود.
 

پی نوشت:

1.لغت نامه عمر، 2011م /(edleb).
2.مطلق شقور، 2009م:20-21.
3.بیانات در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۸/۰۳/۱۴
4.بیانات دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (علیه‌السلام) (بیانات 20/2/1396)
5.سوره مبارکه محمد آیه 35
6.بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام) ۱۳۹۷/۰۴/۰۹
7. آیه 61 سوره انفال
8. آیه 9 سوره قلم
9.آیه 4 سوره حدید،
10. تفسیر فرقان.
11.آیه 69 سوره عنکبوت،
12.تفسیر نورجلد 9 - صفحه 103
13. تفسیر کبیرفخررازى.
14. بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان درکنفرانس وحدت اسلامی، ۱/۱۲/۱۳۸۹.
15 سوره مبارکه التوبة آیه ۶۸
16. سوره مبارکه المجادلة آیه ۱۴
17. سوره مبارکه الفتح آیه ۶
18. سوره مبارکه محمد آیه ۷
19.بیانات در مراسم بیست‌ و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1394/03/14
20. آیه 3 سوره محمد
21.آیه 61 سوره انفال
22. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان. به نقل از تقسیر نور
23.محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص390.
23.در مراسم بیست وهشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینى (ره) 1396/3/14
24.در مراسم تنفیذ حکم دوازدهمین دوره ى ریاست جمهورى اسلامى ایران 1396/5/12
25. اشاره به حوادث هجدهم تیرماه 1381
26.در دیدار اعضاى ستادهاى نماز جمعه ى سراسر کشور 1381/5/5
27. در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى 1380/12/27
28.در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى 1380/12/27
29.در دیدار جوانان استان اصفهان 1380/8/12
30. در دیدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران 1379/2/1
 

منابع:

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40055
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52847
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1140
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3133
https://quran.journals.pnu.ac.ir/article_4942.html
https://www.mizanonline.ir/fa/news/710627
https://wiki.ahlolbait.com/یه 69 سوره عنکبوت
https://iusnews.ir/fa/news-details/11360/
https://wiki.ahlolbait.comآیه 35 سوره محمد
https://paydarymelli.ir/fa/news/6132
https://irdc.ir/fa/news/3126/B1-1378


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما