نام های قیامت در قرآن

در این مطلب به توضیح و تفسیر برخی از نام های قیامت در قرآن خواهیم پرداخت.
سه‌شنبه، 20 آذر 1403
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
نام های قیامت در قرآن
مقدمه:
"قیامت، یکی از مهم‌ترین باورهای دینی در اسلام است که در قرآن کریم به تفصیل به آن پرداخته شده است. خداوند متعال برای توصیف عظمت، هولناک بودن و ویژگی‌های منحصر به فرد این روز بزرگ، از اسامی و صفات گوناگونی استفاده کرده است.
 
هر یک از این نام‌ها، تصویری از جنبه‌ای از قیامت را به ذهن متبادر می‌کند و به انسان‌ها کمک می‌کند تا عظمت این روز را بهتر درک کنند.
 
در این پژوهش، تلاش می‌شود تا با بررسی آیات قرآن کریم، به برخی از مهم‌ترین اسامی و صفات قیامت پرداخته شود و معنای هر یک از آن‌ها تبیین گردد.
 
 همچنین، ارتباط بین این اسامی و ویژگی‌های قیامت مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. با شناخت بهتر این اسامی، می‌توان به درک عمیق‌تری از باور به قیامت دست یافت و آمادگی بیشتری برای رویارویی با آن پیدا کرد."
 

دلیل وجود اسامی مختلف برای «قیامت»

قرآن مجید همیشه از قیامت با یک نام یاد نمى کند. این به خاطر آن است که در قیامت حوادث بسیار مختلف و گوناگونى رخ مى دهد و هر یک از این حوادث، چهره اى از آن روز را نشان مى دهد.
 
قرآن براى نشان دادن این ویژگى ها که مسلماً آثار تربیتى فوق العاده اى دارد از نام هاى گوناگون استفاده مى کند تا ترسیم دقیقى در مجموع آیات از آن روز عظیم و حوادث فوق العاده و تکان دهنده آن کرده باشد
 
. البته «نام» در اینجا به معناى اسم خاص یا به تعبیر ادبیات عربى «علم شخص» نیست؛ بلکه معناى وسیع ترى دارد که نام هاى توصیفى را نیز شامل مى شود، یعنى عناوینى که متکى بر اوصاف آن روز و ویژگى هاى آن زندگى است.
 
دقت در این نام ها آثار تربیتى عمیقى دارد و در بیدارى و آگاهى و تهذیب نفوس و اصلاح قلوب و دعوت به سوى تقوى و بازداشتن از زشتى بسیار مؤثّر است.
 
مرحوم «فیض کاشانى» در «محجة البیضاء» مى گوید: «در هریک از نام هاى قیامت سرّى نهفته است و در هر توصیفى معناى مهمى بیان گشته، باید کوشید این معنا را درک کرد و به این اسرار راه یافت».
 
سپس همراه آن یکصد نام براى قیامت ذکر مى کند.(1) البته این نام ها همه در قرآن مجید نیست، بلکه قسمتى از آنها از احادیث گرفته شده است.(2)
 

معروفترین نام های قیامت

معروفترین نام های این روز، «یوم القیامة» است که هفتاد بار در قرآن ذکر شده اما بیش ازیکصد نام براى قیامت ذکر شده که اکثر یا بیشتر آن را مى توان از قرآن مجید استفاده کرد. مانند «یوم الحسرة»، «یوم الندامة»، «یوم المحاسبة»، «یوم المسألة»، «یوم الواقعة»، «یوم القارعة»، «یوم الراجفه»، «یوم الرادفة»، «یوم التلاق»، «یوم الفراق»، «یوم الحساب»، «یوم التناد»، «یوم العذاب»، «یوم الفرار»، «یوم الحق»، «یوم الحکم»، «یوم الفصل»، «یوم الجمع»، «یوم الدّین»، «یوم تبلى السرائر»، «یوم لایغنى مولى عن مولى شیئا»، «یوم یفر المرء من أخیه»، «یوم لاینفع مال و لابنون» و «یوم التغابن» و ... . (3)، (4)
 

نام های قیامت در قرآن

1- یوم الدّین (روز جزاء)

الف: یَوْمِ اَلدّین در المیزان و مجمع‌ البیان
این تعبیر بیش از ده بار در قرآن مجید به همین معنی آمده است(5) مانند آیة12 سورة ذاریات: «یَسأَلوُنَ أَیَّانَ یَومُ الّدِینِ؛ می پرسند روز قیامت چه وقت است؟
 
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: کلمه عالم به معناى صنف صنف انسان‌ها باشد، با مقام آیات که مقام شمردن اسماء حسناى خدا است، تا مى‌رسد به‌ (مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ) مناسب‌تر است، چون مراد از یوم الذین روز قیامت است، چون دین به معناى جزاء است، و جزاء در روز قیامت مخصوص به انسان و جن است.
 
پس معلوم مى‌شود مراد از عالمین هم عوالم انس، جن و جماعت‌هاى آنان است. همین که کلمه نامبرده در هر جاى قرآن آمده، به این معنا آمده، خود، مؤید احتمال ما است، که در این‌جا هم عالمین به معناى عالم اصناف انسان‌ها است. (6)
 
ب - یَوْمِ اَلدّین در تفسیر نمونه
و این‌که چرا آن روز، روز دین معرفى شده‌؟ به خاطر این است که آن روز، روز جزاست و «دین» در لغت به معنى «جزا» مى‌باشد و روشن‌ترین برنامه‌اى که در قیامت اجرا مى‌شود، همین برنامه جزا و کیفر و پاداش است، چرا که در آن روز پرده از روى کارها کنار مى‌رود و اعمال همه دقیقا مورد محاسبه قرار مى‌گیرد و هرکس جزاى اعمال خویش را اعم از خوب و بد مى‌بیند.
 
در حدیثى از امام صادق (علیه‌السلام) مى‌خوانیم که فرمود:یوم الدّین، روز حساب است. امّا طبق این روایت، «دین» به معنى «حساب» است، شاید این تعبیر از قبیل ذکر علت و اراده معلول باشد، زیرا همیشه حساب مقدمه‌اى براى جزاست.
 
بعضى از مفسّران نیز عقیده دارند که علت نامگذارى رستاخیز به «یوم الدین» این است که در آن روز هرکسى در برابر دین و آیین خود جزا مى‌بیند، ولى معنى اوّل (حساب و جزا) صحیح‌تر به نظر مى‌رسد. (7)
 
در اصول کافی به اسناد از زُهری آمده است که: «کَانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ (علیه ِالسّلام) إِذَا قَرَأَ مَالِکِ یَومِ الّدِیِنِ یُکَرِّرُهَا حَتَّی کَادَ أَن یَمُوتَ؛
 
هنگامی که امام سجّاد (علیه ِالسّلام) به آیة «مالک یوم الدّین - حمد:4» می رسید، آنقدر آن را تکرار می کرد که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود».(8)
 

2- یوم التّغابن (روز احساس خسارت)

«تغابن» برگرفته از «غبن» به فتح غین است به معنای فریب دادن و نیز فریب خوردن. (9) و همچنین از ریشه «غبن» به معنای گول زدن در معامله است، خواه در خرید باشد یا در فروش. تغابن مصدر باب تفاعل است و گرچه این باب طرفینی است یعنی مغبون کردن یکدیگر، لکن همیشه به این معنا به کار نمی‌رود بلکه در این آیه شریفه به معنای ظهور غبنهاست.
 
 رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در توضیح «یوم التغابن» چنین فرمودند: «بهشتیان قبل از آنکه به بهشت روند خداوند جایگاه آنان را در جهنم در صورتی‌که بدکار بودند، نشان می‌دهد تا حالات شکر آنان افزون شود؛ و جهنمیان نیز قبل از آنکه وارد جهنم شوند خداوند جایگاه آنان را در بهشت در صورتی‌که نیکوکار بودند نشان می‌دهد تا حسرت و ندامت آنان زیاد شود.
 
 پس در آن روز مومن وارث مقام کافر در بهشت می‌شود و کافران در جهنم به جای مومن قرار می‌گیرند؛ و این است یوم التغابن». امیرالمومنین علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «المغبون من شغل بالدنیا و فاته حظه من الاخره؛ مغبون و زیانکار کسی است که به دنیا مشغول شود و بهره آخرت خود را از دست بدهد».
 
به علاوه، شاید به قیامت از آن جهت «یوم التغابن» می‌گویند که هریک از خلایق بر مقدار حظ و بهره خود حسرت می‌خورد و می‌بیند دنیا او را مغبون کرده است. کافر می‌گوید:
 
چرا مسلمان نشدم که به بهشت روم و مومن می‌گوید چرا بندگی بیشتر نکردم تا درجات بالاتر و بهتری داشته باشم. پس غبن کافر به سبب ترک ایمان است و غبن مومن به سبب تقصیر بندگی و احسان.‌
 
در حدیث از رسول خدا (صَلَی اللهُ عَلیه وَآله وسَلم)؛ که در منابع شیعه و اهل سنّت روایت آن نقل شده است، که: «مَا مِن أَحَدٍ إِلاَّ وَ لَهُ مَنزِلٌ فِی الجَنَّةِ وَ مَنزِلٌ فِی النَّارِ فَأَمَّا الکَافِرُ فَیَرِثُ المُؤمِنُ مَنزِلَهُ مِنَ النَّارِ وَ المُؤمِنُ یَرِثُ الکَافِرَ مَنزِلَهُ مِنَ الجَنَّةِ فَذَلِکَ قَولُهُ: اُورِثتُمُوهَا بِمَا کُنتُم تَعمَلُونَ؛
 
هر کس - بدون استثناء - جایگاهی در بهشت و جایگاهی در دوزخ دارد، کافران جایگاه دوزخی مؤمنان را به ارث می برند و مؤمنان جایگاه بهشتی کافران را، و این است معنی کلام خداوند: اورثتموها بما کنتم تعملون».(10)
 
 که هر انسانی جایگاهی در بهشت، و جایگاهی در دوزخ دارد، هرگاه به بهشت برود جایگاه دوزخش به دوزخیان واگذار می شود، و. هرگاه به جهنّم برود جایگاه بهشتی اش به بهشتیان و تعبیر به «ارث» در آیات قرآن در این مورد احتمالاً ناظر به همین مطلب است.(11)
 
این کلمه یک بار در قرآن به کار رفته و آن هم در سورة تغابن، آیة9 می باشد، می فرماید: یَومَ یَجمَعُکُم لِیَومِ الجَمعِ ذَلِکَ یَومُ التَّغَابُنِ وَ مَن یُؤمِنِ بَاللهِ وَ یَعمَل صَالِحاً یُکَّفِر عَنهُ سَیِّئَاتِهِ وَ یُدخِلهُ جَنَّابٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً ذَلِکَ الفَوزُ العَظِیمُ
 
این در زمانی خواهد بود که همه شما را در روز اجتماع [روز رستاخیز] گردآوری می کند؛ آن روز روز تغابن است (روز احساس خسارت و پشیمانی)! و هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، گناهان او را می بخشد و او را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد می کند، جاودانه در آن می مانند؛ و این پیروزی بزرگ است. .
 

3-عبوس (در هم کشیده)

عبوس، اخم و ترشرویى چهره بر اثر تنگدلى است.و به معناى انقباض و سختى در کارها و شدّت هم به کار رفته است و لذا این واژه در ذوی العقول و غیر آن مثل قیامت استعمال مى‌شود. بدین جهت که چهره‌ مردم در آن روز از شدّت سختی‌ها و مشکلات عبوس مى‌گردد. (12)
در توصیف «ابرار» در سورة انسان (دهر) آمده است که آن ها می گویند:إِنَّا نَخَافُ مِن رَبِّنَا یَوماً عَبُوساً قَمطَرِیراً؛(13) ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزی که عبوس و سخت است.
 
تعبیر از روز قیامت به روز «عبوس» و «سخت» با این که عبوس از صفات انسان است و به کسی می گویند که قیافه اش را در هم کشیده، به خاطر تأکید بر وضع وحشتناک آن روز است، یعنی آنقدر حوادث آن روز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسان ها در آن روز عبوسند بلکه گوئی خود آن روز نیز عبوس است.(14)
 
داشتن انگیزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب یا خوف از عقاب ندارد. زیرا ثواب و عقاب نیز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ‌ ... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً ،در قیامت، نه تنها مردم عبوسند، بلکه روز عبوس است. براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسکین و یتیم و اسیر، عبوس نکنید.
 

4- الطّامّة الکبری (حادثة بزرگ)

این کلمه یک بار در قرآن به کار رفته و آن هم در سورة نازعات، آیة34 می باشد. خداوند متعال می فرماید:فَإِذَا جَاءِت الطَّامَّةُ الکُبرَی؛ هنگامی که آن حادثه بزرگ رخ دهد [نیکوکاران و بدکاران هر کدام به جزای اعمال خویش می رسند.
 
«طامّه» از مادة طَم در اصل به معنی پر کردن است و به هعر چیزی که در حدّ اعلی قرار گیرد طامّه گویند و لذا به حوادث سخت و مصائب بزرگ که مملو از مشکلات است نیز طامّه اطلاق میس شود و توصیف آن به «کبری» تأکید بیشتری دربارة اهمیت و عظمت این حادثة بی نظیر است.(15)
 

5- «یوم السّاعة» از نام های قیامت

یکى از نام هاى قیامت «یوم الساعة» است و این به دلیل آن است که، «ساعة» در اصل به معنى جزئى از زمان یا لحظاتى زودگذر است، و از آنجا که از یکسو، وقوع رستاخیز به صورت ناگهانى و برق آسا است، و از سوى دیگر، به مقتضاى «سریع الحساب» بودن خداوند، حساب بندگان را در آن روز به سرعت مى رسد، این تعبیر در مورد قیامت به کار رفته، تا مردم موقعیت رستاخیز را همواره در نظر داشته باشند.
 
«ابن منظور» در «لسان العرب» نقل مى کند: «ساعة» اسم براى زمانى است که صیحه پایان جهان زده مى شود، و همگى ناگهان مى میرند، و نیز نام براى وقتى است که مردم در قیامت برانگیخته مى شوند، و این نام از آن جهت براى پایان جهان و وقوع رستاخیز انتخاب شده، که در صیحه نخستین، که خداوند در آیه: «إِنْ کانَتْ إِلاّ صَیْحَةً واحِدَةً فَإذا هُمْ خامِدُونَ» اشاره کرده، به طور ناگهانى همگى مى میرند(16).
 
وجه تسمیة این معنا نیز در آیات قرآن نیز بیان شده است: وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ  وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ  إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: و تنها خدا بر غیب آسمانها و زمین آگاه است و بس، و کار ساعت قیامت (در سرعت و آسانی) مانند چشم بر هم زدن یا نزدیک‌تر بیش نیست، که خدا البته بر هر چیز تواناست.(17)
 
و نیز آمده است: وَ یَومَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقسِمُ المُجرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیرَ سَاعَةٍ کَذَلِکَ کَانُوا یُؤفَکُونَ: و روزی که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد می کنندکه جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند. زُبیدی (متوفای 1205 قمری) در کتاب «تاج العروس» خود نقل می کند که «ساعة» سه گونه است(18)
 
1.ساعت کبری: روز رستاخیز و زنده شدن مردم برای حساب .
2.ساعت وُسطی: روز مرگ ناگهانی اهل یک زمان (به مجازات های الهی و عذاب های استیصال)
3.ساعت صغری»: روز مرگ هر انسانی.(19)
 

7- یوم النُّشُوْر(روز نشر)

«نشر» یا «نشور» یکی از تعابیری است که قرآن مجید در آیات متعددى براى روز رستاخیز برگزیده است که در واقع یکى از ابعاد حیات انسان را بعد از مرگ نشان مى دهد؛ چنان که در آیه پنجم سوره «فاطر» مى خوانیم:
 
 (خداوند همان کسى است که بادها را فرستاد تا ابرهایى را به حرکت درآورد، سپس ما این ابرها را به سوى سرزمین مرده اى مى رانیم، پس ما آن زمین را بعد از مردن زنده مى کنیم، نشر [انسان ها در قیامت] همین گونه است)؛ «وَ اللهُ الَّذِى اَرْسَلَ الرِّیاحَ فَسُقْناهُ اِلى بَلَد مَّیِّت فَاَحْیَیْنا بِهِ الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُوْرُ».
 
«نشر» و «نشور» به گفته راغب در «مفردات» در اصل به معناى گستردن و پهن کردن است، چنان که درباره پارچه، صفحه کاغذ، ابر، نعمت ها و احادیث این تعبیر به کار مى رود و به گفته «مقاییس اللغة» در اصل به معناى گشودن همراه با تشعب است و به همین جهت به بوى خوش که در فضا پراکنده مى شود «نشر» گفته مى شود.
 
به کار رفتن این تعبیر در مورد معاد یا به خاطر انتشار انسان ها در نقاط مختلف محشر است و یا به خاطر انتشار نامه هاى اعمال است، چنان که در سوره «تکویر»، آیه 10 مى خوانیم: «وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ»؛ (زمانى که صحیفه هاى اعمال منتشر شود).
 
جالب این که در بعضى از روایات آمده است که در قیامت، خداوند باران مخصوصى از زیر عرش فرو مى فرستد که وقتى به زمین فرو مى رود اجساد مردگان جان مى گیرند! و همچون گیاهان مى رویند! سپس ارواح در آنها دمیده مى شود، بعد زمین مى شکافد و آنها از درون خاک بیرون مى آیند (گویى زمین رَحِم براى آنهاست).(20)
 
 در حدیث دیگرى مى خوانیم که: «شخصى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) پرسید: چگونه خداوند مردگان را زنده مى کند؟ فرمود: آیا هرگز از سرزمین خشک بى آب و علفى عبور کرده اى، سپس مرتبه دیگر از آن مى گذرى در حالى که سبز است؟! سؤال کننده مى گوید: آرى، فرمود: همین گونه خداوند مردگان را زنده مى کند یا فرمود: نشور همین گونه است».(21)
 

8- یَومَ یَلقَونَهُ (روزی که خدا را ملاقات می کنند)

منظور از «یوم یلقونه» که ضمیر آن به «خداوند» برمی گردد همان روز رستاخیز است، زیرا تعبیر «لقاءالله» و مانند آن در قرآن معمولاً دربارة قیامت آمده است. درست است که با مرگ، دوران عمل پایان می یابد و پروندة کار نیک و بد بسته می شود، ولی آثار آن ها همچنان در روح انسان تا قیامت برقرار خواهد ماند.
 
بدیهی است منظور از «لقاء» و ملاقات خداوند، ملاقات حسّی، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه این که خداوند نه جسم استم و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود، بلکه منظور.مشاهدة قدرت او در صحنة قیامت و پاداش ها و کیفرها و نعمت ها و عذاب های او است، چنان که گروهی از مفسّران گفته اندک
 
یا به معنی یک نوع شهود باطنی و قلبی است، زیرا انسان گاهی به جایی می رسد که گوئی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده می کند، به طوری که هیچ گونه شکّ و تردیدی برای او باقی نمی ماند.(22)
 
این حالت ممکن است بر اثر پاکی و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا برای گروهی پیدا شود، چنان که درنهج البلاغه می خوانیم: یکی از دوستان دانشمند علی(علیه ِالسّلام) به نام «ذعلب یمانی» از امام (علیه ِالسّلام) پرسید: «هل رأیت ربک؟»: آیا خدای خود را دیده ای؟
 
امام (علیه ِالسّلام) فرمود: «آیا خدایی که نمی بینیم پرستش کنم؟!» و هنگامی که او توضیح بیشتر خواست، امام (علیه ِالسّلام) اضافه کرد:
 
«لَا تُدرِکُهُ العُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ العِیَانِ وَلَکِن تُدرِکُهُ القُلُوبُ بِحَقَائِقِ الإِیمَانِ؛چشم ها با نگاه کردن او را نمی بینند ولی دل ها با حقیقت ایمان او را می بینند».(23)
 
جالب است که بدانیم تعبیر «یوم یلقونه» در دو جای قرآن به کار رفته است، که یکی از آن دو مربوط به مؤمنین است و دیگری منافقین.
 
در دربارة مؤمنین آمده است: تَحِیَّتُهُم یَومَ یَلقَونَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُم أَجراً کَرِیماً: تحیّت آنان در روزی که خدا را دیدار می کنند سلام است(24) و در دربارة منافقین آمده است:(فَأَعقَبَهُم نِفَاقاً فِی قُلُوبِهِم إِلَی یَومِ یَلقَونَهُ بِمَا أَخلَفُوا اللهَ مَا وَعَدُوهُ وَ بِمَا .(25) کَانُوا یَکذِبُونَ» «این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا راملاقات کنند، در دل هایشان برقرار ساخت
 

9- یَومُ الجَمع

در مورد «یوم الجمع» بودن روز قیامت تفسیرهاى متعددى وجود دارد: برخی گفته اند: به خاطر آن است که میان ارواح اجساد جمع مى شود.
برخی دیگر گفته اند: از این نظر است که بین انسان و عملش جمع خواهد شد.و یا از این نظر: که میان ظالم و مظلوم اجتماع حاصل مى شود.
 
 ولى ظاهر این است که منظور، اجتماع همه خلایق در آن روز بزرگ است از اولین و آخرین، همان گونه که در قرآم آمده است: «قُلْ إِنَّ الاْوَّلِینَ وَ الاْخِرینَ لَمجْمُوعُونَ إلى میقاتِ یَوْم معلوم»؛(26) (بگو اولین و آخرین همگى در روز معینى، جمع مى شوند). (27)
 
یکی از اوصاف روز قیامت این است که همة مردم برای آن جمع می شوند. این کلمه (با مشتقّات آن) که دربارة قیامت به کار می رود، در قرآن بیش از هشت مرتبه تکرار شده است.
 
یَومَ یَجمَعُکُم لِیَومِ الجَمعِ ذَلِکَ یَومُ التَّغَابُنِ وَ مَن یُؤمِن بِاللهِ وَ یَعمَل صَالِحاً یُکَّفِر عَنهُ سَیِئَاتِهِ وَ یُدخِلُه جَنَّاتٍ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأَنهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا اَبَداً ذَلِکَ الفَوزُ العَظِیمُ :در آن روز که روز جمع و اجتماع است همة شما را گرد می آوریم و آن روزی است که همه احساس غبن می کنند(28)
 
و از آنجا که ممکن است بعضی بگویند سخن از آن روز نسیه است و معلوم نیست کی فرا می رسد، لذا قرآن بلافاصله می گوید:
وَ مَا نُؤَخِرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعدُودٍ«و منا آن روز را تا زمان محدودی تأخیر می اندازیم (29)
 
در این که چرا روز قیامت «یوم الجمع» نامیده شده، تفسیرهای متعدّدی وجود دارد:گاه گفته اند به خاطر آن است که میان ارواح و اجساد جمع می شود.گاه گفته اند از این نظر که میان ظالم و مظلوم اجتماع حاصل می شود.
 
ولی ظاهر این است که منظور اجتماع همة خلایق در آن روز بزرگ است از اوّلین و آخرین، همان گونه که در سورة واقعه، آیة50 آمده است :لَمَجمُوعُونَ إِلَی مِیقَاتِ یَومٍ مَعلُومٍ «بگو: اوّلین و آخرین، همگی در موعد روز معیّنی گردآوری می شوند».(30)
 
در این بخش سؤالی مهم وجود دارد که آیا همة جنبندگان در قیامت محشور می شوند، حتّی غیر انسان ها؟ که در فصل آخر، پرسش «آیا رستاخیز برای حیوانات هم وجود دارد؟» بحث آن به فضل الهی بیان شده است.
 

10- یَومُ الحَسرَة (روز اندوه بزرگ)

روز قیامت صحنه های عجیبی دارد، یکی از آن حسرت خوردن همگان است. کسانی که اعمال نیک دارند حسرت بیشتر بودن آن و کسانی که اعمال بد دارند حسرت کم بودن و مقداری کارنیک را دارند. .
 
آری براستی که این دنیا مانند خانة تاریکی است که چون مسافرانی بر آن آیند از این تارک خانه توشه ای برگیرند و چون در روشنایی روند، توشه گیران در دست خود طلا ببینند و حسرت خورند که ای کاش بیشتر برداشته بودند و کسانی که هیچ توشه ای برنگرفته اند حسرت خورند که ای کاش مقداری از آن را هم ما داشتیم.
 
با اندکى تأمل در آیه 27 سوره «فرقان» پاسخ این سؤال روشن مى شود، خداوند مى فرماید: (به خاطر آور روزى را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت، به دندان مى گزد، مى گوید: اى کاش! با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) راهى برگزیده بودم)؛ «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلا». (31)
 
«یَعَضُّ» از ماده «عضّ» (بر وزن سدّ) به معنى گاز گرفتن با دندان است، و این تعبیر معمولا در مورد کسانى که از شدت حسرت و تأسف ناراحتند، به کار مى رود، چنان که در فارسى نیز ضرب المثل است که فلان کس «انگشت حسرت به دندان مى گزید».
این کار، شاید به خاطر این باشد که: این گونه اشخاص، هنگامى که گذشته خویش را مى نگرند، خود را مقصر مى دانند و تصمیم بر انتقام از خویشتن مى گیرند و این نوعى انتقام است، تا بتوانند در سایه آن کمى آرامش یابند.
 
به راستى آن روز را باید «یوم الحسرة» گفت، چنان که در قرآن از روز قیامت نیز به همین عنوان یاد شده است، (32) چرا که افراد خطاکار، خود را در برابر یک زندگى جاویدان در بدترین شرائط مى بینند، در حالى که: مى توانستند با چند روز صبر، شکیبائى و مبارزه با نفس، جهاد و ایثار، آن را به یک زندگى پرافتخار و سعادت بخش مبدل سازند. حتى براى نیکوکاران هم روز تأسف است، تأسف از این که: چرا بیشتر از این نیکى نکردند؟! (33)
 

11- یَومُ الفَصل (روز جدایی)

چه تعبیر جالبی است از روز رستاخیز «یوم الفصل» روزی که حق از باطل جدا می شود و صفوف نیکوکاران و بدکاران مشخص می گردد، و انسان حتّی از نزدیک ترین دوستانش جدا می شود، آری آن روز وعده گاه همة مجرمان است.
 
این تعبیر در بیش از شش مورد در قرآن(34) تکرار شده است که اوّلین مورد آن مربوط به شش گروه از پیروان مذاهب مختلف است که یک گروه مسلمان و مؤمن هستند و پنج گروه غیرمسلمان، می فرماید:
 
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذیِنَ هَادُوا وَ الصَّابِئیِنَ وَ النَّصَارَی وَ المَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشرَکُوا إِنَّ اللهَ یَفصِلُ بَینَهُم یَومَ القِیَامَةِ إِنَّ اللهَ عَلَی کُّلِ شَیءٍ شَهِیدٌ)(35)
 
مسلّماً کسانی که ایمان آورده اند، و یهود و صابئان [ستاره پرستان] و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری می کند؛ خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است .
 
و در قرآن می فرماید: إِنَّ یَومَ الفَصلِ مِیقَاتُهُم أَجمَعِینَ * یَومَ لاَ یُغنِی مَولًی عَن مَولًی شَیئاً وَ لَا هُم یُنصَرُونَ * إِلَّا مِن رَّحِمَ اللهُ إِنَّهُ هِوَ العَزِیزُ الرَّحِیمُ:روز جدایی (حق از باطل) وعده گاه همة آن هاست! روزی که هیچ دوستی کمترین کمکی به دوستش نمی کند، و از هیچ سو یاری نمی شوند؛ مگر کسی که خدا او را مورد رحمت قرار داده، چرا که او عزیز و رحیم است(36)
 
آری آن روز، روز فصل و جدایی است، روزی است که انسان از همه چیز جز عملش جدا می شود، و مولی به هر معنی که باشد دوست، سرپرست، ولی نعمت، خویشاوند، همسایه، یاور و مانند آن، توانایی حلّ کوچک ترین مشکلی از مشکلات قیامت برای کسی ندارد.
 
نه تنها دوستان به فریاد هم نمی رسند، و خویشاوندان گرهی از کار یکدیگر نمی گشایند، بلکه نقشه ها نیز نقش بر آب، و چاره جوئی ها به بن بست، و تیرها به سنگ می خورد
 
چنانکه در قران می خوانیم:(یَومَ لَا یُغنِی عَنهُم کَیدُهُم شَیئاً وَ لَا هُم یُنصَرُونَ:روزی که نقشه های آنان سودی به حالشان نخواهد داشت و (از هیچ سو) یاری نمی شوند.»(37)
 

12- یَومٌ عَقِیم (روز نازا)

این که روز قیامت توصیف به عقیم (نازا) شده، اشاره به این است که مجرمان روز دیگری پشت سر ندارند تا بتوانند به جبران گذشته برخیزند و در سرنوشت خود تغییری ایجاد کنند.(38)
 
خداوند متعال دربارة این نام از قیامت می فرماید:(وَ لَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی مِریَةٍ مِنهُ حَتَّی تَأتِیَهُم السَّاعَةُ بَغتَةً أَو یَأتِیَهُم عَذَابُ یَومٍ عَقِیمٍ)(39)
 
کافران همواره دربارة قرآن در شکّ هستند، تا آنکه روز قیامت به طور ناگهانی فرا رسد، یا عذاب روز عقیم [روزی که قادر بر جبران گذشته نیستند] به سراغشان آید
 

13- یَومٌ عَظِیم (روز بزرگ)

این واژه که نُه بار در قرآن به کار رفته است، عظمت و بزرگی و سختی روز قیامت را نشان می دهد. جالب این که در هشت مورد از قرآن، این کلمه (یوم عظیم) همراه با عذاب همراه بوده است.
 
قُل إِنّی أَخَافُ إِن عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یَومٍ عَظیمٍ:بگو: من اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) می ترسم(40)
 
و تنها در یک مورد است که این کلمه همراه با «مشهد» (مشاهده) همراه است و آن در سورة مریم، آیة37 می باشد. خداوند می فرماید:
 
فَاختَلَف الأَحزَابُ مِن بَینِهِم فَوَیلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظِیمٍ:«وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز) و از ذکر این موارد می توان این مطلب را برداشت نموده که این واژه (یوم عظیم) بیشتر در مورد عذاب روز قیامت است که عذاب آن بزرگ و سخت می باشد .(41)
 

14-یوم التناد (روز صدا زدن)

پاسخ این سؤال در آیه 32 سوره «غافر» آمده، مى فرماید: (اى قوم! من بر شما از روزى مى ترسم که مردم یکدیگر را صدا مى زنند)؛ از هم یارى مى طلبند و صدایشان به جائى نمى رسد! «وَ یا قَوْمِ إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنادِ».
 
«التَّناد» از ماده ندا به معنى «صدا زدن» است. مشهور و معروف در میان مفسران، این است که «یوم التّناد» از اسامى قیامت است، و هر یک براى نام گذارى قیامت به این نام توجیهى ذکر کرده، که با هم شباهت زیادى دارند.
 
مى گویند: یا به خاطر صدا زدن دوزخیان نسبت به بهشتیان است، چنان که قرآن مى گوید: «وَ نَادى أصحابُ النّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنَا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ»؛ (دوزخیان، بهشتیان را صدا مى زنند که، مقدارى از آب و روزی هائى که خدا به شما داده است به ما ببخشید). آنها در پاسخ مى گویند: «إنَّ اللهَ حَرَّمَهُما عَلَى الکافِرِینَ»؛ (خداوند اینها را بر کافران تحریم کرده است). (42)
 
و یا به خاطر این که، مردم یکدیگر را صدا مى زنند و به هم پناه مى برند و از هم کمک مى خواهند.و یا این که، فرشتگان آنها را براى حساب صدا مى زنند و آنها نیز از فرشتگان استمداد مى کنند.
 
و یا این که، منادیان محشر، ندا مى دهند: «ألا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظّالمینَ»؛ (لعنت خدا بر ظالمان است). (43)یا این که، مؤمن هنگامى که نامه اعمال خود را مى بیند، از روى شوق فریاد مى زند: «هاؤُمُ اْقرَؤُا کِتابِیَة»؛ (این نامه اعمال من است، بیائید اى مردم و آن را بخوانید!). (44) (45).
 

15- یوم الأزفة ( تنگى وقت)

توصیف قیامت به «أزفة»، به خاطر نزدیکى آن و تنگى وقت است؛ زیرا این واژه از کلمه «أزف» (بر وزن نجف)، به معنى «تنگى وقت» گرفته شده، و طبعاً مفهوم نزدیک شدن را نیز در بر دارد.
 
نامگذارى قیامت به این نام، علاوه بر آیه 57 سوره «نجم»، در آیه 18 سوره «غافر» آمده است، و تعبیرى است گویا و بیدار کننده، و همین مفهوم را به صورت دیگرى در آیه 1 سوره «قمر» مى خوانیم: «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ»؛ (قیامت نزدیک شده است)، و به هر حال، نزدیکى قیامت با توجه به کوتاهى عمر دنیا قابل درک است، به خصوص این که هر کس مى میرد، قیامت صغرایش برپا مى شود. (46)
 

16- لقاء الله ( رو در رو قرار گرفتن)

یکی از تعابیری که در آیات متعددى از قرآن مجید اشاره به قیامت و رستاخیز مى کند تعبیر به «لقاء الله» یا «لقاء رب» است، از جمله در قرآن مى خوانیم: (آنها که لقاى خدا را تکذیب کردند مسلّماً گرفتار زیانند و هرگز هدایت نیافته اند)؛ «قدْ خَسِرَ الَّذیْنَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ الله وَ ما کانُوا مُهْتَدیْنَ».(47)
 
تعبیر به «لقاء الله» یا «لقاء رب» که مکرر در آیات قرآن آمده، بسیار پرمعنا و عمیق است، هرچند جمعى از مفسّران بسیار ساده از کنار آن گذشته اند، گاه گفته اند منظور از «لقاء الله» ملاقات فرشتگان خدا در قیامت است؛ گاه گفته اند منظور ملاقات حساب و جزاء و ثواب اوست؛ و گاه گفته اند به معناى ملاقات حکم و فرمان اوست و به این ترتیب هر کدام کلمه اى را در تقدیر گرفته اند در حالى که مى دانیم تقدیر برخلاف اصل است و تا دلیلى بر آن نباشد باید از آن پرهیز کرد.
 
با توجه به این حقیقت به سراغ تفسیر اصلى آن مى رویم: بدون شک منظور از این تعبیر، ملاقات حسى پروردگار نیست؛ چراکه ملاقات حسى تنها در مورد اجسام است که داراى مکان، زمان، رنگ و کیفیات دیگرند، به طورى که مى توان آنها را با چشم ظاهر دید. بلکه منظور یک شهود باطنى و دیدار و ملاقات روحانى و معنوى با خدا است؛ زیرا در قیامت حجاب ها کنار مى رود و آثار خداوند چنان در عرصه محشر و تمام صحنه ها و مواقف قیامت ظاهر و آشکار مى گردد که همه کس حتى کافران، خدا را با چشم دل مى بینند و او را دیدار مى کنند! هرچند این دیدارها متفاوت است.
 
مرحوم علاّمه طباطبایى در تفسیر «المیزان» چنین مى گوید: بندگان خدا در شرایطى قرار مى گیرند که حجابى میان آنها و پروردگارشان نیست؛ زیرا طبیعتِ روز قیامت، ظهور و بروز حقایق است، همان گونه که قرآن آمده: «وَ یَعْلَمُونَ اَنَّ الله هُوَ الْحَقٌّ الْمُبیْنُ»؛ (در آن روز مى دانند که خداوند حق آشکار است).(48)
 
جالب این که در حدیث مشروحى مى خوانیم مردى خدمت امام امیر مؤمنان على(علیه السلام) آمد و عرض کرد من درباره قرآن مجید به شک افتاده ام! امام فرمود: چرا؟! عرض کرد: در آیات بسیارى مى بینم که قرآن سخن از ملاقات پروردگار در قیامت مى گوید و از سوى دیگر مى فرماید:
 
«لاتُدْرِکُهُ الاَْبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ اْلاَبْصارَ»؛ (چشم ها او را درک نمى کنند و او چشم ها را درک مى کند) این آیات چگونه با هم سازگار است؟ امام(علیه السلام) فرمود: «اَللِّقاءُ هُنا لَیْسَ بِالرُّؤْیَةِ وَ اللِّقاءُ هذوَ الْبَعْثُ فَافْهَمْ جَمیعَ ما فى کِتابِ الله مِنْ لِقائِهِ فَاِنَّهُ یَعْنى بِذلِکَ الْبَعْثَ»(49)؛
(لقاء به معناى مشاهده با چشم نیست؛ بلکه لقاء همان رستاخیز و برانگیخته شدن مردگان است، پس معناى تمام آنچه در قرآن تعبیر به «لقاء الله» شده است درک کن که همه به معناى بعث است).
 
در حقیقت امیرمؤمنان على(علیه السلام) مسأله لقاء الله را به چیزى تفسیر مى کند که شهود پروردگار از لوازم آن است، آرى روز رستاخیز، روز برطرف شدن حجاب ها و کنار رفتن پرده ها و ظهور آیات حق و تجلى خداوند بر قلوب است.(50)
 

نتیجه:

قرآن مجید همیشه از قیامت با یک نام یاد نمى کند و این به خاطر آن است که در قیامت حوادث بسیار مختلفى رخ مى دهد و هر یک از این حوادث، چهره اى از آن روز را نشان مى دهد.
1. لقاء الله (رو در رو قرار گرفتن): روزی که مومنان و غیرمومنان همگی برابر حضور خدا قرار خواهند گرفت.

2. یوم الأزفة (تنگى وقت): روزی که وقت بسیار تنگ و محدودی برای انجام اعمال و پذیرش اعمال و آثار آن وجود دارد.
3. یوم التناد (روز صدا زدن): روزی که صدای فراوانی برای فراخوانی انسان‌ها و حساب‌گری آن‌ها وجود دارد.

4. یومٌ عَظِیم (روز بزرگ): روزی که بزرگی و عظمت اعمال و پاداش‌ها در آن به طور واضح مشخص خواهد شد.
5. یومٌ عَقِیم (روز نازا): روزی که به دلیل بزرگی و تکرار نوع اتفاقات نازا و غیرمنتظره خواهد بود.
6. یَومُ الفَصل (روز جدایی): روزی که حکم و فصل بین حق و باطل اعلام خواهد شد.

7. یَومُ الحَسرَة (روز اندوه بزرگ): روزی که برای بسیاری از انسان‌ها اندوه و پشیمانی بزرگ خواهد بود.
8. یَومُ الجَمع: روزی که همه انسان‌ها برای حساب‌گری و جمع‌آوری به هم جمع خواهند شد.
9. یَومَ یَلقَونَهُ (روزی که خدا را ملاقات می‌کنند): روزی که همه انسان‌ها پیش خدا حاضر خواهند شد و به حساب‌گری خواهند پرداخت.

10. یوم النُّشُوْر (روز نشر): روزی که همه انسان‌ها از قبر برخواهند خاست و به دادگاه الهی خواهند رفت.
11. «یوم السّاعة» از نام‌های قیامت: روزی که نهایتاً قیامت و رستاخیز اتفاق می‌افتد.
12. الطّامّة الکبری (حادثة بزرگ): حادثه بزرگی که در روز قیامت رخ می‌دهد.

13. عبوس (در هم کشیده): وصفی که برای روزی که قیامت رخ می‌دهد به کار می‌رود.
14. یوم التّغابن (روز احساس خسارت): روزی که برای بسیاری از انسان‌ها احساس خسارت و پشیمانی بسیار خواهد بود.
15. یوم الدّین (روز جزاء): روزی که جزاء و پاداش ویژه برای اعمال و افعال انسان‌ها اعلام خواهد شد.
 

پی نوشت ها:

1. المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، فیض کاشانى، ملا محسن، تصحیح ‏و تعلیق: على اکبر غفارى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، 1417 قمری، چاپ چهارم، ج 8، ص 331، (صفة یوم القیامة و دواهیه و اسامیه)؛ إحیاء علوم الدین، الغزالی، أبوحامد محمد بن محمد، دار االمعرفة، بیروت، بی تا، ج 16، ص 35، (صفة یوم القیامة و دواهیه و أسامیه).
2. گردآوری از کتاب: پیام قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ‏1386 شمسی‏، چاپ نهم، ج 5، ص 45.
3. «المحجة البیضاء»، جلد 8، صفحه 331. (با اختصار). و براى آگاهى بیشتر مى توانید به جلد پنجم «پیام قرآن» مراجعه فرمائید.
4. گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی،دارالکتب الإسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ج 25، ص 289.
5.مانند آیات: فاتحه: 4/ حجر: 35 شعراء: 82 / واقعه: 56 / انفطار: 15و17 و 18.
6.طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۳۵.   
7.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱، ص۴۱.   
8.الکافی 602:2 ح13؛ فلاح السائل: 104؛ بحار 107:46 ح101.
9. ابوالحسن شعرانی و محمد قریب، نثر طوبی، ج۲-۱، ص۲۰۸.
10. تفسیر مجمع البیان 257:4؛ تفسیر نورالثقلین 31:2 ح121؛
11. تفسیر نمونه 194:24؛ آرامش ابدی، اثر نگارنده، ص150.
12.طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج ۲۴، ص ۹۹.   
13.سوره انسان آیه 10.
14.تفسیر نمونه جلد 25 ص 355.
15.تفسیر نمونه جلد 26 ص 104.
16.تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 16، ص 402.
17.سورة نحل، آیة77
18.در سورة روم، آیة55
19.تفسیر نمونه  جلد 16 ص 381.
20.تفسیر روح البیان، حقى بروسوى، اسماعیل، دارالفکر، بیروت، بى تا، ج ‏7، ص 323، سورة فاطر، آیة 10 (با تلخیص).
21. همان.
23.ر.ک: تفسیر نمونه 217:1.
24. ر.ک: نهج البلاغه، خطبة 179 ؛ التوحید: 109؛ ارشاد القلوب 167:1.
24.سورة احزاب، آیة 44
25.سورة توبه، آیة77
26.آیه 49 و 50 سوره «واقعه»
27.گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 20، ص 381.
28.سورة تغابن آیة9
29. سوره هود آیه 104
30.نک: تفسیر نمونه 359:20.
31. جمله : یَوْمَ یَعَضُّ: از نظر ادبى، عطف است بر «یَوْمَ یَرَوْنَ» که در چند آیه قبل آمده، بعضى نیز آن را متعلق به جمله مقدر (اذکر) دانسته اند.
32. سوره مریم، آیه 39.
33. گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و پنجم، ج 15، ص 86.
34.مانند آیات: صافّات: 21/ دخان: 40/ مرسلات: 14 و 38/ نبأ: 17.
35.سوره حجّ: 17آیه
36.سورة دخان، آیات 40-42
37.آیة46 سوره طور
38..تفسیر نمونه  جلد 14 ص 148.
39.آیه 55 سوره حج
40. آیة13 سورة زمر:
41.سوره حج  آیه 55.
42. سوره اعراف، آیه 50. (همین معنى در حدیثى در «معانى الاخبار» صدوق از «امام صادق»(علیه السلام) نقل شده است). (تفسیر نور الثقلین، جلد 4، صفحه 519).
43. سوره هود، آیه 18.
44. سوره حاقه، آیه 19.
45. گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 20، ص 109.
46. تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 22، ص 582.
47.سوره یونس، آیه 45
48.در آیه 25 سوره نور
49. التوحید، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: حسینى، هاشم‏، جامعه مدرسین‏، ایران، قم‏، 1398 قمری، چاپ اول‏، ص 267، 36 باب (الرد على الثنویة و الزنادقة)؛ البرهان فى تفسیر القرآن، بحرانى سید هاشم، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة موسسة البعثة، بنیاد بعثت، تهران، 1416 قمری، چاپ اول، ج ‏5، ص 853، باب (فی رد متشابه القرآن إلى تأویله)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 قمری‏، چاپ دوم، ج ‏65، ص 5، باب 15 (فضائل الشیعة).
50. گردآوری از کتاب: پیام قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، ‏1386 شمسی‏، چاپ نهم، ج 5، ص 39.
 

منابع:

https://www.makaremshirazi.net/maaref/fa/article/index/403875
ttps://www.makaremshirazi.net/maaref/fa/article/index/403876
https://www.makaremshirazi.net/maaref/fa/article/index/403871
https://www.makaremshirazi.net/maaref/fa/article/index/403883
https://www.makaremshirazi.net/maaref/fa/article/index/403878
https://www.makaremshirazi.net/maaref/fa/article/index/403887
https://fa.wikishia.net/viewفهرست اسامی قیامت در قرآن
https://wiki.ahlolbait.comآیه 10 سوره انسان
https://www.yjc.ir/fa/news/6662223
https://fa.wikifeqh.irیَوْمِ اَلدّین (لغات‌قرآن)
https://fa.wikifeqh.irقیامت در قرآن
https://fa.wikifeqh.irلقاء الله (قرآن)
https://fa.wikifeqh.irیوم الحسره
https://fa.wikifeqh.iعبوس (قرآن)
https://fa.wikifeqh.irیوم التغابن


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط