در این نوشتار، با توجه به عنوان خاصی از دعای روز سوم ماه مبارک رمضان، حول محور آن به بحث و تحقیق پرداخته شده است و شامل قسمتهای مختلفی چون آیاتی از کلام اللّه مجید، روایات مأثوره، مثال عرفی، شعر، داستان اخلاقی و ... میباشد که در ادامه مطلب، شرحی اخلاقی بر این دعا با تاکید بر مساله جهالت خواهیم داشت.
متن و ترجمه دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
در روز سوم ماه مبارک رمضان، دست نیازمند خود را به سوی خدای بی نیاز بلند می کنیم و می خوانیم:
«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیبا مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا اَجْوَدَ الْاَجْوَدِینَ».
خدایا در این ماه به من تیزهوشی و بیداری عنایت فرما، و از بیخردی و اشتباه دورم ساز، و از هر خیری که در این ماه نازل میکنی، برایم بهرهای قرار ده، و به حق جودت ای جودمندترین جودمندان.
جهالت
یکی از نعمت های بزرگ الهی، قوه درک و فهم است که در بسیاری از لغزشگاهها به فریاد انسان می رسد و انسان را از نیستی و نابودی مصون می دارد و در واقع به عنوان «زنگ خطری» است که در انسان تعبیه شده تا درست را از نادرست تشخیص دهد و به «رسول باطنی» معروف است.
نقطه مقابل آن «جهالت» و نادانی است که دامن گیر بسیاری از خلائق بوده و هست. بسیاری از انسانها به واسطه جهالت و عدم تشخیص صحیح به دره نابودی سقوط کرده و از درگاه الهی دور شده و یا بسیاری از خیر و برکات را از خود دور نموده اند.
آیات پیرامون جهالت
آیه اول
«یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات و اللّه بما تعلمون خبیر»1
خداوند مرتبه کسانی را از شما که به اسلام گرویده و کسانی را که دانشمنداند بلند گرداند و خدا به آنچه که می کنید آگاه است.
آیه دوم
«هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»2
آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند.
.jpg)
روایات پیرامون جهالت
روایت اول
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
انما یدرک الخیر کلّه بالعقل و لا دین لمن لا عقل له؛ همه خوبیها تنها به وسیله عقل بدست می آید و آن کس که از عقل درست برخوردار نیست، دینی نخواهد داشت3.
روایت دوم
حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
العقل دلیل الخیر و الهوی مرکب المعاصی و الفقه وعاء العمل و الدنیا سوق الاخرة؛
عقل و خردمندی راهنمایی به سوی نیکی و خواسته های نامشروع، به بار آورنده نافرمانی ها و دانستن احکام، در بر گیرنده عمل و دنیا بازار آخرت است4.
روایت سوم
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند:
العقل یهدی و ینجی و الجهل یغوی و یردی؛
خرد موجب هدایت و نجات، و نادانی باعث سرکشی و نابودی است5.
روایت چهارم
حضرت امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
عجبت لمن یتفکر فی مأکوله کیف لا یتفکر فی معقوله فیجنب بطنه مایؤذیه و یودع صدره مایرید؛
در شگفتم از کسی که در آنچه می خورد می اندیشد اما در تصورات خود نمی اندیشد! شکمش را از غذای ناسالم دور می کند اما وجودش را از عقیده های باطل دور نمی کند6.
روایت پنجم
حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند:
لو سکت الجاهل ما اختلف الناس؛
اگر نادان ساکت بماند و سخنی نگوید هیچ گاه در بین مردم اختلاف نمی افتد7.
روایت ششم
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
یاعلی! العقل ما اکتسب به الجنة و طُلب به رضا الرحمن؛
یا علی! خرد چیزی است که باعث بدست آوردن بهشت می گردد و خشنودی خدای متعال را به دنبال دارد8.
روایت هفتم
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
اذا اراد اللّه ان یزیل من عبد نعمة کان اول ما یغیر عنه عقله؛
هر گاه خدا بخواهد نعمتی را از بنده ای بگیرد نخستین چیزی که از او دگرگون می سازد خردش خواهد بود9.

روایت هشتم
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
اذا علمتم من رجل حسن حال فانظروا فی حسن عقله فانما یجزی الرجل بعقله؛
هر گاه از نیک حالی مردی مطلع گردیدید در نیکوئی خردش نظر کنید چه مرد به سبب خردش پاداش می گیرد10.
روایت نهم
حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
اذا اردت ان تختبر عقل الرجل فی المجلس واحد فحدثه فی خلال حدیثک بما لا تکون فان انکره فهو عاقل و ان صدقه فهو احمق؛
هر گاه بخواهی مردی را در خردمندی بیازمایی، در بین حدیث گفتن با او، از واقع شدن چیزی که نباید بشود، خبر ده. آن گاه که آن را انکار کرد بدان که عاقل است و اگر آن را تصدیق نمود بدان که احمق است11.
روایت دهم
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند:
العاقل من وعظته التجارب العاقل من ملک عنان شهوة؛
خردمند کسی است که از پیش آمدها پند بیاموزد و همواره افسار نفس را در اختیار خود داشته باشد12.
روایت یازدهم
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند:
کن حسن المقال حمید الافعال فان مقال الرجل برهان فضله و فعله و عنوان عقله؛
همیشه خوش گفتار و ستوده کردار باش. زیرا سخن مرد دلیلی است روشن بر فضیلت وی و کارش عنوانی است که از خردمندی او حکایت می کند13.
روایت دوازدهم
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند:
مجالسة العقلا حیاة للعقول و شفاء؛
همنشینی با خردمندان باعث زنده شدن عقلها و شفا یافتن جانهاست14.
روایت سیزدهم
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمودند:
استرشدوا العاقل ترشدوا و لا تعصوه فتندموا؛
از عاقل ارشاد بخواهید تا به کمال برسید و از نافرمانیش نکنید که پشیمان می شوید15.
روایت چهاردهم
حضرت امام علی (علیه السلام) فرمودند:
لا تصحبوا مع الاحمق و لاتنقطعوا عن العاقل فلیس للمسلم شیء خیر له من العقل؛
با احمق همنشین نشوید و مجالست با عاقل را هم ترک نکنید چرا که چیزی برای مسلم بهتر از عقل نیست16.
مثال
مثال انسان در دنیا مثال «کشتیبان» در دریاست که هم احتیاج به نقشه دارد و هم احتیاج به قطب نما. نقشه شرع اسلام است و قطب نما هم عقل آدمی. اگر کسی فقط نقشه را داشته باشد و بخواهد به شمال برود، می داند که مسیر از شمال می گذرد اما چون قطب نما ندارد نمی تواند شمال را پیدا کند. انسانی که از نعمت بصیرت و آگاهی و تدبیر در اعمال بی بهره است نمی تواند در مسیر شرع، قدم بگذارد و خود را از دریای طوفان زده ضلالت رهایی بخشد.
داستان
حضرت امام هادی (علیه السلام) در مجلسی نشسته بودند و گروهی از بنی هاشم و سادات علوی هم حضور داشتند. مرد دانشمندی که از شیعیان و طرفداران حضرت بود وارد مسجد شد که قبلاً گروهی از ناصبی ها و دشمنان اهل بیت را با دلایل و براهین خود مجاب ساخته بود.
حضرت امام هادی (علیه السلام) او را نزد خود نشانید و بسیار احترام کرده و با او مشغول صحبت شد. گروهی از بنی هاشم و سادات اعتراض کردند که چرا او را از ما بالاتر نشانیدی؟
امام فرمود: «آیا خدا نمی فرماید «یا ایها الذین آمنوا اذا قیل لکم تفسّحوا فی المجالس فافسحوا یفسح اللّه لکم» الی قوله تعالی «یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات»17 و قال ایضاً «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون»18.
خداوند عالم مؤمن را بر مؤمن غیر عالم مقدم داشته همچنان که مؤمن را بر غیر مؤمن ترجیح داده است. آیا کسی که می داند با کسی که نمی داند یکسان است؟ مقام او را خدا بلند داشته چرا که او دشمن دین (ناصبی ها) را شکست داده. شرف مرد به دانش است نه به نسب او»19.
غلام نادان
شخصی غلامش را فرستاد تا انگور و انجیر بخرد. غلام به بازار رفت و بعد از مدتی برگشت در حالی که فقط انگور خریده بود. خواجه با ناراحتی به او گفت: «مگر به تو نگفتم انجیر هم بخر! از این به بعد حتی اگر یک کار را به تو امر کردم تو باید دو کار انجام دهی!».
دست بر قضا روزی خواجه بیمار شد و در بستر افتاد و غلام را دنبال طبیب فرستاد. غلام نیز رفت و با یک طبیب و یک گور کن و یک عدد تابوت برگشت.
خواجه تعجب کرد و از او پرسید: «نادان! من به تو گفتم فقط سراغ طبیب برو اینها کیستند؟»
غلام گفت: «شما خودت گفتی هر گاه یک امر کردم و پی کاری رفتی باید دو کار انجام دهی. اکنون طبیب را برای معالجه آورده ام که اگر مفید واقع نشد تابوت و گورکن آماده باشد»20.
دوستی با مردم دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت می کند
بر زمین ات می زند نادان دوست
رفتار رئوفانه
در تاریخ بسیاری از انسانها بوده اند که از سر جهالت و نادانی اشتباهاتی بزرگ می کرده اند اما برخورد کریمانه شخص مقابل او را سر عقل آورده و باعث تنبه او می شده است.
از «حاجظ» نقل شده که روزی مردی مسیحی به حضرت امام باقر (علیه السلام) توهین کرد و نیت های ناروا داد. امام فرمود: «اگر راست می گوئی خداوند مادرم را بیامرزد و اگر دروغ می گوئی خدا تو را ببخشد».
آن مرد مسیحی وقتی این رفتار رئوفانه حضرت را دید از کرده خود پشیمان شد و اسلام آورد21.

داستان علماء
خواجه نصیر الدین طوسی (رحمه الله)
در احوال «شیخ طوسی» آمده؛ «روزی شخصی به خدمت خواجه آمد و نوشته ای از دیگری را تقدیم وی کرد که در آن نوشته، به خواجه بسیار دشنام داده شده بود و نویسنده نامه خواجه را «کلب بن کلب» خوانده بود.
خواجه در برابر ناسزاهای وی، با زبان ملاطفت آمیزی، این گونه پاسخ گفت:
«اینکه او مرا سگ خوانده است درست نیست؛ زیرا که سگ از جمله چهارپایان و عوعو کننده و پوستش پوشیده از پشم است و ناخنهای دراز دارد. این خصوصیات در من نیست؛ قامت من راست است و تنم بی پشم و ناخنم پهن است و ناطق و خندانم و فصول و خواصی که مرا است غیر از فصول و خواص سگ است و آنچه در من است مناقض است با آنچه صاحب نامه درباره من نوشته است»
و بدین ترتیب او را متنبه ساخت، بی آنکه کلمه درشتی بر زبان راند یا فرستاده او را برنجاند22.
با بد اندیش هم نکوئی کن
دهن سگ به لقمه دوخته به
ارزش معرفت و دانش
مرد عربی خدمت امام حسین (علیه السلام) عرض کرد: «یا بن رسول اللّه! یک دیه کامل به گردن من است و من قدرت پرداخت آن را ندارم حالا سراغ کریم ترین مرد مدینه آمده ام و تقاضای کمک دارم».
حضرت فرمود: «ای برادر! من مسأله ای از تو می پرسم اگر یکی را جواب دادی ثلث دیه و اگر دو تا را جواب دادی دو سوم دیه و اگر هر سه را پاسخ صحیح گفتی تمام دیه ات را خواهم داد».
اعرابی گفت: «ای پسر رسول خدا! آیا مثل توئی از من مسأله می پرسد؟ شما خاندان علم و معرفت هستید».
حضرت فرمود: «بله! شنیدم از رسول اللّه که عطا و بخشش را باید به قدر معرفت شخص داد».
اعرابی عرض کرد: «بپرس اگر نتوانستم جواب بگویم از تو یاد می گیرم».
حضرت اولین سؤال را پرسید؛ «بهترین اعمال کدام است؟»
جواب داد: «ایمان به خدا».
حضرت پرسید: «چه عملی انسان را از گرفتاری و هلاکت نجات می دهد؟»
پاسخ داد: «اطمینان به خدا»
حضرت سؤال کرد: «زینت مرد چیست؟»
گفت: «علم همراه با حلم».
باز پرسید: «اگر نشد و خطا کرد؟»
اعرابی گفت: «ثروت همراه با مروت»
امام فرمود: «اگر نداشت چه؟»
گفت: «فقر همراه با صبر»
حضرت فرمود: «اگر نشد؟»
اعرابی گفت: «صاعقه ای از آسمان بیاید و او را بسوزاند که استحقاق سوختن دارد».
حضرت تبسمی فرمود و هزار دینار طلا به او داد و انگشتر خود را که نگینش دویست درهم ارزش داشت را نیز به او عنایت فرمود.
مرد اعرابی به گریه افتاد.
حضرت پرسید: «چرا گریه می کنی؟»
عرض کرد: «حیف از این دست با سخاوت که زیر خاک برود و عرضه داشت: «اللّه یعلم حیث یجعل رسالته»23.
پینوشتها:
1. مجادله/11.
2. زمر/9.
3. مستدرک/2/287.
4. همان/259.
5. غررالحکم/102.
6. سفینة البحار/2/84.
7. کشف الغمة/3/139.
8. مجموعة ورّام/1/1.
9. مستدرک/2/287.
10. همان/286.
11. معانی الاخبار/291.
12. مجموعه ورام/2/63.
13. مجموعة الاخبار/261.
14. الائمة/1/2.
15. مجموعة ورام/2/32.
16. مجموعة الاخبار/11.
17. مجادله/11.
18. زمر/9.
19. الاحتجاج/2/309.
20. راهنمای بهشت/3/291.
21. فوائد الرضویة/609.
22. بیدارگران اقالیم قبله/218.
23. بحار/44/196.
منبع:
ضیافت نور (پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان)، ابوالفضل هادیمنش، ناشر: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1380ش.