
پاسخ اجمالی:
منظور آیهی مزبور این است که شخص معصیتکار از این جهت که خوب و بد را تشخیص نمی دهد حالتی همچون حالت دیوانه دارد نه این که حقیقتاً شیطان او را دیوانه کرده است؛ هرچند به عنوان یک احتمال می توان گفت ممکن است برخی از جنون ها به واسطهی شیطان (البته به عنوان فاعل بعید) صورت پذیرد و این با دخالت عوامل مادی در این فرآیند منافاتی ندارد.
پاسخ تفصیلی:
قبل از هر چیز مناسب است به مفهوم شناسی واژگان «شیطان»، «خبط» و «مس» بپردازیم.
واژهی «شیطان» یا از ریشهی لغوی «شاط» به معنای هلاکت و شدت غضب (2) و یا از مادهی «شطن» به معنای دور شدن (از خیر)، خبیث و پست است (3) و در اصطلاح به هر موجود سرکش و متمرد اعم از انسان و جن و یا جنبندگان دیگر، شیطان اطلاق می شود؛ از این رو در قرآن به انسان شرور و جن شرور، شیطان گفته شده است:
«و این چنین برای هر پیامبری، دشمنی از شرورهای (شیطان صفت) انسان و جنّ قرار دادیم». (4)
واژهی شیطان براساس همین معنا مفهوم وسیعی یافته است و شامل نفس اماره، قوای واهمه، تخیل نفسانی، لذت دنیوی، حشرات موذی نیز می شود. (5) حتی در روایات گاه به میکروب نیز شیطان اطلاق شده است. (6)
واژهی «خبط» نیز به معنای ضرب شدید (7) و واژهی «مس» به معنای جنون (8) آمده است.
چگونگی استیلای شیطان بر انسان
براساس آیات قرآن، شیطان در انسان وسوسه و فتنه ایجاد می کند و بر اندیشه و تفکر او نفوذ کرده، راه گمراهی را به وی نشان می دهد:
«شیطان بر آنان مسلط شد و خدا را از یاد آنان برد». (9)
با توجه به این آیات، شیاطین به همتایان انسی خود تلقینات اغواگرانه القا می کنند بدون این که دخالت فیزیکی مستقیم و در وجود ایشان داشته باشند. بنابراین، شیطان آسیب مستقیم فیزیکی نمی رساند؛ بلکه دسیسه های زشت او سبب سرگردانی و اختلالات روانی می شود. (10)
با این حال جای این سؤال است که اگر شیطان تأثیر فیزیکی مستقیم در انسان ندارد پس چرا در آیهی 275 سورهی بقره، دیوانگی اثری از مس شیطان قلمداد شده است؟
بسیاری از مفسران در پاسخ به این سؤال، عوامل دیوانگی را به دو نوع تقسیم می کنند: عوامل مادی و عوامل غیرمادی (مانند: وسوسه های شیطان که اثرات مخرب روانی دارد).
مرحوم آیت الله طالقانی در توضیح این آیه می نویسد:
«چون رباخواری، انحراف از مسیر طبیعی و انسانی است، رباخوار دچار خبط زدگی در اندیشه و آشفتگی می شود و خوی کینه جویی و بداندیشی نسبت به مردم نیز در او راسخ می شود. در هر حال پیوسته در نگرانی و آشفتگی به سر می برد و به خود می پیچد به طوری که این حالات در کردار و گفتار و حرکات چشم و دست و پایش نمایان می شود.» (11)
در تفسیر نمونه نیز به این وجه اشاره شده، گفته می شود:
دیوانگی را دو گونه می توان تصور کرد: یکی «جسمانی» که بر اثر عوامل مادی است و دیگری «روحی و معنوی» که متأثر از عوامل غیرمادی است. آنان که رباخوارند گرفتار دیوانگی روحی می شوند که مشوق آنها وسوسه های شیطانی است. چه جنونی بالاتر از طمع و حرص به مال دیگران که تشویش روحی و اضطراب دائمی به همراه دارد. (12)
به عبارت دیگر مراد از مس شیطان، حرکات نامنظم جن زدگان در حال بیهوشی و بعد از آن نیست؛ بلکه غرض آیه این است که افعال رباخوار، افعالی اختیاری است که از اعتقاد غلط سر می زند. رفتار رباخوار در امر معاش و زندگی به رفتار دیوانه می ماند که خوب را از بد تمییز نمی دهد. (13)
در این صورت پیوند زدن دیوانگی به مس شیطان، نوعی مجازگویی است (14) که در میان عرف هم شهود است؛ مثلاً به کسانی که از حالت عادی و معقول خارج می شوند (مانند: قاتل، دزد و...) لقب دیوانه داده می شود. این به معنای دیوانگی حقیقی نیست؛ بلکه در اینجا به معنای غرق شدن انسان در گناه و نفوذ شیطان در وجود اوست.
.jpg)
البته ناگفته نماند بعضی از مفسرین در حد یک احتمال پذیرفته اند که ممکن است علل حقیقی برخی از جنون ها، شیطان و جن باشند. علامه طباطبایی در این باره می فرماید:
«آنچه آیه بر آن دلالت دارد بیش از این نیست که دست کم بعضی از جنون ها مستند به مس جن است. استناد جنون به عللی چون شیطان موجب ابطال علل طبیعی نیست؛ بلکه علل طبیعی در طول علل غیرطبیعی هستند نه در عرض آنها.» (15)
در تفسیر نمونه نیز به این وجه اشاره و گفته شده است:
هیچ بعید نیست که بعضی از کارها و اعمال بی رویهی شیطانی باعث یک نوع جنون شیطانی شود؛ یعنی به دنبال برخی از کارهای نادرست، شیطان بر معصیتکار تأثیر گذاشته و تعادل روانی او را برهم بزند. (16)
تأکید می کنیم که فرض مدخلیت شیطان و جن در جنون و اختلالات عصبی و روانی با استناد آن به اسباب طبیعی منافاتی ندارد؛ زیرا تأثیر اسباب غیرطبیعی در حوادث طبیعی در طول اسباب و علل طبیعی است نه در عرض آنها؛ همان طور که تأثیر ارادهی الهی در پیدایش حوادث طبیعی به همین شیوه است.
بر این اساس، اغوای شیطانی و وسوسه های او می تواند حقیقتاً در مراتب بعد، انسان معصیتکار را به جنون بکشد و آن جایی است که آدمی با گردن نهادن به تلقینات شیطان مرتکب اموری شود که پایانش جنون است.
باید توجه داشت علوم تجربی صرفاً می تواند عوامل طبیعی جنون را تاحدودی کشف کند؛ اما این حق و قدرت را ندارد که وجود عوامل دیگر را نفی نماید. (17)
حاصل سخن این که، شیطان بر انسان تسلط مستقیم فیزیکی ندارد تا این که بتواند او را دیوانه نماید؛ بلکه فقط او را وسوسه و اغوا می کند. بنابراین منظور آیه این است که شخص معصیتکار از این جهت که خوب و بد را تشخیص نمی دهد حالتی همچون حالت دیوانه دارد.
پینوشتها:
1. «الَّذِینَ یأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یقُومُونَ إِلَّا کَمَا یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطَانُ مِنَ الْمَسِّ». بقره (2) / 275.
2. ر.ک: نهایه (ابن اثیر)، ذیل واژهی «شیط».
3. لسان العرب، ذیل واژهی «شیط»؛ مفردات راغب، ذیل واژهی «شیط».
4. «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِی عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ». انعام (6) / 112.
5. جن و شیطان، ص 46.
6. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «از قسمت شکستهی ظرف و دستگیرهی آن آب نخورید؛ زیرا شیطان روی دستگیره و قسمت شکسته ظرف می نشیند». اصول کافی، ج 6، ص 385.
7. لسان العرب، ذیل واژهی «خبط».
8. همان، ذیل واژهی «مس».
9. «اسْتَحْوَذَ عَلَیهِمُ الشَّیطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللهِ». مجادله (58) / 19. نیز ر.ک: انعام (6) / 71 و 121؛ ابراهیم (14) / 22.
10. ر.ک: الشبهات و ا لردود، ص 235-237. المیزان، ج 2، ص 408.
11. پرتوی از قرآن، ج 2، ص 252-253.
12. تفسیر نمونه، ج 2، ص 363.
13. المیزان، ذیل آیهی محل بحث.
14. مجمع البیان، ج 2، ص 669.
15. المیزان، ج 2، ص 408.
16. تفسیر نمونه، ج 2، ص 363.
17. ر.ک: پاسخ دوم آیت الله سبحانی به سروش، مجله افق حوزه، شماره 183، 1386/12/25.
منبع: پاسخ به شبهات قرآنی (ناسازگاری در قرآن، توهم یا واقعیت)، گروه نویسندگان، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول، 1391ش.