
در این مقاله، با تمرکز بر فرازهای آغازین خطبه بیست و هفتم نهج البلاغه، به بررسی عمیق مفهوم جهاد از منظر امام علی (علیهالسلام) میپردازیم.
این خطبه مشهور، که پس از خبر حمله ناجوانمردانه سپاه معاویه به شهر مرزی انبار و شهادت فرماندار آن، حسان بن حسان، در منطقه نخیله ایراد گردید، دربردارنده مضامین ارزشمندی پیرامون جایگاه و اهمیت جهاد در اسلام است.
ابتدا، به اجمال به زمان و مکان ایراد این خطبه تاریخی اشاره خواهیم کرد و سپس، با نگاهی کلی به ساختار و محتوای آن در قالب چهار موضوع اصلی، زمینه را برای تحلیل دقیقتر فرازهای ابتدایی فراهم میآوریم.
در ادامه، با محوریت فقرات نورانی «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ»، به فلسفه، آثار پربرکت، فضیلت و ارزش جهاد از دیدگاه امام (علیهالسلام) خواهیم پرداخت .
در این تخلیل با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات معصومین (علیهمالسلام) و تفاسیر شارحان نهج البلاغه، ابعاد گوناگون این مفهوم بنیادین را تبیین خواهیم نمود.
محتوای بخشهای خطبه در قالب چهار موضوع
1- اهمیت جهاد و پیامدهای ترک آندر این بخش، امام علی (ع) با بیانی شیوا و رسا، اهمیت و آثار مهم جهاد را شرح داده و همچنین پیامدهای ترک جهاد را برای امتها تبیین میکنند.
2- سرزنش مردم کوفه و گزارش حمله به انبار
امام (ع) ضمن اشاره به حادثه تلخ حمله "سفیان غامدی" به شهر مرزی انبار و شهادت "حسان بن حسان" (نماینده شجاع و وفادار ایشان) و دیگر ویرانگریهای او و سپاه شام، به شدت مردم کوفه را مورد سرزنش قرار میدهند.
3- توبیخ مجدد مردم سست عراق
بار دیگر، امام (ع) مردم سست عراق در آن زمان را مورد ملامت و توبیخ سخت قرار میدهند.
4- اعلام آمادگی برای جهاد و یادآوری سوابق
امام (ع) آمادگی کامل خود را برای جهاد با دشمن خونخوار و بیرحم اعلام کرده و به سوابق درخشان خود در امر جهاد اشاره میفرمایند.
روحیه حماسی خطبه و تاثیر آن:
به طور کلی، روحیه حماسی فوقالعادهای بر این خطبه حاکم است که هر شنوندهای را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. ابن ابی الحدید، شارح مشهور نهج البلاغه، معتقد است که بسیاری از سخنوران در زمینه اهمیت جهاد و تشویق به آن سخن گفتهاند، اما همگی آنان، مضمون اصلی سخنان خود را از کلام امام علی (ع) اقتباس کردهاند.
او در مقایسهای، خطبه مشهور "ابن نباته" در مورد جهاد را در برابر خطبه امام علی (ع) مانند شمشیر چوبی در مقابل شمشیر فولادی دانسته و این دو را غیر قابل مقایسه میداند.
و من خطبة له (علیه السلام) و قد قالها یستنهض بها الناس حین ورد خبر غزو الأنبار بجیش معاویة فلم ینهضوا. و فیها یذکر فضل الجهاد، و یستنهض الناس، و یذکر علمه بالحرب، و یلقی علیهم التبعة لعدم طاعته:
امام، این خطبه را زمانى ایراد فرمود که خبر حمله لشکر معاویه به شهر (مرزى) انبار به آن حضرت رسید، ولى مردم براى جهاد حرکت نکردند. امام علیه السّلام این خطبه را ایراد فرمود، فضیلت جهاد را در آن برمى شمرد و مردم را به قیام (در برابر غارتگران شام) تشویق مى کند، و نیز آگاهى خود را به فنون و مدیریت جنگ بیان مى دارد و مسئولیت را متوجه مردمى مى سازد که از وى اطاعت نکردند.
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ......(1)
اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدانید) جهاد درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را به روى دوستان (خاص خود) گشوده است، و آن لباس تقوى، زره محکم خداوند و سپر مطمئن او است.
زمان و مکان ایراد خطبه مشهور امام علی (ع) در پی حمله به انبار
این مطلب به بررسی سند، زمان و مکانی میپردازد که امام علی (ع) خطبهای مشهور را در آن ایراد فرمودهاند. این خطبه به دنبال خبر ناگوار حمله نیروهای معاویه به شهر مرزی انبار و شهادت فرماندار منصوب امام (ع)، حسان بن حسان، ایراد شده است.۱. سند خطبه:
این خطبه، بنا به گفته ابن ابی الحدید، از خطبههای مشهور و شناخته شده امام علی (ع) محسوب میشود. علاوه بر مرحوم سید رضی که آن را در نهج البلاغه آورده است، بسیاری از محققان و محدثان برجسته نیز این خطبه را در آثار خود نقل کردهاند.برای نمونه، مُبَرَّد در ابتدای کتاب "کامل" این خطبه را با اندکی تفاوت در الفاظ ذکر کرده و در آغاز آن به خبر حمله به شهر انبار و کشته شدن حسان بن حسان اشاره میکند. همچنین، مرحوم کلینی در کتاب "کافی" و در بخش مربوط به جهاد، این خطبه را آورده است.
نویسنده کتاب "مصادر نهج البلاغه" نیز تصریح میکند که این خطبه از ده منبع معتبر و مشهور قبل از زمان سید رضی نقل شده است. از جمله این منابع میتوان به کتاب "البیان و التبیین" اثر جاحظ، "عیون الاخبار" نوشته ابن قتیبه، "الاخبار الطوال" از دینوری، کتاب "غارات" ثقفی، "عقد الفرید" ابن عبد ربه و "اغانی" ابو الفرج اصفهانی و... اشاره کرد.
۲. زمان و مکان ایراد خطبه:
همانگونه که پیشتر گفته شد، امام علی (ع) این خطبه را در منطقه "نُخَیله" ایراد فرمودند. نخیله مکانی بود که به عنوان لشکرگاه در نزدیکی شهر کوفه مورد استفاده قرار میگرفت.(2)زمان ایراد این خطبه نیز پس از آن بود که خبر حمله سفیان بن عوف غامدی – که در متن خطبه از او با عنوان "برادر غامد" یاد شده – به مرزهای عراق به امام (ع) رسید.
در این حمله، سفیان بن عوف، حسان بن حسان (نماینده و فرماندار امام علی (ع) در انبار) و گروهی دیگر از یاران ایشان را به شهادت رساند، اموال فراوانی را به غارت برد و خانههای بسیاری را ویران کرد و بدون اینکه با مقاومت قابل توجهی روبرو شود، به شام بازگشت.
۳. شرح ماجرای حمله به انبار:
سفیان بن عوف نقل میکند که معاویه او را فراخواند و به او گفت: «تو را با سپاهی بزرگ به سوی رود فرات میفرستم. هنگامی که به سرزمین هیت (شهری در کنار فرات و بالاتر از انبار) رسیدی، اگر با لشکری روبرو شدی، به آنها حمله کن و اگر لشکری نیافتی، شهر انبار را مورد تهاجم قرار بده! اگر در آنجا نیز سپاهی نبود، به شهر مدائن حمله کن! و پس از آن به شام بازگرد.»معاویه اکیداً به او هشدار داد که به کوفه نزدیک نشود و تاکید کرد که حمله به انبار و مدائن در واقع حمله به کوفه محسوب میشود، زیرا این اقدام قلب عراقیان را به لرزه درآورده و دوستان معاویه را خوشحال خواهد کرد.
او همچنین دستور داد در این سفر هر کسی را که حکومت معاویه را قبول ندارد، به قتل برساند و تمام روستاهای سر راه را ویران و اموالشان را غارت کند، زیرا به نظر معاویه، غارت اموال به اندازه کشتن افراد برای مخالفانش دردناک است.
سفیان این دستورات را اجرا کرد و هنگامی که به شهر انبار رسید، حسان بن حسان بَکری با گروهی از یارانش به مقابله با او برخاست. در ابتدا، نیروهای حسان حمله شامیان را دفع کردند، اما به بسیار زیاد لشکر شام و ناتوانی نیروهای حسان در شکست دادن آنها، حسان آماده شهادت شد.
او از اسب پیاده شد و این آیه از قرآن کریم را تلاوت کرد: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ»(3)؛
«از مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا پیمان بستند، وفا کردند؛ برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی دیگر [شهادت را] انتظار میکشند.»
سپس حسان گفت: «هر کس که خود را برای شهادت آماده نکرده است، در این هنگام که ما مشغول مبارزه هستیم و دشمن نمیتواند فراریان را تعقیب کند، از شهر خارج شود و کسانی که آماده شهادت هستند، با ما بمانند.»
گروه زیادی از شهر خارج شدند و حسان با سی نفر پیاده به مبارزه پرداخت تا اینکه همگی به افتخار شهادت نائل شدند. این حادثه تکاندهنده، قلب امام علی (ع) را به شدت اندوهگین ساخت و موجب ایراد خطبهای شد که بیانگر سوز درونی و خشم فراوان ایشان از کوتاهی مردم در جهاد با دشمنان بود.
فلسفه جهاد و آثار پربرکت آن
1- جهاد دری از درهای بهشت: (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ)
در نخستین جمله درباره اهمیت جهاد میفرماید: «اما بعد (از حمد و ثنای الهی)، جهاد دری از درهای بهشت است»؛ «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ».بدیهی است برای رسیدن به رحمت و رضوان خداوند و بهشت برین، اسباب مختلفی وجود دارد که در احادیث، به عنوانِ «درهای بهشت» معرفی شده که یکی از مهمترین آنها، جهاد است. به همین دلیل، در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«برای بهشت دری است که به آن «باب المجاهدین» گفته میشود. آنان به سوی آن حرکت میکنند و در را در برابر خود باز میبینند در حالی که شمشیرها را به کمر بستهاند.
این، در حالی است که سایر مردم، در موقفِ حساب ایستادهاند و در انتظار حساباند، (اما مجاهدان، بدون حساب، به سوی بهشت میروند و در آستانه بهشت)، فرشتگان، به آنان تبریک میگویند.»(4)
میدانیم که جهاد در اسلام، دو شاخه دارد: جهاد با دشمن بیرونی و جهادِ با نفس اماره. نخستین جهاد را، «جهاد اصغر» و دومی را «جهاد اکبر» میگویند، اما هر دو، دری از درهای بهشت محسوب میشود. بدون جهاد اکبر، کسی، به لقاء الله نمیرسد و بدون جهاد اصغر، سربلندی در دنیا و آخرت، حاصل نمیگردد.
دو شاخه اصلی جهاد
جهاد در اسلام به دو شاخه اصلی تقسیم میشود که هر دو راهی به سوی بهشت الهی هستند:الف) جهاد اکبر (جهاد با نفس):
این نوع جهاد، مبارزه درونی انسان با هواهای نفسانی، غرایز سرکش، وسوسههای شیطانی و صفات ناپسند اخلاقی مانند حسد، کبر، ریا و غضب است. این جهاد، به دلیل دشواری و اهمیت آن در تزکیه نفس و رسیدن به کمالات معنوی، به عنوان "جهاد اکبر" یا "جهاد بزرگتر" شناخته میشود.
در قرآن کریم نیز به اهمیت تزکیه نفس و مبارزه با خواستههای آن اشاره شده است، از جمله در سوره نازعات آمده است: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى»؛ «و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوی بازداشت، قطعاً بهشت جایگاه اوست.» (5)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از بازگشت از یکی از غزوات فرمودند: «رَجَعْنَا مِنَ الْجِهَادِ الْأَصْغَرِ إِلَى الْجِهَادِ الْأَکْبَرِ»؛ «ما از جهاد اصغر (کوچکتر) به جهاد اکبر (بزرگتر) بازگشتیم.» این حدیث بر اهمیت و اولویت جهاد با نفس نسبت به جهاد با دشمن بیرونی دلالت دارد.(6)
ب) جهاد اصغر (جهاد با دشمن بیرونی):
این نوع جهاد، مبارزه مسلحانه و دفاع از دین، سرزمین، جان و مال مسلمانان در برابر دشمنان و متجاوزان است. این جهاد، به دلیل ماهیت ظاهری و درگیری فیزیکی، به عنوان "جهاد اصغر" یا "جهاد کوچکتر" شناخته میشود.
آیه: در قرآن کریم آیات متعددی در خصوص جهاد با دشمنان نازل شده است، از جمله در سوره توبه میفرماید: «انْفِرُوا خِفَافًا وَ ثِقَالًا وَ جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛«سبکبار و گرانبار بسیج شوید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما بهتر است اگر بدانید.»(7)
در روایات اسلامی، فضائل بسیاری برای مجاهدان در راه خدا و کسانی که در این راه جان خود را فدا میکنند، بیان شده است. به عنوان مثال، آمده است که خون شهید در راه خدا، اولین قطرهاش که بر زمین میریزد، تمام گناهان او آمرزیده میشود و جایگاه او در بهشت به او نشان داده میشود.
نکته:
هر دوی این جهادها ("اکبر" و "اصغر") در اسلام از اهمیت بالایی برخوردارند و هر کدام نقش خاص خود را در سعادت فرد و جامعه ایفا میکنند.
بدون پیروزی در جهاد اکبر و تزکیه نفس، جهاد اصغر ممکن است از اخلاص لازم برخوردار نبوده و نتایج مطلوب را به همراه نداشته باشد. همچنین، در صورت تهدید دین و جامعه اسلامی، جهاد اصغر وظیفهای شرعی و ضروری است.
2- جهاد ویژه دوستان خاص خدا: (فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ)
این فراز از خطبه، «فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ» - «خداوند، آن در را به روی دوستان خاص خود گشوده است» - به این معنا نیست که وظیفه جهاد از دوش سایر مسلمانان ساقط است.بلکه، بیانگر این حقیقت است که تنها اولیای خاص الهی میتوانند هر دو نوع جهاد (جهاد با دشمن بیرونی و جهاد با نفس درونی) را با نیتی خالص و تا آخرین مرحله به انجام برسانند.
دیگر مسلمانان نیز ممکن است در میدان جهاد گام نهند، اما گاه نیات آنان آلوده به انگیزههایی مانند انتظار غنیمت، کسب شهرت و یا موارد مشابه باشد و چه بسا نتوانند تا انتهای مسیر با همان اخلاص و پایداری پیش روند.
تنها بندگان برگزیده خداوند هستند که جهاد را با خلوص نیت کامل به سرانجام میرسانند و در برابر تمام سختیهای جهاد اکبر و اصغر صبر و استقامت نشان میدهند و با پایداری خود، شیاطین جن و انس را مغلوب میسازند.
بنابراین، این عبارت امام (ع) رفع کننده هرگونه اشکالی است که ممکن است در خصوص وظیفه عام جهاد برای مسلمانان و اختصاص آن به اولیای خاص الهی مطرح شود.
همچنین، از این جمله میتوان این نکته را نیز دریافت که هر کسی بتواند از عهده هر دو نوع جهاد (اکبر و اصغر) به خوبی برآید، در زمره خاصان اولیاءالله قرار خواهد گرفت.
3- جهاد لباس تقوا: (وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى)
سومین توصیف امام علی (علیهالسلام) از جهاد در این فراز، تشبیه آن به "لباس تقوا" است. این تعبیر عمیق، جنبههای مهمی از تأثیر جهاد بر روح و روان انسان را آشکار میسازد:در قرآن کریم، تقوا به عنوان بهترین لباس معرفی شده است: «یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ» (8) تشبیه جهاد به لباس تقوا، نشاندهنده اهمیت و نقش اساسی آن در تحصیل این فضیلت والای الهی است.
از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است: قال الصادق علیه السلام :سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ فَقَالَ یُطَاعُ فَلَا یُعْصَى وَ یُذْکَرُ فَلَا یُنْسَى وَ یُشْکَرُ فَلَا یُکْفَرُ.
از امام صادق علیه السلام درباره آیه (تقواى الهى داشته باشید آنگونه که حقّ تقواست) سئوال شد، فرمودند: از خدا فرمان مى برد و نافرمانى نمى کند، به یاد اوست و فراموشش نمى کند، شکرگزار اوست و کفران نمى کند.(9)
جهاد، با ایجاد زمینه برای تمرین صبر، استقامت و اطاعت از اوامر الهی، انسان را در مسیر کسب این عصمت و حفظ از گناهان یاری میرساند.
تشبیه هات ظریف
1-حفاظت و پوششهمانگونه که لباس، بدن را از سرما و گرما و آسیبهای بیرونی محافظت میکند و عیوب آن را میپوشاند، جهاد نیز روح و ایمان مؤمن را از وسوسههای شیطانی، گناهان و انحرافات حفظ میکند و ضعفها و کاستیهای او را میپوشاند. مجاهد با التزام عملی به جهاد در راه خدا، خود را در حصنی محکم از تقوا قرار میدهد.
2- زیبایی و زینت
لباس، علاوه بر پوشش، جنبه زیبایی و زینت نیز دارد. تقوا نیز زینت باطنی انسان و مایه آراستگی روح اوست. جهاد، با ایجاد انگیزه برای اخلاص، صبر، ایثار و دیگر فضائل اخلاقی، به زیبایی و کمال روح مؤمن میافزاید و او را در مسیر رضایت الهی زینت میبخشد.
3- نشانه و تمایز
لباس، نشانه و علامت تعلق فرد به گروه یا فرهنگی خاص است. تقوا نیز نشانه و علامت ایمان و بندگی خداوند است. جهاد، به عنوان یکی از ارکان مهم دین، مؤمنان را از دیگران متمایز میسازد و آنان را به عنوان پیروان راستین الهی معرفی میکند.
3- لزوم و ضرورت:
همانگونه که انسان به لباس برای حفظ خود نیاز دارد، جامعه اسلامی نیز برای حفظ هویت، ارزشها و امنیت خود به جهاد نیازمند است. جهاد، به مثابه لباس تقوا برای جامعه، آن را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت میکند.
این تشبیه هات ظریف نشان میدهد که جهاد صرفاً یک عمل نظامی یا دفاعی نیست، بلکه یک فرآیند تربیتی و سازنده روح است که به تقویت ایمان و تقوای فرد و جامعه میانجامد. مجاهدی که در راه خدا تلاش میکند، در واقع در حال پوشیدن لباس تقوایی است که او را از آسیبهای مادی و معنوی مصون میدارد.
4- جهاد زره محکم الهی: (وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ)
در چهارمین توصیف، امام علی (علیهالسلام) جهاد را به «زره محکم خداوند» تشبیه میفرمایند. همانطور که زره در جنگهای قدیم از رزمندگان در برابر ضربات دشمن محافظت میکرد، ترک جهاد نیز جامعه و افراد را در برابر آسیبها و تهدیدات گوناگون، بسیار ناتوان و آسیبپذیر میسازد.تشبیه جهاد به زره، استواری و نفوذناپذیری آن در برابر آسیبها را نشان میدهد. همانطور که یک زره محکم، بدن را از ضربات شمشیر و نیزه حفظ میکند، جهاد نیز جامعه و افراد را از فتنهها، توطئهها و تجاوزات دشمنان مصون میدارد.
میتوان به سوره انفال اشاره کرد که بر آمادگی نظامی و ایجاد رعب در دل دشمنان تأکید دارد: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ»؛
«و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگرى غیر از آنان را که شما نمىشناسید و خدا آنان را مىشناسد، بترسانید. (10)
و هر چه در راه خدا انفاق کنید، پاداش آن به طور کامل به شما داده مىشود و ستم نخواهید دید.» این آیه، آمادگی و قدرت را به مثابه زرهی برای مقابله با دشمنان معرفی میکند.
آماده باش دائمی
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً (11) ای کسانی که ایمان آورده اید! (در برابر دشمن هوشیار باشید و به علامت آمادگی) سلاح خود را بردارید، پس به صورت دسته های پراکنده و نامنظّم یا همه با هم بسوی دشمن حرکت کنید.اطاعت از خدا و رهبری معصوم و حاکمیت پیامبر، و در این آیه، ضرورت هوشیاری و آمادگی رزمی برای امّت اسلامی و رهبری حقّ مطرح است. «حَذَرَ»، به معنای بیداری، آماده باش و وسیله دفاع است.
«ثُباتٍ»، جمع «ثُبه»، به دسته های پراکنده (شامل گروه های پارتیزانی که دشمن را گیج و تمرکز فکری او را سلب می کند) می گویند. مسلمانان باید مرزهای کشور خود را حفظ کنند. عمل به این آیه، رمز عزّت و غفلت از آن، رمز سقوط و شکست مسلمانان می باشد.
1- -مسلمانان باید در هر حال آماده و بیدار باشند، و از طرحها، نفرات، نوع اسلحه، روحیه، همکاری داخلی و خارجی دشمنان آگاه باشند و متناسب با آنها طرح بریزند و عمل کنند. (12)
2-آمادگی رزمی در سایه ایمان ارزش دارد.
3-مسلمانان باید بسیج شوند.
4-مسلمانان باید از تاکتیک های مختلف، برای مقابله با دشمن استفاده کنند.
5-شیوه بسیج و مبارزه را خودتان تعیین کنید. «ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً» (13)
این تشبیه نشان میدهد که جهاد صرفاً یک واکنش نیست، بلکه یک آمادگی دائمی و یک سپر دفاعی مستحکم برای حفظ دین و جامعه اسلامی است.
5- جهاد سپر مطمئن خداوند: (وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ)
توضیحات: در پنجمین توصیف، امام علی (علیهالسلام) جهاد را به «سپر مطمئن خداوند» تشبیه میفرمایند. سپر نیز از وسایل دفاعی در جنگ است و همانطور که یک سپر مطمئن فرد را در برابر حملات دشمن حفظ میکند، جهاد نیز برای جامعه و افراد مؤمن، سپری محکم و قابل اعتماد در برابر خطرات و فتنهها به شمار میرود.استفاده از واژه «مطمئن» (الْوَثِیقَةُ) برای سپر جهاد، بر کارآمدی و پایداری آن تأکید دارد. سپری مطمئن، نه تنها از اصابت ضربات جلوگیری میکند، بلکه در برابر فشار و تهاجم دشمن نیز مقاوم است. جهاد نیز با ایجاد وحدت، قدرت و روحیه ایثار در جامعه، آن را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی، مقاوم و استوار میسازد.
میتوان به سوره توبه اشاره کرد که وعده بهشت را در ازای جهاد در راه خدا میدهد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»؛(14)
«در حقیقت، خدا از مؤمنان، جانها و اموالشان را به [بهاى] اینکه بهشت براى آنان باشد خریده است؛ آنان در راه خدا مىجنگند، پس مىکشند و کشته مىشوند. [این] وعدهاى است که در تورات و انجیل و قرآن، حقیقتاً بر عهده اوست.
و چه کسى از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با او کردهاید شاد باشید، و این همان پیروزى بزرگ است.» این آیه نشان میدهد که جهاد در راه خدا، سپری در برابر عذاب الهی و ضامن دستیابی به فوز عظیم بهشت است.
داستان/حکایت: در تاریخ اسلام، نمونههای فراوانی از نقش جهاد به عنوان سپری مطمئن در حفظ جامعه اسلامی وجود دارد. مقاومت مسلمانان در برابر حملات دشمنان در صدر اسلام و در طول تاریخ، نشاندهنده قدرت و کارآمدی این سپر الهی بوده است.
نکته: این تشبیه، علاوه بر جنبه دفاعی، بر جنبه ایمنی و اطمینانبخش بودن جهاد تأکید دارد. مؤمن با پناه بردن به جهاد در راه خدا، خود را در پناهگاهی امن و مطمئن قرار میدهد.
شعب (شاخههای) جهاد
الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِترجمه: جهاد را چهار شعبه است: امر به معروف، نهى از منکر، صداقت در مواضع حق، دشمنى با بدکاران. آن که به امر به معروف برخاست مردم مؤمن را توانا نمود.
و هر که نهى از منکر کرد بینى منافقان را به خاک ذلت رساند. و آن که صدق در مواضع حق را رعایت نمود به وظیفهاش عمل کرد. و هر کس با بدکاران دشمنى کرد و براى خدا خشم گرفت خداوند به خاطر او خشم گیرد و او را در قیامت خشنود سازد.(15)
در این فراز از کلمات قصار امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، چهار شعبه و رکن اساسی برای جهاد بیان شده است:
1- امر به معروف
دعوت و تشویق دیگران به انجام کارهای نیک و پسندیده، که این عمل موجب تقویت و پشتیبانی مؤمنان میگردد.
2-نهی از منکر:
بازداشتن و منع دیگران از انجام کارهای زشت و ناپسند، که این عمل موجب خواری و ذلت کافران و منافقان میشود.
3- صداقت در مواضع حق:
پایداری و راستگویی در راه حق و در مواقف و شرایط گوناگون، که این امر سبب انجام وظیفه و ادای تکلیف میگردد.
4- دشمنی با بدکاران
ابراز انزجار و خشم نسبت به افراد فاسق و گناهکار به خاطر خداوند، که در نتیجه آن، خشم خداوند برای او برانگیخته شده و در روز قیامت او را خشنود میسازد.
این چهار شعبه، ابعاد مختلف جهاد را نشان میدهند که تنها محدود به جنگ و مبارزه با دشمن خارجی نیست، بلکه شامل اصلاح جامعه، مبارزه با فساد و ایستادگی بر اصول و ارزشهای الهی نیز میشود.
جایگاه جهاد در عرفان نهجالبلاغهای
عرفان اصیل، که ما آن را در نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) مییابیم، سرچشمه تمامی معارف و حقایق است. هرگونه درک صحیحی از معنویت و سلوک، ریشه در این منبع دارد.در این راستا، روایاتی وجود دارد که بیانگر حضور باطنی و ملکوتی حضرت علی (علیهالسلام) در عوالم بالا و در معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
مشاهده ایشان در طبقات مختلف معراج و تعبیر آن به ظهور ملکی به صورت حضرت علی (علیهالسلام) به دلیل انس ملائک با این چهره نورانی، نشاندهنده مقام والای باطنی ایشان در عوالم غیبی است.
همچنین، حضور ملائک به صورت حضرت علی (علیهالسلام) در جنگ بدر و ایجاد وحشت در دل کفار، مؤید این حقیقت است.
بر اساس این عرفان نهجالبلاغهای، ایمان یا عرفان حقیقی، که هدف آن رسیدن به توحید ناب و تطهیر از هرگونه شرک است، دارای پایههای متعددی است که یکی از اساسیترین آنها، جهاد میباشد.
شایان ذکر است که ریاضت اصلی در عرفان، ریاضت قلب و باطن است. اعمال و ریاضتهای جسمانی نیز مقدمهای برای عدم توجه به تعلقات دنیوی و مادی است تا انسان بتواند به ساحت باطنی خود توجه کند. با نگرش عمیق به حقیقت جهاد (به ویژه جهاد اکبر)، درمییابیم که هدف غایی آن نیز همین ریاضت دل و تزکیه نفس است.
اگر هدف از سلوک و عرفان، خودگذشتگی و ریاضت قلب باشد، جهاد عین آن است. کسی که به جهاد (چه جهاد با نفس و چه جهاد با دشمن) قدم میگذارد، از خواستهها و تعلقات خود میگذرد. این همان معنای فنا و رهایی از منیت است که در عرفان مطرح میشود.
همانطور که حافظ میفرماید:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز(16)
هدف نهایی، کنار رفتن منیت و خودبینی است. بدترین بت برای انسان، نفس اماره و خود اوست. با زدودن این منیت، گام بزرگی در مسیر رسیدن به توحید برداشته میشود. بنابراین، جهادی که اسلام مطرح میکند، دارای بُعدی عمیقاً عرفانی است.
در تأیید این مطلب، به این روایت توجه کنید:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :وَ رُوِیَ: أَنَّ رَجُلاً أَتَى جَبَلاً لِیَعْبُدَ اَللَّهَ فِیهِ فَجَاءَ بِهِ أَهْلُهُ إِلَى اَلرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَنَهَاهُ عَنْ ذَلِکَ وَ قَالَ إِنَّ صَبْرَ اَلْمُسْلِمِ فِی بَعْضِ مَوَاطِنِ اَلْجِهَادِ یَوْماً وَاحِداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَةِ أَرْبَعِینَ سَنَةً .(17)
و روایت شده است: مردی به کوهی رفت تا در آنجا به عبادت خداوند بپردازد. خانوادهاش او را نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را از این کار نهی فرمود و فرمود: همانا صبر مسلمان در برخی از مواضع جهاد، یک روز، برای او بهتر از عبادت چهل سال است.
این روایت به روشنی نشان میدهد که در اسلام، حضور فعال در صحنه جهاد و تحمل سختیهای آن، از ارزش و فضیلت بالاتری نسبت به عبادت فردی و عزلتگزینی برخوردار است.
این امر، مؤید این نکته است که سلوک و عرفان حقیقی در اسلام، با مسئولیتپذیری اجتماعی و تلاش در راه اعتلای دین و مقابله با دشمنان گره خورده است.
صبر و استقامت مجاهد در میدان نبرد، که نوعی فداکاری و گذشت از خواستههای شخصی است، در حقیقت مصداقی از همان ریاضت دل است که در عرفان به آن اشاره شد. این فداکاری و تحمل سختیها در راه خدا، پاداشی به مراتب عظیمتر از عبادتهای انفرادی دارد.
«پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را از این کار نهی فرمود.» این روایت نشان میدهد که عزلتگزینی و ترک مسئولیتهای اجتماعی و جهاد، مورد تأیید اسلام نیست و سلوک حقیقی در متن جامعه و همراه با جهاد در راه خدا معنا مییابد.
جهاد، رمز عظمت و سربلندی ملتها
سخن درباره جهاد بسیار است و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نیز در خطبههای نهجالبلاغه مکرراً به این مسئله مهم اشاره فرمودهاند. جهاد، یک قانون اساسی در حیات و زندگی است. هر موجود زندهای تا زمانی به زندگی خود ادامه میدهد که مشغول جهاد و تلاش است و آن روز که جهاد را رها کند، مرگ و نابودی او آغاز میشود.تشبیهات از عالم طبیعت و بدن انسان: گیاهان برای زنده ماندن با آفات مبارزه میکنند. ریشههای درختان برای کسب آب و غذا در اعماق زمین تلاش میکنند و در صورت برخورد با موانع، آنها را دور میزنند یا سعی در شکستنشان دارند.
حیوانات برای بقا با موانع زندگی خود پیکار میکنند و پرندگان برای یافتن شرایط بهتر، مهاجرتهای طولانی انجام میدهند. در درون بدن انسان نیز، گلبولهای سفید به طور مداوم با میکروبها و ویروسهای مهاجم در حال جهاد و دفاع از سلامت بدن هستند. اگر این نیروی دفاعی از کار بیفتد، بدن به سرعت مورد هجوم بیماریهای مختلف قرار میگیرد.
اصل اساسی: جهاد، رمز حیات، ضامن سعادت، سبب پیروزی و موفقیت و عامل سربلندی و عزت است. البته این جهاد باید در مسیر حق و عدالت قرار گیرد، وگرنه تجاوز و ظلم و جنایت خواهد بود.
اهمیت جهاد در قرآن و روایات: به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات، اهمیت فراوانی به جهاد داده شده است، به ویژه اگر جهاد را به معنای گسترده آن و شامل جهاد با دشمن درون و بیرون تفسیر کنیم که تمامی برنامههای الهی و دینی را در بر میگیرد.
روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «مَنْ تَرَکَ الْجِهادَ أَلْبَسَهُ اللهُ ذُلاّ فى نَفْسِهِ وَ فَقْراً فى مَعیشَتِهِ وَ مَحْقاً فى دینِهِ»(۱8)؛ «کسی که جهاد را ترک کند، خداوند، لباس ذلت بر او میپوشاند و در زندگی مادی نیز گرفتار فقر و تنگدستی میشود و دین او بر باد میرود.» این حدیث نشان میدهد که ترک جهاد هم زندگی معنوی و هم زندگی مادی انسان را به خطر میاندازد.
روایت از امام صادق (علیهالسلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «إِغْزُوا تُورِثُوا أَبْنائَکُمْ مَجْداً»(19)؛ «پیکار کنید تا برای فرزندان خود، مجد و عظمت به ارث بگذارید.» این روایت بیانگر تأثیر مثبت جهاد بر آیندگان و به ارث گذاشتن عزت و سربلندی برای آنهاست.
کلام قصار نهج البلاغه: «وَ الْجِهادُ عِزّاً لِلاِْسْلامِ»(20)؛ «خداوند، جهاد را، سبب عزت و سربلندی اسلام و (مسلمانان) قرار داده است.» این کلام امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به صراحت، نقش جهاد را در عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان بیان میکند.
این موضوع، جهاد را نه فقط به عنوان یک تکلیف شرعی، بلکه به عنوان یک قانون تکوینی و رمز بقا و پیشرفت در تمام سطوح هستی معرفی میکند. ترک جهاد، به معنای دست کشیدن از تلاش و مبارزه برای حفظ ارزشها و مقابله با موانع، سرانجام به ذلت و انحطاط خواهد انجامید.
نتیجهگیری:
بر اساس مباحث مطرح شده در این مقاله، میتوان نتایج زیر را از دیدگاه امام علی (علیهالسلام) پیرامون جهاد استنباط نمود:1. توفیق جهاد، موهبتی الهی است که به بندگان خاص و اولیای برگزیده خداوند عطا میشود.
2.جهاد، به مثابه لباس تقوا، حافظ روح و ایمان مؤمن در برابر آسیبهای معنوی و زینتبخش باطن اوست.
3. جهاد، زرهای محکم و استوار در برابر فتنهها، توطئهها و تجاوزات دشمنان دین و انسانیت به شمار میرود.
4. جهاد، سپری مطمئن و قابل اعتماد برای حفظ جامعه اسلامی و ارزشهای الهی در برابر تهدیدات گوناگون است.
5. جهاد، تنها محدود به مبارزه مسلحانه نیست، بلکه شامل جهاد با نفس (جهاد اکبر) نیز میشود که از اهمیت والاتری برخوردار است.
6. ترک جهاد، موجب ذلت نفس، فقر معیشت و ضعف در دین و ایمان میگردد.
7.حضور فعال و صبورانه در صحنه جهاد، فضیلتی برتر از عبادتهای فردی و عزلتگزینی دارد.
8. جهاد، رمز حیات و بقا، ضامن سعادت و عامل عزت و سربلندی فرد و جامعه است.
9. جهاد راستین، باید در مسیر حق و عدالت قرار گیرد و از هرگونه تجاوز و ظلم مبرا باشد.
10.جهاد، دارای شعب و ابعاد گوناگونی است که شامل امر به معروف، نهی از منکر، صداقت در مواضع حق و دشمنی با بدکاران میشود.
11.عرفان اصیل و سلوک حقیقی، که در نهجالبلاغه تجلی یافته است، جهاد را به عنوان یکی از پایههای اساسی خود معرفی میکند.
پی نوشت ها:
1.ترجمه و شرح خطبه 27 نهج البلاغه؛2. نُخَیله (لشکرگاه نزدیک کوفه).
3. سوره احزاب، آیه ۲۳.
4.شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص ۳۳.
5..نازعات، 40-41
6. تفسیر نور الثقلین , جلد۴, صفحه۲۲
7.توبه، 41
8.اعراف، 26.
9.غررالحکم، ج2، ص451، ح3260
10.آیه 60 سوره انفال
11. سوره نساء، آیه 71
12.تفسیر نمونه؛ ج 4؛ ص2
13. تفسیر نور، جلد 2 - صفحه 104
14. آیه 111 سوره توبه
15.کلمات قصار(31) نهج البلاغه
16.حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶
17. عوالی اللآلی ج ١ ص ٢٨٢ ح ١٢١ .
18.بحارالانوار، جلد 98، صفحه 9.
19.اصول کافی، جلد 5، صفحه 8.
20 کلمات قصار نهج البلاغه، کلمه 252.
منابع:
https://eshia.ir/feqh/archive/text/sadeqi/nahj/95/950707/https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/18001268
https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/19002907
https://hawzah.net/fa/Article/View/100490
https://wiki.ahlolbait.comآیه 71 سوره نساء
https://ahlolbait.com/content/11885
https://ahlolbait.com/content/13350
https://ahlolbait.com/content/16779
https://zinabkobra.kowsarblog.ir
https://blog.nasimrezvan.com