چگونه امام زمان علیه السلام در عصر غیبت از شیعیان دستگیری می‌نمایند؟

در این نوشتار در پی پاسخ به این سوالات هستیم که: اصلاً چرا باید امام زمان را بشناسیم و شناخت کافى از او داشته باشیم؟ و آن حضرت چگونه در عصر غیبت از شیعیان دستگیری می‌نمایند؟
سه‌شنبه، 16 ارديبهشت 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه امام زمان علیه السلام در عصر غیبت از شیعیان دستگیری می‌نمایند؟
در این نوشتار در پی پاسخ به این سوالات هستیم که:
اصلاً چرا باید امام زمان را بشناسیم و شناخت کافى از او داشته باشیم؟ و آن حضرت چگونه در عصر غیبت از شیعیان دستگیری می‌نمایند؟ چرا با این همه بلایى که بر سر شیعیان وارد مى شود، امام زمان (علیه السلام) به داد شیعیان نیازمند نمى رسد؟! و آیا امام زمان (علیه السلام) شاهد و ناظر اعمال ما است و به کارهاى خوب و بد ما آگاهى دارد؟
 

چرایی شناخت امام زمان علیه السلام

اصلاً چرا باید امام زمان را بشناسیم و شناخت کافى از او داشته باشیم؟
شناخت، زمینه ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است امیر بیان حضرت على (علیه  السلام)  که: «انّ قیمة کلّ امرى ء و قدرهُ معرفتُه»[1]؛ «ارزش و منزلت هر کسى [به اندازه] معرفت او است».
 
در قرآن و احادیث، شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتى ویژه برخوردار بوده و امرى واجب براى هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده است و شناخت امام، پیوندى ناگسستنى با معرفت خدا و پیامبر دارد و زمینه ساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگى است.
 
«امام»، پیشوا، راهنما و راهبر انسان ها به سوى تکامل و تعالى و حجّت و خلیفه خدا بر روى زمین است.
 
«امام»، انسان کامل، برگزیده خالق، معصوم و پاک سرشت و واسطه فیض الهى است و مقامى بس والا در میان آفریده هاى خداوند دارد.
 
«امام» طریق وصول به «حقیقت» و مبین و مفسّر «شریعت» است و... همان گونه که اطاعت و تبعیت از امام و دوستى او، بایسته و واجب است، شناخت شخصیت و ویژگى هاى او نیز ضرورى است. در روایات و نصوص معتبر دینى نیز، سفارش خاصى به شناخت «امام» شده است.
 
در یکى از روایات مشهور شیعه و سنّى از پیامبر اکرم (صلّی  الله  علیه  و  آله و سلّم)  آمده است:
«مَن مات ولم یعرف امام زمانِه، ماتَ میتة جاهلیة»[2]؛
«هر کسى بمیرد در حالى که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است».
 
امام صادق (علیه  السلام)  این جاهلیت را چنین معرفى مى کند: «جاهلیة کفر و نفاق و ضلال»[3].
 
با توجه به این روایات، اهمیت شناخت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) را مى توان در موارد زیر خلاصه کرد:
 

یک. شرط اسلام واقعى

بر اساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة»)، معرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسى بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعى و اصیل بى بهره بوده است. پس شناخت امام زمان، آن گاه مى تواند انسان را از مرگ جاهلى دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت هاى او بهره مند شود.
 

دو. رسیدن به هدایت واقعى

شناخت امام عصر (علیه  السلام) ، چراغ هدایت و رمز دین دارى است و نتیجه آن، دستیابى به صراط مستقیم، خداشناسى، حق شناسى و راه کمال و سعادت است. یکى از دعاهاى مهم در عصر غیبت، این دعا است که مى گوییم:
«اللهم عرّفنى نفسک فانّک ان لَم تُعَرّفنى نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَک، اللهم عرِّفنى رَسولک فانّک اِن لم تُعرِّفنى رسولک لم اَعرف حجّتک؛ اللهم عَرِّفنى حجّتِک فانّک اِن لم تُعرِّفنى حُجّتک ضللتُ عن دینى»[4]؛
«خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانى، حجّتت را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود گمراه خواهم شد».
 

سه. رسیدن به ثواب یارى او

بر اساس بعضى از روایات، شناخت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و باور قلبى به او، باعث نزدیکى هر چه بیشتر انسان به او مى شود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداش هاى بیشمارى برخوردار خواهد شد که یکى از آنها درک ثواب یارى امام عصر (علیه  السلام)  در زمان ظهور است؛ یعنى، چنین شخصى، همچون کسى است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است[5].
 چگونه امام زمان علیه السلام در عصر غیبت از شیعیان دستگیری می نمایند؟

فریادرسى امام زمان علیه السلام در عصر غیبت

برخی می پرسند اینکه حضرت مهدى (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مى فرماید: «اگر ما مراعات شما را نمى کردیم و یاد شما را از خاطر مى بردیم بلا بر شما نازل مى شد»؛ پس این همه بلایى که بر سر شیعیان وارد مى شود چیست؟ به داد بیچارگان نمى رسد؟!
 
ابتدا خوب است بدانیم اصل این جملات براى شیخ مفید نوشته شده است. در ابتداى نامه حضرت مى خوانیم:
«نامه اى به برادر با ایمان و دوست رشید، ابو عبداللّه  محمد بن نعمان - شیخ مفید - که خداوند عزت وى را از محل ودیعه نهادن عهدى که بر بندگان گرفته شده است مستدام بدارد. اما بعد سلام بر تو اى دوستى که در دین مخلص و در مورد ما به یقین مخصوص گشته اى، ما در مورد (نعمت وجود) تو، خداوند را سپاس گزاریم...».
 
آن گاه خطاب به شیعیان مؤمن مى فرماید: «علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هیچ چیزى از اخبار شما بر ما پوشیده نیست...»، تا مى رسد به جمله مورد پرسش که مى نویسد:
«انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذلک لنزل بکم البلاء و احطمکم الاعداء»؛
«از یارى رساندن به شما کوتاهى نکرده فراموشتان نمى کنیم، و اگر چنین نبود ناگوارى ها بر شما نازل و دشمنان شما را نابود مى ساختند...»[6].
 
اگر دقت شود ذیل حدیث مى گوید: بلایى که باعث نابودى شیعیان مى شود با لطف و عنایت آن حضرت برطرف مى شود؛ نه اینکه در دنیا سختى و گرفتارى هایى چون جنگ و زندان، سیل و زلزله و... دامن گیر هیچ یک از افراد نمى شود. چرا که این سنت الهى است و بلاها باعث تربیت و تقویت و رشد انسان مى شود.
 
گفتنى است؛ زمانى شیعه در اقلیت بود، اما با عنایات حضرت مهدى (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) هر روز قدرت و توان آن بیشتر مى شود؛ با اینکه تمام قدرت ها به نوعى تلاش مى کنند شیعه را نابود سازند، مهم ترین شرط این عنایت و تداوم آن، دین دارى است که باید بکوشیم تا به دامن گناه و فساد سقوط نکنیم... پس معناى حدیث این نیست که گرفتارى هاى شخصى و امتحانات پیش رو نداریم.
 
علاوه بر این شیوه و سیره عملى امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) (مانند سایر ائمه اطهار (علیهم السلام) ) است؛ یعنى، همان طور که در زمان آن بزرگواران این طور نبود که مردم ستمدیده، فقیر و یا مریض فورا نزد ائمه (علیهم السلام)  بیایند و حل مشکل را از آنان بخواهند؛ بلکه اگر مى آمدند ائمه آنان را به تلاش و یا صبر در مقابل سختى ها تشویق مى کردند. با این حال آن بزرگواران و به خصوص امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) - در موارد فراوانى به نیازمندان کمک کرده و از آنها دستگیرى نموده اند و یا نسبت به افراد مشتاق و شایسته، نظر لطف خود را بروز داده اند و... .
 

نظارت امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و ستاریت خدا

برخی نیز می پرسند که آیا امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) شاهد و ناظر اعمال ما است و به کارهاى خوب و بد ما آگاهى دارد؟ در این صورت آیا این منافى با ستّار بودن خداوند نیست؛ زیرا خود او به پیامبرش فرموده است: گناهان امت تو را هم به تو نمى گویم...؟!
 
در پاسخ این سؤال، بیان چند نکته ضرورى است:
یکم. گواه و شاهد بودن پیامبر (صلی الله علیه وآله)  [و امامان معصوم] بر رفتارهاى مردم، در آیاتى از قرآن کریم بیان شده است؛ از جمله:
«فَکیفَ إِذا جِئْنا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِک عَلى هولاءِ شَهِیداً»[7]؛
«حال آنان چگونه است، در روزى که از هر امتى شاهد و گواهى [بر اعمالشان ]مى آوریم و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد».
 
افزون بر فرشتگان (نویسندگان رفتارها)، اعضا و جوارح انسان، زمان و مکان، پیامبران و معصومین نیز از جمله گواهان یاد شده در آیه شریفه مى باشند[8].
 
مراد از «شهادت و گواهى» یاد شده در آیه، آگاهى از حقایق و ژرفاى رفتارهاى مردم در دنیا، از جهت نیل به نیک بختى یا تیره روزى، پذیرفته شدن یا رد شدن در پیشگاه الهى، امتحان فرمانبرى یا سرپیچى از احکام الهى و سپس گواهى دادن بر آن در روز قیامت است. آن گاه که خداوند از بسیارى - از جمله پیامبر و معصومین (علیهم السلام)  - گواهى مى طلبد[9].
 
دوم. با توجه به مطالب یاد شده، مراد از گواه بودن امام زمان بر رفتارهاى ما، آگاهى از اعمال ما است و منظور از دیدن اعمال، دیدن با «چشم دل» است، نه چشم سر؛ همچنان که خداوند ناظر و آگاه بر اعمال است، بدون اینکه چشم مادى داشته باشد.
 
امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) چشم خدا در میان انسان ها است «السلام علیک یا عین الله فى خلقه»[10] و بر کل هستى و همه جوامع انسانى، اشراف و نظارت کامل دارد «و عینک الناظرة باذنک»[11].
 
سوم. بر اساس روایات مختلف و تفاسیر، اعمال و تقدیرات انسان ها هر سال - در شب قدر و توسط ملائکه و روح - بر امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه مى شود و او از همه آنها مطلع است.
 
امام (علیه  السلام) ، همچون پدرى مهربان، از شیعیان خود مراقبت مى کند و در لحظات سرنوشت ساز، با شیوه هاى مختلف به یارى آنها مى شتابد و چنان که در توقیع شریف آن حضرت به شیخ مفید آمده است:
«فانّا نُحیط علما باَنبائکم و لا یعزب عنّا شى ءٌ من أخبارکم»[12]؛
«ما بر اخبار و احوال شما، آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع و احوال شما، بر ما پوشیده و مخفى نیست».
 
حضرت على (علیه  السلام)  در حدیثى در این باره مى فرماید:
«لیس یغیب عنّا مؤمن فى شرق الارض و لا فى غربها»؛[13]
«هیچ مؤمنى در شرق و غرب زمین، از نظر ما غایب نیست».
 
امام صادق (علیه  السلام)  نیز فرموده است:
«انّ الدنیا لتمثّل للامام مثل خلقة الجوز فلا یعزب عنه شى ءٌ»[14]؛
«آسمان و زمین در نزد امام، چون پاره گردویى حاضر و نمایان است».
 
در واقع بر اساس احادیثى که تفسیر سوره «قدر» و آیات آغازین سوره «دخان»... وجود دارد؛ فهمیده مى شود که فرشتگان در شب قدر، مقدّرات یکساله را به نزد «ولىّ مطلق زمان» مى آورند و بر او عرضه مى دارند و به او تسلیم مى کنند. این واقعیت همواره بوده و خواهد بود. در روزگار پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) محل نزول فرشتگان شب قدر، حضرت محمد مصطفى (صلی الله علیه وآله  وسلم) بوده است.
 
بر اساس دلایل معتبر و احادیث وارده از سوى اهل بیت (علیهم السلام)  و اهل سنت، پس از رحلت پیامبر اکرم (صلّی  الله  علیه  و آله و سلّم) ، شب قدر هم چنان وجود دارد[15] و این مقام شایسته جانشینان واقعى پیامبر است.
 
امام على (علیه  السلام)  درباره این دو واقعیت بزرگ مى فرماید: «شب قدر هر سال هست. در این شب امور همه سال (تقدیرها و سرنوشت ها)، فرو فرستاده مى شود. پس از درگذشت پیامبران، نیز این شب، صاحبانى دارد...»[16].
 
چهارم. روایات عرض اعمال بر امام عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، معتبر بوده و منافى با ستّاریت خداوند و معارض با دیگر روایات نیست؛ زیرا امام زمان، واسطه فیض الهى و رابط خلق و خالق است و تمام عنایات و الطاف الهى به جهان، به وساطت و به برکت وجود آن حضرت جارى مى شود و لازمه اینکه به بهترین وجهى، این وساطت تحقق پذیرد و در مواقع لازم، فیوضات به بندگان برسد، این است که آن حضرت از قابلیت ها و افعال همگان با خبر باشد.
 
پنجم. میزان ستّار بودن پروردگار نسبت به هرکس، به تناسب لیاقت، شایستگى و درجات قرب او در پیشگاه الهى است. از این رو خداوند براى کافران و فسادگران، پرده پوشى ندارد و ستاریت او نسبت به مؤمنان نیز، به تناسب درجات ایمان آنها، متفاوت است.
 
بنابراین چه بسا بعضى از اعمال مؤمنان مقرّب را از نظر امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) نیز مخفى بدارد و شاید در همین مرتبه است که در قیامت، برخى اعمال را از پیامبراکرم نیز پوشیده مى دارد.
 
ششم. امامان معصوم (علیهم السلام)  از همه صفات الهى برخوردارند و همه کمالات حق در وجود پاک آنها تجلى یافته است. از جمله این صفات، صفت ستار بودن است. همان گونه که حق تعالى ستار است و بندگان مؤمنش را رسوا نمى کند، ولىّ حق و حجت الهى نیز که مظهر ستاریت حق است، رازدار اسرار و اعمال مردم است و اعمال مؤمنان را براى دیگران فاش نمى سازد.
 
درواقع ستار بودن ولىّ حق پرتوى از ستار بودن خداوند است و از آن جدا نیست، همانطورى که خود حجت الهى تجلى کمال (و جمال و جلال حق است) و ظهور کامل و تمام عیار صفات حسناى ربوبى است. پس در اینجا دوگانگى وجود ندارد تا منافاتى لازم بیاید.
 
پی‌نوشت‌ها:
[1]. بحارالانوار، ج 2، ص 184.
[2]. الغدیر، ج 10، ص 360؛ میزان الحکمة، ج 1، ص 171، ح 840؛ بحارالانوار، ج 72، ص 135.
[3]. کافى، ج 1، ص 377، ح 3.
[4]. کمال الدین، ج2، ص 343.
[5]. کافى، ج 1، ص 37.
[6]. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ سوم، 1403، ج 53، ص 175، ح 7؛ احتجاج طبرسى، ص 497.
[7]. نساء 4، آیه 41.
[8]. طبرسى، مجمع البیان، ج 3، ص 89.
[9]. علامه طباطبایى، المیزان، ج 1، ص 321.
[10]. مفاتیح الجنان، ص 106 و 992.
[11]. مفاتیح الجنان، ص 106 و 992.
[12]. احتجاج طبرسى، ج 2، ص 596.
[13]. یوم الخلاص، ج 2، ص 648.
[14]. اختصاص، ص 217.
[15]. ر.ک: اصول کافى، کتاب الحجه، باب فى شأن انا انزلناه...، ح 5 و 7.
[16]. کافى، تناسب الحجة، ح 2.
 
منبع: مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1387.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط