هژموني در سياست بين الملل ؛ چارچوب مفهومي ، تجربه تاريخي و آينده آن (4)

توماس رايس به نظريه هاي ليبرال و نهادگرا در روابط بين الملل توجه مي کند و مي نويسد :« به غير از چين ، همه قدرت هاي بزرگ در نظام بين الملل داراي يک ساختار دموکراتيک ليبرال و سرمايه دار هستند . روسيه يک کشور در حال گذار است و معلوم نيست که به زودي بتواند خود را در ميان قدرت هاي بزرگ مطرح سازد . نظام کنوني
يکشنبه، 30 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هژموني در سياست بين الملل ؛ چارچوب مفهومي ، تجربه تاريخي و آينده آن (4)

هژموني در سياست بين الملل ؛ چارچوب مفهومي ، تجربه تاريخي و آينده آن (4)
هژموني در سياست بين الملل ؛ چارچوب مفهومي ، تجربه تاريخي و آينده آن (4)


 

نويسنده: جهانگير کرمي*




 
توماس رايس به نظريه هاي ليبرال و نهادگرا در روابط بين الملل توجه مي کند و مي نويسد :« به غير از چين ، همه قدرت هاي بزرگ در نظام بين الملل داراي يک ساختار دموکراتيک ليبرال و سرمايه دار هستند . روسيه يک کشور در حال گذار است و معلوم نيست که به زودي بتواند خود را در ميان قدرت هاي بزرگ مطرح سازد . نظام کنوني جهان تحت سلطه کشورهاي ليبرال است و ليبرال دموکراسي ، طبق پيش بيني صحيح نظريه صلح دموکراتيک با يکديگر نمي جنگند ، بلکه جوامع امنيتي ويژه اي تشکيل مي دهند که به شکل مؤثري معماي امنيت را تا حد زيادي حل کرده و امکان جنگ قدرت هاي بزرگ را از ميان مي برد (همان :377) . از نظر سمتي ، در حال حاضر آمريکا يک طرف طيف قرار گرفته ، اتحاديه اروپا در يک طرف و قدرت هاي آسيايي هم در سويي ديگر از خودشان آمادگي نشان مي دهند که به طور جدي به حساب بيايند . اما همکاري فراآتلانتيکي بسيار استراتژيک است و اين دو (اروپا و آمريکا )نمي تواند از هم جدا شوند ، و دعواها بر سر ميزان نقش و تعريف سهم است . دوران هژموني بر سرآمده ، اما همکاري استراتژيک وجود دارد (سمتي ، 1382 :4)
والرشتاين در آخرين کتاب خود افول قدرت امريکا ، آمريکا در جهاني پر آشوب ، به سپري شدن دوران «صلح آمريکايي »اشاره کرده و از اقدامات آن پس از يازده سپتامبر 2001 ، به عنوان عاملي براي يک سقوط (تا يک خروج آرام ) ياد مي کند . او معتقد است که ايالات متحده در طول ده سال آينده با دو احتمال رو به رو خواهد شد :پيروي از روش مطلوب نظر « بازها » به همراه پذيرش تبعات منفي اين مسير و يا درک سنگين بودن هزينه هاي اين مسير و گرايش به سمت تجديد نظر در رفتار . اگر آمريکا مجبور به عقب نشيني بشود شرايط براي تداوم هژموني نسبتاً ضعيف و رو به افول آمريکا دشوارتر از قبل خواهد بود . بدون شک هژموني آمريکا در طول دهه آينده افول بيشتري را تجربه خواهد کرد . اما آيا آمريکا مي تواند ترتيبي اتخاذ کند که اين افول با آرامي و نرمش همراه باشد و کمترين خسارت را براي واشنگتن و جهان به همراه داشته باشد ؟
او همچنين در مقاله اي با عنوان «ضعف هاي آمريکا و تلاش براي سلطه جهاني » ذيل پرسش «ده سال آينده بايد منتظر چه رويدادهايي باشيم ؟ » مي نويسد :« نخستين مسأله اين است که اروپا چگونه به خود سازمان خواهد داد؟ اگر چه اين مسئله بسيار دشوار خواهد بود ، اما اروپا خود سازمان خواهد داد و يک ارتش به وجود خواهد آورد . ممکن است همه اروپا در اين سازمان شرکت نکنند ، اما کشورهاي اصلي در آن خواهند بود . ايالات متحده سخت نگران اين مسئله است و ارتش اروپا دير يا زود با ارتش روسيه پيوند داده خواهد شد . دوم ، اين که چين به ژاپن و کره ي متحد نزديک مي شود . سوم اين که بايد به همايش اجتماعي جهاني توجه کنيم . اين جنبش اجتماعي جهاني اهداف انساني دارد . و سرانجام اين که بايد به تضادهاي داخلي ميان سرمايه داران دقت کنيم . همه سرمايه داران تا زماني که مبارزه طبقاتي در سطح جهاني وجود داشته باشد منافع سياسي مشترکي دارند ، اما در عين حال ، سرمايه داران رقيب همديگرند ، اين تضاد بنيادين نظام سرمايه داري است و در آينده شکل انفجاري آميزي به خود خواهد گرفت » (wallerstein,2002:278) با توجه به ديدگاه هايي که در اين بخش مورد بررسي قرار گرفت ، مي توان استدلال کرد که با وجود نشانه هاي متعارضي که از احيا و افول قدرت آمريکا مطرح مي شود ، در حال حاضر و تا آينده اي نزديک آمريکا کمابيش يک قدرت هژمون را بازي خواهد و اين موضوع مبتني بر واقعيت هاي زير است :
1.فاصله قدرت امريکا در ابعاد مختلف با ساير قدرت ها؛
2.منطق سلاح هاي هسته اي و پرهزينه شدن تغيير وضع موجود از طريق قدرت نظامي ؛
3.منطق گسترش طلبي آمريکا (که کمتر سرزميني است و سايرين را نيز در مواردي چون عراق وارد کرده و به ،آنها نيز نقش مي دهد )؛
4.ويژگي هاي ليبراليسم مورد نظر آمريکا و نيز همگني ايدئولوژيک ميان قدرتهاي اصلي نظام (اروپا ، آمريکا ، ژاپن و حتي روسيه )؛
5.مازاد اختلاف و تعارض ميان ساير بازيگران بر اختلافات ميان آنها با آمريکا (مثلاً چين و هند ، چين و ژاپن ، روسيه و چين ، روسيه و اروپا)؛
6.امکان تعديل رفتارهاي آمريکا به سبب تحول در سياست داخلي آن .
اما نکته مهم در اين جا آن است که هژموني آمريکا محدود خواهد بود . مهم ترين دلايل محدود شدن هژموني آمريکا عبارت اند از :
1.مسائل و رقابت هاي داخلي آمريکا و تقويت موقعيت نوليبرال در مقابل نومحافظه کاران ؛
2.مخالفت ها و نگراني هاي ساير قدرت هاي بزرگ ؛
3. مشکلات آمريکا در عراق ؛
4. افکار عمومي جهان ؛
5. نقش حقوق و سازمان بين الملل ؛و
6.روند جهاني شدن .
در واقع ، جهان امروز ، جهاني جديد است که در آن ، جوامع ، فرهنگ ها ، حکومت ها و اقتصادها به يکديگر نزديک تر شده ، مناسبات اجتماعي تشديد يافته و بازيگران غير دولتي چون سازمان هاي بين المللي ، منطقه اي و شبکه هاي فراحکومتي اهميت خاص يافته اند . اين موضوع ، همچنان که به قدرت هژمون امکانات خاصي براي اعمال قدرت مي بخشد ، براي آن نيز محدوديت هاي خاص ايجاد خواهد کرد . مسئله اصلي اين است که در جهان امروز همچنان که ديکتاتوري در داخل کشورها بسيار پرهزينه و خطرناک شده و کمتر جامعه اي است که آن را بپذيرد . در جامعه بين الملل ، افکار عمومي و سطوح اجتماعي و فرهنگي جوامع نيز تحولاتي رخ نموده که امکان هژموني گسترده را به لحاظ فکري و فرهنگي محدود مي سازد و اين تحولات عبارت اند از :
1.پيچيدگي هاي خاص جهان جديد و ظهور موازنه هاي نسبتاً مجزا (مثل موازنه سياسي، فرهنگ ، اقتصادي و سياسي )؛
2. تکامل بشر و جوامع بشري (جامعه مدني جهاني ، افکار عمومي و ...)
3. تناقض دموکراسي و ليبراليسم با هژموني (نمي توان در داخل و براي جوامع ديگر دموکراسي را تجويز و توصيه نمود ، اما در سطح بين الملل ديکتاتور مآبانه عمل کرد ). و از اين رو ، آمريکا در آينده اي قابل پيش بيني ، چنانچه اتفاق غير منتظره اي رخ ندهد ، صرفاً يک وضعيت «هژموني محدود » را تجربه خواهد نمود .

نتيجه گيري
 

براي فهم بهتر سياست بين الملل و مسائل اساسي آن و به ويژه درک علل جنگ ها ، بحران ها ورقابت هاي ميان قدرت هاي بزرگ ، مفهوم هژموني مي تواند چارچوب مفيد مؤثري را فراهم نمايد . اين موضوع ، به ويژه در دوره ي اوج مداخله گرايي قدرت هاي بزرگ بسيار نمايان است و شايد براي تحليل گران مسائل بين الملل کمتر مفهومي مي تواند چنين تبيين کننده باشد .
نکته جالب در مورد مفهوم هژموني آن است که هم به عنوان يک مفهوم تبيين کننده و توجيه کننده وضع موجود ، هم يک آرزو براي قدرت هاي بزرگ و هم يک مفهوم انتقادي براي نشان دادن ترفندهاي قدرتمندان در عرصه عملي بکار مي آيد . از اين رو ، از نظريه پردازان کمونيست (گرامشي و والرشتاين )تا نظريه پردازان ليبرال (کوهن و گيلپين )و رفتارگرا (مدلسکي )تا پست مدرن (چامسکي ) هر يک به گونه اي از آن بهره مي گيرند . در حال حاضر نيز بسياري از تحولات ، بحران ها و مسائل اساسي سياست بين الملل با استفاده از آن قابل تحليل هستند و در مراکز مطالعاتي مختلف جهان به طور جدي مورد بحث است .
در مورد وضعيت هژموني در عصر حاضر نيز ، با وجود ديدگاه هاي متعارض ، نشانه هاي متفاوت و ادعاهاي رقيب ، واقعيت ها حکايت از يک هژموني محدود دارد که کمابيش در حال اجراست و در عين وجود زمنيه ها براي توازن جويي در عرصه قدرت ، نوعي توازن ميان حفظ موقعيت هژموني و اوضاع سياسي ، اجتماعي و فرهنگي محدود کننده اعمال هژموني و تداوم آن برقرار شده که اوضاع را براي پيدايش يک جامعه بين المللي هموار مي نمايد .

پی نوشت ها :
 

*عضو هيأت علمي دانشگاه تهران و پژوهشگر پژوهشکده علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي
JKarami@22ut.ac.ir
 

منابع
- ارگانسکي ، اي اف ، سياست جهان ، ترجمه حسين فرهودي (تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1355)صص7-436.
- امينيان ، بهادر « پي افکندن نظام نوين جهان » فصلنامه سياست خارجي ، سال شانزدهم پاييز 1381.
- ايکنبري جان ، تنها ابر قدرت ، هژموني آمريکا در قرن 21، ترجمه عظيم فضلي پور ، تهران ، ابرار معاصر ، 1382.
- بيليس ، جان و استيواسميت ، جهاني شدن سياست ، ترجمه ابوالقاسم راه چمني و ديگران ، تهران :ابرارمعاصر ، 1383.
- پاتريک سيل ، کرک «ويژگي هاي افول يک امپراتوري «روزنامه شرق ، 4 خرداد 1384، ص 9.
- جکسون ، رابرت و گئورک سورنسون ، درآمدي بر روابط بين الملل ، ترجمه مهدي ذاکريان و ديگران (تهران :ميزان ، 1383)
- سمتي ، هادي «لحظه تک قطبي شدن » (گفت و گو ) ويژه نامه نوروز روزنامه همشهري ، اسفند 1382.ص4.
-سيف زاده ، سيد حسين ، نظريه پردازي در روابط بين الملل ، مباني و قالب هاي فکري (تهران :سمت ، 1376)ص130.
- شوري ، محمود «هژموني و ضد هژموني» فصلنامه راهبرد ، شماره 27، بهار 1382، ص153.
- عسکرخاني ، ابو محمد «هژموني ، نظام جهاني و چشم انداز آينده ايران » گفتگو با ماهنامه فکرنو، سال اول ، شماره 3، ارديبهشت 1378.
کندي ، پال ، ظهور و سقوط قدرت هاي بزرگ ، ترجمه م . قائد و ديگران (تهران : انقلاب اسلامي ، 1370)
کولائي الهه «برداشتي کوتاه از نظريه چرخه هاي طولاني در سياست هاي جهاني » مجله دانشکده حقوق و علوم سياسي ، شماره 41، پاييز 1377.
-لارسون ، توماس و ديوي اسکيدمور ، اقتصاد سياسي بين الملل :تلاش براي کسب قدرت و ثروت ترجمه احمد ساعي و مهدي تقوي ، تهران ، قومس ، 1376، ص88.
- هانتينگتون ، ساموئل ، تمدن ها و بازسازي نظام جهاني ، ترجمه مينو ، احمد سرتيپ تهران : کتابسرا 1380، صص4-3.
- والتنز ، کنت «رمز و راز سياست بين الملل »و گفتگو ترجمه امير حسين تيموري ، ماهنامه آفتاب ، شماره 31، آذر 1382، صص20-119.
پايگاه نور ش 30



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.