مقدمه
امام محمد باقر علیه السلام، پنجمین امام شیعیان، در یکی از حساسترین ادوار تاریخ اسلام میزیست. دوران امامت ایشان مصادف با حکومت خلفای اموی بود که با ظلم، استبداد و انحراف از ارزشهای اسلامی همراه بود.امام باقر علیه السلام در چنین شرایطی، با بهرهگیری از روشهای هوشمندانه فرهنگی، علمی و سیاسی، به تبیین مبانی حکومت اسلامی پرداخت و در عین پرهیز از درگیری نظامی مستقیم، به مبارزه با فساد و ستمگری حاکمان زمانه پرداخت.
این مقاله با بررسی بینش سیاسی امام باقر علیه السلام، شیوههای مبارزاتی ایشان، نقش رهبری در جامعه اسلامی و تعامل با حکومتهای جائر، به تحلیل استراتژیهای ایشان در حفظ اسلام ناب و تربیت شاگردان برجسته میپردازد. همچنین، تأثیر اندیشههای سیاسی امام باقر علیه السلام در تقویت جریان شیعه و آمادهسازی زمینه برای قیامهای بعدی علیه بنیامیه بررسی میشود.
بینش سیاسی
بینش سیاسی امامان، از قرآن و سیاست الهی سرچشمه میگیرد. چه در زمینه لزوم حاکمیت ایمان و توحید، عدل و انصاف، روح اخوت و برادری، قوانین و احکام الهی، و چه در زمینه حفظ عزت و کیان جامعه اسلامی، گسترش ارزشها و بینش توحیدی، جلوگیری از سلطه بیگانگان و اجانب بر مقدرات امت اسلامی و موضعگیری علیه حاکمان ستمگر و... . از این روست که امام باقر علیه السلام میفرماید:کسی که به سوی حاکمی ستمگر رود تا او را به پارسایی فرمان دهد و از سرانجام شومش بهراساند، پاداشش همسنگ پاداش تمامی جن و انس است و کردارش برابر با تمامی کردار نیک آنان.
اصلاح جامعه و روشهای گوناگون آن
مبارزه با کجرویها و زدودن تباهیهای اجتماعی و ستمگری حاکمان، همیشه در گرو حرکتهای قهرآمیز و خونین نیست؛ بلکه نخست باید با مدارا، اهداف، خواستهها و ارزشهای الهی را باز شناسانید و بستر تحول فکری و فرهنگی را پدید آورد و آنگاه اگر این شیوه، راه به جایی نبرد، به حرکتهای قهرآمیز روی آورد.هر چند، حرکت فرهنگی و ایجاد تحول فکری، بر درپیشگرفتن روشهای قهرآمیز مقدم است، نباید همواره در مقام موعظه باقی ماند و دل به امر و نهی زبانی خوش کرد؛ بلکه پند و اندرز تا هنگامی ارجمند است که منشأ تأثیر و تحول و مایه اصلاح باشد.
آنگاه که رهنمودها، پندها و هشدارهای زبانی در تباهکاران و ستمگران کارساز نیفتد، باید شیوه را تغییر داد و از روشهای قهرآمیز بهره جست. امام باقر علیه السلام در این باره میفرماید:
«در برابر تباهکاری و ستم تباهکاران و ستمگران، با قلب و زبان به کارزار برخیزند و بر پیشانی ستمکاران بکوبند و در راه خدا، از نکوهش نکوهشگران نهراسید!
اگر موعظه سود بخشد و آنان به سوی حق بازگشتند، دست از ایشان بردارید.
همانا اهرم قدرت را باید برای کسانی به کار برد که به مردم ستم میورزند و در زمین ـ بیدلیل ـ سرکشی میکنند.
آنان سزاوار کیفر دردناکند. در برابر چنین کسانی باید با جان خویش به جهاد برخیزند؛ همچنانکه باید در دل بر آنان خشم گیرید و... به جهاد با متجاوزان ادامه دهید، تا به فرمان خدا گردن نهند و دست از ستم و تجاوز بردارند.
توجیه هدف با وسیله
روادانستن کاربرد روشهای قهرآمیز برای مبارزه با ستم، به معنای روابودن کاربرد هر وسیلهای برای نیل به هدف نیست؛ بلکه امام باقر علیه السلام در کنار پیشنهاد جهاد و حرکتهای قهرآمیز برای نبرد با ستمگران و فاسدان، به این نکته تصریح کرده است که باید در این راستا، هم هدف را متعالی و الهی قرار داد، و هم از وسیله و روش عادلانه استفاده کرد. به تعبیر دیگر، در بینش سیاسی امام محمد باقر علیه السلام هدف، وسیله را توجیه نمیکند. آن حضرت میفرماید:«علیه ظالمان و مفسدان، با دل و جان بستیزید، ولی با این وسیله، درصدد سلطهجویی بر دیگران، یا دستیابی به مال و مکنت نباشید و برای رسیدن به پیروزی، روشهای ظالمانه را به کار نگیرید.»
ویژگیهای رهبر در جامعه آرمانی
ویژگیهای بایسته رهبر در جامعه آرمانی، از دیرباز برای اندیشمندان سیاسی و فیلسوفان بزرگی چون افلاطون توجهبرانگیز بوده است.امام باقر علیه السلام نیز در اندیشههای سیاسی خویش، نظریه خود را درباره رهبر شایسته بیان کرده است تا از این گذر، هم پیروانش را با ملاکهای راستین آن آشنا سازد و هم بهگونهای غیرمستقیم، فرمانروایان و والیانی را که از این ملاکها بیبهره بودهاند، هدف انتقاد خویش قرار دهد:
«بیگمان، کسی شایسته پیشوایی مردمان نیست، مگر این که سه ویژگی در او گرد آید: خدا ترس باشد، چنانکه از فروافتادن در ورطه نافرمانی خدا در امان ماند؛ دیگر آنکه بردبار باشد و خشم خویش را فرو خورد؛ و سوم آنکه بر زیر دستانش چون پدر مهربان باشد و به نیکی با آنان رفتار کند.»
نقش رهبر شایسته در اصلاح دین و دنیا
موضوع رهبری امام عادل، پس از توحید و نبوت، از مهمترین موضوعهای مورد بحث در آیین اسلام است. از متون روایی شیعه درباره امامت و رهبری دینی و اجتماعی برمیآید که اصل رهبری و ولایت، از آن رو بسیار مهم شمرده شده است که بدون رهبری شایستگان، صلاح و اصلاح فرد و جامعه فراهم نمیآید و جامعهای که زمام امورش در دست نابخردان و ستمگران و ناشایستگان باشد، هرگونه تلاش برای اصلاحش بیثمر است.امام محمد باقر علیه السلام درباره نیاز مردم به رهبری شایسته میفرماید:
«مردم از آن رو به پیامبر صلّی الله علیه و آله و امام نیازمندند که صلاح جهان، وامدار وجود آنان است؛ زیرا خداوند به وسیله پیامبر صلّی الله علیه و آله و امام است که عذاب را از زمینیان برمیدارد. از این روست که از میان تکالیف اسلامی، بر هیچ یک به اندازه، ولایت دعوت و تأکید نشده است.»
ولایت و حفظ ارکان دین
رهبری رهبران الهی، تضمینکننده اقامه نماز و پرداخت زکات و برگزاری بایسته حج و روزه است. اگر ولایت و حکومت و رهبری امت در دست نادانان و رهبران غیر الهی باشد، دیگر اصول نیز یکی پس از دیگری به کنار نهاده میشوند؛ چنانکه مسلمانان در تاریخ گذشته خود به دلیل همین نابهنجاری، همواره از حقیقت اسلام دورتر شدهاند. در حدیث آمده است:امام محمد باقر علیه السلام فرمود: «اسلام بر پنج پایه استوار است، نماز و زکات و حج و روزه و ولایت.»
زراره پرسید: «از این پنج اصل، کدامیک برتر است؟»
امام علیه السلام فرمود: «ولایت برتر است؛ زیرا که ولایت، کلید نماز و زکات و حج و روزه است و صاحب ولایت (امام) کسی است که مردم را به سوی این اصول چهارگانه راه مینماید.»
مهمترین عامل سعادت جامعه
از نظرگاه امام محمد باقر علیه السلام، صلاح و عزت و سلامت دین و مؤمنان به این است که حاکم جامعه اسلامی و امانتدار بیتالمال و منابع اقتصادی مسلمانان، مؤمن و خداترس باشد و اموال عمومی به کسی سپرده شود که حقوق را ارج نهد و اموال را در مصارف بایسته مصرف کند، و تباهی دین و اهل دیانت از آن جا پدید میآید که اختیار مردم و منابع مالی و اقتصادی جامعه در اختیار کسانی قرار گیرد که به عدل و حق رفتار نکند و آن را در آنچه باید، به کار نگیرد.از این رو، امام باقر علیه السلام در بیان تأثیر حکومتها و حاکمیتها در سعادت و شقاوت ملتها میفرماید:
«خداوند فرموده است: هر ملتی که در قلمرو اسلام، به ولایت پیشوای ستمگر، گردن نهند، بیشک کیفر خواهد شد هر چند مردم، نیک و پرهیزگار باشند و هر ملتی که به ولایت امام عادل تن دردهد، بیگمان در عفو و رحمت الهی درمیآید، هر چند گناهانی از مردم سر زند.»
حج بیامام
فضل بن یسار، از نزدیکترین یاران رازدار امام باقر علیه السلام، در مراسم حج با آن حضرت همراه بود. او نقل میکند: امام علیه السلام، به حاجیان، که در پیرامون کعبه میگشتند، نگریست و فرمود:«در جاهلیت نیز بدینگونه میگردیدند! فرمان آن است که به سوی ما بازآیند و پیوستگی و دوستی خود با ما را بازگویند و یاری خویش را بر ما عرضه کنند.»
خلفای معاصر با امام باقر علیه السلام
با توجه به این که امام محمد باقر علیه السلام هنگام قیام عاشورا در کربلا بوده و سه یا چهار سال سن داشته است، میتوان گفت که خلفای معاصر آن حضرت تا پیش از امامت عبارت بودهاند از: معاویه بن ابیسفیان، یزید بن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حکم بن ابیالعاص، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک.ولید بن عبدالملک بن مروان نخستین خلیفه معاصر دوران امامت باقرالعلوم علیه السلام است که پس از وی به ترتیب، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک به حکومت رسیدند.

شیوه سیاسی امام باقر علیه السلام
اوضاع سیاسی روزگار امام محمد باقر علیه السلام بهگونهای بود که آن حضرت، ستیز مسلحانه با غاصبان خلافت را به صلاح نمیدید؛ زیرا بیم آن میرفت که همان سوسوی نور دیانت میان مردم نیز از میان برود و شیعیان و دلسپردگان به خاندان عصمت در خطر بیفتند و هستی خویش را از دست بدهند. کوششهای آن حضرت بیشتر بر فعالیتهای علمی و دینی و فرهنگی معطوف بود. با این همه، آن امام همام علیه السلام از فعالیتهای سیاسی نیز دور نبود و از دریچه بیتفاوتی به اوضاع سیاسی سرزمین اسلامی نمینگریست؛ بلکه از گذر تقیه و پنهانکاری، ذهن مردمان ـ بهویژه شیعیان خاص ـ را با ویژگیهای حکومت راستین الهی آشنا میساخت و از ستمگریها و تباهیهای حکومت وقت، پرده برمیداشت.
برخورد با طاغوتیان
فرمانداری دیگر به مدینه آمده بود و مردم برای تبریک و خوشآمدگویی به سوی خانهاش رفتند. محمد بن مسلم میگوید:در کنار در خانه امام باقر علیه السلام در مدینه بودیم. چون آن حضرت حرکت گروههای مردم را به سوی خانه فرماندار جدید دید، از حاضران پرسید: «در مدینه چه حادثهای رخ داده است؟!» گفتند «فرماندار جدید آمده و مردم برای عرض تبریک به دیدارش میروند.»
امام فرمود: «گاه انسان به سوی خانهای میرود تا چیزی را تبریک گوید، غافل از آنکه در آن خانه، دری است از درهای دوزخ».
روشنگری امام باقر علیه السلام در ستیز با ستم
امام باقر علیه السلام در هر فرصت مناسبی، با نشاندادن گوشهای از واقعیت تلخ و سخت زندگی مسلمانان و تشریح فشار و اختناق حکومتیان بر خود و یارانش، احساسات و عواطف مردم را برمیانگیخت و خون مرده آنان را به جوش درمیآورد و دلهای سردشان را گرم میبخشید و آنان را آماده گرایشهای انقلابی میساخت. به مردمی که از آن حضرت میپرسیدند: «حال شما چگونه است، ای فرزند پیامبر؟» چنین خطاب میکرد:آیا وقت آن نرسیده است که دریابید حال ما چگونه است و چگونه شب را به صبح میآوریم؟! داستان ما در این روزگار، داستان بنیاسرائیل است میان فرعون، که پسرانشان را میکشتند و زنانشان را زنده مینهادند! بدانید که اینان (بنیامیه) پسران ما را میکشند و زنانمان را زنده میگذارند... .
ولید بن عبدالملک و فرمانده خونخوارش
پس از مرگ عبدالملک بن مروان در سال ۸۶ ق، فرزندش ولید به خلافت چنگ زد. او مردی ستمگر و خودکامه بود. جنایتکارانی خونخوار چون حجاج در حکومت او صاحب قدرت بودند. گفتهاند در فاصله بیست سالی که حجاج قدرت را در دست داشت، بیش از صد و بیست هزار نفر، ـ جز آنکه در میدان جنگ به دست لشکریانش کشته شدند ـ در زیر شکنجه جان باختند.سختترین دوران امامت امام باقر علیه السلام
بررسی زندگی امام باقر علیه السلام نشان میدهد که روزگار خلافت هشام بن عبدالملک از نظر سیاسی سختترین دوره امامت آن حضرت بوده است؛ زیرا در دوره خلفای پیشین، آن امام از مدینه به دیگر شهرها تبعید و احضار نمیشد. هشام، مردی خشن، درشتخو و مالاندوز بود. بخل، ستمگری، سختدلی و بیعاطفگی او بیش از دیگر ویژگیهایش رخ مینمود.دوره خلافت هشام در میان دیگر خلفای بنیامیه از نظر طول مدت نیز کمسابقه است؛ زیرا بیشتر آنان، حکومتهایی دو یا سه ساله داشتند. طولانیبودن مدت حکومت او، خود عاملی دیگر بر افزایش ستمگریها و تباهیها بود؛ زیرا حکومتهای غیرالهی، هر چه بیشتر دوام یابند، سلطه و ستمگریهایشان دامنهای گستردهتر مییابد.
تبعید امام باقر علیه السلام به شام
هشام بن عبدالملک از امام باقر علیه السلام و فرزند عزیزش، حضرت صادق علیه السلام سخت بیمناک بود. از این رو، به حاکم مدینه دستور داد که هر دو را روانه شام سازد.هر چند سفر آنان به شام اجباری بود و هشام بسیار میکوشید که پدر و پسر را در انظار مردم شام کوچک سازد، مناظره امام باقر علیه السلام با اسقف مسیحیان چنان والامرتبگی امام باقر علیه السلام را آشکار ساخت که همه مردم شام به شگفت درآمدند. از این رو، هشام مجبور شد هر دو نفر ایشان را به مدینه بازگرداند.
جمعبندی و نتیجهگیری
۱. بینش سیاسی امام باقر علیه السلام: تلفیق قرآن و سیاست
امام باقر علیه السلام با استناد به قرآن، سیاست را نه به معنای قدرتطلبی، بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق عدالت، توحید و اقامه احکام الهی تعریف میکرد. ایشان در گفتار و رفتار خود نشان داد که حکومت باید در دست افراد عادل، عالم و باتقوا باشد و هرگونه حاکمیت ستمگران، موجب فساد در جامعه میشود.۲. روشهای مبارزاتی امام باقر علیه السلام: تقیه، روشنگری و تربیت نیرو
در شرایط خفقان اموی، امام باقر علیه السلام از مبارزه مسلحانه پرهیز کرد و به جای آن، از روشهای زیر استفاده نمود:- تربیت شاگردان (مانند زراره و محمد بن مسلم) برای ترویج معارف اسلامی.
- مناظرات علمی با عالمان درباری برای اثبات حقانیت اهل بیت.
- تقیه به منظور حفظ جان شیعیان و ادامه فعالیتهای فرهنگی.
- روشنگری درباره فساد حکومت اموی و تبلیغ ارزشهای اسلامی.
۳. نقش رهبری در جامعه از نگاه امام باقر علیه السلام
امام باقر علیه السلام ولایت و رهبری امام معصوم را محور سعادت جامعه میدانست و تأکید میکرد که بدون وجود امام عادل، حتی نماز و زکات نیز به درستی اقامه نمیشود. ایشان در حدیث معروفی فرمود:"اسلام بر پنج پایه است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت؛ و ولایت از همه مهمتر است."
۴. تعامل امام باقر علیه السلام با حکومت جائر: نقد غیرمستقیم و افشاگری
امام باقر علیه السلام هرگز با خلفای اموی بیعت نکرد، اما برای جلوگیری از خونریزی، از مبارزه علنی پرهیز میکرد. با این حال، در مواقع لازم، ستمکاریهای آنان را افشا مینمود. مثلاً در دیدار با هشام بن عبدالملک، با مناظره علمی، ضعف فکری حکومت را آشکار کرد.۵. امام باقر علیه السلام و پایهگذاری نهضت فکری شیعه
امام باقر علیه السلام با وجود محدودیتهای شدید سیاسی، بنیانهای فکری شیعه را استوار کرد و با تربیت شاگردان برجسته، زمینه را برای گسترش مکتب تشیع توسط قیام امام صادق علیه السلام فراهم نمود. سیره ایشان نشان میدهد که مبارزه، تنها نظامی نیست، بلکه فرهنگی، علمی و اجتماعی نیز میتواند تأثیرگذارتر باشد.۶. درسهایی از سیره امام باقر علیه السلام
- لزوم رهبری دلسوز و عادل در جامعه.- اهمیت مبارزه فرهنگی در کنار فعالیتهای سیاسی.
- پرهیز از خشونت بیهدف و استفاده از روشهای خردمندانه.
- تربیت نیروهای متعهد برای حفظ اسلام ناب.
درنتیجه باید گفت، سیره سیاسی امام باقر علیه السلام الگویی کامل برای مسلمانان است که چگونه در شرایط سخت، با حفظ اصول، به مبارزه با ظلم پرداخت و جامعه را به سوی تعالی هدایت کرد.
منبع: چشمه علوم (رهیافتی بر شخصیتشناسی، سیرهشناسی و اندیشهشناسی امام محمد باقر علیه السلام)، تهیهکننده و ناشر: ادارهکل پژوهشهای اسلامی رسانه، قم، اسفند 1393ش.
تهیه و تنظیم: تحریریه راسخون