مقدمه:
رویداد «سدّ الأبواب» یکی از رویدادهای مهم و پرمعنا در تاریخ اسلام است که نه تنها دارای زمینههای اجتماعی و معنوی، بلکه حاوی پیامهای عمیق ولایی نیز میباشد.این رویداد که در آن تمام درهای منازل مسلمانان به سمت مسجد نبوی بسته شدند و تنها در خانه حضرت علی (ع) باز ماند، نه تنها یک تصمیم عمرانی بود، بلکه دستوری الهی بود که منزلت والای امام علی (ع) و نقش ایشان در نظام الهی را برجسته کرد.
این مسئله، نه تنها در دوران پیامبر اسلام (ص)، بلکه در طول تاریخ اسلام مورد توجه علمای شیعه و سنی قرار گرفته و به عنوان یکی از گواههای محکم بر ولایت و فضلیت امیرالمؤمنین (ع) مطرح شده است.
در این مقاله، با بررسی دقیق منابع تاریخی و حدیثی، نقش «سد الابواب» در برجسته کردن شخصیت علی (ع) و ارتباط آن با غدیر خم و دیگر مظاهر ولایت الهی مورد تحلیل قرار میگیرد.
روایت اول:
سد الابواب»؛ دلیلی قطعی بر ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع(
قد تداخلت الروایات بعضها فی بعض، أنّه لمّا قدم المهاجرون إلی المدینة بنوا حوالی مسجده بیوتاً فیها أبواب شارعة فی المسجد، ونام بعضهم فی المسجددر میان روایات حدیثی تداخل وجود دارد؛ زیرا هنگامی که مهاجران به مدینه آمدند، خانههایی در اطراف مسجد خود ساختند که درهایی مستقیماً به مسجد باز میشد. و برخی از آنان در مسجد سکونت میداشتند . (1)
١. زمینه تاریخی و اجتماعی
هنگامی که مسلمانان مهاجر از مکه به مدینه هجرت کردند، با لزوم ساخت یک مرکز معنوی و اجتماعی برای جامعه اسلامی مواجه شدند. پس از ساخت مسجد النبی، صحابه و مهاجران برای تسهیل دسترسی به مسجد، خانههای خود را در اطراف آن ساختند. بسیاری از آنان دروازههایی مستقیم از خانههایشان به داخل مسجد قرار دادند تا بتوانند بدون طی مسافت زیاد، وارد مسجد شوند.
این موضوع در ابتدا جنبه عملی و منطقی داشت، اما با گذشت زمان مشکلاتی را به وجود آورد:
1. ورود بدون وضو
برخی از صحابه به دلیل دسترسی مستقیم از خانه به مسجد، بدون رعایت وضو وارد مسجد میشدند . این امر، حرمت مسجد را زیر سؤال میبرد و با احکام اسلامی که ورود به مسجد را مشروط به وضو میکند، در تناقض بود.
در قرآن آمده است: «لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى حتى تعلموا ما تقولون ولا جنباً إلا عابری سبیل حتى تغتسلوا»«به نماز نزدیک نشوید حالیکه مست هستید تا بدانید چه میگویید و نه جنب باشید مگر گذرگاهی را طی کنید تا غُسل کنید.»(2)
این دسترسی مستقیم، احتمال ورود غیرمستحقان به مسجد را افزایش میداد ، چه افراد در حالت جنابت، چه در حالتی که وضو نداشتند.
2. اختلال در نماز و عبادت
ورود و خروج مکرر افراد از خانهها به مسجد از طریق درهای مستقیم، سبب اختلال در فضای معنوی و عبادی مسجد میشد . این امر به ویژه در زمان نمازهای جماعت، باعث پراکندگی و کاهش تمرکز میشد .
مسجد، مکانی مخصوص برای عبادت، ذکر و تلاوت قرآن است. دخول و خروج مکرر افراد، آرامش لازم برای عبادت عمومی را از بین میبرد .
همچنین برخی از افراد در حالی که دیگران در حال نماز بودند، وارد یا خارج میشدند و حتی در مسجد مینشستند و صحبت میکردند .
3. عدم رعایت حرمت مسجد
مسجد، یکی از مقدسترین مکانهای اسلامی است و خداوند در قرآن میفرماید: «إنّما یعمر مساجد الله من آمن بالله والیوم الآخر وأقام الصلاة وآتى الزکاة ولم یخشَ إلا الله»
«مسجدها را تنها کسانی که به خدا و روز آخر ایمان دارند، نماز را قائم میکنند، زکات میدهند و از خدا میترسند، عمران میکنند.» (3)
اما دسترسی آزاد از خانهها به مسجد، بهتدریج روحیه احترام و تکریم نسبت به مسجد را کمرنگ کرد . برخی افراد به عنوان یک عادت، بدون قصد عبادت وارد مسجد میشدند، و این موضوع باعث تضعیف احساس حرمت مسجد در جامعه میشد.
بنابراین، دستور الهی مبنی بر «سد الابواب»، یک اصلاح معنوی و اجتماعی بود.
روایت دوم:
«سد الابواب»؛ دستور الهی برای برجسته کردن منزلت امیرالمؤمنین(ع)
حضرت علی(ع) و واکنش صحابه«عن أمیر المؤمنین علیّه السلام قال: إنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله لمّا بنی مسجده بالمدینة وأشرع بابه وأشرع المهاجرون الأنصار أبوابهم، أراد اللّه عزّ وجلّ إبانة محمّد وآله الأفضلین بالفضیلة، فنزل جبرئیل علیه السلام عن اللّه بأن سدّوا الأبواب عن مسجد رسول اللّه صلی الله علیه و آله قبل أن ینزل بکم العذاب، فأوّل من بعث إلیه رسول اللّه یأمره بسدّ الأبواب...» (4)
از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که فرمود: وقتی پیامبر(ص) مسجد مدینه را ساخت و درب مسجد را باز کرد، و مهاجران و انصار نیز درهایی از خانههایشان به مسجد باز کردند، خداوند بخاطر بروز دادن فضیلت محمد(ص) و آلش ، دستور داد تا تمام درها به مسجد بسته شود، به جز در خانه پیامبر(ص) . پس جبرئیل نازل شد و امر کرد که درهای مسجد را ببندید، قبل از اینکه عذابی بر شما نازل شود. اولین کسی که پیامبر(ص) او را فرستاد تا دستور بستن درها را اجرا کند...
واکنش عباس(رضیاللهتعالیعنه) و پاسخ پیامبر(ص)
در ادامه این روایت آمده است: «تکلّم الناس فی ذلک، وتکلّم العبّاس فقال: یا رسول اللّه، ترکت علیّاً وأخرجتنا! فقال رسول اللّه(ص): ما أنا ترکتهُ وأخرجتُکم، ولکنّ اللّه ترکهُ وأخرجکم » این واکنش، روایتی عمیق و زیبا درباره ولایت است.
تحلیل واکنش عباس(رضیاللهتعالیعنه):
عباس(رضیاللهتعالیعنه)، یکی از صحابه برجسته و عموم پیامبر(ص) است. در اینجا، پس از دستور سد الابواب، احساس ناراحتی میکند و میگوید:
«یا رسول اللّه، ترکت علیّاً وأخرجتنا! » اما پیامبر(ص) پاسخی الهی میدهند: «ما أنا ترکتهُ وأخرجتُکم، ولکنّ اللّه ترکهُ وأخرجکم »
این پاسخ، نشاندهنده چند نکته کلیدی است:
١. تشخیص وجود استثناء
عباس(رضیاللهتعالیعنه) متوجه شده که علی(ع) در موقعیتی متفاوت و ویژه قرار دارد . این اظهار ناراحتی، نشاندهنده تشخیصِ وجود یک استثناء الهی است.
٢. پاسخ پیامبر(ص): تصمیم خداوند
پیامبر(ص) این موضوع را ناشی از دستور خداوند میداند و میفرماید: «نه من این کار را کردم، بلکه خداوند است که در خانه علی(ع) را باز گذاشت و شما را بست.»
این پاسخ، نقش خداوند در تعیین جایگاه امیرالمؤمنین(ع) را برجسته میکند و واکنشی الهی و نه انسانی است.
٣. تأکید بر انتخاب الهی و ولایت امیرالمؤمنین(ع)
این روایت، حدیث "انت منی بمنزلة هارون من موسى" را یادآوری میکند و نشان میدهد که جایگاه علی(ع) در نظام الهی مخصوص است .
بنابراین، استثناء خانه علی(ع) از دستور سد الابواب، یکی از نشانههای واضح ولایت و جانشینی ایشان است .
٤. تشخیص فضیلت اهل بیت(ع) از سوی صحابه
این واکنش عباس(رضیاللهتعالیعنه)، یکی از نمونههای قدیمی از تشخیص فضیلت اهل بیت(ع) از سوی صحابه است — حتی اگر بعضی از آنان این فضیلت را در ابتدا نفهمیده یا ناراحت شوند . این مسئله، نقطهای بسیار مهم در تبیین فضیلت امیرالمؤمنین(ع) است.
روایت سوم:
«سد الابواب»؛ دستور الهی در حفظ حرمت امیرالمؤمنین(ع)
تأکید بر درخواستهای عمر و ابوبکر و پاسخ قاطع پیامبر(ص)«ثمّ إنّ عمر بن الخطّاب جاء فقال: إنّی أُحبّ النظر إلیک یا رسول اللّه إذا مررت إلی مصلاّک، فأذنْ لی فی خوخة أنظر إلیک منها! فقال: قد أبی اللّه ذلک، فقال: فمقدار ما أضع علیه وجهی، قال: قد أبی اللّه ذلک، قال فمقدار ما أضع علیه عینی، فقال: قد أبی اللّه ذلک، ولو قلتَ: قدر طرف إبرة لم آذن لک، والذی نفسی بیده ما أنا أخرجتکم ولا أدخلتهم»
«بعد از آن، عمر بن خطاب آمد و گفت: من دوست دارم که به تو (پیامبر(ص)) نگاه کنم وقتی به محل نمازت میآیی، پس اجازه بده تا یک روزنه در خانهام باشد که از آن به تو نگاه کنم! پیامبر(ص) فرمودند: خداوند آن را نپذیرفت.
گفت: پس حداقل به اندازهای که صورتم را بگذارم؟ فرمودند: خداوند آن را نپذیرفت.
گفت: پس به اندازهای که چشمم را بگذارم؟ فرمودند: خداوند آن را نپذیرفت.
گفت: پس به اندازه سر سوزن؟
فرمودند: حتی به اندازه سر سوزن هم نخیرم، و سوگند به کسی که جان من در دستانش است، من شما را بیرون نکردم و او را نیاوردم، بلکه خداوند شما را بیرون کرد و او را آورد.» (5)
١. عدم اجازه دادن حتی یک روزنه به صحابه
در این روایت، عمر بن خطاب ابتدا از پیامبر(ص) میخواهد: «اجازه بده تا یک روزنه داشته باشم که از آن به تو نگاه کنم »
یامبر(ص) پاسخ میدهند: «خداوند آن را نپذیرفت. » سپس عمر، درخواست خود را کوچکتر میکند : «حداقل به اندازهای که صورتم را بگذارم؟» «به اندازهای که چشمم را بگذارم؟» «چه بسا به اندازه سر سوزن؟»
اما پیامبر(ص) هر بار میفرماید: «قد أبی اللّه ذلک » «خداوند آن را نپذیرفت.» و در نهایت میفرماید: «لو قلتَ: قدر طرف إبرة لم آذن لک » «اگر میگفتی: به اندازه سر سوزن، باز هم به تو اجازه نمیدادم.»
این واکنش قاطع پیامبر(ص)، نشان از احترام ویژه به دستور الهی و اهمیت فضیلت و منزلت امیرالمؤمنین(ع) دارد.
٢. تأکید پیامبر(ص): "ما أنا أخرجتکم ولا أدخلتهم"
عبارت کلیدی این روایت: «والذی نفسی بیدِه ما أنا أخرجتکم ولا أدخلتهم » «سوگند به کسی که جان من در دستانش است، من شما را بیرون نکردم و او را نیاوردم، بلکه خداوند شما را بیرون کرد و او را آورد.»
این جمله، نقطه محوری این روایت است و چند نکته بسیار مهم را برجسته میکند:
نکات مهم این قسمت:
١. تصمیم الهی در تعیین جایگاه امیرالمؤمنین(ع)
پیامبر(ص) واضح و قطعی میفرماید که: «من این کار را نکردم، بلکه خداوند این کار را کرد.»
این جمله، نقش خداوند در تعیین موقعیت خاص علی(ع) را برجسته میکند و نشان میدهد که استثناء در خانه علی(ع) تنها یک تصمیم شهرسازی نیست، بلکه دستوری الهی است.
٢. عدم اجازه حتی به شخصیتهای برجسته مانند عمر و ابوبکر
در ادامه، ابوبکر نیز درخواست مشابهی میکند ، اما پیامبر(ص) به او هم میفرماید: «ولا رأس إبرة » «حتی به اندازه سر سوزن هم نخیرم.»
این موضوع، تفاوتی کامل بین موقعیت امیرالمؤمنین(ع) و دیگران نشان میدهد. در حالی که عمر و ابوبکر از شخصیتهای برجسته اسلام هستند ، پیامبر(ص) اجازه حتی یک روزنه به مسجد را به آنها نمیدهد، در حالی که در خانه علی(ع) باز است.
این مسئله، نقطهای برجسته در بحث ولایت و فضیلت است.
٣. تشخیص وجود یک استثناء ویژه
همانطور که در روایت قبلی نیز دیدیم، صحابة تشخیص میدهند که علی(ع) در موقعیتی متفاوت قرار دارد .در اینجا نیز، عمر و ابوبکر بدون اینکه از علی(ع) نام ببرند، متوجه میشوند که کسی دیگر در مسجد استثناء دارد ، و درخواستهایشان برای حتی یک چشمهدار کوچک رد میشود.
این نشان میدهد که این استثناء چنان برجسته بوده که حتی صحابه آن را تشخیص دادهاند .
٤. حرمت ویژه خانه امیرالمؤمنین(ع)
این روایت، درجه حرمت خانه امیرالمؤمنین(ع) را برجسته میکند.اگر این استثناء فقط یک امتیاز شخصی یا اجتماعی بود، پیامبر(ص) اجازه یک چشمهدار کوچک را به دیگران نیز میداد .
اما پیامبر(ص) با قاطعیت میفرماید: «حتی به اندازه سر سوزن هم نخیرم »
این مطلب، مقام والای امیرالمؤمنین(ع) را در نظام الهی و اسلامی نشان میدهد.
٥. ارتباط مستقیم با حدیث "انت منی بمنزلة هارون من موسى"
این روایت، حدیث «انت منی بمنزلة هارون من موسى» را تقویت میکند.اگر علی(ع) فقط یک صحابه بود، چرا خداوند اجازه حتی یک چشمهدار به دیگران را نمیدهد ؟این مسئله، ناظر بودن این قضیه به ولایت و منزلت اسلامی امیرالمؤمنین(ع) است.
٦. واکنش قاطع پیامبر(ص) به درخواستهای غیرمجاز
پیامبر(ص) نه تنها به عمر و ابوبکر اجازه نمیدهد، بلکه با قاطعیت میفرماید: «ما أنا أخرجتکم ولا أدخلتهم، بلکه اللّه... »
این واکنش، خط قرمز ولایت و جایگاه امیرالمؤمنین(ع) را مشخص میکند.این مطلب، نقطهای بسیار زیبا و مهم در تبیین ولایت اسلامی است.
روایت چهارم:
سد الأبواب؛ نخستین گواه عملی بر ولایت علی (ع)، قبل از غدیر
«مرّ بهم رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله، فقال لها: ما بالِکِ قاعدة؟ فقالت: أنتظر أمر رسول اللّه بِسَدِّ الأبواب، فقال صلیاللهعلیهوآله: إنّ اللّه تعالی أمرهم بسدّ الأبواب واستثنی منهم رسوله، وأنتم نفس رسول اللّه... »(پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از کنار آنان گذشت و فرمود: چرا نشستهای؟ عرض کرد: منتظر دستور پیامبر خدا دربارهی سدّ درها هستم. فرمود: خداوند به آنان دستور داده است که درها را ببندند، اما از میان آنان رسول خدا را مستثنی کرده است، و شما (فاطمه)، جان خود رسول هستید.) (6)
١. استثناء رسول خدا (ص) از دستور الهی
در این حدیث، پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «إنّ اللّه تعالی أمرهم بسدّ الأبواب واستثنی منهم رسوله»
این استثناء نشان میدهد که رسول خدا (ص) در موقعیتی منحصر به فرد قرار دارد ؛ به طوری که حتی در دستورات الهی، از دیگران جدا شناخته میشود.
این استثناء نه تنها شامل شخص پیامبر (ص) است، بلکه در ادامه حدیث، این استثناء به اهل بیت (ع) نیز گسترش داده میشود.
٢. قول پیامبر (ص): "وأنتم نفس رسول اللّه"
این جمله اشاره دارد به روابط وجودی و معنوی عمیق میان پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) ، به ویژه حضرت فاطمه (س). این عبارت به معنای وحدت روحی، اهداف و مقام معنوی میان پیامبر و اهل بیت است.
این جمله: مقام والای اهل بیت (ع) را نشان میدهد،ارتباط نزدیک میان پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را برجسته میکند، و نقش بنیادین آنها در دین اسلام را تأکید میکند.
٣. ارتباط این حدیث با فضائل امیرالمؤمنین (ع)
اگرچه در این حدیث بهطور مستقیم اسم امیرالمؤمنین (ع) ذکر نشده، اما:
خانهیی که در واقعه «سد الأبواب» استثناء شد، خانهی حضرت علی (ع) و فاطمه (س) بود.
بنابراین، این حدیث به طور غیرمستقیم ولایت و فضیلت امیرالمؤمنین (ع) را تأیید میکند .
زیرا خانهای که خداوند آن را مستثنی کرده است، خانهای است که انسانی فاضل و معصوم در آن زندگی میکند — و آن انسان، حضرت علی (ع) است.
٤. این حدیث نشان دهندهی منزلت اهل بیت (ع) است
از دیدگاه این حدیث:
خداوند اهل بیت (ع) را از دیگر مسلمانان جدا میشناسد ،
آنها در معرض توجه ویژهی الهی قرار دارند ،
و مقامشان در دین اسلام، فراتر از دیگران است .
این موضوع، یکی از دلایل قاطع بر فضیلت امیرالمؤمنین (ع) است، چرا که خانهی او، جایگاهی مقدس و مورد توجه خداوند بوده است.
خلاصه فضائل امیرالمؤمنین (ع) در این حدیث:
- استثناء خانهی ایشان از دستور سدّ درها ، نشان از طهارت و تقوا دارد.
- این استثناء از جانب خداوند است، که نشان میدهد این خانه و این افراد در معرض توجه ویژهی الهی قرار دارند.
- قول پیامبر (ص): "وأنتم نفس رسول اللّه" ، نشاندهندهی ارتباط وجودی و معنوی عمیق میان پیامبر و اهل بیت (ع) است.
- این حدیث یک تأییدیهی عملی از ولایت امیرالمؤمنین (ع) است، زیرا خانهی او به عنوان مرکز ولایت و تقوا ، از دیگر خانهها جدا شناخته شد
روایت پنجم:
«امر سد الأبواب؛ علی (ع) مستثنی از دستور الهی، تأییدی از جانب جبرئیل»
«لمّا أمر العباس بسدّ الأبواب وأذن لعلی علیه السلام بترک بابه، جاء العباس وغیره من آل محمّد صلیاللهعلیهوآله، فقالوا: یا رسول اللّه، ما بال علیّ یدخل ویخرج؟فقال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله: ذلک إلی اللّه، فسلّموا له حکمه، هذا جبرئیل جاءنی عن اللّه عزّ وجلّ بذلک...»«فرسید العباس یبکی وقال: یا رسول اللّه، أخرجت عمّک وأسکنت ابن عمّک؟! فقال: ما أخرجتکَ ولا أسکنته، ولکنّ اللّه أسکنه.»
هنگامی که عباس دستور داد تا درهای خانههایی که به مسجد باز میشدند را ببندند، به علی علیهالسلام اجازه داد که در خانهاش باز بماند .
عباس و برخی دیگر از بنی هاشم به پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمدند و گفتند: «ای رسول خدا، چرا علی وارد و خارج میشود؟»
پیامبر فرمود: «این امر از جانب خداوند است، پس به حکمش اطاعت کنید. جبرئیل از سوی خداوند به من آمده و این دستور را داده است. » (7) عباس خارج شد و گریان گفت: «ای رسول خدا، آیا عمانت را بیرون کردی و پسر عمویت را جایگزین کردی؟! » (8) پیامبر فرمود: «نه من تو را بیرون کردم و نه علی را جا دادم، بلکه خداوند او را جا داد. »
١. استثناء علی (ع) از دستور سدّ الأبواب، امری الهی است
در این حدیث، پیامبر (ص) میفرماید: «ذلک إلی اللّه»
این جمله نشان میدهد که استثناء خانهی امیرالمؤمنین (ع) از دستور سدّ درها ، تصمیمی الهی بوده و از جانب خداوند متعال صادر شده است.
این موضوع، نشان از طهارت، منزلت و ولایت خاص امیرالمؤمنین (ع) دارد، زیرا خداوند شخصی را از قانون عام جدا میکند، که معنا میدهد: وجود ایشان در سطحی والا و مقدس است، و خانهی ایشان محلی پاک و مورد توجه الهی است.
٢. حضور جبرئیل از جانب خداوند، تأییدی از ولایت و فضیلت علی (ع)
پیامبر (ص) میفرماید: «هذا جبرئیل جاءنی عن اللّه عزّ وجلّ بذلک» این جمله نشان میدهد که استثناء خانهی علی (ع) تنها یک تصمیم اداری نبوده ، بلکه با وحی الهی و اعلام از جانب فرشته جبرئیل همراه بوده است.
این موضوع، فضیلت برجستهی امیرالمؤمنین (ع) را نشان میدهد، چرا که: خانهی ایشان به اندازهای مقدس است که خداوند از طریق فرشتهاش آن را مستثنی میکند . این یک تأییدیهی مضاعف از مقام امامت و ولایت ایشان است.
٣. پاسخ پیامبر (ص) به اعتراض عباس: «ما أخرجتکَ ولا أسکنته، ولکنّ اللّه أسکنه»
این پاسخ نشان میدهد که خداوند خود امیرالمؤمنین (ع) را در این منزل و موقعیت قرار داده است ، نه اینکه پیامبر (ص) یا کسی دیگر اقدامی کرده باشد.
این جمله، مقام والای امیرالمؤمنین (ع) را برجسته میکند، چرا که: خداوند او را جایی میدهد که میخواهد ، و این یعنی ایشان در معرض توجه ویژهی الهی قرار دارند.
٤. این حدیث، گواهی دیگر از ولایت و فضیلت امیرالمؤمنین (ع) است
همانطور که در غدیر خم، پیامبر (ص) ولایت امیرالمؤمنین (ع) را اعلام کرد، در این حدیث نیز خداوند ایشان را مستثنی میکند و منزلتشان را در دین برجسته میکند .
این دو روایت — حدیث "سد الأبواب" و حدیث "من کنت مولاه" در غدیر — دو وجه از یک حقیقت هستند:
علی (ع) در دین اسلام نقشی فراتر از دیگران دارد ، و خداوند این نقش را در مناسبتهای مختلف تأیید میکند .
خلاصه فضائل و ولایت امیرالمؤمنین (ع) در این حدیث:
- استثناء خانهی ایشان از دستور سدّ درها، دلیلی است بر طهارت و فضیلت ایشان.
- این استثناء از جانب خداوند و با اعلام از طریق جبرئیل بوده است.
- خداوند خود ایشان را در این منزل قرار داده است، نه پیامبر (ص).
- این حدیث گواهی دیگری بر ولایت امیرالمؤمنین (ع) است که بعداً در غدیر خم اعلام شد
روایت ششم:
«علی (ع) از من مثل هارون از موسی؛ گواهی الهی دیگر بر ولایت امیرالمؤمنین (ع)»
«وفی روایة أبی رافع أنّه صلی الله علیه وآله صعد المنبر، وقال: إنّ رجالاً یجدون فی أنفسهم أن سکن علیّ فی المسجد وخرجوا، واللّه ما فعلت إلاّ عن أمر ربّی، إنّ اللّه تعالی أوحی إلی موسی أن یسکن مسجده فلا یدخل جنب غیره وغیر أخیه هارون وذرّیته، واعلموا رحمکم اللّه أنّ علیّاً منّی بمنزلة هارون من موسی، إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی، ولو کان کان علیّاً...»در روایتی از ابیرافع آمده است که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به منبر رفت و فرمود :«بعض مردم در دل خود بدش را مییابند که علی در مسجد سکونت یافته و از آنجا خارج شدند. و سوگند به خدا، من چنین کردم، جز به امر پروردگارم.
خداوند به موسی (ع) وحی کرد که مسجدها را تنها او و برادرش هارون و ذریتش بسکنند، نه کسی دیگر .
پس بدانید — که خدا شما را رحمت کند — که علی از من در منزلهای است که هارون از موسی بود ،
اما پس از من نبیای نخواهد بود .و اگر نبیای میبایست بود، آن نبی علی (ع) بود. » (9)
١. استثناء علی (ع) در مسجد، دستوری الهی است
پیامبر (ص) میفرماید: «ما فعلت إلاّ عن أمر ربّی» این جمله نشان میدهد که اجازه به سکونت علی (ع) در مسجد ، یک تصمیم شخصی نیست، بلکه با امر الهی صورت گرفته است.
این موضوع، فضیلت معنوی و وجودی امام علی (ع) را نشان میدهد و اشاره دارد به طهارت و تقوا ایشان.
٢. مقایسه علی (ع) با هارون (ع)، یک مقایسه ولایتی است
پیامبر (ص) میفرماید: «علیّ منّی بمنزلة هارون من موسی» این مقایسه یک مقایسه ولایتی و جانشینی است، نه نبوتی، زیرا پیامبر (ص) ادامه میدهد: «إلاّ أنّه لا نبیّ بعدی»
این جمله نشان میدهد که: علی (ع) نقشی مشابه هارون (ع) در کنار موسی (ع) داشته است ، یعنی جانشین، وصی، نایب و معاون پیامبر (ص) در تمام امر دین است. این یکی از روشنترین اشارات به ولایت امیرالمؤمنین (ع) است.
٣. قول پیامبر (ص): "لو کان نبیٌّ بعدی لکان علیٌّ"
«لو کان کان علیّاً» این جمله نشان میدهد که: اگر قرار بود پس از پیامبر (ص) نبیای باشد، این نبی علی (ع) بود ، بنابراین، علی (ع) از لحاظ علم، تقوا، فهم از دین و اخلاص، بالاترین مرتبه انسانی ممکن را داشت . این جمله، فضیلت برجسته و بیهمانند امیرالمؤمنین (ع) را نشان میدهد.
٤. این حدیث، تأییدی از ولایت الهی امیرالمؤمنین (ع) است
این حدیث، همانند دیگر احادیث قبلی، ولایت امیرالمؤمنین (ع) را تأکید میکند و اشاره میکند که:
ایشان در منزلهیی قرار دارند که فقط یک وصی و جانشین حقیقی میتواند داشته باشد ،
و این مقام، تأییدی الاهی دارد .این حدیث را میتوان یکی از مهمترین احادیث ولایتی دانست که قبل از غدیر خم بیان شده است.
خلاصه فضائل و ولایت امیرالمؤمنین (ع) در این حدیث:
- استثناء علی (ع) در مسجد، دستوری الهی است.
- ایشان از نظر ولایت و جانشینی در منزلهی هارون از موسی قرار دارد.
- اگر نبیای پس از پیامبر (ص) باید میآمد، علی (ع) بود.
- این حدیث گواهی دیگری از ولایت و فضیلت امیرالمؤمنین (ع) است.
روایت هفتم:
«سدّ الابواب؛ دستوری الهی، گواهی دیگر بر ولایت علی (ع)»
«عن بریدة الأسلمی: یا أیّها الناس، ما أنا سددتها وما أنا فتحتها، بل اللّه عزّ وجلّ سدّها. ثمّ قرأ: «وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَی * مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَ مَا غَوَى * وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی»»بریدة اسلمی میگوید:پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «ای مردم، من نه درها را بستم و نه باز کردم، بلکه خداوند سبحان است که درها را بست.»
سپس این آیات را تلاوت کرد: «وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَی » «مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَ مَا غَوَی » «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی » «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَی ».[10]
سوگند به ستاره هنگامی که غروب می کند که محمّد هرگز گمراه نشده است و راه را گم نکرده است، او هرگز از روی هوس سخن نمی گوید، آن چه او می گوید، چیزی جز وحی آسمانی نیست.(11)
١. سدّ الأبواب دستوری الهی است
پیامبر (ص) واضح میفرماید: «ما أنا سددتها وما أنا فتحتها، بل اللّه عزّ وجلّ سدّها» این جمله نشان میدهد که دستور سدّ درها یک تصمیم شخصی یا سیاسی نیست ، بلکه با امر خداوند و به عنوان بخشی از نظام معنوی و دینی اسلام صادر شده است.
این موضوع نشاندهندهی قدرت و حکمت الهی در مدیریت امور دین و جامعه مسلمین است.
٢. استناد به آیه «و النجم إذا هوى»، تأکید بر وحی الهی است
پیامبر (ص)، برای تأیید دستور الهی سدّ درها، به سوره النجم و آیات ۱ تا ۴ استناد میکند، که برجستهترین آیات شهادت به معصومیت و وحیگری پیامبر (ص) هستند.
این استناد: نشان میدهد که دستور سدّ درها از جانب خداوند است، و پیامبر (ص) تنها اجراکنندهی وحی الهی است .
این موضوع به طور غیرمستقیم نقش والای اهل بیت (ع) ، به ویژه امیرالمؤمنین (ع)، را در دین برجسته میکند، زیرا خانهی ایشان در این دستور عام مستثنی شده است .
٣. این حدیث گواهی دیگر از ولایت و منزلت امیرالمؤمنین (ع) است
اگرچه در این حدیث اسم مستقیم امیرالمؤمنین (ع) ذکر نشده، اما: خانهی ایشان در دستور "سدّ الأبواب" مستثنی شده است و این استثناء از جانب خداوند و با وحی الهی بوده است.
بنابراین، این حدیث گواهی دیگری بر فضیلت و ولایت امام علی (ع) است، چرا که:
خانهی ایشان محلی مقدس و مورد توجه خاص خداوند بوده است و این استثناء نشاندهندهی مقام والای ایشان در دین اسلام است.
خلاصه فضائل و ولایت امیرالمؤمنین (ع) در این حدیث:
- دستور سدّ درها، دستوری الهی است.
- پیامبر (ص) تنها اجراکنندهی وحی الهی است.
- خانهی امیرالمؤمنین (ع) در این دستور عام مستثنی شده است.
- این استثناء نشاندهندهی طهارت، فضیلت و ولایت امام (ع) است
حدیث هشتم
سد الأبواب» و پیوند آن با غدیر و ولایت امیرالمؤمنین(ع)
کان فی آخر عمر النبی صلی الله علیه و آله، والأوّل أصحّ و أشهر، و بقی علی کونه، فلم یزل علیّ وولده فی بیته إلی أیّام عبد الملک بن مروان، فعرف الخبر، فحسد القوم علی ذلک واغتاظ، وأمر بهدم الدار، وتظاهر أنّه یرید أن یُزاد فی المسجد... :این افتخار برای علی علیه السلام باقی می ماند و دری که از خانه علی علیه السلام به مسجد باز می شد به حال خود ماند. سال های سال گذشت... مردم از آن دربه خانه علی علیه السلام می رفتند و در آنجا نماز می خواندند.
سال شصت و پنج هجری فرا می رسد و عبدالملک بن مروان به حکومت می رسد، او که بغض علی علیه السلام را به دل داشت، تصمیم گرفت تا این نشانه را از بین ببرد، برای همین به بهانه توسعه مسجد پیامبر اقدام به خراب کردن دیوار خانه علی علیه السلام می کند تا با این کار بتواند این فضیلت علی علیه السلام را از یادها ببرد، امّا او نمی دانست که هرگز نمی توان حقیقت را پنهان نمود.(12)
بر اساس روایت تاریخی و حدیث ارائهشده:
۱. انتصاب الهیِ درِ خانهی علی(ع)
متن حدیث: «فلم یزل علیّ وولده فی بیته إلی أیّام عبد الملک بن مروان» (درِ خانه علی(ع) و فرزندانش تا زمان عبدالملک بن مروان به مسجد پیامبر(ص) گشوده بود).
دلالت ولایی: استمرار ۷۰ ساله این فضیلت (از عصر پیامبر(ص) تا ۶۵ هجری)، نشاندهندهی تأیید الهی بر امتداد امامت در ذریهی علی(ع) است.
این در، نماد وصایت بود؛ چنانکه پیامبر(ص) در غدیر فرمود: «مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ» (13)
واکنش عبدالملک بن مروان: تلاش برای محو ولایت
حسد و کینهورزی:«فحسد القوم علی ذلک واغتاظ» (قوم [بنیامیه] به این فضیلت حسد بردند و خشمگین شدند).
توطئهی تخریب: تخریب خانهی علی(ع) به بهانهی «توسعهی مسجد» در حقیقت، جنگ با نشانههای الهی بود.این اقدام، بازتاب اعلان جنگ بنیامیه با مفهوم غدیر است؛ چرا که میدانستند این در، تجسم عینیِ حدیث "أنت منّی بمنزلة هارون من موسی" (14) است.
پیوند با غدیر: حقیقتِ نابودناشدنی
شهادت تاریخ:
«مردم از آن در به خانهی علی(ع) میرفتند و در آنجا نماز میخواندند»
این گزاره ثابت میکند: خانهی علی(ع) مهد امامت و پناهگاه مؤمنان بود.
نماز خواندن در آن مکان، تأیید عملیِ ولایت او پس از غدیر خم است.
پاسخ قرآن به توطئهها:
«فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» (15) (خداوند بینیاز و ستودهصفات است).
تلاش بنیامیه برای محو فضائل علی(ع) مانند تلاش برای خاموش کردن نور الهی است:
«یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» (16).
۱. حدیث سد الأبواب:
سندی زنده بر انتصاب الهی علی(ع) به جانشینی. تجلی حدیث ثقلین: تمسک به علی(ع) و عترت(ع) نجاتبخش است.
۲. توطئهی عبدالملک:
اثبات حیات جاودانهی غدیر؛ چرا که حقّ هرگز محو نمیشود: «بَاطِلٌ یَزُولُ وَحَقٌّ یَبْقَى»(17).
۳. پیام نهایی:
تخریب خانهی علی(ع) توسط بنیامیه، عظمت غدیر را آشکارتر ساخت؛
زیرا ولایت او تا قیامت در دلهای مؤمنان جاری است.«هَذَا عَلِیٌّ نورُ اللَّهِ الْقُدُسِیُّ» (18)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ
که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته؛ ….
فضلیت حضرت علی (ع) و ولایت ایشان در روشنایی آیات سوره نجم و غدیر خم
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ : که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته؛
شان نزو.ل:
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از امام صادق علیهالسلام و آن بزرگوار از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل نماید که فرمود: من سید النّاس هستم و در این باره فخرى بر من نیست و على سید المؤمنین است. بار خدایا دوست بدار کسى را که على را دوست بدارد و دشمن بدار کسى را که على را دشمن بدارد، مردى از قریش گفت: محمد در صدد تحسین و تعریف پسرعموى خویش است سپس این آیات نازل گردید و خاطر نشان ساخت که گفتار پیامبر درباره پسرعموى خود از روى هوى هوس نبوده بلکه از وحى پروردگار است.
و نیز محمد بن العباس بعد شش واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم على را به عنوان ولایت معرفى فرمود، مردم سه فرقه شدند. دسته اى گفتند: محمد گمراه شده است.
فرقه اى گفتند: در غوایت افتاده است، طائفه اى گفتند: از روى هوى و هوس درباره اهل بیت و پسرعموى خود سخن مى گوید سپس خداوند این آیات را نازل فرمود.(19)
19.شأن نزول آیات 1تا 4 سوره نجم
آیات سوره نجم و دفاع از پیامبر اسلام (ص)
سوره نجم در آیات اول تا چهارم بهطور مستقیم از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دفاع میکند و ادعاهای مردم را رد میکند:
«ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى» «همانا یار و دوست شما گمراه نشده و منحرف نگشته است.» «وَ ما یَنطِقُ عَنِ الهَوى، إِنْ هوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى» «و نه از روی هوس و تمایل شخصی سخن میگوید، بلکه جز وحی که به او نازل میشود، نیست.»
هدف آیات:
این آیات برای دفاع از پیامبر اسلام (ص) نازل شدند، زیرا برخی از مردم بهویژه منافقان و مشرکان، مدعی بودند که حضور پیامبر در معرفی حضرت علی (ع) در غدیر، از روی هوس یا تمایل شخصی بوده است.
روایات اهلبیت (ع) درباره نزول آیات سوره نجم
📖 روایت امام صادق (ع):
طبق روایتی از امام صادق (ع)، وقتی پیامبر (ص) در غدیر خم حضرت علی (ع) را به عنوان ولیالامر معرفی کرد، مردم سه طائفه شدند:
گروهی گفتند: محمد گمراه شده است.
گروهی گفتند: در غوایت افتاده است.
گروهی گفتند: از روی هوس و محبت به پسرعموی خود سخن میگوید.
در پاسخ به این ادعاها، خداوند این آیات را نازل کرد و پیامبر را از هر گونه انحراف و گفتن سخنی غیر از وحی، منزه دانست .
روایت دیگر:
در روایت دیگری آمده است که پیامبر (ص) گفته «من سید الناس و در این باره فخری بر من نیست، و علی سید المؤمنین است.»
این سخن از جانب پیامبر (ص) نه از روی تعصب قبیلهای یا محبت شخصی بود، بلکه وحی الهی بود که آن را ابلاغ میکرد.
بخش سوم: روابط معناهای سوره نجم با غدیر خم
ارتباط آیات با معرفی حضرت علی (ع):
آیه «ما ینطق عن الهوى » بهخوبی نشان میدهد که هر سخنی از سوی پیامبر (ص)، از روی وحی است ، و این شامل معرفی حضرت علی (ع) در غدیر خم نیز میشود.
بنابراین، معرفی علی (ع) به عنوان ولیالامر و جایگاه والایی ایشان ، امری الهی و وحیانی است، نه نتیجه تمایلات شخصی یا هوس.
آیات قرآن و تأیید ولایت:
آیه "إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِی یَقُومُ بِالسَّمِیعِ الْعَلِیمِ" (سوره مائده، آیه 55) که به عمل حضرت علی (ع) در رکوع اشاره دارد.
آیه "یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ" (سوره مائده، آیه 67) که نشانهای از ضرورت اعلام ولایت علی (ع) است.
پیامهای عمومی از آیات سوره نجم و ارتباط آن با فضلیت حضرت علی (ع)
1- پیامبر از هر گونه انحراف منزّه است، پیامبر (ص) در معرفی علی (ع) نیز از وحی الهی پیروی کرده است.
2- سخن پیامبر، وحی است ، معرفی علی (ع) در غدیر امری وحیانی و الهی است.
3- پیامبر دلسوز و مردمدار است، این دلسوزی شامل معرفی ولیالامری است که بهترین فرد برای رهبری امت باشد.
4- خداوند از پیامبر دفاع میکند، در مقابل ادعاها نسبت به معرفی علی (ع)، خداوند از پیامبر دفاع کرده است.
5- سخن پیامبر لازمالاجراست، دستور به پذیرش ولایت علی (ع) نیز لازمالاجراست.
آیات سوره نجم، در راستای دفاع از پیامبر اسلام (ص) و تقویت مشروعیت ابلاغهای ایشان نازل شدند. این آیات بهخوبی نشان میدهند که هیچ یک از سخنان پیامبر (ص)، از روی هوس یا انحراف نیست ، بلکه همه از وحی الهی است .
بنابراین، معرفی حضرت علی (ع) در غدیر خم نیز، فرمانی الهی و وحیانی است که پیامبر (ص) آن را ابلاغ کرده است. این امر، ثبت قطعی فضلیت و ولایت حضرت علی (ع) در قرآن و سنت است. (20)
نتیجه:
در نهایت، واقعه «سدّ الأبواب» تنها یک دستور عمرانی نبوده، بلکه یک دستور الهی است که منزلت امیرالمؤمنین (ع) و نقش ایشان در نظام ولایتی اسلامی را برجسته میکند.این رویداد، همراه با واکنشهای صحابه و پاسخهای قاطع پیامبر (ص)، نشاندهندهٔ این است که خانه حضرت علی (ع) به دستور خداوند مستثنی شده بود و این استثناء، تأییدی است بر فضیلت، تقوا و جایگاه والای ایشان.
این مسئله در رویدارهای بعدی اسلام، بهویژه در غدیر خم، تقویت و تکمیل شد و ولایت علی (ع) به صورت واضح و عمومی اعلام گردید.
بنابراین، «سدّ الأبواب» را میتوان یکی از اولین گواههای عملی بر ولایت الهی و جانشینی امیرالمؤمنین (ع) دانست که نه تنها در آن زمان، بلکه در طول تاریخ اسلام، اهمیت خود را حفظ کرده است.
پی نوشت:
1. مناقب آل أبی طالب ج 7، ص 36 | بحار الأنوار ج 39، ص 27 | نهج الإیمان لابن جبر، ص 435.2.سوره نساء، آیه 43 .
3.سوره توبه، آیه 18.
4. الأمالی للصدوق ص 618، عیون أخبار الرضا ج 2 ص 210، تحف العقول ص 430، بحار الأنوار ج 35 ص 224 و ج 39 ص 20، تفسیر نور الثقلین ج 2 ص 314.
5. مناقب آل أبی طالب ج 2 ص 38، بحار الأنوار ج 39 ص 29، نهج الإیمان لابن جبر ص 443.
6. بحار الأنوار ج 39 ص 23.المجموع ج 2 ص 161، روضة الطالبین ج 5 ص 352، تفسیر ابن کثیر ج 1 ص 513، تاریخ مدینة دمشق ج 42 ص 140، سبل الهدی والرشاد ج 10 ص 423، ینابیع المودّة ج 1 ص 257، أُسد الغابة ج 3 ص 214، الإصابة ج 4 ص 467، السیرة الحلبیة ج 3 ص 416.
7. بحار الأنوار جلد ۳۹، صفحه ۲۵
8. مناقب آل ابی طالب جلد ۲، صفحه ۳۷؛ نهج الإیمان، صفحه ۴۴۳
9. مناقب آل ابی طالب جلد ۲، صفحه ۴۰؛ بحار الأنوار جلد ۳۹، صفحه ۳۰؛ نهج الإیمان، صفحه ۴۴۴
10. مناقب آل ابی طالب جلد ۲، صفحه ۳۷؛ بحار الأنوار جلد ۳۹، صفحه ۲۷؛ نهج الإیمان، صفحه ۴۴۴
11. سوره النجم، آیات ۱ تا ۴
12.مناقب آل أبی طالب ج 2 ص 38، بحار الأنوار ج 39 ص 29.
13.بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۱۸.
14.صحیح بخاری، ج۵، ص۲۲
15. حج:۶۴
16. توبه:۳۲
17. بحار الأنوار، ج۳۳، ص۶۰۷
18. زیارت جامعهی کبیره
19.البرهان فی تفسیر القرآن. به نقل از دانشنامه اسلامی ذیل آیه 1 سوره نجم
20. برداشتی از تفسیر نور جلد 9 - صفحه 304 . 305
منابع:
https://hadith.inoor.ir/fa/homeجامع الحادیث:احادیث سد الابواب
https://wiki.ahlolbait.comآیه 2 سوره نجم
نهیه و نتظیم: نحریریه راسخون