
سالمندی، فصل پایانی زندگی نیست، بلکه تجربهای است که میتواند سرشار از معنا، رضایت و کامیابی باشد. رابرت هاویگرست، برای اولین بار در سال ۱۹۶۱، عبارت "سالمندی کامیاب" را بهکار برد و آن را به معنای احساس شادی و رضایت از زندگی تعریف کرد. این مفهوم، نهتنها به طول عمر، بلکه به کیفیت زندگی اشاره دارد؛ جایی که فرد سالمند، فارغ از دغدغههای جسمانی و روانی، از روزهای خود لذت میبرد. برخی پژوهشگران، این کامیابی را با رضایتمندی از زندگی یکسان دانستهاند (گلاور، ۱۹۹۸)، اما در گفتمان فرهنگی ما، سالمندی موفق، بیش از هر چیز یادآور مفهوم "عاقبتبخیری" است؛ اصطلاحی که در جامعه ایرانی، با استقلال، سلامت و عدم وابستگی به دیگران گره خورده است (زنجری و همکاران، ۲۰۱۷).
امروزه، با افزایش امید به زندگی، چالش اصلی، نه افزودن بر سالهای زندگی، بلکه افزودن زندگی به سالهاست. سالمندی کامیاب، تنها در گرو سلامت جسمانی نیست، بلکه تلفیقی از رفاه روانی، روابط اجتماعی پویا و احساس مفید بودن است. اینکه فرد در سالهای پایانی عمر، همچنان خود را بخشی فعال از جامعه بداند و از لحظههایش با آرامش و خرسندی یاد کند، همان چیزی است که سالمندی را به تجربهای ارزشمند تبدیل میکند. پس بیاییم نهتنها برای افزایش طول عمر، بلکه برای غنیسازی آن بکوشیم، تا پیری نه پایان راه، بلکه اوج کامیابی یک زندگی آگاهانه و معنادار باشد.
1. بیان مسئله:
واژه سالمندی کامیاب ابتدا توسط بالتس و بالتس در سال ۱۹۹۰ پیشنهاد شد. در قرن بیست و یکم، سلامت سالمندان دررده مهمترین چالش های نظام سلامت دنیا قرار گرفت (سمویی، کیوان آرا، ۲۰۲۲) و به تدریج در ادبیات سالمندی مفاهیمی نظیرسالمندی کامیاب، سالمندی فعال، سالمندی سالم، سالمندی مثبت و سالمندی مولد ظهور پیدا کردند (استبصاری، دستورپور، خلیفه کندی، نوری، مصطفایی و همکاران، ۲۰۲۰). در این میان، یکی ازپرکاربردترین مفاهیم در دو دهه اخیر، سالمندی کامیاب بوده است (جی، لینگ، مک کارتی، ۲۰۱۵).
در نگاه اول، ترکیب "کامیاب" و "سالمندی" که در کنار هم عبارت "سالمندی کامیاب" را می سازند، متناقض به نظر می رسید، زیرا "سالمندی" معمولاً با از دست دادن یا نزدیک شدن به مرگ همراه است، در حالی که "کامیاب" معمولاً با مفاهیم پیشرفت، پیروزی و تعادل مثبت مرتبط است (بالتس و بالتس، ۱۹۹۰). با توجه به تغییرات منفی زیادی که با سالمندی همراه است، به ویژه در حوزه های شناختی، فیزیکی و اجتماعی، معادل سازی سالمندی با کامیابی غیر منطقی به نظر می رسد (فروند، نیکیتین و ریدیگر، ۲۰۱۲). با این حال که عبارت "سالمندی کامیاب" ممکن است یک تناقض سطحی باشد، اما معنای "کامیاب" در دوره سالمندی با معنای آن در سایر دوره های زندگی کاملاً متفاوت است (بالتس و بالتس، ۱۹۹۰).
سالمندی کامیاب و سالمندی موفق به طور همزمان در ادبیات تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند و مفاهیم مشابهی در نظر گرفته می شوند. با این حال، «سالمندی کامیاب» معمولاً توسط افراد مسنتر برای توصیف اجزای «سالمندی خوب» یا «سالمندی مثبت» استفاده میشود (فرناندز-بالستروس، زاماررون، لوپز براوو، مونترو لوپز، اسکتینی دل مورال، ۲۰۱۰) و این مفهوم، بعنوان یک اصطلاح چتری با مفاهیم مشابه زیادی همپوشانی دارد (بالدراس-سجودو، پترسون، لیسون، ۲۰۲۱).
علی رغم اینکه این مفهوم طی سالیان متمادی مورد مطالعه قرار گرفته و حجم زیادی از شواهد برای آن در دنیا فراهم شده است اما تعریف واحدی برای آن در ادبیات دیده نمی شود و محققان بسیاری به نبود یک تعریف واحد و مورد توافق در مورد این مفهوم اذعان کرده اند (جی و همکاران، ۲۰۱۵). عبارت "سالمندی کامیاب" برای اولین بار توسط رابرت هاویگرست در سال ۱۹۶۱ به معنای احساس شادی و رضایت تعریف شد.

برخی مفهموم سالمندی کامیاب را با رضایت مندی از زندگی یکسان انگاشته اند (گلاور، ۱۹۹۸). زنجری و همکاران نیزگزارش می کنند در گفتمان ایرانی مفهوم سالمندی موفق بیشتر مترادف با اصطلاح«عاقبت بخیری»است و بدون شک یکی از مصادیق اصلی عاقبت بخیری در جامعه ما زمین گیر نبودن سالمند و عدم وابستگی او به دیگران است (زنجری، شریفیان ثانی، حسینی چاوشی، رفیعی، محمدی شاهبولاقی، ۲۰۱۷).
رو و کان (۱۹۹۸) الگوی سالمندی کامیاب را با تمرکز بر سه مؤلفه فیزیکی، روانشناختی و اجتماعی در سنین سالمندی ایجاد کردند، به طوریکه فرد بتواند بدون بیماری و ناتوانی زندگی کند و عملکرد شناختی و جسمی بالا داشته باشد و به فعالیتهای زندگی اجتماعی مشغول باشد. البته دیگران پیشنهاد کرده اند که حتی در شرایط نامطلوب سلامتی نیز می توان به سالمندی کامیاب دست یافت (پون، گلدنر و اسپروز، ۲۰۰۳).
عوامل موثر و تاثیر گذار در کامیابی موثر سالمندان
در این میان عوامل مختلفی بر میزان کامیابی سالمندان دخیل و تاثیرگذار هستند. یکی از عوامل تاثیرگذار را می توان بهزیستی معنوی دانست. بهزیستی،عبارت است از رضایت فرد از زندگی، شرایط فرهنگی و فکری، اهداف، انتظارات و دغدغه هایی که فرد بر اساس آنها زندگی میکند (دینر و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از سوک سان ۲۰۰۸). همچنین،معنویت یکی از نیازهای درونی انسان است که برخی از صاحب نظران، آن را لازمه ی رشد انسان در سایر زمینه های شناختی، اخلاقی، عاطفی و تلاش مداوم انسان برای پاسخ دادن به چراهای زندگی میدانند (عسگری، روشنی و مهری آدریانی، ۲۰۰۹). گرچه هیچ اجماعی در تعریف معنویت وجود ندارد (فری، ۲۰۰۳)، اما این اجماع عمومی وجود دارد که بهزیستی معنوی یک خرده مفهوم معنویت است (مراویجلا، ۱۹۹۹).طبق نظر موبرگ و بروسک (۱۹۸۳) بهزیستی معنوی یک سازه ی چند بعدی است که شامل یک بعد عمودی و یک بعد افقی میشود.بعد عمودی آن به ارتباط با خدا و بعد افقی آن به احساس هدفمندی در زندگی و رضایت از آن بدون در نظر گرفتن مذهب خاص اشاره دارد.از سوی دیگر، بهزیســتی معنوی میتواند حالتی از انعکاس احساســات و رفتارها و شــناخت مثبت از روابــط با خود، دیگران، وجود متعالی و طبیعت باشــد که فرد را به حس هویت، تمامیت، رضایت، لذت، قناعت، زیبایی، عشــق، احترام، نگرش مثبت، صلح، آرامش درونی، هدف و جهت مندی در زندگی مجهز میکند (گومز، فیشر، ۲۰۰۳).
همچنین، بهزیستی معنوی از منظر قرآن و روایات را نیز می توان اینگونه تعریف کرد:(توجه و اهتمام به باطن تعالیم و آموزه های نظری و عملی دین،پیراستن نفس از تعلق به مادیات و آراستن آن به روحانیت احکام دین مبین اسلام، در پرتو توجه و تدبر خالصانه و زینت دادن آن به نورانیت جاری و ساری در نظام آفرینش و از رهگذر طهارت و خلوص عارفانه؛از این رو،ساحت حقیقی و زیربنای اصلی معنویت را باید درباطن خود انسان جست و جو کرد) (جعفری زاده، ۱۳۹۰) که به نظر می رسد این تعریف با تعریف گومز و فیشر از بهزیستی معنوی همخوانی دارد.
افرادی که بهزیستی معنوی بالاتری دارند، احساس ارتباط با خدا، احساس معنا و هدف در زندگی، آرامش درونی، شفقت برای دیگران و رضایت زندگی بالاتری را تجربه می کنند(افخمی اردکانی، ۱۴۰۲) و پژوهش ها نشان میدهند معنویت و بهزیستی معنوی ارتباط مثبتی با سلامت روان دارند (پاول، شهابی، تورسن، ۲۰۰۳) و فراتر از بسیاری از ویژگیهای روانی، اجتماعی و معنوی قادر به پیشبینی شادمانی است (گومز، فیشر، ۲۰۱۲).

خود پنداره چیست؟ و چگونه بر سالمندی کامیاب تاثیر گذار است
یکی دیگر از عواملی که میتواند بر سالمندی کامیاب تاثیرگذار باشد خود پنداره است.خود پنداره یا خود ادراک شده عبارت است از مجموعه ویژگی هایی که فرد برای توصیف خود به کار میبرد و به دیگر سخن،دیدگاهی عینی درباره مهارتها، صفات و ویژگی هایی است که فرد، واجد یا فاقد آنها است (بیابانگرد، ۱۳۷۴).به باور اندیشمندان، قسمت عمده ویژگى هاى شخصیتى، منش و خصوصیات رفتارى هر فرد به تصویرى که از خود در ذهن دارد، یعنى خودپنداره وى، بستگى دارد.( مستجاب الدعواتی، خان صنمی، ۱۴۰۰). در پژوهش های جدید روانشناختی، خودپنداره از جمله موضوعاتی است که توجه زیادی را به خود معطوف ساخته و به عنوان یک موضوع مهم در روانشناسی مطرح است. خودپنداره، یکی از مهمترین عوامل موفقیت در زندگی افراد میباشد.
اگر فرد تواناییها و استعدادهای خود را بشناسد و تلقی و برداشت مثبتی از تواناییهای خود داشته باشد و به این باور برسد که میتواند به آن چیزی که استعدادش را دارد برسد، این شناخت باعث افزایش بازدهی و کارآمدی و تحقق اهداف او میشود (صادقی، خوش کردار، ۱۳۸۳). ساختار خود پنداره همان گونه که بسیاری از پژوهشگران اظهار داشته اند شامل "خود واقعی "(دیدگاه فرد از آنچه واقعا هست) و "خود ایده آل" (تصور فرد از آنچه دوست دارد در آینده بشود) است. هر چه اختلاف بین این دو کمتر باشد فرد از لحاظ روانی در وضع مطلوب تری به سر میبرد (الفلد – لیرو، سیگلمن، ۱۹۹۷). خودپنداره مثبت نشان دهنده تفاوت ناچیز بین خود واقعی و خود ایده آل است.
بدین معنی که فرد دارای خودپنداره مثبت نسبت به خـصوصیات و ویژگـی هـا، عقایـد، عواطف و احتیاجات خود آگاهی کامل و واقـع بینانـه ای دارد، در نتیجـه نیـازی بـه اسـتفاده ازمکانیزم های دفاعی برای تغییر شکل نیازها و انگیزه ها وجود ندارد و فرد تـصویری از خـود رابه دیگران ارائه میدهد که مطابق با واقعیت است.افراد مسنی که می توانند به جای پذیرش کلیشه های منفی در مورد خود مثبت فکر کنند نیز احتمال بیشتری برای رسیدن به پیری موفق دارند (بای و چاو، ۲۰۱۳).
اگر فرد توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسد، تلقی و برداشت مثبتی از توانایی های خود داشته باشد و به این باور برسد که می تواند به آن چیزی که استعدادش را دارد دست یابد این خود پنداره مثبت موجب افزایش بازدهی و تحقق اهداف او می شود (کاهه، وامقی، فروغان، بخشی، بختیاری، ۲۰۱۸). یک خودپنداره مثبت به عنوان یک نتیجه مطلوب در بسیاری از رشته ها ارزش گذاری می شود (مارش، مارتین، ۲۰۱۰). اگر تصور فرد از خود مثبت باشد فرد دارای سلامت روان است (سیاسری، مهدوی، مهدوی، سارانی عاشوری، ۱۴۰۲)، همچنین خودپنداره مثبت کلید رشد و سازندگى فردى و اجتماعى است (تقی زاده، ۱۳۷۹). در نهایت می توان خودپنداره مثبت را به معنای داشتن نگرش و احساس مثبت درباره خود و قدرت تحمل نقدها دانست (مجلل، آذری شیشوان، محمدزاده، ۱۴۰۲).
امید به زندگی
و در آخر یکی ازعواملی که نقش مثبتی در شرایط بحرانی و تهدیدکننده زندگی به ویژه در دوران سالمندی دارد، امید به زندگی است (علی پور، سجادی، فروزان، بیلگریان، ۲۰۰۹).امید ویژگی مثبتی است که به وسیله اسنایدر (۲۰۰۰) معرفی شده و از مفاهیم بسیار نزدیک به روانشناسی مثبت نگر به شمار میرود. امید و امیدواری به زندگی از مفاهیمی هستند که با تطابق ایمان و توان مندی مرتبط بوده. از طریق تحمل پذیر کردن شرایط موجود می تواند به عنوان پاسخی موثر به عوامل تنش زا در نظر گرفته شود.امیدواری عملکرد فیزیولوزیک و روان شناختی را تقویت کرده و فقدان آن منجر به اختلال زودرس در عملکرد فرد می شود (لوپز، اسنایدر، پدروتی، ۲۰۰۶).اسنایدر و همکارانش امید را «مجموعهای شناختی میدانند که مبتنی بر احساس موفقیت ناشی از منابع گوناگون (تصمیمهای هدف مدار) و مسیرها (شیوههای انتخابشده برای نیل به اهداف) است.» بنابراین، امید، از دو مؤلفه مرتبط به هم یعنی مسیرهای تفکر و منابع تفکر، تشکیلشده است. «مسیرهای تفکر» انعکاسدهنده ظرفیت فرد برای تولید کانالهای شناختی برای رسیدن به اهدافش است و منابع تفکر هم عبارتاند از افکاری که افراد درباره تواناییها و قابلیتهایشان برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف کردهاند تا به اهدافشان برسند.
از طریق ترکیب منابع و مسیرها، میتوان به اهداف رسید. اگر هرکدام از این دو عنصر شناختی وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیرممکن است(اسنایدر،۲۰۰۲). «امید» به زندگی انسان معنی میبخشد، هنگام هجوم مشکلات و ناملایمات، از فروپاشی روانی انسان جلوگیری نموده و مانع استیلای یأس و دل سردی بر انسان میگردد.«امید» حالت روحی و روانی برانگیزاننده انسان به کار و فعالیت میباشد (داودی، ۱۳۸۳).
امید در قرآن و روایات، حالتی نفسانی است که فرد امیدوار را به تلاش جدی وادارد. امید در زندگی دنیوی و اخروی نقش های شگرفی دارد. در قرآن و روایات نیز فرد با امید به نصرت الهی، آرامش در زندگی و تربیت خود دست می یابد (خاری آرانی، رهنما و اکبرزاده آرانی، ۱۳۹۴). دین اسلام ناامیدی را جزء ویژگی گمراهان میداند.در آیه ی ۸۷ سوره ی یوسف آمده است«از رحمت خدا ناامید نشوید چرا که جز گروه کافران از رحمت خدا ناامید نمیشوند»و این اهمیت امید را در مواقع دشوار نشان میدهد (باقری، صفورایی پاریزی، ۱۴۰۰). طبق نظر اسنایدر، ناامیدی حالت تکان دهنـده ای اسـت کـه بـا احـساس از ناممکن بودن امور، احساس ناتوانی و بی علاقگی به زندگی آشکار می شود. فرد در اثر ناامیدی به شدت غیرفعال شده و نمی تواند موقعیت مختلف خود را بسنجد و تـصمیم بگیرد (اسلامی نسب، ۱۳۷۳).
بنابراین در این پژوهش برآنیم که نقش بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی در سالمندی کامیاب که یکی از جدیدترین سازهها در حوزه روانشناسی مثبت است، مورد پژوهش قرار دهیم و به بررسی عمیقتر در این حوزه بپردازیم.
از این رو سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی در سالمندی کامیاب نقش دارد؟
2. سوالهای تحقیق:
2ـ1. سوال اصلی:
آیا سالمندی کامیاب بر اساس بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی قابل پیش بینی می باشد؟
2ـ2. سوالهای فرعی:
آیا بین بهزیستی معنوی و سالمندی کامیاب رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین خودپنداره مثبت و سالمندی کامیاب رابطه ای وجود دارد؟
آیا بین امید به زندگی و سالمندی کامیاب رابطه ای وجود دارد؟
آیا بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی توان پیش بینی سالمندی کامیاب را دارند؟
3. فرضیههای تحقیق:
3ـ1. فرضیه اصلی:
سالمندی کامیاب بر اساس بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی قابل پیش بینی می باشد.
3ـ2. فرضیه های فرعی:
بین بهزیستی معنوی و سالمندی کامیاب رابطه وجود دارد.
بین خود پنداره مثبت و سالمندی کامیاب رابطه وجود دارد.
بین امید به زندگی و سالمندی کامیاب رابطه وجود دارد.
بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی توان پیش بینی سالمندی کامیاب را دارند.
4. اهداف تحقیق:
4ـ1. هدف اصلی:
تعیین توان پیش بینی سالمندی کامیاب بر اساس بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی
4ـ2. اهداف فرعی:
تعیین رابطه بین بهزیستی معنوی و سالمندی کامیاب
تعیین رابطه بین خودپنداره مثبت و سالمندی کامیاب
تعیین رابطه بین امید به زندگی و سالمندی کامیاب
تعیین توان پیش بینی سالمندی کامیاب بر اساس بهزیستی معنوی، خودپنداره مثبت و امید به زندگی