مقدمه :
مسئله حجاب، همواره موضوعی چالشبرانگیز در ایران معاصر بوده است. در دو دوره رضاخان و جمهوری اسلامی، رویکردهای متفاوتی نسبت به این موضوع اتخاذ شده است.در دوره رضاخان، سیاست "کشف حجاب" با هدف مدرنسازی و همسانسازی با غرب به صورت اجباری اجرا شد. این سیاست، با هدف تغییر ساختارهای سنتی جامعه و تقلید از الگوهای غربی، به دنبال ایجاد تحول در پوشش زنان بود.
در مقابل، در جمهوری اسلامی، سیاست "حجاب اجباری" با هدف حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پیگیری میشود.
این سیاست، با تأکید بر اهمیت حجاب به عنوان یک نماد دینی و فرهنگی، به دنبال حفظ هویت اسلامی جامعه است. شبهه اصلی که در این میان مطرح میشود، این است که چه تفاوتی بین این دو اجبار وجود دارد و آیا هر دو به یک اندازه مذموم و غیرقابل قبول هستند؟
آیا میتوان این دو سیاست را صرفاً به عنوان دو روی یک سکه در نظر گرفت، یا تفاوتهای اساسی در مبانی، اهداف و روشهای اجرای آنها وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت؟
این مقاله، با بررسی تطبیقی اهداف، انگیزهها، مبانی و روشهای اجرای این دو سیاست، تلاش میکند تا به این سوال پاسخ دهد و ابعاد مختلف این موضوع پیچیده را روشن سازد. هدف از این بررسی، ارائه یک تحلیل دقیق و منصفانه از این دو دوره تاریخی و کمک به درک بهتر مسئله حجاب در ایران معاصر است.
شبهه اصلی:
اگر اجبار در حجاب مذموم است، چه فرقی بین اجبار رضاخان و جمهوری اسلامی وجود دارد؟
پاسخ اجمالی:
1. هدف: اجبار رضاخان مدرنسازی بود، اجرای احکام اسلامی حجاب، حفظ ارزشهای اسلامی.2. مبانی: اجبار رضاخان بر ناسیونالیسم و غربگرایی استوار بود، اجرای احکام اسلامی حجاب بر مبانی دینی.
3. روشها: رضاخان از روشهای خشونتآمیز و سرکوب استفاده کرد، اجرای احکام اسلامی حجاب بیشتر بر تبلیغات و قوانین تکیه دارد.
4. مخالفان: رضاخان با مخالفت روحانیون، مردم مذهبی و عموم مردم روبرو شد، اجرای احکام اسلامی حجاب با مخالفت گروههای سکولار، برخی از منافقان و مخالفان نظام.
5. نتایج: اجبار رضاخان منجر به مقاومت و نارضایتی عموم مردم ایران شد، اجرای احکام اسلامی حجاب باعث نارضایتی غرب و غربگرایان شده است.
6. ماهیت: اجبار رضاخان بیشتر فیزیکی و ظاهری بود، اجرای احکام اسلامی حجاب بیشتر فرهنگی و ایدئولوژیک.
7. نگرش به زن: رضاخان زن را به عنوان ابزاری برای مدرنسازی میدید، اجرای احکام اسلامی حجاب، زن را به عنوان حافظ ارزشهای اسلامی.
8. تأثیرات خارجی: اجبار رضاخان تحت تأثیر غرب بود، اجرای احکام اسلامی حجاب واکنشی به تهاجم فرهنگی غرب.
9. پذیرش اجتماعی: اجبار رضاخان با مقاومت گسترده روبرو شد، اجرای احکام اسلامی حجاب در ابتدا با استقبال بخش وسیعی
10. آینده: اجبار رضاخانی ثمره دنیوی آن مفسده و افساد و نا امنی بود ، در حالی که اجرای حکم الهی حجاب، ثمرهاش معنویت، امنیت و سلامت است؛
پاسخ های تفصیلی
پاسخ شماره (1): تمایز بین نوع اجبار و محتوای امر اجباری
برای پاسخ به شبهه «اجبار چه از جانب رضاخان باشد و چه از جانب جمهوری اسلامی، هر دو غلط است!»، ابتدا باید توجه داشته باشیم که "اجبار" یک مفهوم کلی است و نمیتوان آن را به طور مطلق خوب یا بد دانست.به عبارت دیگر، اجبار یک امر توصیفی است (یعنی چگونگی انجام یک عمل را توصیف میکند)، نه یک امر ارزشی (یعنی خوب یا بد بودن آن را تعیین نمیکند).
به عنوان مثال، فرض کنید کسی را به زور به بیمارستان ببریم. آیا این کار خوب است یا بد؟ پاسخ این سوال بستگی به این دارد که هدف از این کار چیست.
اگر هدف این باشد که فرد را از یک بیماری خطرناک نجات دهیم، این اجبار میتواند یک عمل نیکو و پسندیده باشد. اما اگر هدف این باشد که فرد را شکنجه کنیم یا به او آسیب برسانیم، این اجبار یک عمل زشت و ناپسند خواهد بود.
به همین ترتیب، نمیتوان گفت که اجبار به حجاب یا بیحجابی به خودی خود خوب یا بد است. بلکه باید به محتوای این اجبار توجه کنیم. یعنی باید ببینیم که حجاب یا بیحجابی چه تاثیری بر فرد و جامعه دارد.
در اینجا لازم است بین دو نوع اجبار تمایز قائل شویم:
اجبار فیزیکی: این نوع اجبار شامل استفاده از زور و خشونت برای وادار کردن فرد به انجام یک عمل است. به عنوان مثال، اگر کسی را به زور کتک بزنند تا حجاب خود را بردارد، این یک نوع اجبار فیزیکی است.
اجبار قانونی: این نوع اجبار شامل وضع قوانین و مقرراتی است که افراد را به انجام یک عمل ملزم میکند. به عنوان مثال، اگر قانونی وضع شود که زنان را به حجاب ملزم کند، این یک نوع اجبار قانونی است.
هر دو نوع اجبار میتوانند خوب یا بد باشند، بسته به محتوای عملی که فرد به آن اجبار میشود.
مثالها:
اجبار به کشتن بیگناه: این یک عمل نادرست است. بنابراین، اجبار به انجام این عمل نیز مضاعف گناه خواهد بود. (اجبار + عمل نادرست = مضاعف گناه
اجبار به نماز خواندن (مثلاً توسط والدین به فرزند): نماز خواندن یک عمل مستحب/واجب است. بنابراین، اجبار به انجام این عمل میتواند اجبار در امر نیک باشد. (اجبار + عمل مستحب/واجب = اجبار در امر نیک(
نکته مهم:
برخی ممکن است به آیه شریفه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (1) (هیچ اجباری در دین نیست. به تحقیق، راه از بیراهه آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به دستاویزی استوار چنگ زده است که گسستنی نیست. و خداوند شنوای داناست.)
استناد کنند و بگویند که هرگونه اجبار در امور دینی مردود است. اما باید توجه داشت که این آیه بیشتر ناظر به پذیرش اصل دین است، نه فروع و احکام آن.
به عبارت دیگر، هیچ کس را نمیتوان به زور وادار به پذیرش اسلام کرد، اما پس از پذیرش اسلام، رعایت برخی از احکام و فرایض دینی (مانند نماز، روزه و حجاب) بر مسلمانان واجب است و حکومت اسلامی میتواند برای اجرای این احکام، قوانین و مقرراتی وضع کند.
البته، این بدان معنا نیست که حکومت اسلامی میتواند در اجرای احکام دینی از هر روشی استفاده کند. بلکه باید همواره اصل اعتدال و مصلحت را در نظر داشته باشد و از روشهایی استفاده کند که کمترین آسیب را به حقوق و آزادیهای فردی وارد کند.(2)
برای تایید این مطلب، میتوان به روایتی از امام علی (ع) اشاره کرد که فرمودند: «لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا یُصَانِعُ وَ لَا یُضَارِعُ وَ لَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ» (3)
(امر خدا را جز کسی برپا نمیدارد که سازشکار و متملّق نباشد و از طمعها پیروی نکند.) (این روایت نشان میدهد که اجرای احکام الهی باید با قاطعیت و بدون ملاحظه انجام شود، اما این به معنای استفاده از زور و خشونت نیست.
نتیجه:
اجبار به خودی خود نه حرام است، نه حلال؛ بلکه بستگی به محتوای آن دارد. برای قضاوت درباره خوب یا بد بودن یک اجبار، باید به محتوای عملی که فرد به آن اجبار میشود توجه کنیم.
با توجه به این اصل، میتوان گفت که هر نوع اجباری که با هدف تضعیف ارزشهای دینی و هویت اسلامی، مثل اجبار رضاخانی، صورت گیرد، مردود است.
پاسخ شماره (2): تمایز بین منع الهی و منع دنیوی
خلاصه: منع الهی، اجبار به انجام یا ترک کاری است که خداوند آن را حرام یا واجب دانسته است. منع دنیوی، الزامات قانونی جامعه است که ممکن است در حدود شرع باشد.برای درک بهتر تفاوت بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، لازم است تمایزی بین دو نوع "منع" قائل شویم:
منع الهی (Divine Prohibition): این نوع منع، ناشی از دستورات و احکام الهی است. به عبارت دیگر، خداوند متعال در قرآن کریم و روایات معصومین (علیهمالسلام)، انجام برخی از کارها را حرام و ترک برخی دیگر را واجب دانسته است.
به عنوان مثال، خداوند در قرآن کریم در مورد حرمت زنا میفرماید: «وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا» (و نزدیک زنا نشوید، زیرا آن، کاری بسیار زشت و راهی بد است.) (4)
همچنین، در مورد حرمت دزدی میفرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» (دست مرد دزد و زن دزد را به سزای آنچه انجام دادهاند، ببرید. این کیفری است از جانب خدا، و خداوند توانا و حکیم است.) (5)همچنین، نماز خواندن، روزه گرفتن، حج رفتن، و پرداخت زکات از جمله واجبات الهی هستند.
ویژگیهای منع الهی:
مطلق و همیشگی: منع الهی، مطلق و همیشگی است و در هیچ شرایطی قابل تغییر نیست. به عنوان مثال، شرک به خداوند، در هر شرایطی گناهی نابخشودنی است.
دارای ضمانت اجرایی اخروی: تخلف از منع الهی، علاوه بر عواقب دنیوی (مانند مجازات قانونی در صورت وجود قانون)، دارای عواقب اخروی نیز هست و فرد خاطی، در آخرت مجازات خواهد شد.
هدفمند: منع الهی، همواره با هدف حفظ مصالح بندگان و جلوگیری از ضرر و زیان آنها وضع شده است.
منع دنیوی (Secular Prohibition): این نوع منع، ناشی از قوانین و مقرراتی است که توسط حکومتها و جوامع بشری وضع میشود. هدف از وضع این قوانین، حفظ نظم و امنیت جامعه، تامین حقوق افراد، و پیشرفت و توسعه کشور است.
به عنوان مثال، قوانین راهنمایی و رانندگی، قوانین مالیاتی، و قوانین مربوط به حفظ محیط زیست از جمله منوعات دنیوی هستند.
ویژگیهای منع دنیوی:
نسبی و موقت: منع دنیوی، نسبی و موقت است و میتواند در طول زمان و با توجه به شرایط جامعه تغییر کند.
دارای ضمانت اجرایی دنیوی: تخلف از منع دنیوی، معمولاً با مجازاتهای دنیوی (مانند جریمه نقدی، حبس، و لغو پروانه) همراه است.
ممکن است در راستای شرع یا مخالف آن باشد: منع دنیوی، میتواند در راستای احکام شرعی باشد یا با آن مخالفت داشته باشد.
تطبیق با موضوع بحث:
با توجه به این تمایز، میتوان گفت که اجبار رضاخانی به کشف حجاب، در واقع نوعی "منع الهی" را نقض میکرد. زیرا حجاب، یک حکم شرعی است و کشف آن، از نظر بسیاری از فقها، معصیت محسوب میشود. بنابراین، رضاخان با اجبار زنان به کشف حجاب، در واقع آنها را به انجام یک عمل حرام مجبور میکرد.
در مقابل، قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در واقع نوعی "منع دنیوی" هستند که در راستای "منع الهی" قرار دارند. به عبارت دیگر، حکومت اسلامی با وضع این قوانین، تلاش میکند تا از انجام معصیت (کشف حجاب) در جامعه جلوگیری کند و به حفظ ارزشهای دینی کمک کند.
البته، باید توجه داشت که در اجرای این قوانین، باید همواره اصل اعتدال و مصلحت را در نظر داشت و از روشهایی استفاده کرد که کمترین آسیب را به حقوق و آزادیهای فردی وارد کند.
نتیجه:
برای درک تفاوت بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، باید بین "منع الهی" و "منع دنیوی" تمایز قائل شد. اجبار رضاخانی، نقض "منع الهی" بود، در حالی که قوانین حجاب در جمهوری اسلامی، تلاشی برای حفظ "منع الهی" از طریق وضع "منع دنیوی" است.
پاسخ شماره (3): الزام قانونی به حجاب، اجبار به معصیت نیست
این پاسخ به طور مستقیم به این استدلال میپردازد که الزام قانونی به حجاب در جمهوری اسلامی، نوعی "اجبار به معصیت" است و بنابراین، با اجبار رضاخانی به کشف حجاب، که به طور قطع "اجبار به معصیت" بود، تفاوتی ندارد.برای رد این استدلال، باید به چند نکته توجه کرد:
وجوب حجاب در اسلام: در فقه اسلامی، حجاب برای زنان مسلمان، یک واجب شرعی است. این وجوب، مستند به آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهمالسلام) است. به عنوان مثال،(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ....و به زنان با ایمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند.....). (6)
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا : ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند بگو: چادرهایشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند نزدیک تر است، و در نتیجه [از سوی اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.(7)
البته، در مورد حدود و کیفیت حجاب، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد، اما در اصل وجوب آن، تردیدی نیست.
وظیفه حکومت اسلامی: از نظر فقهی، حکومت اسلامی وظیفه دارد که زمینه را برای انجام واجبات و ترک محرمات در جامعه فراهم کند. این وظیفه، ناشی از اصل "امر به معروف و نهی از منکر" است که یکی از مهمترین اصول اسلام است.
(به عنوان مثال، وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ : و باید از شما گروهی باشند که [همه مردم را] به سوی خیر [اتحاد، اتفاق، الفت، برادری، مواسات و درستی] دعوت نمایند، و به کار شایسته و پسندیده وادارند، و از کار ناپسند و زشت بازدارند؛ و اینانند که یقیناً رستگارند.).(8)
الزام قانونی به حجاب، اجرای یک واجب: با توجه به دو نکته فوق، میتوان گفت که الزام قانونی به حجاب در جمهوری اسلامی، در واقع تلاشی برای اجرای یک واجب شرعی است. حکومت اسلامی با وضع این قانون، قصد دارد زنان مسلمان را به انجام وظیفه شرعی خود تشویق کند و از انجام معصیت (عدم رعایت حجاب) جلوگیری کند.
تفاوت با اجبار به معصیت: این موضوع، تفاوت اساسی با اجبار رضاخانی به کشف حجاب دارد. رضاخان با این کار، زنان را به انجام یک عمل حرام (کشف حجاب) مجبور میکرد. در حالی که جمهوری اسلامی، زنان را به انجام یک عمل واجب (رعایت حجاب) تشویق میکند.
توضیح :
ممکن است گفته شود که اجبار به انجام واجب نیز، نوعی سلب آزادی است و با اصول حقوق بشر مغایرت دارد. در پاسخ میتوان گفت که:
محدودیتهای قانونی، لازمه زندگی اجتماعی: زندگی اجتماعی، همواره با محدودیتهایی همراه است. هیچ فردی نمیتواند به بهانه آزادی، حقوق دیگران را نقض کند یا به امنیت جامعه آسیب برساند. قوانین راهنمایی و رانندگی، نمونهای از این محدودیتها هستند که برای حفظ جان و مال افراد وضع شدهاند.
حجاب، محدودیت نیست، بلکه حفظ حریم است: بسیاری از زنان مسلمان، حجاب را نه به عنوان یک محدودیت، بلکه به عنوان یک انتخاب آگاهانه و یک وسیله برای حفظ حریم شخصی خود میدانند.
اصل نسبیت فرهنگی: در مورد حقوق بشر، باید به اصل نسبیت فرهنگی نیز توجه داشت. برخی از ارزشها و هنجارها، در فرهنگهای مختلف، متفاوت هستند. آنچه در یک فرهنگ، به عنوان یک حق اساسی تلقی میشود، ممکن است در فرهنگ دیگر، یک ارزش غیرقابل قبول باشد.
نتیجه:
الزام قانونی به حجاب در جمهوری اسلامی، اجبار به معصیت نیست، بلکه تلاشی برای اجرای یک واجب شرعی است. این موضوع، تفاوت اساسی با اجبار رضاخانی به کشف حجاب دارد که مصداق بارز اجبار به معصیت بود.
پاسخ شماره (4): تفاوت در نیت و انگیزه
انگیزه رضاخان از کشف حجاب، ترویج بیدینی و فرهنگ غربی بود، در حالی که انگیزه جمهوری اسلامی از الزام به حجاب، حفظ ارزشهای اسلامی و جلوگیری از فساد است.این پاسخ بر تفاوت در نیت و انگیزهی اصلی پشت این دو اقدام (کشف حجاب اجباری در دوران رضاخان و الزام به حجاب در جمهوری اسلامی) تمرکز دارد.
انگیزه رضاخان: هدف اصلی رضاخان از کشف حجاب، نه صرفاً مدرنسازی ظاهری جامعه، بلکه ترویج نوعی "غربگرایی افراطی" و "سکولاریسم اجباری" بود.
رضاخان معتقد بود که برای پیشرفت ایران، باید تمام مظاهر فرهنگ سنتی و دینی را از بین برد و به طور کامل از فرهنگ غربی تقلید کرد. کشف حجاب، یکی از نمادهای این سیاست بود. رضاخان با این کار، قصد داشت زنان را از "قید و بندهای مذهبی" رها کند و آنها را به "سبک زندگی غربی" تشویق کند.
به عنوان مثال، در کتاب "ظهور و سقوط سلطنت پهلوی" (خاطرات ارتشبد حسین فردوست)، (1) ، فردوست به صراحت به این موضوع اشاره میکند که رضاخان به دنبال ترویج فرهنگ غربی و از بین بردن مظاهر فرهنگ سنتی در ایران بود و کشف حجاب را گامی در این راستا میدانست.
انگیزه جمهوری اسلامی: هدف جمهوری اسلامی از الزام به حجاب، حفظ ارزشهای اسلامی، جلوگیری از فساد و فحشا، و تحکیم بنیان خانواده است. امام خمینی (ره) در سخنرانیهای متعدد، بر اهمیت حفظ حجاب و عفت در جامعه اسلامی تاکید کردهاند.
جمهوری اسلامی معتقد است که حجاب، یک حکم الهی است که برای حفظ عفت و پاکدامنی زنان و مردان، و جلوگیری از انحرافات اخلاقی وضع شده است. حکومت اسلامی با الزام به حجاب، قصد دارد جامعه را به سمت "فضیلت" و "معنویت" سوق دهد و از گسترش "فساد" و "بیبندوباری" جلوگیری کند.
به عنوان مثال، در صحیفه امام خمینی، (9)، ایشان در سخنانی به مناسبت روز زن، بر اهمیت حفظ حجاب و نقش آن در حفظ سلامت جامعه تاکید میکنند.
توضیح:
البته، ممکن است در عمل، در اجرای سیاستهای مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، اشتباهاتی رخ داده باشد و برخی از افراد، از این سیاستها سوء استفاده کرده باشند. اما این موضوع، اصل انگیزه و هدف اصلی حکومت را زیر سوال نمیبرد.
همچنین، باید توجه داشت که در مورد انگیزه رضاخان نیز، نمیتوان به طور قطع و یقین قضاوت کرد. ممکن است رضاخان، علاوه بر اهداف ذکر شده، انگیزههای دیگری نیز داشته باشد. اما شواهد تاریخی نشان میدهد که ترویج فرهنگ غربی و سکولاریسم، یکی از مهمترین انگیزههای او بوده است.
نتیجه:
تفاوت اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در نیت و انگیزه اصلی آنها است. انگیزه رضاخان، ترویج بیدینی و فرهنگ غربی بود، در حالی که انگیزه جمهوری اسلامی، حفظ ارزشهای اسلامی و جلوگیری از فساد است.
پاسخ شماره (5): حمایت یا عدم حمایت مردمی
کشف حجاب رضاخانی با مقاومت و نارضایتی گسترده مردمی مواجه شد، در حالی که الزام به حجاب در جمهوری اسلامی، با حمایت بخش قابل توجهی از جامعه روبرو است.این پاسخ به میزان حمایت یا عدم حمایت مردمی از این دو اقدام (کشف حجاب رضاخانی و الزام به حجاب در جمهوری اسلامی) میپردازد.
مقاومت در برابر کشف حجاب رضاخانی: کشف حجاب رضاخانی، با مقاومت و نارضایتی گستردهای در بین مردم مواجه شد. بسیاری از زنان، حاضر به برداشتن حجاب خود نبودند و این موضوع، منجر به درگیریها و برخوردهای خشونتآمیز شد.
روحانیون و علما نیز، به شدت با این سیاست مخالفت کردند و آن را مغایر با ارزشهای اسلامی و سنن ملی دانستند. این مخالفتها، نشاندهنده این بود که کشف حجاب، یک سیاست تحمیلی از بالا بود که با خواست و اراده مردم همخوانی نداشت.
حمایت از الزام به حجاب در جمهوری اسلامی: در جمهوری اسلامی، الزام به حجاب، با حمایت بخش قابل توجهی از جامعه روبرو است. بسیاری از زنان مسلمان، حجاب را به عنوان یک انتخاب آگاهانه و یک وظیفه شرعی میدانند و از این قانون حمایت میکنند.
همچنین، بسیاری از مردان نیز، معتقدند که حجاب، نقش مهمی در حفظ عفت و پاکدامنی جامعه دارد. البته، این بدان معنا نیست که همه مردم با این قانون موافق هستند. در جامعه ایران، دیدگاههای مختلفی در مورد حجاب وجود دارد و برخی از افراد، با الزام قانونی به آن مخالف هستند.
توضیح :
برای ارزیابی دقیق میزان حمایت یا عدم حمایت مردمی از این دو سیاست، نیاز به انجام نظرسنجیهای علمی و معتبر است. اما شواهد تاریخی و اجتماعی نشان میدهد که کشف حجاب رضاخانی، با مخالفت گستردهتری مواجه شد، در حالی که الزام به حجاب در جمهوری اسلامی، از حمایت بالایی برخوردار است.
نتیجه:
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در میزان حمایت یا عدم حمایت مردمی از آنها است.
کشف حجاب رضاخانی، با مقاومت و نارضایتی گستردهای مواجه شد، در حالی که الزام به حجاب در جمهوری اسلامی، با حمایت بخش قابل توجهی از جامعه روبرو است.
پاسخ شماره (6): تفاوت در روش اجرا و میزان خشونت
کشف حجاب رضاخانی با خشونت و اجبار فراوان همراه بود، در حالی که در جمهوری اسلامی تلاش میشود تا با روشهای اقناعی و فرهنگی، حجاب ترویج شود (البته این به معنای عدم وجود برخوردهای قهری نیست).این پاسخ به تفاوت در روش اجرا و میزان خشونت به کار رفته در این دو اقدام (کشف حجاب اجباری در دوران رضاخان و الزام به حجاب در جمهوری اسلامی) میپردازد.
خشونت در کشف حجاب رضاخانی: کشف حجاب در دوران رضاخان، با خشونت و اجبار فراوانی همراه بود. ماموران دولتی، به زور حجاب از سر زنان میکشیدند و با کسانی که مقاومت میکردند، به شدت برخورد میکردند. این خشونتها، باعث ایجاد ترس و وحشت در بین مردم شده بود و بسیاری از زنان، از ترس جان خود، مجبور به برداشتن حجاب شدند.
تلاش برای ترویج حجاب با روشهای اقناعی در جمهوری اسلامی: در جمهوری اسلامی، تلاش میشود تا با استفاده از روشهای اقناعی و فرهنگی، حجاب ترویج شود. صدا و سیما، رسانهها، مدارس و دانشگاهها، همگی در این راستا فعالیت میکنند.
هدف این است که با تبیین فواید حجاب و مضرات بیحجابی، مردم را به رعایت حجاب ترغیب کنند. البته، این به معنای عدم وجود برخوردهای قهری با افراد بیحجاب نیست.
در مواردی، پلیس و نیروهای انتظامی، با افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند، برخورد میکنند. اما این برخوردها، معمولاً به شدت خشونتهای دوران رضاخان نیست.
توضیح :
میزان خشونت به کار رفته در اجرای قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، همواره مورد بحث و انتقاد بوده است. متاسفانه رسانه های غرب و بسیاری از افراد مخالف جمهوری اسلامی، در مورد خوشونت ها بزرگنمایی می کنند.
نتیجه:
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در روش اجرا و میزان خشونت به کار رفته در آنها است.
کشف حجاب رضاخانی، با خشونت و اجبار فراوان همراه بود، در حالی که در جمهوری اسلامی تلاش میشود تا با روشهای اقناعی و فرهنگی، حجاب ترویج شود (البته این به معنای عدم وجود برخوردهای قهری نیست).
آیا این پاسخ مورد تایید شماست؟ اگر باز هم مشکلی وجود دارد، لطفاً بفرمایید. در غیر این صورت، میتوانیم به سراغ پاسخ بعدی برویم.
پاسخ شماره (7): زمینه اجتماعی و فرهنگی متفاوت
کشف حجاب در جامعهای رخ داد که هنوز به شدت سنتی و مذهبی بود، در حالی که در زمان استقرار جمهوری اسلامی، جامعه ایران تا حدودی مدرنتر شده و دیدگاههای متنوعتری در مورد حجاب وجود داشت.این پاسخ بر تفاوت در زمینه اجتماعی و فرهنگی حاکم بر ایران در زمان اجرای این دو سیاست (کشف حجاب رضاخانی و الزام به حجاب در جمهوری اسلامی) تمرکز دارد.
جامعه سنتی در دوران رضاخان: در دوران رضاخان، جامعه ایران به شدت سنتی و مذهبی بود. حجاب، نه تنها یک پوشش مذهبی، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی زنان محسوب میشد. کشف حجاب، به منزله حمله به این هویت و سنتها تلقی میشد و به همین دلیل، با مقاومت گستردهای مواجه شد.
جامعه نسبتاً مدرنتر در دوران جمهوری اسلامی: در زمان استقرار جمهوری اسلامی، جامعه ایران تا حدودی مدرنتر شده بود. تحصیلات زنان افزایش یافته بود، آنها در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی حضور فعالتری داشتند و دیدگاههای متنوعتری در مورد حجاب وجود داشت. در این شرایط، الزام به حجاب، با مخالفتهایی روبرو شد، اما این مخالفتها، به گستردگی مخالفتها با کشف حجاب رضاخانی نبود.
توضیح :
تغییرات اجتماعی و فرهنگی که در طول سالها در ایران رخ داده بود، باعث شده بود که دیدگاههای مردم نسبت به حجاب، متنوعتر شود. برخی از زنان، همچنان حجاب را به عنوان یک ارزش مهم تلقی میکردند، در حالی که برخی دیگر، معتقد بودند که حجاب، یک امر شخصی است و نباید به صورت اجباری تحمیل شود.
نتیجه:
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در زمینه اجتماعی و فرهنگی متفاوت آنها است.
کشف حجاب در جامعهای رخ داد که هنوز به شدت سنتی و مذهبی بود، در حالی که در زمان استقرار جمهوری اسلامی، جامعه ایران تا حدودی مدرنتر شده و دیدگاههای متنوعتری در مورد حجاب وجود دارد.
پاسخ شماره (8): اهداف و انگیزههای متفاوت
هدف رضاخان از کشف حجاب، مدرنسازی ظاهری و تقلید از غرب بود، در حالی که هدف جمهوری اسلامی از الزام به حجاب، حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با فرهنگ غربی است.این پاسخ به بررسی اهداف و انگیزههای پشت پردهی این دو اقدام (کشف حجاب رضاخانی و الزام به حجاب در جمهوری اسلامی) میپردازد.
1. اهداف رضاخان از کشف حجاب: هدف اصلی رضاخان از کشف حجاب، مدرنسازی ظاهری ایران و تقلید از کشورهای غربی بود. او معتقد بود که حجاب، مانعی برای پیشرفت و توسعه کشور است و با برداشتن آن، زنان میتوانند در عرصههای مختلف اجتماعی و اقتصادی حضور فعالتری داشته باشند. رضاخان، به دنبال ایجاد یک جامعه "مدرن" و "متمدن" بود که از نظر ظاهری، شبیه به کشورهای غربی باشد.
2. اهداف جمهوری اسلامی از الزام به حجاب: هدف جمهوری اسلامی از الزام به حجاب، حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با فرهنگ غربی است.
رهبران جمهوری اسلامی معتقدند که حجاب، یک حکم شرعی است و رعایت آن، برای حفظ عفت و پاکدامنی جامعه ضروری است. آنها همچنین، معتقدند که فرهنگ غربی، یک فرهنگ منحط و فاسد است و باید با آن مقابله کرد. الزام به حجاب، به عنوان یک نماد از این مقابله تلقی میشود.
توضیح:
در واقع، هر دو اقدام (کشف حجاب و الزام به حجاب)، با اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خاصی انجام شدهاند. رضاخان، به دنبال ایجاد یک ایران "مدرن" و "غربی" بود، در حالی که جمهوری اسلامی، به دنبال ایجاد یک ایران "اسلامی" و "ضد غربی" است.
نتیجه:
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در اهداف و انگیزههای متفاوت آنها است.
هدف رضاخان از کشف حجاب، مدرنسازی ظاهری و تقلید از غرب بود، در حالی که هدف جمهوری اسلامی از الزام به حجاب، حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با فرهنگ غربی است.
پاسخ شماره (9): مقایسه رضاخان و نظام اسلامی از نظر مفهوم آزادی
رضاخان آزادی را در تقلید از غرب و رها شدن از قیود مذهبی میدانست، در حالی که نظام اسلامی آزادی را در چارچوب احکام الهی و رهایی از هواهای نفسانی تعریف میکند. به عبارت دیگر، رضاخان "آزادی از دین" را ترویج میکرد، در حالی که نظام اسلامی "آزادی در دین" را.این پاسخ به بررسی تفاوت در برداشت از مفهوم "آزادی" در دوران رضاخان و در جمهوری اسلامی میپردازد.
1- مفهوم آزادی در دوران رضاخان: رضاخان، تحت تأثیر اندیشههای غربی، آزادی را در تقلید از غرب و رها شدن از قیود مذهبی میدانست. او معتقد بود که برای پیشرفت و توسعه، باید از سنتها و ارزشهای مذهبی دست کشید و به سبک زندگی غربی روی آورد.
در این دیدگاه، حجاب به عنوان یک مانع برای آزادی زنان تلقی میشد و کشف حجاب، به عنوان یک گام در جهت آزادی آنها محسوب میشد. به بیان دیگر، آزادی در این دوره، به معنای "آزادی از دین" و رهایی از احکام و ارزشهای مذهبی بود.
2- مفهوم آزادی در جمهوری اسلامی: در جمهوری اسلامی، آزادی در چارچوب احکام الهی و رهایی از هواهای نفسانی تعریف میشود. رهبران جمهوری اسلامی معتقدند که آزادی واقعی، در گرو پیروی از دستورات خداوند و دوری از گناهان است.
آنها معتقدند که انسان، با پیروی از احکام الهی، میتواند به کمال و سعادت دست یابد. در این دیدگاه، حجاب به عنوان یک حکم الهی، نه تنها مانعی برای آزادی نیست، بلکه به حفظ عفت و پاکدامنی جامعه کمک میکند و از این طریق، به آزادی معنوی انسانها کمک میکند. به بیان دیگر، آزادی در این دوره، به معنای "آزادی در دین" و انتخاب آگاهانه و مسئولانه در چارچوب احکام الهی است.
توضیح :
تفاوت در برداشت از مفهوم آزادی، ناشی از تفاوت در مبانی فکری و ارزشی این دو نظام است. رضاخان، با تکیه بر اندیشههای سکولار و غربی، آزادی را در رهایی از دین میدانست، در حالی که جمهوری اسلامی، با تکیه بر مبانی اسلامی، آزادی را در پیروی از دین میداند.
نتیجه:
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در مفهوم آزادی است. رضاخان آزادی را در تقلید از غرب و رها شدن از قیود مذهبی میدانست، در حالی که نظام اسلامی آزادی را در چارچوب احکام الهی و رهایی از هواهای نفسانی تعریف میکند. به عبارت دیگر، رضاخان "آزادی از دین" را ترویج میکرد، در حالی که نظام اسلامی "آزادی در دین" را.
پاسخ شماره (10) : مقایسه رضاخان و نظام اسلامی از نظر توجه به مصلحت
رضاخان مصلحت را در همسانسازی با غرب و پیشرفت مادی میدید و برای رسیدن به آن، ارزشهای دینی و سنتی را نادیده میگرفت، در حالی که نظام اسلامی مصلحت را در حفظ ارزشهای اسلامی و تعادل بین پیشرفت مادی و معنوی میداند و معتقد است که پیشرفت مادی نباید به قیمت از دست رفتن ارزشهای اخلاقی و دینی تمام شود.این پاسخ به بررسی تفاوت در تعریف و اولویتبندی "مصلحت" در دوران رضاخان و در جمهوری اسلامی میپردازد.
1- مفهوم مصلحت در دوران رضاخان: رضاخان، تحت تأثیر تفکرات مدرنیستی، مصلحت را در همسانسازی با غرب و پیشرفت مادی میدید.
او معتقد بود که برای رسیدن به پیشرفت، باید از سنتها و ارزشهای دینی دست کشید و به سبک زندگی غربی روی آورد. در این دیدگاه، کشف حجاب به عنوان یک "ضرورت" برای پیشرفت و "مصلحت" کشور تلقی میشد، حتی اگر با ارزشهای دینی و خواستههای مردم مغایرت داشته باشد. به عبارت دیگر، مصلحت در این دوره، به معنای "پیشرفت به هر قیمتی" بود.
2- مفهوم مصلحت در جمهوری اسلامی: در جمهوری اسلامی، مصلحت در حفظ ارزشهای اسلامی و تعادل بین پیشرفت مادی و معنوی تعریف میشود.
رهبران جمهوری اسلامی معتقدند که پیشرفت مادی نباید به قیمت از دست رفتن ارزشهای اخلاقی و دینی تمام شود. آنها معتقدند که برای رسیدن به یک جامعه سالم و سعادتمند، باید بین پیشرفت مادی و معنوی تعادل برقرار کرد.
در این دیدگاه، حجاب به عنوان یک ارزش اسلامی، در راستای حفظ مصلحت جامعه و جلوگیری از فساد و انحراف اخلاقی تلقی میشود. به عبارت دیگر، مصلحت در این دوره، به معنای "پیشرفت در چارچوب ارزشها" است.
توضیح :
تفاوت در تعریف و اولویتبندی مصلحت، ناشی از تفاوت در جهانبینی و ارزشهای این دو نظام است. رضاخان، با تکیه بر تفکرات سکولار و مدرنیستی، مصلحت را در پیشرفت مادی و همسانسازی با غرب میدید، در حالی که جمهوری اسلامی، با تکیه بر ارزشهای اسلامی، مصلحت را در حفظ ارزشهای دینی و تعادل بین پیشرفت مادی و معنوی میداند.
نتیجه:
یکی دیگر از تفاوتهای اساسی بین اجبار رضاخانی و قوانین مربوط به حجاب در جمهوری اسلامی، در مفهوم مصلحت است. رضاخان مصلحت را در همسانسازی با غرب و پیشرفت مادی میدید و برای رسیدن به آن، ارزشهای دینی و سنتی را نادیده میگرفت، در حالی که نظام اسلامی مصلحت را در حفظ ارزشهای اسلامی و تعادل بین پیشرفت مادی و معنوی میداند و معتقد است که پیشرفت مادی نباید به قیمت از دست رفتن ارزشهای اخلاقی و دینی تمام شود.
نتیجهگیری نهایی:
در این مقاله، با بررسی تطبیقی اجبار در مسئله حجاب در دوران رضاخان و جمهوری اسلامی، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه هر دو دوره شامل نوعی اجبار بودهاند، اما تفاوتهای اساسی در اهداف، مبانی و روشهای اجرای این اجبارها وجود دارد.اجبار رضاخانی، با هدف مدرنسازی و تقلید از غرب، به دنبال تغییر اجباری پوشش زنان بود، در حالی که اجبار در جمهوری اسلامی، با هدف حفظ ارزشهای اسلامی و مقابله با تهاجم فرهنگی، به دنبال تثبیت حجاب به عنوان یک نماد دینی و فرهنگی است.
این تفاوتها، نشان میدهد که نمیتوان این دو اجبار را صرفاً به عنوان دو روی یک سکه در نظر گرفت، بلکه باید آنها را به عنوان دو رویکرد متفاوت به یک مسئله پیچیده و چالشبرانگیز در تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار داد. در نهایت، انتخاب آگاهانه و آزادانه پوشش، میتواند راهکاری مناسبتر برای حل این مسئله باشد.
ارجاعات:
1.سوره بقره، آیه 256 .2. تفسیر نور، ج 1، ص 412.
3.نهج البلاغه، خطبه 105
4. آیه 32 سوره اسراء
5.آیه 38 سوره مائده
6.سوره نور، آیه 31
7.سوره احزاب، آیه 59
8.سوره آل عمران، آیه 104
9.فردوست، حسین. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. جلد اول، صفحه 327.
10.امام خمینی، سید روحالله. صحیفه امام خمینی. جلد 5، صفحه 178
منبع:
مکی ، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، تهران : علمی ، 136https://www.mashreghnews.ir/news/7313
https://wiki.ahlolbait.com/دانشنامه اسلامی
تهیه و تنظیم: تحریریه راسخون