فداکاری برای مخلوقات، فداکاری برای خداست

فداکاری برای خداوند، مفهومی است که در بطن خود حامل حقیقتی ژرف و آسمانی است. این فداکاری تنها یک حرکت عاطفی یا واکنشی آنی نیست بلکه نتیجه‌ آگاهی، معرفت و بینشی توحیدی است که انسان را از خود محوری بیرون می ‌کشد و به سوی خدا محوری و خلق ‌دوستی سوق می ‌دهد.
شنبه، 4 مرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : سید حسین خاتمی
موارد بیشتر برای شما
فداکاری برای مخلوقات، فداکاری برای خداست
فداکاری برای خداوند، مفهومی است که در بطن خود حامل حقیقتی ژرف و آسمانی است. این فداکاری تنها یک حرکت عاطفی یا واکنشی آنی نیست بلکه نتیجه‌ آگاهی، معرفت و بینشی توحیدی است که انسان را از خود محوری بیرون می ‌کشد و به سوی خدا محوری و خلق ‌دوستی سوق می ‌دهد. چنین فداکاری ‌ای نه تنها به معنای گذشتن از دارایی ‌های مادی است بلکه گاه شامل گذشتن از زمان، مقام، آبرو و حتی جان در راه خدا و برای رضایت اوست.
 
در آموزه‌ های قرآن کریم، فداکاری برای خداوند با نیکی به دیگران، خدمت به خلق و از خود گذشتگی در راه مصالح عمومی گره خورده است. آیه۹۲ سوره آل‌عمران می‌فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»؛ هرگز به نیکی نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید. این آیه نه ‌تنها معیار فداکاری را مشخص می‌ کند، بلکه نشان می‌دهد که گذشتن از چیزهایی که مورد علاقه ماست، مسیر رسیدن به «بر» است و «بر» در قرآن گاه به معنای نیکوکاری مطلق و گاه به معنای تقوای کامل آمده است.
 

دنیا در چشم بزرگان، کوچک است

در منابع روایی نیز تأکید فراوانی بر این حقیقت شده است. حضرت امام باقر علیه السلام می ‌فرمایند: «مَنْ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ قَدْراً قَالَ مَنْ لَمْ یُبَالِ اَلدُّنْیَا فِی یَدِ مَنْ کَانَتْ فَمَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ صَغُرَتِ اَلدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ وَ مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ کَبُرَتِ اَلدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ»(امع الأخبار، ج۱، ص۱۰۹) بزرگ ‌ترین انسان‌ ها کسانی ‌اند که دنیا را برای خود ارزشی نمی ‌دانند. امام علی علیه السلام هم در حدیثی می فرمایند: «مَن کَرُمَتْ نَفسُهُ صَغُرَتِ الدنیا فی عَینِهِ»؛ هر که کرامت نفس داشته باشد دنیا در نگاهش خُرد آید.(غررالحکم، ح9130) این سخن، در قلب خود، حامل پیام فداکاری برای خدا و ترجیح دادن رضایت او بر تعلقات دنیوی است و اصلا برای همین است که دنیا در چشم بزرگترین مردم بی قدر و قیمت است.
 
نمونه ‌های تاریخی نیز گواه این معنا هستند. وقتی حضرت ابراهیم علیه ‌السلام مأمور شد فرزند خود را قربانی کند، با تمام وجود پذیرفت، چرا که او آموخته بود رضایت خدا بالاتر از هر محبت دیگری است. قرآن کریم در سوره صافات، آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷؛ این داستان را با تعبیراتی زیبا بازگو می ‌کند و در پایان می‌ فرماید: «إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ»؛ یعنی این واقعه آزمایشی آشکار بود و ما او را به قربانی بزرگی فدیه دادیم. در این‌جا، فداکاری به نقطه اوج می‌رسد و به‌ عنوان معیار قبولی امتحان الهی ثبت می‌شود.
 
فداکاری برای خداوند، اگر با نیت خالص همراه باشد، انسان را از مرتبه ‌ای زمینی به مقام قرب الهی می ‌رساند. در حدیث قدسی معروف به قرب نوافل آمده است که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله می‌فرمایند که خداوند فرمودند: «ما تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ...»؛ بنده ام با هیچ کارى دوست داشتنى‌تر از انجام واجبات، محبوب من نمى ‌شود و با انجام مستحبات وسیله جلب محبت مرا فراهم مى ‌آورد چندان که محبوب من مى ‌شود و چون دوستش بدارم گوش شنواى او مى ‌شوم و چشم بیناى او و زبان گویاى او و دست نیرومند او و پاى ره پوى او؛ هرگاه مرا بخواند پاسخش دهم و هرگاه از من چیزى بخواهد عطایش کنم.(مشکاة الأنوار، ج1، ص291) این روایت نشان می ‌دهد که بندگی و تقرب به خدا با انجام واجبات و سپس با اعمالی فراتر از آن حاصل می‌ شود و فداکاری می ‌تواند مصداقی بارز از نوافل عملی است.
 
در امتداد این معنا، فداکاری نباید صرفاً در عرصه عبادی باقی بماند. آنچه در نگاه توحیدی اهمیت دارد، آن است که انسان بندگی خدا را در تمام وجوه زندگی جاری سازد که یکی از مهم ‌ترین عرصه‌ های آنها هم «خدمت به خلق خدا» است؛ در حدیثی از پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است: «مَن قَضى لأَخیهِ المُسلِمِ حاجَةً کانَ کَمن عَبَدَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ دَهرَهُ»؛ یعنی کسی که نیاز برادر مسلمان خود را برطرف کند، همانند کسی است که تمام عمر را عبادت کرده است.(کنزالعمّال، ح۹۰۲۱)
 

فداکاری برای خلق، فداکاری برای خدا

از این منظر، فداکاری برای خداوند از خدمت به خلق خدا جدا نیست. کسی که تنها در خلوت شب برای خدا نماز می ‌گزارد اما دلش برای نیازمند نمی‌تپد، هنوز حقیقت بندگی را درک نکرده است. قرآن کریم در آیات متعددی رابطه‌ای مستقیم میان ایمان، انفاق و احسان برقرار کرده است. سوره بقره، آیه۲۶۷ می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از پاک‌ترین چیزهایی که به دست آورده‌اید انفاق کنید. این فرمان، پیوندی میان ایمان و عمل صالح برقرار می ‌سازد که جوهره آن فداکاری است.
 
در سیره اهل‌بیت علیهم ‌السلام، تجلی کامل این آموزه ‌ها را می‌توان یافت. داستان سه روز روزه ‌داری امام علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین علیهم ‌السلام و انفاق افطار خود به مسکین و یتیم و اسیر که در سوره انسان آیات ۵ تا ۱۰ ذکر شده، نمونه‌ای ماندگار از فداکاری بی‌منت است: «إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»؛ این آیه سندی از اخلاق فداکارانه ‌ای است که ریشه در توحید دارد.
 
زندگی اجتماعی نیز بستری برای بروز این نوع از بندگی است. انسان مؤمن می‌داند که از خودگذشتگی نه به معنای حذف خود، بلکه به معنای «ارتقای خویشتن» است. کسی که از وقتش می‌گذرد تا به همسایه ‌اش کمک کند، یا از آبرویش می‌گذرد تا مظلومی را یاری دهد یا از مالش می‌گذرد تا نیازمندی را سیر کند، در واقع، جان خود را تعالی می ‌دهد. امام صادق علیه‌السلام در حدیثی فرمود: «مِنْ أَحَبِّ الْإِیمَانِ إِلَى اللَّهِ الْإِیثَارُ»؛ محبوب‌ترین ایمان‌ها نزد خدا، ایثار است.(اصول کافی، ج۲، ص82)؛
 
حتی در آموز ه‌های عرفانی، فداکاری اساس سلوک معنوی شمرده شده است. عارفان مسلمان گفته‌اند: «سیر از خود تا خدا، از فناء در خلق آغاز می ‌شود.» این بدین معناست که انسان برای رسیدن به فنا فی الله، باید از خود خواهی، خودبینی و فردگرایی عبور کرده و وجودش را وقف خدمت به مخلوقات خداوند به نیت قرب به خدا کند. مولانا جلال ‌الدین بلخی در مثنوی می‌گوید: این جهان کوه است و فعل ما ندا ؛ سوی ما آید نداها را صدا
 

فداکاری، انعکاس ایمان است

هرچه انسان مومن‌تر شود، آمادگی بیشتری برای گذشت از خویش در راه خدا خواهد داشت. این گذشت، می‌ تواند از مال باشد یا از جان یا حتی از دل ‌بستگی ‌ها و دنیا زدگی‌ ها. اما آنچه این فداکاری را از ریا، تظاهر یا معامله‌گری دینی جدا می‌ کند، نیت الهی و خلوص در عمل است. قرآن کریم در سوره توبه، آیه۱۱۱ می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛ خدا جان ‌ها و مال‌ های مؤمنان را خریده و در برابرش بهشت داده است. این معامله، معامله ‌ای است که تنها با اخلاص پذیرفته می ‌شود.
 
از این ‌رو، تربیت دینی باید انسان ‌ها را به فداکاری و خدمت ‌رسانی تربیت کند. اگر دین تنها در نماز و روزه خلاصه شود، آن ‌گاه ارتباط میان خدا و خلق از هم می‌ گسلد و دین به فرد گرایی دینی فروکاسته می ‌شود. در حالی ‌که دین، در ذات خود، اجتماعی و مسئولانه است. امام علی علیه ‌السلام در نامه‌ای به مالک اشتر می ‌فرماید: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ...»؛ مردم یا برادر دینی تو هستند یا انسانی همانند تو. این نگاه، نگاه خدمت ‌محور و مسئولانه است.(نهج‌البلاغه، نامه۵۳)
 
فداکاری از خدا تا خدمت به خلق، راهی است که هر مؤمنِ موحد باید آن را بپیماید. این راه، از دل سوره ‌های قرآن می ‌گذرد، از قلب روایات اهل ‌بیت علیم السلام عبور می ‌کند و به ساحت انسان معاصر می‌ رسد که در میان بحران ‌های فرد گرایی، نیازمند الگویی از گذشت، ایثار و خلوص در عمل است. جامعه ‌ای که در آن فداکاری برای خدا به فرهنگ بدل شود، جامعه‌ ای است الهی، انسانی و برخوردار از امنیت، مهربانی و عدالت.
 
در چنین جامعه ‌ای، نه ‌تنها فقر مادی، بلکه فقر معنوی نیز کاهش می‌یابد. هر انسانی، با درک مسئولیت خود در برابر دیگران، از یک مصرف ‌کننده صرف به یک بخشنده فعال تبدیل می ‌شود. این جامعه، مصداق «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»(حشر/۹) خواهد بود؛ کسانی که دیگران را بر خود ترجیح می ‌دهند حتی اگر خود نیازمند باشند و این همان روح توحید در عمل است: بندگی خدا در خدمت به بندگان خدا.
 

فداکاری در تمام نسل‌ها

حالا سوال مهم این است که چگونه نسلی تربیت کنیم که خدمت ‌گذار، بی‌ چشم‌ داشت و خالص باشد؟ اگر خدمت به دیگران را از سرچشمه ایمان و محبت الهی بگیریم، آن ‌گاه این فرهنگ قابل انتقال و پایدار می ‌شود. برای این هدف، چند اصل کلیدی را می‌توان به عنوان راهبردهای تربیتی مؤثر پیشنهاد کرد:
 
۱. تربیت با عمل، نه فقط با گفتار
فرزندان آن ‌چیزی را که می‌بینند، یاد می ‌گیرند، نه صرفاً آنچه می ‌شنوند. اگر می‌خواهیم نسل آینده خالصانه خدمت کند، باید خود ما در خانه، مدرسه، مسجد و جامعه این رفتار را به‌ درستی اجرا کنیم. امام صادق علیه‌السلام می‌ فرمایند: «کونوا دعاةً لِلنّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکم»؛ مردم را با غیر زبان خود (یعنی با عمل خود) دعوت کنید.(وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۰)
 
۲. گفتمان‌سازی از ارزش خدمت، نه سود خدمت
فرهنگ حاکم بر جامعه، گاه خدمت را یک «سرمایه‌گذاری برای آینده» معرفی می ‌کند در حالی ‌که در آموزه ‌های دینی، خدمت به دیگران عبادت است حتی اگر هیچ بازخوردی نداشته باشد. باید نسل بعدی را با مفاهیم والا چون «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ»(بقره/۲۷۲) آشنا کرد. یعنی هر خوبی که انفاق کنید، در اصل به نفع خود شماست.
 
۳. یاد دادن معنا، نه فقط تشویق به کار
بچه ‌ها باید بفهمند که چرا باید کمک کنند؟ چرا باید به نیازمندان رسیدگی کرد؟ اینجا آموزه ‌های عمیق توحیدی به کار می ‌آید: اینکه خدمت به خلق، نوعی بندگی خداست. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله: «الخَلقُ عِیالُ اللّه، فأحبُّ الخَلقِ إلى اللّهِ أنفَعُهُم لِعِیالِهِ»؛ مخلوقات، خانواده خدا هستند و محبوب‌ترین آن‌ها نزد خدا کسی است که بیشتر به خانواده‌ اش سود برساند.(اصول کافی، ج۲، ص۱۶۴)
 
۴. جایگاه‌دادن به فداکاران و خادمان در نظام ارزشی خانواده و مدرسه
وقتی الگوهای محبوب یک جامعه صرفاً ثروتمندان، سلبریتی ‌ها یا افراد مشهور باشند، فرزندان ناخود آگاه آنان را می ‌ستایند اما اگر معلمان، والدین و رسانه‌ها، فداکاران و خادمان راستین را برجسته کنند، ارزش‌ها جابه‌جا می ‌شوند. قرآن درباره انفاق ‌کنندگان شبانه ‌روزی می ‌فرماید: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ»(بقره/۲۷۴) ما باید شخصیت هایی که خود را وقف مردم کرده اند را در جامعه بزرگ، آنها را ارزشمند و کارشان را ارزش معرفی کنیم.
 
۵. تربیت برای «خدمت بی‌منت» با مراقبت از نیت‌ها
بچه‌ها اگر ببینند ما پس از کمک کردن، طلب تشکر یا تحسین می ‌کنیم، خودشان هم چنین الگویی را می ‌پذیرند. اما اگر بفهمند که: «إنما نُطعِمُکم لوجه الله»؛ ما برای رضای خدا به شما غذا می‌ دهیم، نه پاداش می‌ خواهیم و نه تشکر.(انسان/۹) آن ‌گاه فرهنگ «خدمت بی‌چشم‌داشت» در جان آن‌ها شکل می ‌گیرد.
 
۶. آموزش تدریجی، مسئولانه و سنجیده
انتظار نداریم یک کودک هفت ساله بفهمد خلوص نیت چیست؟ اما می ‌توان با بازی، داستان، شعر و کارهای ساده مثل کمک ‌کردن به همکلاسی، مراقبت از سالمندان، رسیدگی به حیوانات و همدردی با کودکان محروم، گام‌ به‌ گام او را به آن قله بلند رساند.
 
۷. تربیت با ترکیب عقل و عاطفه
دل‌ ها زودتر از ذهن‌ها پذیرا می‌شوند. اگر فرزند ما، شادی چهره یک نیازمند را ببیند که با غذای ساده ‌ای خوشحال شده، اگر اشک یک مادر را هنگام دریافت کمک تماشا کند؛ این تصویر عاطفی تا سال ‌ها در قلبش زنده می ‌ماند. در عین حال، باید با او گفت‌وگو کرد و استدلال عقلی نیز آورد.
 
۸. استمرار، نه حرکات هیجانی
اگر خدمت ‌گزاری به یک مناسبت خاص یا کاروانی مقطعی محدود شود، اثر پایدار ندارد. باید عادت‌ های کوچک اما مداوم در خانواده پایه ‌گذاری شوند. مثلاً: ماهی یک بار بازدید از خانه سالمندان؛ مشارکت در تهیه غذای نذری؛ هدیه دادن اسباب ‌بازی به کودکان کار؛ اختصاص بخشی از پول‌ تو جیبی برای کار خیریه و...
 
۹. پرهیز از خود محوری در تربیت دینی
اگر دین را فقط برای «خودِ ما» تعریف کنیم، فرزندان ما نیز «خدمت برای خود» را خواهند آموخت. در حالی‌ که دین، دعوت به «خروج از خویش و فانی‌شدن در نیکی و خدا» است. امام علی علیه ‌السلام: «أفضل الناس من أعان الناس»؛ بهترین مردم کسی است که بیشتر به مردم کمک کند.(غررالحکم، ح۸۵۹۳)
 
۱۰. یادآوری پاداش‌های اخروی، بدون تبدیل خدمت به معامله
گرچه خدمت باید برای خدا و بی‌چشم‌داشت باشد، اما یادآوری پاداش‌های الهی برای تشویق اولیه فرزندان بسیار کارآمد است. مثل آیه معروف: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»؛ هر که کار نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش خواهد گرفت.(انعام/۱۶۰) اگر می‌ خواهیم نسل آینده «خدمت ‌گذارانی خالص» باشند، باید دین را به‌ عنوان یک حقیقت زنده و جاری، نه یک مجموعه احکام خشک، در خانه و جامعه اجرا کنیم. این کار با عمل، محبت، معنا، تدریج و پیوستگی ممکن می‌شود. خادمان واقعی فردا، کودکانی هستند که امروز «مهر خدا و درد خلق» را در خانواده و اجتماع دیده ‌اند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط