مقدمه:
خطبۀ فدکیه حضرت زهرا(سلام الله علیها) یکی از متقنترین متون استدلالی در تاریخ اسلام است که در آن، ایشان با تمسک به آیات قرآن کریم، به دفاع از حق مسلم خویش و تبیین مبانی امامت پرداختند. این خطبه، نمونهٔ بینظیری از به کارگیری قرآن به عنوان مرجع نهایی در حل منازعات فکری و سیاسی است.حضرت زهرا(سلام الله علیها) در این خطبه، با احاطهای کامل بر مفاهیم قرآن، از شش استدلال قرآنی محکم بهره گرفتند که طیفی گسترده از آیات الاحکام، قصص انبیا و آیات تاریخی را در بر میگیرد.
این استنادات شامل آیات مربوط به حق خویشاوندان، رد حکم جاهلیت، توصیف عمل ناپسند غاصبان، آیۀ ارث سلیمان، درخواست وارث از سوی حضرت زکریا و وضعیت پیشین مسلمانان میباشد.
روش ایشان در به کارگیری این آیات، مبتنی بر استخراج پیامهای عمیق و تطبیق آنها با شرایط جدید بود؛ به گونهای که هر آیه، حلقهای از زنجیرهای به هم پیوسته برای اثبات ادعای ایشان تشکیل میداد. این نوشتار با رویکردی تحلیلی، به روششناسی این شش استدلال قرآنی میپردازد.
هدف این پژوهش، واکاوی منطق حاکم بر گزینش و کاربرد این آیات و تبیین ابعاد مختلف روش استدلالی حضرت فاطمه(سلام الله علیها) است تا الگویی ماندگار از بهرهگیری از قرآن در دفاع از حق ارائه دهد.
استنادات قرآنی حضرت زهرا (س) در خطبۀ فدکیه؛ از تبیین حق تا افشای باطل
۱. استناد به آیۀ حق خویشاوندان در اثبات مالکیت فدک
۱-۱. تبیین مفاد آیه و ارتباط آن با فدکآیۀ شریفۀ «وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا» [۱] به صراحت بر لزوم ادای حقوق سه گروه تأکید میورزد:
خویشاوندان، نیازمندان و درراهماندگان. در تحلیل این آیه میتوان دریافت که مراد از "حق ذی القربى" تنها حقوق عاطفی و اخلاقی نیست، بلکه شامل حقوق مالى و اقتصادى نیز مىشود. این آیه در حقیقت پایهگذار نظام حقوقی جامعی در اسلام است که به تأمین معیشت شرافتمندانه برای خویشاوندان پیامبر توجه ویژهای دارد.
۱-۲. تحلیل استناد حضرت زهرا و استدلال ایشان
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبۀ فدکیه با بهرهگیری از این آیۀ شریفه، استدلالی سهبعدی را مطرح میفرمایند. نخست آنکه با استناد به شأن نزول آیه [۲] که منجر به بخشش فدک توسط پیامبر (صلی الله علیه وآله) شد، حق مالکیت خویش را ثابت میکنند.
دوم آنکه تأکید میفرمایند این بخشش، یک اقدام شخصی نبوده بلکه اجرای فرمان الهی و تحقق عینی حکم قرآن بوده است. سوم آنکه این اقدام پیامبر را نمادی از توجه اسلام به استقلال اقتصادی اهل بیت میدانند.
۱-۳. پیامدهای نقض حکم آیه توسط غاصبان
غصب فدک از سوی حاکمان وقت، پیامدهای ویرانگری را در پی داشت. این اقدام نه تنها نقض صریح آیۀ قرآن بود [۳]، بلکه سنت پیامبر را نیز زیر پا گذاشت. امام صادق (علیه السلام) در تفسیر این واقعه میفرمایند: "خداوند بود که فدک را به فاطمه بخشید" [۴].
این بیان نشان میدهد که غصب فدک در حقیقت مقابله با ارادۀ الهی بود. همچنین این اقدام باعث محرومیت نیازمندان جامعه از منافع فدک شد که با فلسفۀ آیۀ قرآن در تعارض کامل قرار داشت.
۱-۴. تحلیل سه گانۀ جرم غاصبان در نقشۀ فدک
1-4-۱. نقض مستقیم حکم قرآن
غاصبان فدک با تصرف این ملک، آشکارا حکم صریح آیۀ شریفۀ قرآن را نقض کردند. این آیه که به صراحت پرداخت سهم خویشاوندان را به عنوان یک واجب الهی مقرر میدارد، در زمرۀ احکام قطعی و روشن قرآن کریم جای دارد.
هنگامی که این آیۀ مبارکه نازل گردید، پیامبر اکرم به عنوان اولین مجری احکام الهی، بلافاصله به اجرای این حکم همت گمارد و فدک را به عنوان مصداق بارز "حق ذی القربى" به حضرت فاطمه اختصاص داد. بنابراین، هرگونه تصرف در فدک پس از این واقعه، نه تنها نقض فرمان پیامبر، بلکه عبور از مرزهای حکم صریح قرآن و تعدی به حدود الهی محسوب میشد.
1-4-2. مخالفت با سنت پیامبر
جرم دوم غاصبان، مقابلهٔ مستقیم و عمدی با سنت قطعی و مسلم پیامبر اکرم بود. بر اساس شواهد متقن تاریخی و روایی، پیامبر به صورت علنی و با تشریفات کامل، فدک را به عنوان حق مسلم حضرت زهرا به ایشان انتقال داد.
این اقدام پیامبر تنها یک انتقال مالکیت ساده نبود، بلکه تحقق عینی یک حکم الهی و تجلی بخشی از نظام اقتصادی اسلام به شمار میرفت. هنگامی که خلیفۀ اول از بازگرداندن فدک به صاحب حق آن خودداری ورزید، در حقیقت پرچم مخالفت با سنت نبوی را برافراشت و سنت جدیدی در تقابل با سنت پیامبر پایهگذاری نمود.
1-4-3. انکار جایگاه اهل بیت
سومین و عمیقترین جنبۀ جرم غاصبان، انکار عمدی و نظاممند جایگاه رفیع اهل بیت بود. قرآن کریم در آیات متعددی بر حقوق ویژه و جایگاه ممتاز خویشاوندان پیامبر تأکید کرده و مودت آنان را جزء ضروریات دین شمرده است.
فدک به عنوان نمادی عینی از این حقوق و نشانۀ ملموس مودت ذی القربا محسوب میشد. غصب فدک در حقیقت انکار این جایگاه الهی و نادیده گرفتن عمدی حقوق مسلم اهل بیت به شمار میرفت. این اقدام شوم نه تنها یک ظلم مادی محدود، بلکه نوعی انحراف ایدئولوژیک و فکری در پیکرۀ امت اسلامی به وجود آورد و پایههای اعتقادی جامعه را سست نمود.
۱-5. تبیین پیامهای آیۀ حق خویشاوندان در سبک زندگی فاطمی
1-5-۱.هماهنگی احکام دین با فطرت انسانی
در تحلیل آیۀ شریفۀ «وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ» [5] میتوان به این نکته دست یافت که دستورات دینی با فطرت انسانی کاملاً هماهنگ است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در خطبۀ فدکیه با بهرهگیری از این اصل، به درستی نشان میدهند که حقوق خویشاوندان در اسلام بر اساس همان گرایش فطری انسان به والدین و نزدیکان استوار شده است.
ایشان در مواجهه با غاصبان، بر این اصل فطری تأکید میورزند که محروم کردن خویشاوندان از حقوقشان، نه تنها نقض حکم الهی، بلکه مخالفت با فطرت انسانی است.
1-5-2. رعایت اولویتها در انفاق و رسیدگی
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دفاع از حق خویش، الگویی عملی از رعایت اولویتها در انفاق ارائه میدهند. آیۀ شریفه با ترتیب «ذَا الْقُرْبَىٰ» سپس «الْمِسْکِینَ» و پس از آن «ابْنَ السَّبِیلِ» [6]
نشان میدهد که در نظام اقتصادی اسلام، خویشاوندان نزدیک از اولویت برخوردارند. این رویکرد در سبک زندگی فاطمی به وضوح قابل مشاهده است، چنان که ایشان پیش از هر چیز بر حقوق مسلم خویش به عنوان ذوی القربی پیامبر تأکید میورزند.
1-5-3.نفی منّت در ادای حقوق
از منظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)، ادای حق خویشاوندان امری واجب و بدون هیچ منتی است. ایشان در خطبۀ فدکیه با استناد به آیۀ شریفه، به غاصبان یادآوری میفرمایند که پرداخت حق ذوی القربی نه به عنوان لطف، بلکه به عنوان تکلیفی الهی است.
این نگرش، سرمشق ارزشمندی در روابط خانوادگی و اجتماعی به شمار میرود که در آن حقوق متقابل، بدون منت و به عنوان وظیفهای الهی ادا میشود.
1-5-4.تنوع مصادیق حقوق در اسلام
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دفاع از حقوق خویش، به درستی نشان میدهند که اسلام برای شرایط مختلف، حقوق گوناگونی در نظر گرفته است.
آیۀ شریفه با برشمردن «ذَا الْقُرْبَىٰ»، «الْمِسْکِینَ» و «ابْنَ السَّبِیلِ» [۷] بیان میکند که خویشاوندی، فقر و در راه ماندگی، هر یک به تنهایی میتواند سبب ایجاد حقوق ویژه شود. این نگاه جامع در سبک زندگی فاطمی به خوبی تجلی یافته است.
1-5-5.استقلال حقوق خویشاوندان از فقر
حضرت زهرا (سلام الله علیها) با استناد به آیۀ شریفه اثبات میفرمایند که حقوق خویشاوندان مشروط به فقر نیست. تأکید ایشان بر مالکیت فدک، نه به عنوان نیازمند، بلکه به عنوان ذوی القربی پیامبر، نشان میدهد که این حق، مستقل از وضعیت اقتصادی است. این اصل مهم در سبک زندگی فاطمی، الگویی برای جامعۀ اسلامی است که در آن کرامت انسانی و حقوق ذاتی، بر شرایط مادی اولویت دارد.
۲. استناد به آیۀ رد حکم جاهلیت و طلب حکم الهی
۲-۴. تحلیل صحنۀ تاریخی ورود حضرت زهرا(س) به مسجد النبیروایت تاریخی به تفصیل صحنۀ باشکوه ورود حضرت فاطمۀ زهرا(سلام الله علیها) به مسجد النبی را ترسیم میکند. هنگامی که خبر تصمیم ابوبکر برای محروم ساختن ایشان از فدک رسید، حضرت با عزتی کمنظیر و متناسب با شأن دختری پیامبر(ص) آمادۀ دفاع از حق خویش شدند.
توصیف «لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا» [8] - مقنعه را محکم بر سر بست و چادر خود را بر تن پیچید - نشان از حجاب کامل و وقاری دارد که حضرت حتی در شرایط سخت و برای دفاع از حق خویش حفظ میکردند. این حرکت نمادین، بیانگر رعایت کامل حدود الهی حتی در هنگام احقاق حق بود.
۲-۵. بررسی شیوۀ استدلال و به کارگیری آیۀ قرآن در جمع مهاجرین و انصار
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با درایت کامل و آگاهی از شرایط حساس، سخن خویش را با روشی حکیمانه آغاز نمودند. عبارت «افْتَتَحَتِ الْکَلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ الصَّلَاهًِْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ» [۹] - سخن را با حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر خدا آغاز کرد - نشان از استراتژی دقیق ایشان در اقناع مخاطبان دارد.
این آغاز، فضایی معنوی و احترامآمیز ایجاد کرد و زمینۀ مناسبی برای طرح استدلال اصلی فراهم نمود. سپس با استناد به آیۀ شریفۀ «أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهًِْ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» [۱۰]
استدلال خویش را مطرح نمودند. این استناد هوشمندانه نشان میدهد که ایشان حکم غاصبان را در سطح احکام جاهلیت ارزیابی میکردند و آن را در تقابل مستقیم با حکمت الهی قرار میدادند.
۲-۶. تحلیل تأثیر کلام حضرت و عکسالعمل عاطفی مردم
روایت به روشنی نشان میدهد که چگونه کلام متقن و استدلال محکم حضرت زهرا(سلام الله علیها) بر همۀ حاضرین تأثیر گذاشت. توصیف «فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ» [11] - مجلس به لرزه درآمد - گویای تأثیر عمیق سخنان ایشان بر قلوب مردم است.
نالهای که از حضرت برآمد، «أَنَّتْ أَنَّهًًْ أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُکَاءِ» [12] - نالهای کرد که مردم را به گریه انداخت - نشان از عمق مظلومیتی داشت که بر خاندان پیامبر(ص) رفته بود.
این صحنه به خوبی نشان میدهد که چگونه حضرت با بهرهگیری از ابزارهای مختلف، از استدلال قرآنی گرفته تا تأثیر عاطفی، همگان را نسبت به حقانیت خویش آگاه میساختند. تأثیر این سخنرانی چنان بود که حتی دشمنان نیز نمیتوانستند در برابر منطق قوی و بیان شیوای ایشان مقاومت کنند.
۲-۸. تبیین ابعاد حکم جاهلیت در سبک مبارزاتی فاطمی
خودآگاهی تاریخی نسبت به جاهلیت و مصادیق معاصر آن
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبۀ فدکیه با بهرهگیری از آیۀ «أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ» [۱3] نشان میدهند که به درستی از مفهوم جاهلیت و مصادیق معاصر آن آگاه بودهاند. همانگونه که در تفسیر نور آمده است: «زمان جاهلیّت، مخصوص یک دوران نیست، هرگاه که مردم از خدا جدا شوند، دوران جاهلیّت است» [۱4].
حضرت با درک این حقیقت، به روشنی دریافتند که غصب فدک و انکار حقوق اهل بیت(ع)، مصداق بارز بازگشت به جاهلیت نوین است. ایشان با شجاعت تمام، این واقعیت را در جمع مسلمانان فریاد زدند و توطئۀ سکوت در برابر انحرافات را شکستند.
2-8-1. مبارزه با فسق به عنوان زمینۀ جاهلیتگرایی
در سبک مبارزاتی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، مقابله با فسق و گناه به عنوان بستر اصلی گرایش به جاهلیت جایگاه ویژهای دارد. همانگونه که در تفسیر اشاره شده است: «فسق و گناه، انسان را به سوى فرهنگ جاهلى سوق مىدهد» [۱5].
حضرت با درک این رابطه، فسق حاکمان در نقض عهد و پیمانشکنی را عامل اصلی گرایش آنان به احکام جاهلی میدانستند. ایشان در خطبۀ فدکیه با شجاعت، این فسق را آشکار ساختند و هشدار دادند که تداوم این مسیر، جامعۀ اسلامی را به ورطۀ جاهلیت میکشاند.
2-8-2. رویگردانی از احکام الهی به عنوان نشانۀ جاهلیت
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سبک مبارزاتی خویش، رویگردانی از احکام الهی را نشانۀ بارز جاهلیت میدانستند. همانگونه که در تفسیر آمده است: «آنان که با داشتن احکام الهى از آن روى مىگردانند و سراغ قوانین بشرى مىروند، در مسیر جاهلیّت گام برمىدارند» [۱6].
ایشان با استناد به این اصل، به روشنی اثبات کردند که حاکمان با وجود دسترسی به احکام صریح قرآن در مورد ارث و حقوق ذوی القربی، عمداً از آنها روی گرداندهاند و این، نشانۀ بازگشت به جاهلیت است.
2-8-3. روانشناسی جاهلیتگرایی و مواجهۀ فاطمی
در تحلیل سبک مبارزاتی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، توجه به بُعد روانشناسی جاهلیتگرایی از اهمیت ویژهای برخوردار است. همانگونه که در تفسیر اشاره شده: «بعضى از مردم خواستار داورى پیامبر بر اساس قوانین جاهلیّت بودند» [۱7].
حضرت با درک این حقیقت که گرایش به جاهلیت ریشه در روانشناسی انسانی دارد، به مقابله با این پدیده برخاستند. ایشان نشان دادند که حتی پس از رحلت پیامبر(ص) نیز این گرایش در میان برخی اصحاب وجود داشته و باید با آن مبارزه کرد.
۳. استناد به آیۀ توصیف عمل ناپسند غاصبان
۳-۱. تحلیل اقتباس قرآنی و تشبیه هنرمندانهحضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبۀ فدکیه با بهرهگیری هنرمندانه از آیۀ «لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا» [۱8] استدلال غاصبان را در سطح اتهامات ناروای قوم حضرت مریم قرار میدهند.
این آیۀ شریفه که در توصیف اتهام ناروای قوم به حضرت مریم(سلام الله علیها) نازل شده، به کاری بسیار زشت و ناپسند اشاره دارد. حضرت زهرا(سلام الله علیها) با این اقتباس هوشمندانه، به همگان نشان میدهند که ادعای غاصبان مبنی بر محرومیت ایشان از ارث، همانند اتهام ناروای قوم به حضرت مریم، کاری شگفتانگیز و ناپسند است.
۳-۲. تبیین ابعاد عمل ناپسند غاصبان
در تحلیل این استناد باید گفت که حضرت زهرا(سلام الله علیها) با استفاده از تعبیر «شَیْئًا فَرِیًّا» [۱9] که به معنای کاری بسیار زشت و منکر بزرگ است، ابعاد مختلف عمل غاصبان را آشکار میسازند.
اولاً، این عمل از نظر اخلاقی کاملاً ناپسند بود چرا که برخلاف تمام موازین عدالت و انصاف انجام شد.
ثانیاً، از نظر شرعی حرام بود زیرا مخالف نص صریح قرآن در مورد ارث است.
ثالثاً، از نظر اجتماعی شنیع بود زیرا دختر پیامبر(ص) را از حق مسلمش محروم ساخت.
۳-۳. تحلیل پیامدهای عمل ناشایست غاصبان
عمل غاصبان در محروم ساختن حضرت زهرا(سلام الله علیها) از ارث، پیامدهای ویرانگری برای جامعۀ اسلامی به همراه داشت. این اقدام نه تنها یک ظلم فردی، بلکه تخریب بنیانهای عدالت در جامعه بود.
هنگامی که حاکمان اسلامی خود مرتکب چنین اعمال ناشایستی شوند، طبیعی است که مردم نیز از اجرای عدالت ناامید گردند. این موضوع به مرور زمان باعث سست شدن پایههای اخلاقی و اعتقادی جامعه شد و راه را برای انحرافات بیشتر هموار ساخت.
۳-۴. تبیین پیامهای آیۀ شریفه در سبک مبارزاتی فاطمی
۳-۴-۱. آشکارسازی حقیقت در برابر ناراحتی مخالفان
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبۀ فدکیه با به کارگیری اصل «حقیقت را آشکار کنیم هرچند گروهى ناراحت شده و تهمت بزنند» [20]، الگویی ماندگار از شجاعت در بیان حقایق ارائه نمودند.
همانگونه که حضرت مریم(سلام الله علیها) با وجود اتهامات ناروا، حضرت عیسی(علیه السلام) را به میان قوم آورد، حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز با وجود مخالفتها و فشارها، به مسجد آمد و حقایق را آشکارا بیان کرد. این رویکرد نشان میدهد که در سبک مبارزاتی فاطمی، حفظ حقیقت بر رضایت مخالفان اولویت دارد.
۳-۴-۲. مقابله با قضاوتهای عجولانۀ بر اساس ظواهر
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با درک این اصل که «قضاوت مردم معمولًا عجولانه و براساس قرائن ظاهرى است، نه واقعیّات» [21]، به مقابله با قضاوت نادرست غاصبان پرداختند.
همانگونه که قوم حضرت مریم(سلام الله علیها) تنها بر اساس ظاهر قضاوت کردند، غاصبان فدک نیز تنها بر اساس منافع خود و بدون توجه به واقعیات قرآنی عمل نمودند. حضرت با بیان استدلالهای محکم، بر خطای این قضاوت عجولانه تأکید ورزیدند.
۳-۴-۳. تمسک به شرافت نژادی و خانوادگی
در سبک مبارزاتی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، «توجّه دادن افراد به نیکى و فضیلت نیاکان و خانواده» [22] جایگاه ویژهای دارد.
ایشان با اشاره به آیۀ «یَا أُخْتَ هَارُونَ» [23] و شرافت خانوادگی حضرت مریم(سلام الله علیها)، به طور غیرمستقیم بر شرافت خاندان خویش تأکید نمودند. این رویکرد نشان میدهد که ایشان از ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی در مبارزه بهره میگرفتند.
۳-۴-۴. انتظار شایستگی از دودمان پاک
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با استناد به اصل «از والدین وخانواده صالح، جز فرزند صالح انتظار نیست» [24]، انتظارات برحق خویش از جامعه اسلامی را تبیین نمودند.
همانگونه که از دودمان پاک حضرت مریم(سلام الله علیها)، تنها رفتاری شایسته انتظار میرفت، از خاندان پیامبر(ص) نیز باید رفتاری در خور انتظار داشت. این استدلال، ظلم غاصبان را در محروم کردن اهل بیت از حقوقشان آشکارتر میساخت.
۳-۴-۵. مسئولیت بیشتر دودمان شریف
در تحلیل نهایی، حضرت زهرا(سلام الله علیها) با توجه به این اصل که «انجام کار بد از دودمان شریف، بیشتر مورد سرزنش است» [25]، عمل غاصبان را محکوم نمودند.
ایشان نشان دادند که غاصبان با توجه به جایگاه اجتماعی و ادعای دینداری، مسئولیت بیشتری در رعایت احکام الهی داشتهاند و تخلف آنان از احکام قرآن، به مراتب مذمومتر است.
۴. استناد به آیۀ ارث سلیمان از داوود در تبیین جامعیت مفهوم ارث
۴-۱. تحلیل محتوایی آیۀ شریفه و تفاسیر اهل بیت(ع)آیۀ شریفۀ «وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ» [26] از جمله آیات محکمی است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبۀ فدکیه به آن استناد نمودند. این آیه به روشنی بیان میکند که حضرت سلیمان از پدرش داوود ارث برده است.
در تحلیل این آیه از منظر اهل بیت(ع)، باید گفت که این ارث تنها به اموال مادی محدود نبوده، بلکه شامل علوم الهی، مقامات معنوی و مسئولیتهای رسالتی نیز میشده است.
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه میفرمایند: «داوود (علیه السلام) وَرِثَ عِلْمَ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِنَّ سُلَیْمَانَ (علیه السلام) وَرِثَ دَاوُودَ (علیه السلام)» [27]. این بیان گویای آن است که ارث در فرهنگ قرآن، مفهومی گسترده و چندبعدی دارد که هم جنبۀ مادی و هم جنبۀ معنوی را در بر میگیرد.
۴-۲. تبیین ابعاد مختلف ارث در پرتوروایات اهل بیت(ع)
در پرتو روایات اهل بیت(ع) میتوان به عمق مفهوم ارث در قرآن پی برد. از یک سو، ارث شامل انتقال علوم و معارف الهی میشود.
امام صادق(علیه السلام) در این زمینه میفرمایند: «إِنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ (علیه السلام) أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ... وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)» [28].
این حدیث نشان میدهد که پیامبران، وارث علوم پیامبران پیشین بودهاند و این ارث علمی تا پیامبر اسلام(ص) تداوم یافته است. از سوی دیگر، ارث شامل مقامات معنوی و ولایت است.
در روایتی دیگر آمده است: «وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله)» [29] که بیانگر تداوم این ارث در خاندان پیامبر(ص) است. این نگاه جامع، به روشنی نشان میدهد که ادعای غاصبان مبنی بر عدم ارث بردن پیامبران، کاملاً بیاساس و مخالف نص صریح قرآن است.
۴-۳. تحلیل استدلال حضرت زهرا(سلام الله علیها) در پرتو این آیات
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با بهرهگیری از این آیۀ شریفه و با بینش عمیق قرآنی، استدلال غاصبان را در هم میشکنند. استدلال ایشان سه بُعد اصلی دارد:
نخست آنکه با استناد به آیۀ ارث سلیمان از داوود، به روشنی اثبات میکنند که ارث در میان پیامبران امری مسلم و مورد تأیید قرآن است.
دوم آنکه با توجه به تفاسیر اهل بیت(ع)، نشان میدهند که این ارث تنها به اموال مادی محدود نیست، بلکه شامل مقامات معنوی و علوم الهی نیز میشود.
سوم آنکه تأکید میفرمایند محروم کردن اهل بیت از ارث مادی، در حقیقت محروم کردن آنان از حقوق مسلم الهی است و تبعات سنگینی برای جامعۀ اسلامی به همراه دارد.
این استدلال چنان محکم و قوی بود که به گفتۀ منابع تاریخی، ابوبکر را تحت تأثیر قرار داد و او را وادار به پس دادن سند فدک نمود [30].
۴-۴. پیامدهای انکار آیۀ ارث توسط غاصبان
انکار آیۀ شریفۀ ارث سلیمان از داوود توسط غاصبان، پیامدهای ویرانگری برای جامعۀ اسلامی به همراه داشت. این انکار نه تنها نقض صریح قرآن بود، بلکه باعث محرومیت امت اسلامی از علوم و معارف اهل بیت(ع) شد.
همانگونه که امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) وَ أَلْوَاحَ مُوسَی (علیه السلام)» [31]، این گنجینههای علمی با محروم کردن اهل بیت از حقوقشان، از دسترس امت اسلامی دور ماند. علاوه بر این، این انکار زمینۀ سست شدن بنیانهای اعتقادی جامعه را فراهم کرد و راه را برای تفسیرهای انحرافی از قرآن هموار نمود.
۴-۵. تحلیل مفاهیم کلیدی آیۀ ارث در پرتو تفسیر نور
4-5-۱. سابقه تاریخی ارث و تداوم آن در شریعتهای الهی
بر اساس تفسیر نور، آیۀ «وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ» [32] نشان میدهد که «ارث در تاریخ، سابقهاى بس طولانى دارد» [33]. این مفهوم در سبک استدلالی حضرت زهرا(سلام الله علیها) جایگاه ویژهای دارد.
ایشان با درک این حقیقت، به غاصبان یادآوری میفرمایند که نظام ارث، یک حکم تأسیسی در اسلام نبوده، بلکه سنتی الهی است که در میان پیامبران پیشین نیز جاری بوده است. این نگاه تاریخی، استدلال غاصبان را که ارث پیامبران را انکار میکردند، به طور کامل باطل میسازد.
4-5-2.الهی بودن علم انبیا و نقش آن در نظام ارث
در تحلیل آیۀ شریفه، عبارت «عُلِّمْنَا» [34] نشان میدهد که «علم انبیا الهى است» [35]. این مفهوم در استدلال حضرت زهرا(سلام الله علیها) به خوبی نمایان است.
ایشان با بهرهگیری از این اصل، به غاصبان میفهمانند که همانگونه که علوم انبیا از جانب خداوند است، نظام ارث در میان آنان نیز بر اساس حکمت الهی شده است. این نگاه، ادعای غاصبان را که سعی در تحریف حکم ارث داشتند، در تقابل مستقیم با مشیت الهی قرار میدهد.
4-5-3. تقدم علم بر نعمتهای مادی در نظام الهی
بر اساس تفسیر نور، در آیۀ شریفه «اول «عُلِّمْنا» بعد «أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»» [36] که نشان میدهد «علم بر همهى نعمتها مقدّم است».
این اصل در استدلال حضرت زهرا(سلام الله علیها) به وضوح قابل مشاهده است. ایشان با درک این حقیقت، به غاصبان میفهمانند که همانگونه که در نظام الهی، علم بر ثروت تقدم دارد، محروم کردن اهل بیت از ارث مادی، در حقیقت محروم کردن آنان از زمینۀ انتقال علوم الهی به امت اسلامی است.
4-5-4. انتساب علوم و نعمتها به خداوند در فرهنگ قرآنی
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با بهرهگیری از اصل «علوم و امکانات خود را از خدا بدانیم، نه از خود. «عُلِّمْنا- أُوتِینا»» [37] استدلال میکنند که همانگونه که پیامبران همه چیز را از خداوند میدانستند، اهل بیت نیز همۀ حقوق خویش را از جانب خداوند میدانند.
این نگاه، استدلال غاصبان را که سعی در توجیه عمل خویش داشتند، به طور کامل باطل میسازد. ایشان نشان میدهند که محروم کردن اهل بیت از ارث، در حقیقت مقابله با ارادۀ الهی است.
۵. استدلال به آیات درخواست وارث توسط حضرت زکریا(ع) برای ابطال ادعای منع ارث پیامبران
۵-۱. تحلیل محتوایی آیات و تبیین ارتباط آن با موضع حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)در ادامۀ استنادات متقن قرآنی، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با استشهاد به آیات زندگی حضرت زکریا(ع)، استدلال غاصبان را در بنیادیترین اصل خود، یعنی انکار ارث برای پیامبران، ویران میسازند. آیات شریفۀ «وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی... فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا * یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ» [۳۸]
به وضوح نشان میدهد که اولاً، یک پیامبر بزرگ الهی، نه تنها ارث را برای خود امری مسلم میداند، بلکه از خداوند درخواست وارثی میکند که این میراث را ادامه دهد.
ثانیاً، خود خداوند نیز این درخواست را مستجاب میکند و حضرت یحیی(ع) را به عنوان وارث به او میبخشد. این سنت الهی، سند محکمی در دستان حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای اثبات حقانیت خویش است.
۵-۲. تبیین ابعاد "ارث" در آیات زکریا و پیوند استراتژیک آن با میراث پیامبر اسلام(ص)
استدلال حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از این آیات، چندبعدی و بسیار عمیق است. ایشان با تفکیک ابعاد مختلف ارث که در تفاسیر آمده است، خطای غاصبان را در سطحینگری و تقلیل مفهوم ارث نشان میدهند.
از یک سو، با استناد به قاعدۀ تفسیری که میگوید «هر جا که دلیل خاصى نباشد، مراد از ارث، مال است» [۳۹]، بر جنبۀ مادی ارث تأکید میکنند و اثبات مینمایند که درخواست حضرت زکریا(ع) نیز شامل اموال و دارایی میشده است.
از سوی دیگر، با اشاره به تفسیر پیامبر اکرم(ص) که "میراث خداوند" را "فرزند صالح" میدانند [۴۰],به بعد معنوی و علمی ارث اشاره میکنند.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) استدلال میفرمایند که اگر ارث پیامبر اسلام(ص) تنها به علوم و مقامات معنوی محدود میشد، همانگونه که حضرت یحیی(ع) وارث دین و دنیای آل یعقوب شد، چرا اهل بیت(ع) باید از سادهترین حقوق مادی خود که همان ارث پیامبر(ص) است، محروم شوند؟
این محرومیت، در حقیقت، ضربهای دوگانه به جامعۀ اسلامی بود: هم محرومیت از هدایتهای علمی و معنوی اهل بیت(ع) و هم تضییع حقوق مالی مسلم آنان.
۵-۳. تحلیل ساختار استدلال حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در رد ادعای غاصبان
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با بهرهگیری از این آیات، استدلال غاصبان را در سه محور اصلی در هم میکوبند:
ابطال بنیادین ادعای منع ارث پیامبران: اصلیترین ادعای غاصبان این بود که "پیامبران از خود ارث به جا نمیگذارند". حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با نشان دادن درخواست صریح یک پیامبر (زکریا) برای داشتن وارث و استجابت الهی آن، این ادعا را از ریشه باطل میکنند. اگر ارث نبود، این درخواست و استجابت چه معنایی میتواند داشته باشد؟
اثبات شمول ارث بر اموال و داراییهای مادی: حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با مهارت خاصی بر کلمۀ «یَرِثُنِی» تکیه میکنند و با استناد به قاعدۀ تفسیری مذکور، اثبات مینمایند که این ارث، شامل اموال و داراییهای مادی نیز میشود. بنابراین، محروم کردن اهل بیت(ع) از فدک، بر خلاف سنت ثابت شده در میان انبیای پیشین است.
همیت "رضایت الهی" در تعیین وارث و نقد گزینش نااهلان: خداوند در پاسخ به درخواست حضرت زکریا(ع)، حضرت یحیی(ع) را "رَضِیًّا" [۴۱] میخواند.
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با این استناد، به صورت تلویحی اما بسیار قدرتمند، این پرسش را مطرح میکنند که آیا وارثان واقعی پیامبر اسلام(ص) که در آیۀ تطهیر و حدیث ثقلین مورد تأیید و رضایت الهی قرار گرفتهاند، شایستۀ تصرف در اموال پیامبر(ص) نیستند؟ در مقابل، آیا کسانی که با زیر پا گذاشتن نص صریح پیامبر(ص) بر خلافت مسلط شدهاند، "مورد رضایت" خداوند هستند؟
۵-۴. پیامدهای انکار این سنت الهی از منظر خطبۀ فدکیه
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با هوشیاری کامل، پیامدهای شوم انکار این سنت الهی را گوشزد میکنند. همانگونه که حضرت زکریا(ع) از "موالی" (خویشاوندان) خود پس از خود هراس داشت [۴۲]، محروم کردن علی(ع) و فاطمه(س) از ارث، در واقع باعث شد تا "موالی" و جانشینان نااهل، مسند خلافت را اشغال کنند.
این اقدام، جامعۀ نوپای اسلامی را از برکات معنوی، فقاهت اصیل و هدایتهای مستقیم اهل بیت(ع) محروم ساخت و مسیری را آغاز کرد که به انحرافات عقیدتی و سیاسی فراوانی انجامید.
۵-۵. تحلیل مفاهیم کلیدی آیات در پرتو استدلالات فدکیه
مشروعیت درخواست وارث و نقد ادعای قبیحبودن ارث: در فرهنگ قرآنی، درخواست وارث از خداوند - آن هم با الفاظی مملو از تضرع و اخلاص [۴۳] - نشانۀ تقرب به اوست. بنابراین، ادعای غاصبان که ارث بردن از پیامبر را قبیح و ناپسند میشمردند، کاملاً بیاساس بوده و نه تنها مخالف سیرۀ پیامبر اسلام(ص)، بلکه مخالف سنت قطعی انبیای پیشین است.
جامعیت مفهوم "ولی" و "وارث" و انطباق آن بر اهل بیت(ع): مراد از «وَلِیًّا» در آیات، «فرزند صالحى است که جانشین پدر باشد» [۴۴]. این مفهوم، هم جنبۀ مادی (جانشین در اموال) و هم جنبۀ معنوی (جانشین در مقام و رسالت) را در بر میگیرد.
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با استناد به این مفهوم، به همگان اثبات میکنند که علی(ع) و اولاد پیامبر(ص)، "اولیاء" و "جانشینان" بحق او هستند که هم در علم و هدایت و هم در مال و رهبری جامعه، وارث پیامبر(ص) میباشند. محروم کردن آنان از ارث مادی، در حقیقت، اولین گام برای محروم کردن آنان از مقام جانشینی معنوی و ولایت بود.
۵-۶. تبیین پیامهای آیۀ شریفه در سبک مبارزاتی فاطمی
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در به کارگیری آیات قرآن، تنها به استدلالهای فقهی و کلامی بسنده نکرده، بلکه از آیات، پیامهایی کاربردی برای ترسیم سبک زندگی و مبارزاتی اصیل اسلامی استخراج میکنند. آیات درخواست وارث از سوی حضرت زکریا(ع)، از این منظر حاوی درسهای گرانبهایی است که در مواجهۀ ایشان با غاصبان به طور عینی تجلی یافت.
۵-۶-۱. سازگاری مقام نبوّت با خواستههای فطری
پیام: قداست نبوّت با خواستههای فطرى و غریزى، همچون فرزندخواهى منافاتى ندارد. «یَرِثُنِی»
در سبک زندگی فاطمی، دینداری هرگز به معنای نفی حقوق طبیعی و فطری نیست. استناد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به آیۀ «یَرِثُنِی» نشان میدهد که ایشان داشتن فرزند و دغدغۀ ادامۀ نسل را - که خواستهای فطری است - امری مذموم نمیدانستند، چرا که حتی پیامبران نیز این دغدغه را داشتند.
این رویکرد، پاسخی محکم به کسانی بود که میخواستند با تقدسزدایی افراطی، حق مسلم اهل بیت(ع) در ارث بردن از پیامبر(ص) را انکار کنند. ایشان اثبات کردند که خواستن میراث پیامبر(ص)، نه تنها منافی با تقدس نیست، بلکه عین پیروی از سنت انبیاست.
۵-۶-۲. تداوم خط رسالت وارثان صالح
پیام: دنبال کردن خط انبیا یک ارزش معنوى است. «یَرِثُنِی»
حضرت زهرا(سلام الله علیها) از واژۀ «یَرِثُنِی» برداشتی فراتر از ارث مادی ارائه میدهند. در نگاه ایشان، این آیه بر ارزشمندی تداوم خط پیامبران از طریق وارثان شایسته تأکید میکند.
سبک مبارزاتی ایشان نشان میدهد که دفاع از حق ارث، در حقیقت دفاع از ادامۀ رسالت نبی اکرم(ص) امامت و ولایت بود. محروم کردن اهل بیت(ع) از ارث، به معنای قطع کردن این تداوم تاریخی و محروم کردن امت از وارثان علمی و معنوی پیامبر(ص) بود.
۵-۶-۳. توأماندیدن نیازهای مادی و معنوی
پیام: مردان خدا حتّى در نیازهاى مادّى خود، به ارزشهاى معنوى نیز توجّه دارند. «یَرِثُنِی ... رَضِیًّا»
درخواست حضرت زکریا(ع) تنها برای داشتن یک وارث مادی نبود، بلکه بلافاصله درخواست کرد: «وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا». حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در استدلال خود، این پیام کلیدی را به کار بستند که در سبک زندگی اسلامی، حتی هنگام پیگیری حقوق مادی (مانند فدک)، نباید جنبۀ معنوی و رضایت الهی فراموش شود.
دفاع ایشان از فدک، هرگز جدایی از آرمانهای معنوی نبود، بلکه تلاشی بود برای حفظ پایگاهی اقتصادی که بتواند آرمانهای الهی و رضایت خداوند را محقق سازد.
۵-۶-۴. تأیید ارث مادی انبیا به عنوان سنتی الهی
پیام: انبیا هم مثل افراد عادّى ارث مىگذارند. «یَرِثُنِی»
این پیام، مستقیماً به هستۀ اصلی منازعه میپردازد. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با استناد به این آیه نشان دادند که انبیا در امر ارث، سنتی جدا از دیگران ندارند و مانند همۀ افراد عادی، وارثانی از خود به جا میگذارند.
این رویکرد، ادعای ساختگی غاصبان را که سعی در ایجاد تمایز و ساختن حکمی خاص برای پیامبران داشتند، باطل میکرد. سبک استدلالی ایشان بر پایۀ عقلانیت و فطرت سلیم استوار بود و هر گونه ادعای بدون سند را رد میکرد.
۵-۶-۵. دغدغۀ مردان خدا برای آینده و ترس از وارثان ناصالح
پیام: مردان خدا، از وارث بد مىترسند. «خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی»[۴5]این پیام، بعدی پیشگیرانه و آیندهنگرانه در سبک مبارزاتی فاطمی را نشان میدهد.
همانگونه که حضرت زکریا(ع) از "موالی" (خویشاوندان) خود پس از خود هراس داشت، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نیز با بینشی عمیق، از عواقب تسلط افراد ناصالح بر جامعۀ اسلامی ابراز نگرانی کردند.
دفاع ایشان از حق ارث و ولایت، در حقیقت جلوگیری از تحقق همین ترس بود؛ ترسی که متأسفانه با غصب فدک و خلافت، به واقعیت پیوست و پیامدهای شوم آن دامنگیر امت اسلامی شد.
۶. استناد به آیۀ وضعیت پیشین مسلمانان برای تبیین نقش رهبری پیامبر(ص) و حقوق اهل بیت(ع)
۶-۱. تحلیل محتوایی آیۀ شریفه و تطبیق آن با بیانات حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در بخشی از خطبۀ فدکیه به توصیف وضعیت اسفبار عرب پیش از اسلام میپردازند و با بیانی شیوا میفرمایند: «کُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ... تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ». [۴۶]
این بیان، عیناً منطبق بر آیۀ شریفۀ «وَاذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ» [۴7] است.حضرت زهرا(سلام الله علیها) با این استناد هوشمندانه، دو هدف عمده را دنبال میکنند:
نخست، یادآوری نعمت عظیم هدایت و حکومت اسلامی که به برکت پیامبر(ص) برای مسلمانان حاصل شد؛ و دوم، تذکر این واقعیت که این تحول عظیم، مرهون رهبری و پیامبر(ص) و خاندان او بوده است.
۶-۲. تبیین نقش پیامبر(ص) در تغییر وضعیت امت و پیوند آن با حقوق اهل بیت(ع)
حضرت زهرا(سلام الله علیها) با (در کنار هم قرار دادن) وضعیت ذلتبار پیشین و عزت کنونی امت، این پرسش اساسی را در اذهان برمیانگیزند که آیا سپاسگزاری از پیامبر(ص) که خداوند در آیۀ شریفه به آن فرمان داده است («لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»)، با غصب حقوق عترت او سازگاری دارد؟
حضرت زهرا(سلام الله علیها) استدلال میکنند که شکرگزاری واقعی از نعمت پیامبر(ص)، در پاسداشت وصیتها و حفظ حقوق بازماندگان او تجلی مییابد.
محروم کردن اهل بیت(ع) از فدک - که یک موقوفۀ اقتصادی برای تأمین نیازهای ایشان و ادامهدهندگی رسالت علمی پیامبر(ص) بود - نه تنها شکری بر این نعمت عظیم نیست، بلکه نوعی کفران نعمت و بازگشت به ارزشهای دوران جاهلیت است.
۶-۳. تحلیل استدلال حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در پرتو آیۀ شریفه
استدلال ایشان در این بخش، دارای لایههای عمیق روانشناختی و اجتماعی است:
یادآوری دین امت به پیامبر(ص): حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با یادآوری دوران سخت استضعاف، به امت متذکر میشوند که همۀ این عزت و امنیت کنونی، مرهون مجاهدتهای پیامبر(ص) است [۴8] و این نعمت، دینی بر گردن همۀ مسلمانان است.
ارتباط منطقی بین شکر و عمل: ایشان با استناد به فرمان شکرگزاری در آیۀ («لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»)، استدلال میکنند که شکرگزاری تنها به گفتار محدود نمیشود، بلکه در عمل به وصایای منعم (پیامبر(ص)) و رعایت حقوق عترت او ظهور مییابد.
هشدار درباره عواقب کفران نعمت: این استدلال، هشداری است مبنی بر اینکه کفران این نعمت عظیم (رهبری پیامبر و اهل بیتش) میتواند موجب بازگشت جامعه به وضعیت سابقِ «تخافون ان یتخطفکم الناس» شود.
۶-۴. پیامدهای غصب فدک در پرتو آیۀ شریفه
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) با این استناد، به غاصبان و جامعۀ اسلامی هشدار میدهند که عمل آنان، تنها یک ظلم شخصی نیست، بلکه نوعی کفران نعمت الهی است.
همانگونه که خداوند مسلمانان را از «قلیل مستضعف» به «امت قدرتمند» تبدیل کرد، [۴9] سلب حقوق اهل بیت(ع) میتواند نقطۀ آغاز افول و بازگشت به ضعف و اختلاف باشد. این اقدام، پاداشی ناعادلانه به خاندان پیامبر(ص) است که بزرگترین قربانی را در راه استقرار اسلام دادهاند.
۶-۵. تحلیل مفاهیم کلیدی آیۀ شریفه در پرتو استدلالات فدکیه
یادآوری نعمتها و نقش آن در شکرگزاری: حضرت فاطمه(سلام الله علیها) با مهارت از دستور «وَاذْکُرُوا» استفاده میکنند تا وجدان خفتهٔ امت را بیدار کنند. ایشان نشان میدهند که فراموشی گذشته و ناسپاسی نسبت به رهبرانی که این نعمتها را به ارمغان آوردهاند، اولین قدم در سقوط جامعه است.
تقدم امنیت و عزت بر سایر نعمات: در آیۀ شریفه، خداوند پس از وضعیت ترس و استضعاف، به نعمتهای "إیواء" (پناه دادن)، "تأیید" (نصرت) و "رزق" اشاره میکند. حضرت زهرا(سلام الله علیها) با اشاره به این تقدم، به غاصبان میفهمانند که امنیت و عزت کنونی آنان، حاصل خونبهای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است و تضییع حقوق این خاندان، خیانتی است به اساس این امنیت و عزت.
۶-۶. تبیین پیامهای آیۀ شریفه در سبک مبارزاتی فاطمی
حضرت فاطه زهرا(سلام الله علیها) در به کارگیری آیات قرآن، سبک مبارزاتی مبتنی بر بیداری وجدانها و یادآوری نعمتهای الهی را پیش میگیرند. آیۀ ۲۶ سورۀ انفال، در سخنان ایشان به عنوان محوری برای استخراج پیامهای اساسی در سبک زندگی و مبارزۀ حقطلبانه مورد استفاده قرار میگیرد.
۶-۶-۱. یادآوری تاریخ؛ پادزهر فتنهها
پیام: یادآوری روزهای ناتوانی و یاری خداوند، مایۀ دور شدن از فتنههاست. «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً - وَ اذْکُرُوا»
در سبک مبارزاتی حضرت زهرا(سلام الله علیها)، تذکر تاریخ پرافتخار اسلام و نعمتهای الهی، سلاحی برای مقابله با فتنهانگیزی غاصبان بود.
ایشان با یادآوری دوران سخت استضعاف مسلمانان و نصرت الهی، به مردم هشدار میدادند که غصب حق اهل بیت(ع)، خود بزرگترین فتنه است که با فراموشی آن نعمتها و یاریهای الهی ممکن شده است. این رویکرد، الگویی برای همۀ مبارزات حقطلبانه است که همواره باید در برابر تحریفها و فتنهها، حافظۀ تاریخی امت را زنده نگه داشت.
۶-۶-۲. کمعدد بودن؛ مانع رسالت نیست
پیام: در ابتدا تعداد مسلمانان، بسیار کم بود. (کلمۀ «قَلِیلٌ» به جای «قَلِیلُونَ»، تأکید بر کم بودن است)
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در حالی که در برابر انبوه غاصبان و سکوت اکثریت جامعه ایستاده بودند، با استناد به این آیه اثبات میکردند که کمعددی، هرگز به معنای باطل بودن یک جریان نیست.
همانگونه که اسلام در آغاز با گروهی اندک اما استوار آغاز شد و پیروز گردید، دفاع از حق ولایت و امامت نیز اگرچه در آن مقطع تنها توسط تعداد محدودی (خانوادۀ پیامبر و یاران خاص) پیگیری میشد، اما به دلیل حقانیتش، راهی پیروزمند خواهد بود. این پیام، امید و استقامت را در دل هواداران حق زنده نگه میدارد.
۶-۶-۳. پایداری در سختترین شرایط
پیام: مسلمانان در مکه تا پیش از هجرت به مدینه، دائماً ترس و دلهره داشتند. «تَخافُونَ» (فعل مضارع، نشانۀ استمرار است) [50]
سبک زندگی فاطمی، نشان میدهد که مؤمن راستین حتی در شرایطی که ترس و اضطراب بر جامعه حاکم است، از اعلام موضع حق خود دست برنمیدارد.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در شرایطی که ترس از قدرت غاصبان، بسیاری را به سکوت واداشته بود، با شجاعت تمام به میدان آمدند و خطبۀ فدکیه را ایراد کردند. ایشان با این اقدام نشان دادند که استمرار ترس و تهدید در دوران جاهلیت، مانع حرکت پیامبر(ص) نشد و ترس از غاصبان نیز نباید مانع دفاع از حق شود.
۶-۶-۴. شکرگزاری؛ محور سبک زندگی مؤمنانه
پیام: یادآوری روزهای ضعف و مقایسۀ آن با روزهای پیروزی، مایۀ شکرگزاری و عشق و توکل به خداوند است. «وَ اذْکُرُوا ... لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در خطبۀ خود، هدفمندانه گذشته را یادآوری میکنند تا به مردم بفهمانند شکرگزاری واقعی از همۀ نعمتها - به ویژه نعمت رهبری پیامبر(ص) - در گرو اطاعت از او و حفظ حقوق عترت او پس از رحلتش است.
سبک زندگی فاطمی بر محور شکرگزاری عملی استوار است، نه شکر زبانی. از این منظر، غصب فدک و کنار زدن علی(ع)، مصداق بارز ناسپاسی نسبت به بزرگترین نعمت الهی (پیامبر و اهل بیتش) بود. [50]
نتیجهگیری:
در پایان میتوان گفت روششناسی استدلال به قرآن در خطبۀ فدکیه، حضرت زهرا(سلام الله علیها) را به عنوان مفسری ژرفنگر و مجتهدی برجسته معرفی میکند که با بهرهگیری از آیات در بستری نو، نظام فکری معارضان خود را در هم میریزد.ایشان با عبور از سطح الفاظ به عمق مفاهیم قرآن، نشان دادند که آیات الهی تنها منبعی برای بیان احکام شخصی نیست، بلکه نقشهای راهبردی برای ادارۀ جامعه و تعیین خطوط سرخ اعتقادی است.
شش استدلال قرآنی ایشان - شامل استناد به آیات حق خویشاوندان، رد حکم جاهلیت، توصیف عمل ناپسند غاصبان، آیۀ ارث سلیمان، درخواست وارث از سوی حضرت زکریا و وضعیت پیشین مسلمانان - در شبکهای به هم پیوسته، حقانیت موضع اهل بیت(ع) را از زوایای مختلف اثبات میکند. هر یک از این استدلالها، مکمل دیگری بوده و با رویکردی نظاممند، هم جنبۀ فقهی، هم تاریخی و هم اخلاقی-تربیتی مسئله را پوشش میدهد.
ویژگی برجستۀ این روش، "انسجام در عین تنوع" است. حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از سورههای مختلف با محورهای متفاوت با مهارت کنار هم چیدهاند تا شبکهای از دلایل ایجاد کنند که شکستن حتی یک حلقه از آن ممکن نیست. این نگاه جامع به قرآن، الگویی ماندگار برای همۀ مدافعان حق در طول تاریخ است.
میراث فکری حضرت زهرا(سلام الله علیها) در این خطبه به ما میآموزد که قرآن، کتابی زنده و پاسخگوی نیازهای همیشگی امت است. دفاع ایشان از حریم ولایت با تکیه بر استدلالهای ناب قرآنی، اصیلترین و ماندگارترین شکل مبارزه را به نمایش گذاشته و پیامی همیشگی برای تمام جریانهای حقطلب دارد که پیروزی نهایی در گرو تمسک به قرآن و عترت است.
پی نوشت ها:
[۱] سوره اسراء، آیه ۲۶[۲] تفسیر فرات الکوفی، ص۲۳۹
[۳] الاحتجاج، ج۱، ص۱۳۲
[۴] تفسیر فرات الکوفی، ص۲۴۰
[5] سوره اسراء، آیه ۲۶
[6]. همان.
[7]. همان.
[8] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۸۶
[۹] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۸۶
[۱۰] سوره مائده، آیه ۵۰
[11] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۸۶
[12] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۸۶
[۱3] سوره مائده، آیه ۵۰
[۱4] تفسیر نور، جلد ۲، صفحه ۳۱۱
[۱5] تفسیر نور، جلد ۲، صفحه ۳۱۱
[۱6] تفسیر نور، جلد ۲، صفحه ۳۱۱
[۱7] تفسیر نور، جلد ۲، صفحه ۳۱۱
[۱8] سوره مریم، آیه ۲۷
[19] سوره مریم، آیه ۲۷
[20] تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۶۱
[21] همان.
[22] همان
[23] سوره مریم، آیه ۲۸
[24] تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۶۱
[25] همان
[26] سوره نمل، آیه ۱۶
[27] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۱
[۱۷] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۱، ص۷۰
[28] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۱
[29] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۱
[30] سوره نمل، آیه ۱۶
[31] تفسیر اهل بیت علیهم السلام، ج۱۱
[32] سوره نمل، آیه ۱۶
[33] تفسیر نور، جلد ۶، صفحه ۴۰۲
[34] سوره نمل، آیه ۱۶
[35] تفسیر نور، جلد ۶، صفحه ۴۰۲
[36] تفسیر نور، جلد ۶، صفحه ۴۰۲
[37] تفسیر نور، جلد ۶، صفحه ۴۰۲
[۳۸] سورۀ مریم، آیات ۵ و ۶.
[۳۹] تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۴۷.
[۴۰] تفسیر نورالثقلین؛ به نقل از تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۴۷.
[۴۱] سورۀ مریم، آیۀ ۶.
[۴۲] تفسیر نورالثقلین؛ به نقل از تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۴۵.
[۴۳] تفسیر فیظلالالقرآن؛ به نقل از تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۴۵.
[۴۴] تفسیر نور، جلد ۵، صفحه ۲۴۵.
[45] تفسیر نور، جلد 5، صفحه 247.
[۴۶] سورۀ انفال، آیۀ ۲۶.
[۴۷] سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۳. (به نقل از خطبۀ حضرت زهرا سلام الله علیها)
[۴۸] تفسیر نور، جلد ۳، صفحه ۲۹۹.
[۴۹] تفسیر اطیب البیان؛ به نقل از تفسیر نور، جلد ۳، صفحه ۳۰۰.
[۵۰] تفسیر نور، جلد ۳، صفحه ۲۹۹.