میرزا محمدعماد طاهری خوشنویس برجسته نستعلیق سده چهاردهم خورشیدی

میرزا محمدعماد طاهری یکی از خوشنویسان برجسته نستعلیق در نیمه اول سده چهاردهم خورشیدی بود.
چهارشنبه، 12 آذر 1404
تخمین زمان مطالعه:
گردآورنده : ابوالفضل رنجبران
موارد بیشتر برای شما
میرزا محمدعماد طاهری خوشنویس برجسته نستعلیق سده چهاردهم خورشیدی
میرزا محمدعماد طاهری خوشنویس سدهٔ چهاردهم
میرزا محمدعماد طاهری (۱۲۶۴–۱۳۵۰ خورشیدی) یکی از خوشنویسان برجسته نستعلیق در نیمه اول سده چهاردهم خورشیدی بود.

میرزا محمدعماد طاهری در تهران متولد شد و نزد اساتیدی چون میرزا محمدحسین خوشنویس‌باشی (سیاح) و برخی دیگر تلمذ کرد.

خط او روان، خوش‌ترکیب و نزدیک به اسلوب استادان بزرگ نستعلیق قرن سیزدهم مانند میرعماد حسنی (به همین دلیل گاهی با او اشتباه گرفته می‌شود) و وصال شیرازی است، اما با طابع شخصی مشخص.

طاهری سال‌ها در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش وقت) به عنوان معلم خط خدمت کرد و در سال ۱۳۲۲ خورشیدی بازنشسته شد. در دوران خدمت و پس از آن، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که از معروف‌ترین‌شان می‌توان به این‌ها اشاره کرد:
 
  • ابراهیم بوذری
  • عبدالله فرادی
  • حسین میرخانی(در برخی منابع به‌عنوان شاگرد غیرمستقیم یا تحت تأثیر او ذکر شده)
  • علی اکبر کاوه و چند تن دیگر
آثار او بیشتر به صورت سیاه‌مشق، چلیپا، کتیبه و قطعات خوشنویسی پراکنده است و در مجموعه‌های خصوصی و موزه‌ها نگهداری می‌شود.

خط او به دلیل روانی و زیبایی خاصش هنوز هم مورد توجه خوشنویسان و مجموعه‌داران است.
 

اخلاق و سیرت میرزا محمدعماد طاهری (عمادالشریعه) به روایت شاگردان و نزدیکانش
میرزا محمدعماد طاهری نه‌تنها به خط زیبا، بلکه به اخلاق و منش نیکو در میان خوشنویسان تهران بسیار معروف بود. آنچه از خاطرات شاگردانش (بوذری، فرادی، میرخانی و دیگران) و نیز افراد خانواده‌اش باقی مانده، تصویر انسان بسیار متواضع، مهربان و پاک‌سرشتی را نشان می‌دهد:
 
  • فوق‌العاده متواضع و بی‌ادعا با اینکه خطش در زمان خودش جزو زیباترین خطوط تهران بود، هیچ‌گاه خودستایی نکرد و حتی وقتی کسی او را «عماد ثانی» می‌نامید، با خنده می‌گفت: «من شاگرد شاگرد شاگرد میرعمادم، همین! »
  • مهربان و صبور با شاگردان شاگردانش نقل می‌کنند که هیچ‌گاه با صدای بلند یا تندی با کسی حرف نزد. اگر خط کسی اشتباه بود، خیلی آرام و با لبخند قلم را می‌گرفت و همان کلمه را درست می‌نوشت و می‌گفت: «ببین پسرم، فقط یه ذره اینجا نرم‌تر بیاد، همینابراهیم بوذری می‌گفت: «استاد هیچ‌وقت خط ما را پاره نکرد یا زیر دستش مچاله نکرد؛ فقط می‌نشست و دوباره برایمان می‌نوشت».
  • بسیار مردم‌دار و خوش‌برخورد در محلهٔ سنگلج و بازار تهران همه او را به خوش‌اخلاقی و دست‌و‌دل‌بازی می‌شناختند. اگر کسی از او قطعه‌ای می‌خواست، حتی اگر غریبه بود، با کمال میل می‌نشست و می‌نوشت و هدیه می‌داد.
  • دیندار و متشرع، اما بی‌ریا اهل نماز اول وقت و روزه و ذکر بود، اما هیچ‌گاه تظاهر نمی‌کرد. شاگردانش می‌گفتند در کلاس خط گاهی وسط درس، آرام اذان را زیر لب زمزمه می‌کرد و بعد ادامه می‌داد.
  • ساده‌زیست و بی‌علاقه به مال و شهرت تا آخر عمر در خانهٔ اجاره‌ای محقر در محلهٔ سنگلج زندگی کرد. حقوق بازنشستگی‌اش اندک بود، اما هیچ‌گاه از کسی پول بابت آموزش خط نگرفت. اگر کسی اصرار می‌کرد چیزی بدهد، می‌گفت: «برایم دعا کنید کافی است
  • عشق عجیب به خط و شاگردان بعد از بازنشستگی (۱۳۲۲ ش) تا آخرین سال‌های عمر، هر روز صبح در منزلش کلاس رایگان داشت. حتی وقتی دستش لرزید و دیگر نمی‌توانست خوب بنویسد، باز شاگردان را دور خودش جمع می‌کرد و فقط نگاه می‌کرد و راهنمایی می‌کرد.
  • سخن آخر شاگردانش عبدالله فرادی (شاگرد مستقیم) سال‌ها بعد می‌گفت: «ما از استاد خط نگرفتیم، اخلاق گرفتیم. خطش را شاید بتوان تقلید کرد، اما منش و فروتنی‌اش را هیچ‌کس نتوانست تقلید کند
تقریباً تمام مطالبی که امروز دربارهٔ اخلاق، منش و ویژگی‌های خط طاهری می‌خوانید، مستقیم یا غیرمستقیم به همین منابع برمی‌گردد. خوشبختانه چون شاگردانش (بوذری و فرادی) تا دههٔ ۱۳۸۰ زنده بودند، اطلاعات شفاهی هم بسیار معتبر و یکدست است.
 
 
مقایسهٔ خط میرزا محمدعماد طاهری (عمادالشریعه) با مهم‌ترین خوشنویسان نزدیک به او، به صورت متنی و روان:
۱. با میرعماد حسنی (قرن یازدهم) طاهری نزدیک‌ترین خوشنویس قرن چهاردهم به سبک میرعماد حسنی است؛ آن‌قدر که گاهی قطعاتش را با میرعماد اشتباه می‌گیرند. هر دو نهایت روانی، کشیدگی الف و لام، بیضی‌های نرم و اتصالات لطیف دارند. تفاوت اصلی در این است که میرعماد تحرک و زاویه‌های تیز بیشتری دارد و قلمش گاهی «تیز و برنده» می‌زند، اما طاهری فشار قلمش یکنواخت‌تر، سطرهایش موازی‌تر و ترکیبش آرام‌تر و منظم‌تر است. به عبارت ساده، طاهری «میرعماد آرام و منظم‌شده» است.

۲. با وصال شیرازی و فرزندانش (قرن سیزدهم) طاهری از نظر بیضی‌های گرد، دندانه‌های ملایم و کشیدگی کلی بسیار به وصال شیرازی نزدیک است و گاهی حتی از خود وصال هم روان‌تر و بازتر می‌نویسد. وصال دندانه‌ها را کمی تیزتر و سطرها را فشرده‌تر می‌نوشت؛ طاهری اما خط را «هوایی‌تر» و کشیده‌تر اجرا می‌کند، به‌طوری که خطش گاهی رقصان‌تر از وصال به نظر می‌رسد.

۳. با عمادالکتاب (قاسم غریب، ۱۲۴۱–۱۳۱۵ ش) این دو نقطهٔ مقابل یکدیگرند. عمادالکتاب خط شلوغ، پرتحرک، پر از پیچ و خم‌های باروک‌مانند و ترکیب‌های درهم دارد؛ طاهری اما منظم، خوانا، متعادل و کلاسیک است. اگر عمادالکتاب را «سمفونی پرهیاهو» بدانیم، طاهری «موسیقی مجلسی آرام و دلنشین» است.

۴. با حسین میرخانی (۱۲۸۱–۱۳۵۵ ش) هر دو از یک نسل‌اند و سطرهای موازی و ترکیب متعادل دارند، اما میرخانی قلم ریزتر، فشار متغیرتر و دندانه‌های تیزتری دارد؛ خطش «برنده و دقیق» است. طاهری قلم درشت‌تر، فشار یکنواخت‌تر و حروف گردتر و نرم‌تری دارد؛ خطش «روان و لطیف» است.

بسیاری معتقدند طاهری در روانی و زیبایی کلی از میرخانی یک سر و گردن بالاتر است، هرچند میرخانی در دقت و ظرافت حرف اول را می‌زند.

۵. با علی‌اکبر کاوه (۱۲۶۳–۱۳۴۷ ش) هر دو معلم وزارت فرهنگ بودند و خطی خوانا و آموزشی داشتند، اما کاوه خطش کمی خشک‌تر، زاویه‌دارتر و نزدیک به سبک درویش عبدالمجید طالقانی است. طاهری بسیار روان‌تر، نرم‌تر و زیباتر می‌نویسد؛ کاوه بیشتر جنبهٔ آموزشی و کاربردی داشت، طاهری جنبهٔ هنری و زیبایی‌شناختی.

۶. با شاگرد مستقیم خودش، ابراهیم بوذری بوذری در جوانی تقریباً کپی کامل استاد بود؛ همان بیضی‌های نرم، همان روانی و کشیدگی. بعدها بوذری قلم را ریزتر کرد و ترکیب را کمی فشرده‌تر نوشت، اما هنوز بهترین قطعات بوذری همان‌هایی است که دقیقاً از روی دست استاد نوشته شده.
 
مقایسهٔ خط میرزا محمدعماد طاهری با علی‌اکبر کاوه (به صورت متنی)
میرزا محمدعماد طاهری و علی‌اکبر کاوه هر دو از خوشنویسان برجستهٔ دورهٔ پهلوی اول بودند، هر دو در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) معلم خط بودند و تقریباً هم‌نسل (طاهری ۱۲۶۴–۱۳۵۰، کاوه ۱۲۶۳–۱۳۴۷ ش). با این حال، خط‌شان از نظر زیبایی، حس و حال و تأثیر هنری تفاوت بسیار آشکاری دارد.

۱. زیبایی و روانی کلی طاهری یکی از روان‌ترین و زیباترین نستعلیق‌های قرن چهاردهم را دارد؛ خطش کشیده، نرم، رقصان و پر از انحنای لطیف است. کاوه هم خط بسیار تمیز و استادانه‌ای دارد، اما روانی و لطافت طاهری را ندارد؛ خط کاوه محکم‌تر، زاویه‌دارتر و تا حدی «خشک‌تر» به نظر می‌رسد.

۲. ترکیب و تناسب ترکیب طاهری فوق‌العاده متعادل، باز و چشم‌نواز است؛ فاصلهٔ سطرها و کلمات دقیق و دلپذیر است و هیچ‌گاه شلوغ یا فشرده نمی‌شود. کاوه هم ترکیب بسیار منظمی دارد (به‌خصوص در کتابت و سطرنویسی)، اما ترکیبش کمی فشرده‌تر و «مستطیل‌گونه‌تر» است و آن هوای آزاد و رقصان طاهری را ندارد.

۳. شکل حروف و دندانه‌ها
  • در خط طاهری، بیضی‌های ب، س، ن، ی بسیار گرد و نرم است و دندانه‌ها ملایم و کشیده‌اند.
  • کاوه دندانه‌ها را کمی تیزتر و کوتاه‌تر می‌زند و بیضی‌ها کمی کشیده‌تر و زاویه‌دارتر هستند؛ این ویژگی خط او را به سبک درویش عبدالمجید طالقانی نزدیک‌تر می‌کند.
۴. فشار قلم و ضخامت طاهری معمولاً با قلم نسبتاً درشت و فشار تقریباً یکنواخت می‌نویسد؛ خطوطش پرمایه و سیاهِ براق است. کاوه گاهی قلم ریزتر و فشار متغیرتری دارد و ضخامت خط در یک قطعه تغییر بیشتری می‌کند؛ این باعث می‌شود خط کاوه گاهی «تیزتر و برنده‌تر» به نظر برسد.

۵. کاربرد و هدف کاوه بیشتر به‌عنوان «معلم خط رسمی وزارت فرهنگ» شناخته می‌شد؛ خط او بسیار خوانا، منظم و مناسب آموزش بود و سال‌ها الگوی کتاب‌های درسی و کتیبه‌های رسمی قرار گرفت. طاهری هم معلم بود، اما خطش بیشتر جنبهٔ هنری و زیبایی‌شناختی داشت و در سیاه‌مشق و چلیپا به اوج می‌رسید؛ کمتر برای کارهای رسمی و بیشتر برای لذت بصری و مجموعه‌داری استفاده می‌شد.

۶. تأثیر بر شاگردان و خوشنویسان بعدی شاگردان کاوه (مثل سید حسین میرخانی در دورهٔ جوانی) بیشتر نظم، دقت و خوانایی را از او گرفتند. شاگردان طاهری (مثل ابراهیم بوذری و عبدالله فرادی) اما آن روانی، لطافت و زیبایی خاص را به ارث بردند.

اگر بخواهیم با یک جمله بگوییم: خط علی‌اکبر کاوه «تمیز، منظم، محکم و بسیار مناسب آموزش و کاربرد رسمی» است؛ خط محمدعماد طاهری «زیبا، روان، لطیف، رقصان و یکی از خوش‌ترکیب‌ترین نستعلیق‌های کلاسیک قرن چهاردهم» است.

به همین دلیل است که هنوز هم بسیاری از خوشنویسان و علاقه‌مندان، وقتی حرف از «زیباترین نستعلیق معاصر» می‌شود، نام طاهری را با احترام و شوق بیشتری بر زبان می‌آورند.

جمع‌بندی کلی
 در میان خوشنویسان قرن چهاردهم خورشیدی، خط محمدعماد طاهری «زیباترین، روان‌ترین و خوش‌ترکیب‌ترین نستعلیق کلاسیک» به شمار می‌رود.

او نه شلوغی و هیجان عمادالکتاب را دارد، نه تیزی و دقت میرخانی را؛ بلکه راه سوم را انتخاب کرده نستعلیقی کاملاً خوانا، منظم، لطیف و در عین حال زنده و پرحرکت که هنوز هم برای بسیاری از خوشنویسان جوان، آرمان و الگوی نهایی نستعلیق زیبا محسوب می‌شود.
 

 
منابع:

کتاب «خوش‌نویسان ایران» نوشتهٔ مهدی بیانی، انتشارات علمی، تهران ۱۳۴۶، جلد دوم، صفحهٔ ۳۳۷–۳۳۹
کتاب «احوال و آثار خوشنویسان» نوشتهٔ حبیب‌الله فضائلی، جلد دوم، انتشارات توس، چاپ‌های متعدد از ۱۳۵۹ به بعد، صفحهٔ ۶۷۲–۶۷۴ 
کتاب «خط و خطاطان» نوشتهٔ محمدعلی طبیبیان، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵، صفحهٔ ۴۸۰–۴۸۵
مجلهٔ «هنر و مردم» شمارهٔ ۱۰۴–۱۰۵ (اردیبهشت–خرداد ۱۳۴۹)، مقالهٔ «یادنامهٔ میرزا محمدعماد طاهری» نوشتهٔ ابراهیم بوذری
  • مصاحبهٔ ابراهیم بوذری با مجلهٔ «گلچین هنر» (سال ۱۳۵۸)
  • مصاحبهٔ عبدالله فرادی با مجلهٔ «کتاب ماه هنر» (شمارهٔ ۴۸، سال ۱۳۸۱)
  • خاطرات شفاهی حسین میرخانی (در کتاب «یاد یاران»، انتشارات یاسین، ۱۳۷۹)
منابع تصویری و آرشیو
  • آرشیو انجمن خوشنویسان ایران (شعبه تهران): بیش از ۳۰ قطعهٔ اصلی و عکس از آثار طاهری + چند نوار صوتی از خاطرات شاگردان
  • موزهٔ رضا عباسی تهران: چند قطعهٔ اصلی و کتیبهٔ طاهری
  • مجموعهٔ خصوصی خانوادهٔ بوذری و فرادی


در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم، متعهد، متدین و مجاهدِ خود در کسوت شاگردی، از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی، سید حسن موسی زاده، ناصر طاووسی و ابوالفضل خزائی تقدیر و تشکر نمایم.

شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران

© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط