وكلا و پيشبرد حقوق بشر
در جهان امروز ادبيات تخصصي مربوط به گرايشهاي مختلف حقوقي و كاربرد از رشته هاي مختلف حقوق در ععرصه هاي متنوع اجتماعي منجمله در عرصه قضاوت يا مشاوره حقوقي و وكالت بسيار گسترده است. آشنايي با ادبيات مزبور قطعا در طرح ايده هاي جديد در سطح داخلي و اتخاذ روشهاي مناسب با نيازهاي كشور امري مفيد است. نوشته زيرا از جمله مقالات كوتاهي است كه از سوي يك شخصيت حقوقي در اروپا تقرير شده و از حيث شناخت نوع نگرش موجود دراروپا نسبت به وكلا و نقش آنها در پيشبرد حقوق بشر قابل مطالعه است.
از كميسيون حقوق بشر اسلامي :
اعلاميه جهاني حقوق بشر كه پنجاه سال پيش تدوين شد احتمالا مهمترين دستاورد قرن بيستم است. اين نكته قابل توجهي است كه چگونه به سرعت ايده حقوق بشر نه فقط از جهت منفعت بلكه در واقع به عنوان جزء غير قابل تفكيك جهاني كه امروزه ما در آن به سر مي بريم مورد پذيرش عموم قرا رگرفته است. مفهوم حقوق بشر يكي از خصايص بنياني جهان امروز است. مانوئل كاستلز ، استاد اسپانيايي جامعه شناسي بركلي ، معتقد است كه دنياي جديدي در آغازه هزاره جديد در حال شكل گيري است كه از سه روند تاريخي مستقل ولي هم جهت با يكديگر نشات گرفته است : انقلاب فن آوري اطلاع رساني ، بحرانهاي اقتصادي كاپيتاليسم و دولت گرايي و بازسازي بعدي آن و شكوفه دهي تحولات اجتماعي فرهنگي همانند آزادي گرايي ، حقوق بشر ، فمينيسم و جنبش حفاظت از محيط زيست.
حرفه حقوقي ( noissoforP lageL ) نقش حياتي در جامعه جديد و حصول همبستگي اجتماعي ايفا مي كند نفس تصور حرفه مزبور - ايده خدمات عمومي و مسئوليت حرفه اي - با مفهوم جامعه مدرن سازمان يافته در تعابير همبستگي ارگانيك يا فرق گذاري و تجديد وحدت كاركردي هم نسخ مي باشد وكيل از طريق مشورت دهي و دفاع از شهروندان در دادگاه مهمترين ماموريت را ايفامي نمايد يعني دفاع از حقوق و آزاديهاي شهروندان اين ماموريت طيف وسيعي از فعاليت را در بر مي گيرد چرا كه : علم حقوق ، دانش همه چيزهاي الهي و انساني است ، دانش همه آن چه عدالت و بي عدالتي است.
همچنين وكيل به عنوان يك واسطه ، چهره اساسي در يك جامعه دموكراتيك دارد وكيل براي شهروندان تشريح مي كند كه اركان حكومتي اعم از قوه مقننه ، قضاييه و مجريه به چه معتقد است و چه تصميماتي اتخاذ مي كند و به عبارت ديگر براي مقامات حكومتي تشريح مي كند كه شهروندان به چه مي انديشند و به چه علاقمند هستند اين همان دليلي است كه باعث مي شود ديكتاتورهايي همانند هنري چهارم كه مي گفت : ( اولين چيزي كه ما بايدانجام دهيم اين است كه اجازه بدهيم همه وكلا كشته شوند ) ، به نفع به حاشيه راندن وكلا حركت كنند
وكلا در سراسر جهان از حيث دفاع و توسعه حقوق بشر داراي وضعيت شكست ناپذير و بي نظير هستند همانگونه كه اعلاميه حقوق بشر اعلام مي دارد : ( هر شخص و هر ارگان جامعه ، بايد نقش خود رادر تضمين رعايت جهاني حقوق بشر ايفا نمايد بنابراين رعايت حقوق بشر ، وظيفه قابل اعمال براي تعدادي وكيل كيفري نيست. بلكه براي هر وكيلي بدون استثنا اين وظيفه وجود دارد.) وكيل مي تواند به شش طريق مختلف براي پيشبرد و حمايت بشراقدام كند :
1 - مشورت دهي به ارباب رجوع : در مورد اين كه چه مي توانند و چه نمي توانند انجام دهند و آنها را از به كارگيري اقدامات غير قانوني در فعاليتها و اشتغالاتشان منصرف نمايد
2- توسعه اخلاقيات : وكيل يك شخص اخلاقي است. به دليل اهميت ماموريتش ، وكيل از امتيازات خاصي بهره مند است (استقلال محرم بودن و غيره ) و بر اين اساس تابع وظايف اخلاقي خاصي (توجه به حيثيت و وفاداري به موكلين ، اجتناب از اختلافات منافع و غيره ) كه جوهره كار وكلاست نيز مي باشد سطح ضرورت توجه به اخلاقيات براي وكيل بسيار بالاتر از آن سطحي است كه از شهروندان معمولي و حتي ديگر حرفه ها تقاضا مي شود
3- توسعه مسئوليت اجتماعي موكل در نظم جهاني : وكيل قرن بيست و يكم نمي تواند صرفا يك مهندس اطلاع رساني حقوق باشد وكيل نمي تواند به نحو ساده در مورد قوانين مشورت دهد بلكه بايد در مورد روح قوانين بر مبناي تفسير اخلاقي و ارزشي نيز مشورت و راهنمايي دهد
4- پيشبرد ايده : مازاد بر مميزي زيست محيطي و مالي ساليانه ، شركتها بايد حسابرسي از حيث حقوق بشر و اموراجتماعي نيز بشوند
5- رفتار و برخورد بدون تبعيض با مردم : از آن جا كه همه انسانها به نحو برابر از حيث حيثيت انساني متولد شده و داراي حقوقي مي باشند ، قطعنامه انجمن بين المللي وكلا تاكيد مي كند كه اعضاي حرفه حقوقي با همه مردمي كه نياز به تماس حرفه اي دارند بدون تبعيض يا هر گونه آزار مبتني بر رنگ ، نژاد ، جنسيت ، گرايش جنسي ، والدين ، زبان ، عدم توانايي ، مذهب ، نگرشهاي سياسي و غير سياسي ، ريشه اجتماعي يا ملي ، مالكيت ، طبقه ، تولد يا ساير وضعيتها تعامل نمايند
6- مورد آخر كه از نظر اهميت نبايد كمترين تلقي شوداجراي كاركردهاي در حيطه صلاحيت و آنچه از حيث حرفه اي بايد انجام دهند ، است. همه وكلا در كار روزمره شان به عنوان همكاران اجراي عدالت ، محجوبانه اما موثر صلح و عدالت را بايد تسهيل نمايند
به تعبير يكي از وكلا : (ما پلها را نمي سازيم ، ما برجها را نمي افرازيم ما هيچ امپراتوري درست نمي كنيم مانقاشي به تصوير نمي كشيم و بخش كمي از آنچه كه انجام مي دهيم قابل مشاهده است. ما مشكلات را رفع مي نماييم و استرسها را كم مي كنيم و اشتباهات را درست مي كنيم و بارهاي ديگران را بر مي داريم و باتلاشهايمان زندگي صلح آميز را براي انسانها ممكن مي سازيم ) اين امر دلگرم كننده است كه بدانيم تعداد روز افزوني از شركتها اشخاصي را استخدام مي نمايند كه مسئوليت ايشان ، منجمله در زمينه حقوق بشر است. و اكنون بسياري از شركتها و موسسات حقوقي يك مستخدم مسئول براي اخلاقيات بكار مي گيرند كه معمولا يك وكيل است. اين امر نيز دلگرم كننده است كه ببينيم جايزه يادبود برنارد سيمونز انجمن بين المللي وكلا هر سال تلاشهاي شخصي در اجراي قوانين كيفري و مشاركت اساسي براي پيشبرد ، حمايت و توسعه حقوق بشر را به رسميت مي شناسند پل جانسون اخيرا نوشت : ( اگر حاكميت قانون بزرگترين دستاورد هزاره دوم بود ، توسعه حاكميت قانون براي همه كشورها بايد هدف هزاره سوم باشد ) به سخني اگر حقوق بشر كه در قرن بيستم كشف شد ، بايد در قرن بيست و يكم توسعه يابد در جهان 4 ميليون وكيل وجود دارند يك سهم اساسي از روابط انساني ، خانواده ، صنايع و تجارت بدون شك تحت نفوذ اين لشكر حقوقي است.اگر اين گروه از اشخاص كه براي دفاع از قانون و عدالت و شمشير مي زنند بتوانند براي پايان دادن به سوء استفاده در سياستها ، قانون جنگل در تجارتها و خود پرستي بي رحم در روابط انساني طراحي نمايند ، وكلا مي توانند نمك زمين باشند ، مغرور براي بهتر ساختن اين جهان و مغرور از اين كه وكيل هستند
منبع: www.lawnet.ir
از كميسيون حقوق بشر اسلامي :
اعلاميه جهاني حقوق بشر كه پنجاه سال پيش تدوين شد احتمالا مهمترين دستاورد قرن بيستم است. اين نكته قابل توجهي است كه چگونه به سرعت ايده حقوق بشر نه فقط از جهت منفعت بلكه در واقع به عنوان جزء غير قابل تفكيك جهاني كه امروزه ما در آن به سر مي بريم مورد پذيرش عموم قرا رگرفته است. مفهوم حقوق بشر يكي از خصايص بنياني جهان امروز است. مانوئل كاستلز ، استاد اسپانيايي جامعه شناسي بركلي ، معتقد است كه دنياي جديدي در آغازه هزاره جديد در حال شكل گيري است كه از سه روند تاريخي مستقل ولي هم جهت با يكديگر نشات گرفته است : انقلاب فن آوري اطلاع رساني ، بحرانهاي اقتصادي كاپيتاليسم و دولت گرايي و بازسازي بعدي آن و شكوفه دهي تحولات اجتماعي فرهنگي همانند آزادي گرايي ، حقوق بشر ، فمينيسم و جنبش حفاظت از محيط زيست.
حرفه حقوقي ( noissoforP lageL ) نقش حياتي در جامعه جديد و حصول همبستگي اجتماعي ايفا مي كند نفس تصور حرفه مزبور - ايده خدمات عمومي و مسئوليت حرفه اي - با مفهوم جامعه مدرن سازمان يافته در تعابير همبستگي ارگانيك يا فرق گذاري و تجديد وحدت كاركردي هم نسخ مي باشد وكيل از طريق مشورت دهي و دفاع از شهروندان در دادگاه مهمترين ماموريت را ايفامي نمايد يعني دفاع از حقوق و آزاديهاي شهروندان اين ماموريت طيف وسيعي از فعاليت را در بر مي گيرد چرا كه : علم حقوق ، دانش همه چيزهاي الهي و انساني است ، دانش همه آن چه عدالت و بي عدالتي است.
همچنين وكيل به عنوان يك واسطه ، چهره اساسي در يك جامعه دموكراتيك دارد وكيل براي شهروندان تشريح مي كند كه اركان حكومتي اعم از قوه مقننه ، قضاييه و مجريه به چه معتقد است و چه تصميماتي اتخاذ مي كند و به عبارت ديگر براي مقامات حكومتي تشريح مي كند كه شهروندان به چه مي انديشند و به چه علاقمند هستند اين همان دليلي است كه باعث مي شود ديكتاتورهايي همانند هنري چهارم كه مي گفت : ( اولين چيزي كه ما بايدانجام دهيم اين است كه اجازه بدهيم همه وكلا كشته شوند ) ، به نفع به حاشيه راندن وكلا حركت كنند
وكلا در سراسر جهان از حيث دفاع و توسعه حقوق بشر داراي وضعيت شكست ناپذير و بي نظير هستند همانگونه كه اعلاميه حقوق بشر اعلام مي دارد : ( هر شخص و هر ارگان جامعه ، بايد نقش خود رادر تضمين رعايت جهاني حقوق بشر ايفا نمايد بنابراين رعايت حقوق بشر ، وظيفه قابل اعمال براي تعدادي وكيل كيفري نيست. بلكه براي هر وكيلي بدون استثنا اين وظيفه وجود دارد.) وكيل مي تواند به شش طريق مختلف براي پيشبرد و حمايت بشراقدام كند :
1 - مشورت دهي به ارباب رجوع : در مورد اين كه چه مي توانند و چه نمي توانند انجام دهند و آنها را از به كارگيري اقدامات غير قانوني در فعاليتها و اشتغالاتشان منصرف نمايد
2- توسعه اخلاقيات : وكيل يك شخص اخلاقي است. به دليل اهميت ماموريتش ، وكيل از امتيازات خاصي بهره مند است (استقلال محرم بودن و غيره ) و بر اين اساس تابع وظايف اخلاقي خاصي (توجه به حيثيت و وفاداري به موكلين ، اجتناب از اختلافات منافع و غيره ) كه جوهره كار وكلاست نيز مي باشد سطح ضرورت توجه به اخلاقيات براي وكيل بسيار بالاتر از آن سطحي است كه از شهروندان معمولي و حتي ديگر حرفه ها تقاضا مي شود
3- توسعه مسئوليت اجتماعي موكل در نظم جهاني : وكيل قرن بيست و يكم نمي تواند صرفا يك مهندس اطلاع رساني حقوق باشد وكيل نمي تواند به نحو ساده در مورد قوانين مشورت دهد بلكه بايد در مورد روح قوانين بر مبناي تفسير اخلاقي و ارزشي نيز مشورت و راهنمايي دهد
4- پيشبرد ايده : مازاد بر مميزي زيست محيطي و مالي ساليانه ، شركتها بايد حسابرسي از حيث حقوق بشر و اموراجتماعي نيز بشوند
5- رفتار و برخورد بدون تبعيض با مردم : از آن جا كه همه انسانها به نحو برابر از حيث حيثيت انساني متولد شده و داراي حقوقي مي باشند ، قطعنامه انجمن بين المللي وكلا تاكيد مي كند كه اعضاي حرفه حقوقي با همه مردمي كه نياز به تماس حرفه اي دارند بدون تبعيض يا هر گونه آزار مبتني بر رنگ ، نژاد ، جنسيت ، گرايش جنسي ، والدين ، زبان ، عدم توانايي ، مذهب ، نگرشهاي سياسي و غير سياسي ، ريشه اجتماعي يا ملي ، مالكيت ، طبقه ، تولد يا ساير وضعيتها تعامل نمايند
6- مورد آخر كه از نظر اهميت نبايد كمترين تلقي شوداجراي كاركردهاي در حيطه صلاحيت و آنچه از حيث حرفه اي بايد انجام دهند ، است. همه وكلا در كار روزمره شان به عنوان همكاران اجراي عدالت ، محجوبانه اما موثر صلح و عدالت را بايد تسهيل نمايند
به تعبير يكي از وكلا : (ما پلها را نمي سازيم ، ما برجها را نمي افرازيم ما هيچ امپراتوري درست نمي كنيم مانقاشي به تصوير نمي كشيم و بخش كمي از آنچه كه انجام مي دهيم قابل مشاهده است. ما مشكلات را رفع مي نماييم و استرسها را كم مي كنيم و اشتباهات را درست مي كنيم و بارهاي ديگران را بر مي داريم و باتلاشهايمان زندگي صلح آميز را براي انسانها ممكن مي سازيم ) اين امر دلگرم كننده است كه بدانيم تعداد روز افزوني از شركتها اشخاصي را استخدام مي نمايند كه مسئوليت ايشان ، منجمله در زمينه حقوق بشر است. و اكنون بسياري از شركتها و موسسات حقوقي يك مستخدم مسئول براي اخلاقيات بكار مي گيرند كه معمولا يك وكيل است. اين امر نيز دلگرم كننده است كه ببينيم جايزه يادبود برنارد سيمونز انجمن بين المللي وكلا هر سال تلاشهاي شخصي در اجراي قوانين كيفري و مشاركت اساسي براي پيشبرد ، حمايت و توسعه حقوق بشر را به رسميت مي شناسند پل جانسون اخيرا نوشت : ( اگر حاكميت قانون بزرگترين دستاورد هزاره دوم بود ، توسعه حاكميت قانون براي همه كشورها بايد هدف هزاره سوم باشد ) به سخني اگر حقوق بشر كه در قرن بيستم كشف شد ، بايد در قرن بيست و يكم توسعه يابد در جهان 4 ميليون وكيل وجود دارند يك سهم اساسي از روابط انساني ، خانواده ، صنايع و تجارت بدون شك تحت نفوذ اين لشكر حقوقي است.اگر اين گروه از اشخاص كه براي دفاع از قانون و عدالت و شمشير مي زنند بتوانند براي پايان دادن به سوء استفاده در سياستها ، قانون جنگل در تجارتها و خود پرستي بي رحم در روابط انساني طراحي نمايند ، وكلا مي توانند نمك زمين باشند ، مغرور براي بهتر ساختن اين جهان و مغرور از اين كه وكيل هستند
منبع: www.lawnet.ir