از ديدگاه علم روانشناسي، خنده به علل گوناگوني روي ميدهد و داراي گونههاي متفاوتي است. با يك جمعبندي كلي، ميتوان گونههاي متفاوت خنده را به شكل زير تقسيمبندي كرد:
خنده درنتيجه عوامل شيميايي
استنشاق گاز نيتروزاكسيد و اتر، و نيز استعمال نوشابههاي الكلي و برخي مواد مخدر ميتواند منجر به ايجاد شعف و شادماني كاذب گردد و خندههاي مكرري توليد كند. در دو مورد اخير، ايجاد خنده در نتيجه تأثيرات آزاد و سازندهاي است كه آنها بر بازدارندههاي مغزي ميگذارند و به اين ترتيب موانع عاطفي و عقلي خنده را برطرف ميسازد. اما معمولاً پس از چنين خندههايي برخلاف خندههاي طبيعي احساسي از غمي سنگين و نگراني شديد وجود افراد را دربرميگيرد.
خنده ناشي از قلقلك
يكي از راههاي ساده خنداندن افراد، قلقلك دادن آنهاست. كف پاها، زير بغل، پهلوها و شكم از نقاط حساس بدن نسبت به قلقلك است. معمولاً نيز حساسيتپذيري كودكان و نوجوانان به قلقلك بيشتر از بزرگسالان است. يكي از نكات جالب در مورد قلقلك اين است كه تحقيقات اخير مشخص ساخته است، كساني كه در دوران كودكيشان به اصطلاح قلقلكي هستند، در دوران بزرگسالي بيشتر از افراد غيرقلقلكي از خود استعداد شوخطبعي و بذلهگويي نشان ميدهند.
خنده استهزاء و مسخره
استهزاء و مسخره، معمولاً براي كوچك كردن و تحقير ديگران و يا به قول روانكاوي براي ارضاي تمايلات خصمانه سركوب شده، به كار ميرود و خنده ناشي از آن خندهاي عصبي و كشدار است. هر چه شدت تحقير ديگران بيشتر باشد، دامنه اين نوع خنده شديدتر ميگردد.
خنده تعجب
اغلب اوقات، انسان شگفتي خود از مسئلهاي را با جاري كردن خندهاي تحسينآميز بر لبانش نشان ميدهد و اصولاً، خنده يكي از نشانههاي اصلي تعجب انسان به شمار ميرود (از ميان فيلسوفان امانوئل كانت و ابوعلي سينا نيز خندهشان را ناشي از تعجب ميپنداشتند).
خنده ناشي از تكرار
تكرار و ماشيني شدن اعمال و حركات نيز عواملي هستند كه باعث خنده ميگردند. اين عامل معمولاً دستمايه نمايشهاي طنز و كمدي است.
خنده ناشي از برتريطلبي
احساس برتري كردن، فتح و پيروزي نيز با خنده همراه است. اين نوع خنده، در چهره اعضاي يك تيم ورزشي پس از غلبه بر طرف ديگر، كاملاً مشهود است. از ميان روانشناسان، جمعي تمام خندههاي انسان را ناشي از برتريطلبي ميدانند و معتقدند كه خنده ما براي اين است كه يك نوع برتري نسبت به شخص و طرفي كه به او ميخنديم احساس ميكنيم و شرط آن اين است كه اين احساس برتري به ميل و اراده آگاهانه شخصي نبوده، بلكه بهطور ناخودآگاه و آني صورت گرفته باشد.
خنده، در نتيجه بيتناسبي
در هر كيفيتي كه تناسب عادي برقرار نباشد، عواملي خندهآور نهفتهاند. ممكن است اين نبودن تناسب در چهره و اندام ديگران يا در كردار و رفتار آنها و يا گاهي در صفاتشان باشد.
خنده، براي جلب توجه
گاهي براي اينكه اطمينان داده شود به حرفهاي كسي گوش داده ميشود و گاهي براي همرنگ شدن با جماعتي كه در حال خنديدن هستند – در حاليكه ممكن است موضوعي كه گروه به آن ميخندند، براي شخص مورد نظر خندهآور نباشد – چنين خندهاي بر لبان افراد ظاهر ميگردد. خندههاي اغراقي نوجوانان در معابر عمومي و خندههاي دو دلداده به هم نيز در اين گروه قرار دارند.
خنده ناشي از فشار دروني
گاهي هيجانات و فشارهاي دروني كه مفري براي تخليه نميبينند واپسزده شده و خنده جايگزين آنها ميگردد. به عنوان مثال، گاهي احساس ترس به يك كنش دروني ميشود كه اگر عيان نگردد، ممكن است باعث خنده گردد.
خنده، براي پوشاندن حالات ديگر
گاهي خنده، جاي احساسات و هيجانات ديگري نظير شرم، كمرويي، خشم. شكست (خيط شدن) و... را ميگيرد، آنها را از انظار ديگران پنهان كرده، عوضي جلوه ميدهد.
خنده شادماني و نشاط
بخش اعظم خندههاي انسان ناشي از شادي و خوشحالي وي است. اين نوع خنده، انسانيترين و تأثيرگذارترين شكل خنده است كه در اين كتاب، سخنان بسياري راجع به آن خواهيم گفت. شادماني و نشاط به هر دليلي كه به وجود آمده باشد، اگر ملايم باشد همراه با لبخند است و اگر شديدتر شود خنده و گاهي قهقهه را موجب ميگردد. معمولاً وقتي كسي ميخندد گواه خوبي براي خوشحال بودن وي است و انتظار ميرود كه با خنده مشابهي جوابگويي شود و يا لااقل لبخندي پاسخ آن باشد.
منبع:shamisapsy.ir
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : omidayandh
ae