بررسي استخوان بندي شهراصفهان (2)

به دليل توسعه ي همه جانبه ي شهر، موقعيت مركزي استخوان بندي باقي مي ماند، با اين توضيح كه جهت توسعه بازار به سمت جنوب شرقي و بر روي محور اصلي شهر و احتمالاَ در جهت تركيب با بازار خوزينان بوده است.ازهمين رو،تداوم استخوان بندي شهر تا دروازه ي شهر صورت مي گيرد كه امكان توسعه ي مناسبي را براي آن در آينده فراهم مي كند.پيرامون استخوان بندي اصلي شهر را محلات مسكوني احاطه كرده اند.
يکشنبه، 24 بهمن 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي استخوان بندي شهراصفهان (2)

 بررسي استخوان بندي شهراصفهان (2)
بررسي استخوان بندي شهراصفهان (2)


 





 
دوره ي سلجوقي

ويژگي هاي كالبدي
 

عناصر طبيعي و مصنوع
 

عناصرطبيعي همچون گذشته در استخوان بندي اصلي شهر نقش نداشته،اما تغيير جهت گيري توسعه ي استخوان بندي شهر از شمال غرب به سمت جنوب، احتمالاَ در اثر جاذبه رودخانه و اراضي حاصل خيز پيرامون آن، علاوه بر كشش ناشي از محور اصلي ناحيه است.
عناصر مصنوع استخوان بندي شهر دراين دوره،شامل عناصر شهري دوره ي قبل،مقرحكومتي ( كاخ ها)،مسجد جامع، ميدان كهنه، بازار اصلي شهر،قيصريه،نقاره خانه و مدارس بوده است كه عمدتاَ پيرامون ميدان كهنه قرار گرفته اند و عناصر جديد شامل كاروانسرا در محدوده ي انتهايي راسته ي بازار است.

موقعيت استخوان بندي در شهر
 

به دليل توسعه ي همه جانبه ي شهر، موقعيت مركزي استخوان بندي باقي مي ماند، با اين توضيح كه جهت توسعه بازار به سمت جنوب شرقي و بر روي محور اصلي شهر و احتمالاَ در جهت تركيب با بازار خوزينان بوده است.ازهمين رو،تداوم استخوان بندي شهر تا دروازه ي شهر صورت مي گيرد كه امكان توسعه ي مناسبي را براي آن در آينده فراهم مي كند.پيرامون استخوان بندي اصلي شهر را محلات مسكوني احاطه كرده اند.

ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر
 

دراين دوره،ساختار استخوان بندي شهر تركيبي ازالگوهاي خطي و هسته اي ست.بخش هسته اي كه در منتهي اليه شمالي ستون فقرات قرار گرفته،يك مجموعه ي شهري ست كه خود تركيبي از عناصر اصلي بوده كه حول يك ميدان بزرگ ( ميدان كهنه ) سازمان يافته است.
بخش متمركز و هسته اي ساختار كالبدي متعلق به دوره ي قبل بوده كه تنها به عناصر پيرامون آن در اين دوره اضافه شده است،اما بخش خطي ساختار كالبدي،ناشي از رشد استخوان بندي شهر در اين دوره بوده است كه درامتداد محور اصلي ارتباطي شهر - منطقه اتفاق افتاده است. تركيب مجموعه ي شهري فوق الذكر با شبكه ي اصلي راه،موجب شكل گيري چنين ساختار كالبدي شده است.

بافت شهري
 

استخوان بندي دراين دوره،در قسمت هسته اي ( اطراف ميدان كهنه ) مشابه دوره ي قبل بوده و در قسمت توسعه ي خطي عمدتاَ به صورت بافت ريزدانه با قطعه بندي كوچك،يعني همان سلول هاي تشكيل دهنده ي بازاراست.اين بافت خود داراي فضايي بسته و محصور بوده و به صورت پراكنده با بافت كاروان سرا و سراها (فضاي نيمه خصوصي ) كه داراي قطعه بندي بزرگ مي باشد،تركيب شده است وخود الگويي درون گرا دارد و فضاي باز آن محصوردر قسمت هاي ساخته شده است.بافت قسمت خطي استخوان بندي شهر، داراي هيچ فضاي باز عمده اي نيست.

ويژگي هاي كاركردي
 

كاركردهاي اصلي استخوان بندي شهر همچون گذشته شامل سه نوع فعاليت اصلي است:
1-فعاليت حكومتي -ديواني شامل ارگ ، ميدان كهنه و...
2-فعاليت مذهبي و فرهنگي شامل مساجد و مدارس
3-فعاليت هاي تجاري و خدمات وابسته كه شامل راسته ي بازار، سرا،تيمچه و كاروان سراست.
از آن جا كه توسعه ي فعاليت هاي حكومتي در شهر محدود بوده، همچنان از فضاي حكومتي قبل استفاده مي شده و داراي محدوده ي جديد و مستقلي نشده است.در اين دوره همچنان فعاليت هاي مذهبي،فرهنگي و حكومتي در ارتباط با هم بوده و از فضاي باز ميدان كهنه به عنوان فضاي مشترك براي فعاليت هاي تشريفاتي و گردهم آيي هاي مردم شهر استفاده مي شده است.اين دو كاركرد اصلي در رابطه با فعاليت تجاري نيز برقرار بوده اند،اما فعاليت تجاري به دليل آن كه اقتصاد اصفهان متكي بر بازرگاني از راه دور نيز بوده،توسعه داشته و داراي حوزه اي مجزا گرديده است( توسعه ي امتداد بازار )

ويژگي هاي شبكه ي دسترسي
 

دسترسي از نقاط مختلف و خارج شهر
 

ميدان كهنه همچنان به عنوان مركز دسترسي مطرح بوده و لذا محورهاي عمده ي ارتباطي بين شهري آن دوره را از محيط خارجي شهر به سوي خود جذب نموده بود.چون دروازه هاي مهم شهر درراستاي همين محورهاي ارتباطي واقع شده بودند و از سوي ديگر استخوان بندي اصلي شهر و هسته ي مركزي آن در محل تقاطع دوراه اصلي و راسته ي بازار در كنارو بر روي شبكه ي ارتباطي واقع بودند،ازطريق چهار دروازه ي اصلي شهر،به طور مستقيم به مجموعه ي استخوان بندي اصلي شهر دسترسي وجود داشته است. علاوه برآن از يك دروازه غربي شهر كه به راسته ي ارتباطي شمالي -جنوبي ملحق مي شد نيز به استخوان بندي اصلي شهر دسترسي برقرار بوده است.به دليل ختم بيشترراسته هاي اصلي درون محلات شهر به بازار و يا ميدان كهنه با يك الگوي شعاعي، مي توان نتيجه گرفت كه از تمام محله هاي شهر، دسترسي به ستون فقرات شهر برقرار بوده است. اين دسترسي داراي سلسله مراتب بوده، راه هاي فرعي به راسته اصلي و از آن طريق به محور اصلي ستون فقرات شهر مرتبط مي شده است.
دسترسي بين عناصر اصلي استخوان بندي شهر
دسترسي بين عناصر،از دو طريق اصلي صورت مي گرفته است. يكي از اين طرق،عبور از راسته ي بازار بوده كه همان محور اصلي ارتباطي شهر نيز بوده است و ديگري از طريق فضاي باز ميدان كهنه كه علاوه بر آن كه يك فضاي شهري بوده،رابط چند عنصراصلي استخوان بندي شهر نيز بوده است.
دوره ي صفويه

ويژگي هاي كالبدي
 

عناصر طبيعي
 

با گسترش سطح شهر در اين دوره به سوي جنوب،قسمت تازه ساز شهر در كنار زاينده رود قرار گرفته و لذا نه تنها اين عنصر طبيعي،عاملي در جهت كشش استخوان بندي اصلي شهر به سوي خود شده،بلكه به دليل احداث و بازسازي پل هاي متعدد كه پيوند بين شهر را با محلات آن سوي رودخانه و نيز محور جديد توسعه ي شهر(هزارجريب ) فراهم مي سازد،خود جزئي از استخوان بندي اصلي شهرشده و به عنوان يك محور شرقي- غربي قوي، از اين مقطع تاريخي در استخوان بندي اصلي شهرمطرح مي شود.

عناصرمصنوع
 

بعد از روي كار آمدن دولت صفوي، پادشاهان اوليه ي اين سلسله با احداث عناصر شهري در پيرامون ميدان كهنه به بازسازي و توسعه ي مركز شهري قديم اقدام نمودند.ازجمله بناهاي احداث شده در اين مقطع،كاروان سرا، بقعه، مدارس و مساجد،قابل ذكر است. پس از اين مقطع،شاه عباس اول تصميم گرفت كه دربارخود را از شهر كهنه منتقل نمايد،لذا در حاشيه جنوب غربي شهر،مركز شهري جديد برپا كرد. هسته ي مركزي طرح شاه عباس، ميداني بود( نقش جهان ) كه تاسيسات اداري،مذهبي،علمي، اقتصادي در پيرامون آن قرار مي گرفت. در طرح تاسيسات شاه عباس آنچه در شهر و ميدان كهنه در طي چندين سده شكل گرفته بود،با سازمان دهي فضايي مطالعه شده اي در زمان نسبتاًَ كوتاهي به وجود آمد، به طوري كه عناصراحداث شده در ميدان جديد با عناصر ميدان كهنه مشابهت داشته،اگرچه موقعيت قرار گيري عناصر در اين طرح متفاوت است. تاسيسات احداث شده دراين مجموعه ي جديد، شامل مسجد شاه در ضلع جنوبي،مسجد شيخ لطف الله در ضلع شرقي، قهوه خانه و مهمان خانه درضلع شمالي ست كه حول ميدان نقش جهان كه داراي فرم هندسي منظمي بوده است، سازمان دهي شده است.
مجموعه قيصريه،خود شامل كاروان سراهاي متعدد، ضراب خانه هاي شاهي،نقاره خانه و راسته ي بازارهاي متعدد بوده است.درضلع شمالي قيصريه، بيمارستان و كاروان سرا و در شمال اين بناها،مسجد و كاروان سرا احداث شده است.
به غيرازمجموعه ي بناهاي ذكر شده، منطقه ي غرب ميدان نقش جهان،خود مجموعه اي از كاخ ها بوده كه توسط درگاه ورودي عالي قاپو به ميدان نقش جهان متصل مي شده است.دراين منطقه،كاخ ها و باغ هاي بزرگ با كلاه فرنگي ها و خانه هاي اعياني درباريان قرار داشته است كه دو بناي معروف آن چهل ستون و هشت بهشت تاكنون بر جاي مانده اند.
گذشته ازمجموعه هايي كه ذكر شد، با ايجاد خيابان عريض و طويل چهارباغ،ناحيه ي شاهي در شمال زاينده رود با گذشتن از پل الله ورديخان به منطقه ي ييلاقي و وسيع هزار جريب متصل مي شد.
در ادامه ي محور شمالي - جنوبي شهر،با احداث كاروان سراها و امتداد راسته ي بازار با دروازه ي جنوبي شهر،ميدان نقش جهان از گوشه ي جنوب شرقي، به مسير ارتباطي اصلي شهر پيونده خورده و در ادامه مسير به صورت چهارباغ و با عبور از رودخانه توسط پل خواجو به بخش هاي جنوبي زاينده رود مرتبط مي شد. سمت شمال نيز مجموعه هاي جديد الاحداث به استخوان بندي قديمي شهر ارتباط مي يابند.درتغييرات بعدي ناشي از ساخت و سازهاي فوق،استخوان بندي قديمي نيز دستخوش تحولاتي مي شود، از جمله آن كه بخشي از سطح ميدان وسيع كهنه شهر،مورد ساخت و ساز قرار مي گيرد و بدين ترتيب از وسعت و اهميت آن كاسته مي شود.

موقعيت استخوان بندي در شهر
 

در اين دوره، جهت رشد شهر به سمت جنوب و غرب (به طرف رودخانه )بوده است. استخوان بندي اصلي در دوره ي قديم رشدي به سوي جنوب غربي داشته و قبل از رسيدن به دروازه هاي جنوبي ( دروازه اشرف )،بخشي از راسته ي بازارداراي خلا كاركردي از فضاهاي تجاري بوده كه در اين مكان مجموعه ي جديد شهر پايه گذاري مي شود.به عبارت ديگر، در حاشيه ي غربي محورشمالي - جنوبي شهر، ميدان نقش جهان احداث مي شود كه ازطريق يك بازارچه و چند كاروان سرا به قسمت انتهايي بازار قديم متصل مي شود.
ازطرف ديگر،ازطريق يك انشعاب كوتاه به سمت غرب از محل دروازه ي عالي قاپو،امكان شكل گيري يك محورجديد از استخوان بندي اصلي شهر (بخش حكومتي) در يك راسته ي شمالي -جنوبي فراهم مي آيد (چهارباغ ).به اين ترتيب،جهت كلي رشد استخوان بندي شهر منطبق با جهت رشد شهر شده،لذا با احداث مجموعه ي جديد نقش جهان،موقعيت مركزي استخوان بندي اصلي شهر حفظ مي شود،ضمن آن كه امتداد آن تا جنوبي ترين حاشيه شهرتداوم مي يابد.اين موقعيت ويژه ي ناشي از توسعه ي استخوان بندي اصلي شهر،منجر به الحاق محله هاي پراكنده ي واقع در غرب شهر و جنوب زاينده رود به شهر مي شود.

ساختاركالبدي استخوان بندي در شهر
 

ساختار كالبدي استخوان بندي شهر در تحول و تكامل خود از الگوي قبلي كه تركيب يك هسته ي اصلي و يك محورخطي اصلي بود،داراي يك هسته ي جديد و يك محور جديد مي شود.بدين ترتيب، كل استخوان بندي شهرمتشكل از دو هسته و دو محور اصلي مي شود كه يكي از هسته ها در ابتداي محور اصلي و هسته ي جديد در محل چرخش محور قديمي كه محل انشعاب محور جديد است،قرار مي گيرد. محور قديمي از درون مجموعه ي جديد عبور و بعد از چرخشي اندك، دوباره به راستاي قبلي باز مي گردد،اما محور جديد با يك تغيير مكان نسبت به محور قديم، در همان راستا تقريباًَ به موازات آن شكل مي گيرد.به طور كلي، فرم استخوان بندي شهر،متشكل از دو هسته و دو محوراصلي هم راستا مي باشد كه يك هسته در ابتدا و هسته ي ديگر در محل پيوستن محورجديد به قديم واقع شده است.اين دو هسته ي اصلي به صورت دو قطب فعاليتي و دو راستاي اصلي توسعه ي شهر در آينده درمي آيند.دراين الگو ضمن تفكيك حوزه هاي كاركردي عناصر استخوان بندي اصلي شهر،به قابليت الحاق و توسعه ي آن نيز افزوده شده است.
ساختار هسته ي جديد نيز مشابه ساختار هسته ي قبلي كه در آن گروهي از عناصر استخوان بندي شهر حول يك فضاي باز هندسي مجتمع شده اند،براساس الگوي سنتي شهر بوده،با اين تفاوت كه چهار عنصراصلي در محورهاي طولي و عرضي ميدان قرار گرفته است.

بافت شهري استخوان بندي
 

بافت استخوان بندي اصلي شهر و قسمت هاي جديد از الگوهاي متفاوتي تشكيل شده اند.درحاشيه ي ميدان نقش جهان،به عنوان يك فضاي باز، نوعي از بافت خطي منظم، پيوسته، با قطعات كوچك در بدنه ي فضاي باز تركيب شده و نيز در پشت آن يك بافت خطي، پيوسته، ريزدانه، مسقف و محصور قرار داشته كه با دهليزهايي به فضاي باز راه يافته است. بدين ترتيب، تركيب اين بافت در مجاورت يكديگر با ايجاد فضايي متفاوت با افزايش كيفيت فضايي منجرشده است.عناصر چهارگانه ي واقع در بدنه ي ميدان داراي الگوهاي متفاوتي از بافت و اندازه هستند.مسجد شاه الگوي حياط مركزي را دارد،اما مسجد شيخ لطف الله و عالي قاپو به صورت تك بنا با بافت حاشيه ي ميدان تركيب شده اند كه عمارت عالي قاپو گشايشي به فضاي باز پشت آن دارد. در محدوده ي شمالي ميدان،يعني بازار قيصريه، يك بافت شطرنجي مانند از راسته ي بازارهاي متعدد كه در حاشيه ي مسيرهاي آن بافت ريزدانه و پيوسته ي مغازه ها قرار گرفته، حاكم است.سطوح مربعي شكل واقع شده درميان بافت شطرنجي فوق الذكربا قطعه بندي هاي نسبتاًَ بزرگ به كاروان سراهايي اختصاص دارند كه داراي الگوي حياط مركزي بوده و در زمره ي بافت هاي درون گرا اما منظم به شمار مي رود.فضاي باز آن ها توسط دالان هايي به راسته ي بازارهاي مسقف مرتبط مي شود.
بخش حكومتي يعني باغ هاي واقع در ناحيه ي غربي ميدان نقش جهان و عالي قاپو و حاشيه ي چهارباغ داراي بافتي با قطعه بندي بزرگ،به صورت منظم،شطرنجي و پيوسته درامتداد هم است. الگوي ابنيه در قسمت باغ ها به صورت كلاه فرنگي بوده،گرچه خود باغ محصور است.درقسمت بناهاي حكومتي غرب ميدان نقش جهان، الگوي ديگري از بافت قرار داشته كه در آن فضاهاي باز وسيع توسط ساختمان هايي در چهار طرف احاطه شده بود.درمجموع، نسبت فضاي باز به بسته دراين الگو از بافت استخوان بندي شهر بسيار زياد بوده است.بافت ديگر قسمت هاي موجود استخوان بندي اصلي شهربه همان صورت قبلي باقي مي ماند. فقط از سطح فضاي باز ميدان كهنه براساس ساخت و ساز جديد دراين دوره كاسته مي شود.
به طوركلي الگوي تركيب فضاي باز و ساخته شده بر اساس دو نوع تركيب است كه در يكي فضاي باز پراكنده درميان سطوح ساخته شده است (بازارو كاروان سرا) و در ديگري فضاهاي باز پيوسته و فضاهاي ساخته شده در آن به صورت پراكنده است. ( عمارت حكومتي و تفريحي )

ويژگي هاي كاركردي
 

با استقرار سلسله ي مقتدر صفويه در شهر اصفهان به عنوان پايتخت اين حكومت،شهراصفهان داراي رشد چشمگيري در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي،اجتماعي گرديد. لذا از يك سو مركز اصلي قديمي شهر ( ميدان كهنه )،توانايي برآوردن نيازهاي جديد سياسي، اقتصادي،فرهنگي را نداشت و از سوي ديگر شاه عباس در نظر داشت كه يك مركز عظيم شهري براي تحكيم حكومت خود در شهر بنا كند.به همين دليل مركز جديدي (نقش جهان) در جنوب مركز قديم (ميدان كهنه) ساخته شد. عملكردهاي قالب بخش هاي جديد الاحداث از استخوان بندي شهر در اين دوره مشابه مركز قديمي بوده و شامل كاركردهاي حكومتي و تشريفاتي شامل كاخ هاي متعدد، عملكرد مذهبي و فرهنگي شامل مدرسه ي علميه (چهارباغ)، مسجد شاه و مسجد شيخ لطف الله و چند مسجد ديگر در محدوده ي بازار، عملكردهاي تجاري در جداره ي ميدان نقش جهان، بازار قيصريه و كاروان سراهاي متعدد احداث شده در آن منطقه ( جنوب شرقي ميدان )، كاربري هاي خدماتي مانند بيمارستان و غيره بوده است.
ميدان نقش جهان به عنوان مركز اقتصادي شهرتلقي شده و مغازه ها و كارگاه هاي دورادورآن،مبين اين نفش بوده است.اين ميدان همچنين بازار هفتگي و مركز عرضه ي صنايع دستي روستاييان بوده است.
نقش جهان يك مركز سياسي و ديني شهر بوده،مركز اجتماعات گوناگون مردم از جمله زورآزمايي پهلوانان،چوگان بازي و خيمه شب بازي بوده و لذا نقش تفريحي نيز داشته است،به ويژه در ضلع شمالي كه قهوه خانه و مهمان خانه منظور شده است. نقش جهان به عنوان مركز اداري و حكومتي شهر، محل رفت و آمد سياحان و سفراي خارجي بوده و از نظر تنوع فعاليت هاي صورت گرفته در آن، با مركزيت شهري امروز قابل مقايسه است.
ميدان نقش جهان، فصل مشترك كليه ي فعاليت هاي اصلي شهر بوده و علي رغم آنكه فعاليت هاي گوناگون حوزه هاي مشخصي در آن دارند،ازطريق اين فضاي باز شهري با يكديگر پيوند برقرار مي كنند،بدين ترتيب كه حوزه ي كاركردهاي حكومتي -اداري و تشريفاتي شهر كه بيش تر سطح اشغال را در منطقه ي غربي نقش جهان دارد،توسط عمارت عالي قاپو به ميدان مرتبط مي شود.از سوي ديگر،فعاليت هاي تجاري و بازرگاني كه پس از نقش سياسي شهر،در مرتبه ي دوم اهميت بوده، علاوه براختصاص يك حوزه ي وسيع در شمال ميدان (قيصريه و كاروان سراهاي متصل به آن)، در پيرامون ميدان نيز عامل اتصال دهنده ي فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي با حكومتي مي شوند.حوزه ي عملكردهاي تجاري هم در محدوده ي بازار و هم در محدوده ي ميدان نقش جهان ازحوزه هاي فعاليت هاي فرهنگي و مذهبي تفكيك نشده و كاملاَ هم جوار و در رابطه با يكديگر قرار گرفته اند، گر چه بازارخود داراي حوزه هاي متنوعي از عرضه ي كالاهاي گوناگون بود.مركز جديد فعاليت در شهرازطريق يك فعاليت شهري ( تجاري -فرهنگي )به مركز قديمي شهر ارتباط يافته بود كه در عين حفظ فعاليت هاي مركز قديمي شهر،امكان ايجاد فعاليت هاي جديد را فراهم ساخته است.با برقراري ارتباط بين بازار دور ميدان نقش جهان به بازار قديمي شهر كه در اطراف مسجد جامع واقع بود،هر دو بخش از نظر فعاليت هاي اقتصادي و شهري به حيات خود ادامه دادند.اين دو قطبي بودن مركز شهر (ميدان كهنه و نقش جهان)،باعث تلفيق پايدار و ارگانيك مركز شهرصفوي با مركز كهنه ي پيش از آن شد. بازار طويل شهر مانند پلي ميان مركز شهر كهنه و مركز شهر جديد ارتباط برقرار مي نمود و با واقع شدن در ميدان جاذبه ي اين دو قطب،توانست زنده و فعال باقي بماند.
نقطه ي قابل ذكر در استخوان بندي اصلي شهر،پديدار شدن گستره اي وسيع از كاركردهاي تفريحي و سياحتي در حاشيه ي چهارباغ و در تلفيق ماهرانه ي آن با رودخانه ي زاينده رود و سي و سه پل است.

ويژگي دسترسي ها و آمد و شد
 

دسترسي از نقاط مختلف و خارج شهر
 

شبكه ي دسترسي هاي خارج از شهر و نواحي مختلف شهر به استخوان بندي اصلي،تكميل و تقويت مي شود،زيرا با احداث چهارباغ و نيز دو محور ارتباطي ديگر كه يكي ادامه ي راسته ي اصلي شمالي جنوبي شهر بوده و نيز راسته ي ديگري در جهت جنوب غربي شهر و توسط پل هاي سه گانه مارنان،سي وسه پل و خواجوو سه بخش بزرگ جنوب شهر،جلفا،فرح آباد و عباس آباد به شهر متصل مي شوند.
شبكه هاي دسترسي قبلي به بخش هاي مختلف شهر و خارج از آن نيز دراين دوره در همان جهات قبلي توسعه يافت.
مهم ترين راسته ي ارتباطي بين عناصر و بخش هاي مختلف همچنان محور ارتباطي شمالي - جنوبي شهربوده كه عناصر مركز جديد را به مركز قديم پيوند مي دهد. بدين ترتيب،عناصري كه دورا دور ميدان نقش جهان قرار گرفته اند و حتي كاخ هاي حاشيه ي چهارباغ از طريق ميدان نقش جهان و يا عبور از راسته ي اصلي بازار به عناصر قديمي مرتبط مي گشته اند،يعني الگوي ارتباطي به عناصرغير از يك الگوي خطي، با يك الگوي هسته اي از توزيع دسترسي ها همراه مي شود.
منبع:نشريه دانش نما،شماره 169-167
ادامه دارد...



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط