میدان نقش جهان (1)
میدان نقش جهان هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ ترکیب چهار ضلع شمالی و جنوبی و شرقی و غربی و آثار تاریخی اطراف آن یک پدیده ی بی نظیرمعماری درجهان هنر است و هم اکنون با وجود آن که دردنیا میدان های بزرگ به وجود آمده،بازهم نظیر و مانند ندارد.این میدان که حدود 510 متر طول و 160 مترعرض دارد،درقلب شهر اصفهان بنا شده و در چهار طرف آن چهار بازار وجود داشته که درحال حاضر بازارهای ضلع شمالی و ضلع شرقی و جنوب شرقی میدان مانند گذشته دایر و مرکز داد و ستد هستند،ولی بازارهای ضلع غربی و جنوب غربی آن تغییرشکل داده اند و قسمت هایی ازآن ها ضمیمه ی ساختمان های الحاقی دوره های بعد شده است.محمد مهدی ارباب،مؤلف کتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان»که کتاب خود را در سال 1308 هجری قمری به رشته ی تحریر کشیده است،طول میدان را پانصد ذرع شاه و عرض آن را یکصد و شصت ذرع تعیین کرده است. میرسید علی جناب مؤلف کتاب « الاصفهان »که دفتراول آن در سال 1342 هجری قمری در مطبعه ی فرهنگ اصفهان به طبع رسیده،در رساله ی « راهبر برای مسافران اصفهان»طول میدان را قریب پانصد متر و عرض آن را 140 متر و مساحت آن را هفتاد هزار ذرع مربع ذکر کرده ودرباره ی وجه تسمیه ی این میدان به نقش جهان نوشته است که قبل از صفویه درمجاورت این میدان باغی به نام نقش جهان وجود داشته با کوشکی که با صورت ها و انواع نقش ها آراسته شده بود،و به این مناسبت آن را باغ نقش جهان می گفته اند.یکی از دروازه های این باغ متصل به کوشک بوده است که آن را « درب کوشک» می گفته اند و اکنون نام محله ای ست مشهوربه در کوشک(2).مؤلف تاریخ «الاصفهان»خرابی باغ و کوشک نقش جهان را به شاه عباس دوم نسبت می دهد و اضافه می نماید که این پادشاه باغ آن را میدان گاه ساخت.
سابقه ی نام نقش جهان
شهر خوشی ست آن را نقش جهان خوانند و اکثر عمارت آن ازآجراست.(3)
میدان نقش جهان در زمان سلاجقه
میدان نقش جهان قبل ازظهورشاه عباس
اسکندربیک ترکمان،مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی درذکراحوال شاه اسماعیل اول تحت عنوان «ذکرتنبیه متمردان عراق و فتح قلاع و فیروزی یافتن آن خسرو آفاق» یکی از متمردان را به نام محمد کره که حکومت ابرقو را به عهده داشت،نام می برد که نسبت به شاه اسماعیل عاصی شده و به یزد حمله برده است و شاه اسماعیل پس از دو ماه محاصره ی شهر یزد و قلعه ی آن را بر محمد کره دست یافته،او را درقفس آهنین محبوس گردانیده و به فرمان او درمیدان نقش جهان اصفهان به قتل رسیده و جسد او را سوزانده اند.(5)
تاریخ بنای میدان شاه وچهاربازار
1- ولی قلی شاملو،صاحب کتاب قصص الخاقانی، که در دوران شاه عباس دوم می زیسته است،تاریخ بنای میدان شاه و چهار بازار اصفهان را در سال 1011 هجری نوشته است.(6)
2-سید عبدالحسین خاتون آبادی ( 1039-1105 ) مؤلف تاریخ «وقایع السنین و الاعوام» که با جانشینان شاه عباس کبیر معاصربوده است،بنای میدان نقش جهان را در سال 1011 هجری ضبط کرده است.(7)
عایدات چهاربازار اطراف میدان نقش جهان در سال 1017 هجری به وسیله ی شاه عباس کبیر بر چهارده معصوم علیهم السلام وقف شده است.(8)
باغ نقش جهان
مؤلف عالم آرای عباسی دربرگزاری جشن نوروزسال بیست و سوم جلوس اقدس همایون شاهی ظل اللهی که درباغ نقش جهان برگزارشده است،چنین می نویسد:«مشاطکان نگارستان سخن وری و حجله آرایان شبستان نکته پروری عرایس ابکار سیر و شواهد اخبار را بدین گونه زیب و آرایش داده اند که نوروز فیروزاین سال همایون فال در روز شنبه،چهاردهم شهر ذی الحجه الحرام سنه سبع عشر و الف اتفاق افتاد،مهوشان ریاحین که از دستبرد سپاه دی پای دردامن خمول پیچیده بودند، جلوه گری آغازنهاده،دماغ روزگار از نکهت بهارو شمیم شکوفه اظهار عنبرآگین گردید و باغ جهان آرای نقش جهان اصفهان از نکهت گل و سروربلبل رشگ جنان و طراوت بخش روضه ی رضوان گشت. پادشاه مؤید منصوردرکمال بهجت و سرور به طریق معهود درباغ مزبورجشن عالی طرح نموده،اطراف نهرآبی که از میدان باغ جاری ست و حوض بزرگی بر مثال دریاچه درمیان آن ترتیب یافته،سلاطین ماضیه خصوصاً حضرت خاقان جنت آشیان ابوالبقاء شاه اسماعیل علیه الرحمه و الرضوان عمارت دلگشا درکنارحوض و بالای نهر ساخته و پرداخته و فی الواقع آن مکان نزهت بخش نشانی از روضه ی دارالقرار و مصداق جنات تجری من تحتها الانهار است با کابرو اعیان دارالسلطنه ی مذکور و بلوکات و اهالی خراسان و صواحب تبریز و تجارواصناف خلایق که در پایتخت همایون بودند،علی قدرمراتبهم قسمت فرموده هر طبقه مجلسی طرح انداختند و اطراف اربعه ی آن دریاچه را به امرا و وزرا و ارکان دولت و مقربان بارگاه سلطنت اختصاص دادند و محافل فیض بخش بهجت فزا انعقاد یافته،دربرابر هر مجلس چهار تاق ها افراشته استادان نجار و مهندسان نادره کاربه فنون غربیه انواع هیأکل پرداخته چراغ دان ها بر آن تعبیه نمودند و همه شب تا به صبح روشنان سپهر مینایی که مجلس آریان عالم علوی و بزم افروزان عشرت سرای ملکوتی اند، به هزاران چشم حسرت بر آن چراغان و مجالس بهشت نشان می نگریستند و شهریار عشرت آیین محفل آرا همه شب در آن مجالس روح افزا سیر فرموده در هر مقامی که دلنشین خاطرانورمی شد آرام گرفته، صحبت پیرا بودند ونغمه سرایان خوش آهنگ و مغنیان تیزچنگ به نغمات دلاویز و ترنمات شکر ریزغم زدای خواطربوده، گلرخان لاله عذار از باده های خوش گوار دماغ مجلسیان را تازه و تر می داشتند.»(10)
چراغانی و آتش بازی میدان نقش جهان در دوران صفویه
«درسال 998 که از شیراز به اصفهان بازگشت،مردم اصفهان ازآمدن او اظهار سرورو شادی کردند و شهر را بدین شادی آیین بستند،ساحت میدان ها و بازارها را مسطح کردند و دیوارها و سقف ها را به نقش و نگارو تصاویر چین و فرهنگ آراستند.دراطراف میدان با چوب درختان سرو وچنارگلبن ها و افلاک متحرک دوارکه همه به رنگ های مختلف مزین بود،ترتیب دادند و شمع ها و چراغ های بسیار به آن درختان و فلکه های چوبین نصب کردند. هنگام شب ازافروختن آن همه شمع و چراغ و مشعل ساحت میدان چون سپهر برین پرستاره می شد.موشک بازان نادره کارنیز فضای میدان را به انواع صنعت از هیاکل جانوران و موشک های گوناگون آراستند. وقتی که شمع ها و چراغ ها روشن می شد، آن موشک ها را آتش می زدند وجهان را چون کوره آهنگران پرازشراره ای رنگارنگ می ساختند،این چراغان و آتش بازی نزدیک یک ماه دوام یافت و شاه عباس شب و روز درآن مجلس بهشت افروزبه می گساری و عیش و کامرانی مشغول بود و در آن روزها به سواری و گوی بازی و قپق اندازی می گذرانید.»(11)
یکی از نویسندگان معاصراو درباره ی ورود شاه به اصفهان در سال 1004 چنین می نویسد:
«شاه عباس درسال 1004 از قزوین به اصفهان رفت و بازبرحسب دستور او پانزده پیاده ازاصفهان و توابع مانند نطنز و اردستان و نایین و غیره گرفتند و از دولت آباد تا دروازه ی طوقچی صف بستند، امرا و اشراف هم پیشکش های فراوان تقدیم کردند، در میدان نقش جهان آتش بازی مفصل شد که مخارج آن به دوهزارو سیصد تومان رسید و مخارج پانزده هزار پیاده نیز که هر نفررا گذشته از یراق و لباس یک تومان نقد داده بودند،درحدود بیست هزار تومان شد.»(12)
در سال 1020 هجری، ولی محمدخان، فرمانروای ترکستان وارد اصفهان شد و از طرف شاه عباس کبیربه افتخار ورود او جشن ها و چراغانی ها ترتیب داده می شود.اسکندربیک ترکمان،مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی نوشته است که ازطرف پادشاه به دفعات مراسم آتش بازی و چراغانی درمیدان نقش جهان ترتیب داده شد و ازجمله ی آتش بازی های عجیب از فیل بزرگی صحبت می دارد که در حین آتش دادن و توپ انداختن از آن کوه پیکر آتشخوی زمین نورد بادپا حرکات عجیب و حمله های مهیب مشاهده می شد و موجب انبساط خاطرخان ترکستان و حاضران بساط اقدس می گردید.
در ماه رجب سال 1028 هجری که شاه عباس از مازندران وقزوین به اصفهان باز می گشت، دستورداد که به مناسبت ورودش میدان بزرگ نقش جهان و بازارها و کوی ها اطراف آن را چراغان کنند. پی یترودلاواله(13) درباره ی این چراغانی می نویسد:
«شاه روز یکشنبه، سوم رجب 1028 که شانزدهم ماه ژوئن 1619 میلادی بود، پس از سه روز توقف در یکی از باغ های چهار باغ،نهانی وارد شهر شد، به طوری که مردم از ورودش آگاه نشدند و این نخستین دفعه ای بود که او بدین صورت ازسفر به پایتخت وارد می شد. روز دیگر چون چراغ ها و مشعل ها و سایر لوازم کار چراغان مهیا شده بود، شاه دستور داد که آن ها را روشن کنند و تمام مردان با اسلحه از کوچه هایی که بسته نبود ،نزد وی روند، ولی زنان در دکان ها و بازارها بمانند زیرا که اومی خواهد بانوان حرم خود را به تماشای چراغان ببرد.محوطه ی چراغان که راه های ورود به آن جا را از هر سو با دیوارهایی بسته بودند،مشتمل بود برمیدان نقش جهان یا میدان بزرگ شهربا تمام خانه ها و سردرهاو کوی ها و بازارهای اطراف این میدان و همچنین بازار تجار ابریشم و بازارهای کفاشان و عطاران و بازار قیصریه که بازاری ست بزرگ مخصوص فروش ماهوت و پارچه های دیگر و سکه خانه که درآن جا پول سکه می زنند و کاروان سرای الله بیک خزانه دار شاه که محل کارهای مربوط به اوست و کاروان سرای کوچک دیگری به محله ی گیلک معروف است،زیرا که مرکز معاملات سوداگران و مردم گیلان است.»(14)
در سال 1056 هجری ندره محمد خان،فرمانروای ترکستان به شهراصفهان وارد می شود و ازطرف شاه عباس دوم مورد پذیرایی قرارمی گیرد. به افتخار ورود او هم جشن ها و چراغانی ها ترتیب داده می شود.قبل ازورود به میدان نقش جهان وعمارت عالی قاپو ابتدا در باغ سلطنتی قوش خانه درنزدیک دروازه ی طوقچی پذیرایی شایسته ای ازخان ازبک به عمل می آورند و سپس شاه عباس دوم مهمان خود را تا مدخل عمارت عالی قاپو همراهی نموده و برای استراحت ندره محمد خان را به منزلی که برای سکونت وی آماده شده بود،هدایت می نماید و درشب هفدهم ماه رمضان برای تماشای چراغانی و آتش بازی میدان نقش جهان به اتفاق شاه عباس دوم درتالارعمارت عالی قاپو حضوربه هم می رسانند.
میدان نقش جهان با پنجاه هزار چراغ روشن می شده است
«سردر مسجد شاه و سردر بازار شاه که هر کدام در دو طرف میدان واقع هستند، به شکل نیم هلالی است و جلوی هریک حوضی ست به محیط هفتاد پا و عمق ده پا که اطراف آن از سنگ ساخته شده است و همواره در آن ها آب زلال جریان دارد، چه یکی از لذات ساکنان ممالک گرمسیری داشتن آب خنک و سرد است.در اطراف این بناهای عالی پایه و منجنیق هایی از چوب قرار داده اند که روی آن ها از پایین تا بالا جای چراغ ساخته شده که در جشن ها و اعیاد روی آن ها چراغ گذارده و روشن می کنند و در هیچ کجای دنیا چنین چراغانی دیده نمی شود، زیرا تعداد این چراغ ها در حدود 50 هزار عدد است.»
چوگان بازی و قپق اندازی درمیدان نقش جهان
چون کار چوگان بازی مستلزم خوب اداره کردن اسب و تمرین حرکات گوناگون بود، از این ورزش برای تربیت کردن سواران چابک و بی باک استفاده ی بسیار می شد و شاید به همین سبب نیز شاه عباس چوگان بازی را تشویق می کرد،چنان که غالباً بی آن که خود در بازی شرکت کند ،در میدان بزرگ شهر به تماشا می نشست و اجازه می دادد که مردم نیز از زن و مرد برای تماشا حاضر شوند.
پس از آن که ولی محمد خان ازبک به عنوان مهمان شاه به اصفهان آمد،همه روزه در میدان نقش جهان شاه او را به تماشای چوگان بازی و قیق اندازی یا آتش بازی و امثال آن دعوت می کرد و چون بازی به پایان می رسید ،برای گردش و تفریح به باغ های سلطنتی که به روی مردم باز بود،می رفتند.
شاه عباس علاوه بر میدان نقش جهان اصفهان که برای چوگان بازی و بازی های دیگر آماده شده بود در شهرهای دیگر هم که محل مناسبی برای این بازی موجود نبود ،دستورمی داد میدان هایی بنا کنند،چنان که در سال 1001 هجری پس از گرفتن گیلان از خان احمد گیلانی ،دستور داد باغ پیش قلعه ی لاهیجان را که پرازدرختان میوه دار و انواع گل های زیبا بود و در حدود دوازده هزار ذرع مربع وسعت داشت،هموارو به میدان بزرگی تبدیل کردند .درآن جا میله ی قپق بر پا ساختند تا برای چوگان بازی و قپق بازی آماده باشد.
قپق اندازی:قپق چوب بلندی بود که در میان میدان بزرگ شهر بر پا می کردند و بر آن گویی یا جامی زرین یا خربزه و سیب و گاه ظرفی پرازسکه ی طلا قرار می دادند سپس تیراندازان سوار چابک دست آن را هدف می ساختند و هر کس که آن نشانه را به تیرمی زد و ازفرازبه زیر می انداخت، جایزه ای گران بها می گرفت.این بازی که از تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی بوده است ،قپق اندازی نام داشت.
شاه عباس به این بازی نیزعلاقه ی وافر داشت و ازتماشای آن لذت بسیارمی برد ،هروقت که به دستور او در میدان شهر قپق اندازی می کردند ،خود برای تماشا در اتاق کوچک چوبینی که شاه نشین نامیده می شد ،می نشست .این اتاق را روی چهار چرخ تعبیه کرده بودند ،به طوری که به آسانی دور خود می گشت و به میل شاه از جایی به جای دیگر منتقل می شد،در قپق اندازی سواران تیرانداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق اندازی به زیر اندازند و پیداست که این کار بی مهارت و چالاکی بسیارمیسر نمی شد .اگرآنچه بالای قپق اندازی گذاشته بودند ،ظرفی پر از سکه های طلا بود،چون بر زمین می افتاد ،سکه ها را میان شاطران شاه قسمت می کردند ،سواری هم که جایزه ی بزرگ را می برد .ناگزیر بود همه ی سرداران و بزرگان که در ان شرط بندی شرکت کرده بودند ،حتی شخص شاه را به خانه ی خود میهمان کند.(15)
مذاکرات تاریخی در میدان نقش جهان
سپس سفیراسپانیا موضوع بندر گمبرون یعنی بندرعباس امروز و جزیره ی بحرین را پیش کشید .شاه جواب داد که ما جزیره ی بحرین را از امیر هرمز گرفته ایم و مربوط به پرتقالی ها نبوده است و اگر پرتقالی ها پیش ازاین در جزیره ی بحرین با امیر هرمز که مسلمان بوده است،سرو کار داشته اند ،امروز هم با ما که مسلمان هستیم ،سرو کار خواهند داشت و از این جهت برای ایشان تفاوتی حاصل نشده است و گمان ندارم که فایده ی پادشاه ایران در همسایگی برای پادشاه اسپانیا از امیر هرمز کم تر باشد.اما راجع به بندر گمبرون باید صریحاً بگویم که این بندر در خاک ایران و کاملاً از قلمرو حکومت پرتقالی هرمز خارج است و من با تصرف این بندر به حقوق کسی تجاوز نکرده ام.
بالجمله شاه با جواب های صریح خود را سفیررا آگاه کرد که ازآنچه گرفته است ،چیزی بازنخواهد داد و ضمناً شکایت کرد که سلاطین فرنگ غالباً به او وعده هایی داده ووفا نکرده اند و گفت که من تاکنون بیش ازعده ی روزهای سال،یعنی متجاوز از366 قلعه ازترکان عثمانی گرفته ام، درصورتی که پادشاهان عیسوی فرهنگ نه یک خانه بلکه یک انبارو حتی یک آغل بز هم نتوانسته اند،ازآن ها یگیرند .سفیر را تهدید کرد که اگربا من چنین رفتارکنند ،ناچار راه بیت المقدس را پیش خواهم گرفت و آنچه نباید بکنم ،می کنم.
پي نوشت ها :
1-برگرفته از کتاب «معماري ايران »، جلد دوم، تعلم 33 پژوهشگر ايراني، گردآورنده:آسيه جوادي،چاپ خوشه، 1363 چاپ اول
2-با توجه به موقعيت فعلي محله دربکوشک در اصفهان نگارنده چنين استنباط مي کند که باغ نقش جهان خيلي وسعت داشته و ميدان فعلي نقش جهان قسمتي ازآن باغ محسوب مي شده است.دردوره ي جانشينان تيمورقصري درکنار آن بنا شده که عمارت عالي قاپوي فعلي دردوران شاه عباس اول در محل همان قصر بنا شده و ميدان نفش جهان که وسعت امروزي را نداشته است نيز به دستوراين پادشاه پس ازانتخاب اصفهان به پايتختي تا حدود امروزي آن وسعت داده شده و آثارتاريخي مسجد شاه و عالي قاپو و مسجد شيخ لطف الله و سر در قيصريه و چهار بازار دراطراف آن بنا شده است.يکي ازآثار تاريخي موجود اصفهان سر در زاويه يا خانقاه دربکوشک است که آن را باب القصر نيز مي گفته اند و چون نگاهداري آن در محل اصلي با مخاطراتي مواجه بوده است به باغ چهلستون انتقال داده شده و بر يکي از ديوارهاي ضلع غربي باغ نصب شده است. کتيبه ي اين سر در به نام ابوالمظفر رستم بهادر خان از سلسله ي آق قويونلوها تزيين شده و تاريخ بناي آن سال 902 هجري در کتيبه آمده است. شيرسنگي دربکوشک هم از شير سنگ هاي معروف اصفهان است که زماني براي نمايش آن را در بازار قيصريه آويزان کرده بوده اند و بر اثر سقوط پايه هاي آن شکسته است.شير آسيب ديده دربکوشک در حال حاضر در گوشه اي از محل اصلي سردرتاريخي دربکوشک قرار دارد.
3-«جغرافياي تاريخي سرزمين هاي خلافت شرقي » ترجمه ي فارسي چاپ تهران صفحه ي 179.
4- « تاريخ راحه الصدور و آيه السرور در تاريخ آل سلجوق» چاپ تهران، صفحه ي 142.
5- جلد اول «تاريخ عالم آراي عباسي» چاپ تهران، صفحه ي 30 و 31.
6- نسخه ي خطي « قصص الخاقاني متعلق» به کتابخانه ي مرکزي دانشگاه اصفهان صفحه ي 22.
7- رجوع شود به نسخه خطي کتاب « وقايع السنين و الاعوام» متعلق به کتابخانه ي مجلس شوراي ملي ايران صفحه ي 535.
8-صفحه ي 760 جلد دوم « تاريخ عالم آراي عباسي » چاپ تهران.
9-جلد دوم « تاريخ عالم آراي عباسي» صفحه ي 634.
10-جلد دوم « تاريخ عالم آراي عباسي» چاپ تهران صفحه ي 780.
11-«روضه الصفويه» نسخه ي خطي، نقل از زندگاني شاه عباس اول جلد دوم صفحه ي 286.
12-پي يترو دلاواله جهانگرد ايتاليايي است که در دوران سلطنت شاه عباس اول اصفهان را ديده است.
13-«زندگاني شاه عباس اول » جلد دوم صفحه ي 289.
14-«زندگاني شاه عباس اول» جلد دوم تأليف نصرالله فلسفي صفحه ي 304 - 307.
15- Don Garcias de Silva Figueroa
16-Pere Jean Thadee
17-ميدان ناوونا معروف ترين و زيباترين ميدان شهرروم است که به نظر بسياري از مردم مغرب زمين در دنيا ميداني از آن زيباتر وجود ندارد و فقط کساني که اين ميدان را ديده و با اين نظر آشنا هستند مي توانند بفهمند نويسنده حتي با ذکر عقيده ي خود دايربرترجيح ميدان شاه به ميدان ناوونا،چه جسارتي ازخود بروز داده و تا چه حد تحت تأثير زيبايي ميدان شاه اصفهان قرار گرفته است (رجوع شود به سفرنامه ي پي يترودلاواله ترجمه ي دکتر شعاع اليدين شفا چاپ تهران).
ادامه دارد...
/ع