محور وحدت مبارزين در آذربايجان (2)
گفتگو با حسينعلي طاهرزاده
به نظر من اين حاصل جمعي بود که جنبش مسلحانه به وجود آورده بود . انسان نبايد فداکاري هاي آنها را هم از نظر دور بدارد . قبلاً مردم اين اعتماد به نفس را نداشتند که با پليس رو در رو شوند ، ولي در 29 بهمن در تبريز ، مردم رودرروي پليس ايستادند و همين الگوئي براي ساير شهرهاي ايران شد . ديگر ترس از پليس ريخت. من آن روز پليس هائي را ديدم که کلاه از سرشان افتاده بود و داشتند به سمت ارگ فرار مي کردند.
يک خاطره اي هم از آيت الله قاضي طباطباي دارم. همان دوستي که گفتم نزديک به ايشان بود ، روزي که کنسولگري امريکا را در تبريز تصرف کرديم و آرم آن را کنديم ، يکي از افراد ما روبروي کنسولگري ترکيه توسط سربازي تير خورد و شهيد شد . جلوي کنسولگري امريکا يکي از دوستان ما که الان جزو جانبازان است ، توسط نارنجکي که به سمت ما انداخته شد ، مجروح شد. ايشان ترکش توي سرش هست و الان که 32 سال مي گذرد ، هنوز زنده است که معجزه است . ما در چهارراه شهناز سابق بوديم . آن روزها که موبايل نبود و اگر کسي مي خواست به ما خبر بدهد بايد مي آمد و پيغام مي آورد تا هماهنگي در تظاهرات را حفظ کنيم. ما اشتباه کرديم و چهارراه شهناز را بستيم و از خروج مردم جلوگيري کرديم ، غافل از اينکه آنجا تيراندازي شد . تا اين خبر به ما برسد ، تعداد زيادي در اثر تيراندازي کنسولگري امريکا و ترکيه زير دست و پا ماندند . تا اين خبر به ما رسيد ، ما مانع را برداشتيم و درست مثل آبي که پشت سدي جمع شده باشد ، جمعيت رها شد . مردم که از تيراندازي کنسولگري ها عصباني بودند، ريختند و همه ميخانه ها را زدند و شکستند. خدا رحمت کند ، آقاي رحمان دادمان را که دست مرا که زير تلنبار جمعيت گرفار شده بودم ، گرفت و کشيد و ناگهان سيل جمعيت رها شد . ايشان در عين حال که مرا نجات داد ، افرادي را هم که آن زير مانده بودند، نجات داد. نکته جالبي که مي خواستم بگويم اين است که اينهائي که به بچه ها تيراندازي کردند ، حتي يک تير هم به طرف ماشين آقاي قاضي که تشريف آورده بودند، نينداختند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 51
/ج
بعد از آزادي از زندان در سال 56 ، آيا آيت الله قاضي در مورد تغيير ايدئولوژي از شما سؤالي نکردند؟
ارتباط جديد شما با آيت الله قاضي در چه چهارچوبي بود؟
به نظر من اين حاصل جمعي بود که جنبش مسلحانه به وجود آورده بود . انسان نبايد فداکاري هاي آنها را هم از نظر دور بدارد . قبلاً مردم اين اعتماد به نفس را نداشتند که با پليس رو در رو شوند ، ولي در 29 بهمن در تبريز ، مردم رودرروي پليس ايستادند و همين الگوئي براي ساير شهرهاي ايران شد . ديگر ترس از پليس ريخت. من آن روز پليس هائي را ديدم که کلاه از سرشان افتاده بود و داشتند به سمت ارگ فرار مي کردند.
يک خاطره اي هم از آيت الله قاضي طباطباي دارم. همان دوستي که گفتم نزديک به ايشان بود ، روزي که کنسولگري امريکا را در تبريز تصرف کرديم و آرم آن را کنديم ، يکي از افراد ما روبروي کنسولگري ترکيه توسط سربازي تير خورد و شهيد شد . جلوي کنسولگري امريکا يکي از دوستان ما که الان جزو جانبازان است ، توسط نارنجکي که به سمت ما انداخته شد ، مجروح شد. ايشان ترکش توي سرش هست و الان که 32 سال مي گذرد ، هنوز زنده است که معجزه است . ما در چهارراه شهناز سابق بوديم . آن روزها که موبايل نبود و اگر کسي مي خواست به ما خبر بدهد بايد مي آمد و پيغام مي آورد تا هماهنگي در تظاهرات را حفظ کنيم. ما اشتباه کرديم و چهارراه شهناز را بستيم و از خروج مردم جلوگيري کرديم ، غافل از اينکه آنجا تيراندازي شد . تا اين خبر به ما برسد ، تعداد زيادي در اثر تيراندازي کنسولگري امريکا و ترکيه زير دست و پا ماندند . تا اين خبر به ما رسيد ، ما مانع را برداشتيم و درست مثل آبي که پشت سدي جمع شده باشد ، جمعيت رها شد . مردم که از تيراندازي کنسولگري ها عصباني بودند، ريختند و همه ميخانه ها را زدند و شکستند. خدا رحمت کند ، آقاي رحمان دادمان را که دست مرا که زير تلنبار جمعيت گرفار شده بودم ، گرفت و کشيد و ناگهان سيل جمعيت رها شد . ايشان در عين حال که مرا نجات داد ، افرادي را هم که آن زير مانده بودند، نجات داد. نکته جالبي که مي خواستم بگويم اين است که اينهائي که به بچه ها تيراندازي کردند ، حتي يک تير هم به طرف ماشين آقاي قاضي که تشريف آورده بودند، نينداختند.
چرا؟
در 29 بهمن نقش آيت الله قاضي چه بود ؟
اشاره کرديد که آيت الله قاضي با گروهي که با اسلحه هاي گرم ابتدائي مثل کوکتل مولوتف مبارزه مي کردند، ارتباط تنگاتنگ داشتند . آيا اين ارتباط بعد از پيروزي انقلاب هم ادامه يافت ؟
پس از پيروزي انقلاب نوع تعامل آيت الله قاضي طباطبائي با گروه هاي مسلح پيش از انقلاب چگونه بود؟
آيا سپاه هم از همين گروه هائي که گفتيد تشکيل شد؟
آيا سپاه که تشکيل شد ، بار شما و مرحوم دادمان و آقاي خرم شرکت داشتيد؟
آيا اختلافي با آيت الله قاضي پيش آمد که اين گروه ها کنار گذاشته شدند؟
سخن آخر
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 51
/ج