سنّت مقدس منبع ايمان ارتدوكس (1)

واژه سنّت در لغت داراى دو معناى مختلف است; اين واژه دال بر «مضمون منتقل شده» از عصرى به عصر ديگر است. همچنين اين واژه بر «روش انتقال» دلالت دارد كه مشخصه آن، ثبات نسبتاً تمام و كمال است. وجود سنّت، واقعيت مشترك همه جوامع بشرى است. تداوم معنوى جوامع با اين واقعيت تضمين مى شود كه انديشه ها، آداب و
يکشنبه، 8 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سنّت مقدس منبع ايمان ارتدوكس (1)

سنّت مقدس منبع ايمان ارتدوكس (1)
سنّت مقدس منبع ايمان ارتدوكس (1)


 

نويسنده: تيموتى وئر ، حميد بخشنده




 

اشاره :
 

واژه سنّت در لغت داراى دو معناى مختلف است; اين واژه دال بر «مضمون منتقل شده» از عصرى به عصر ديگر است. همچنين اين واژه بر «روش انتقال» دلالت دارد كه مشخصه آن، ثبات نسبتاً تمام و كمال است. وجود سنّت، واقعيت مشترك همه جوامع بشرى است. تداوم معنوى جوامع با اين واقعيت تضمين مى شود كه انديشه ها، آداب و غيره همواره از نسلى به نسل ديگر منتقل مى شود. از ديدگاه دينى، باورها، شعائر، دستورالعمل هاى نيايش و سرود و غيره با دقت كم نظيرى منتقل مى شود. در اين صورت، سنّت مسيحى ايمانى است كه عيسى مسيح به رسولان بخشيده و از روزگار رسولان از نسلى به نسل ديگر در كليسا انتقال يافته است. ويژگى متمايز كليساى ارتدوكس عبارت است از وفادارى راسخ به ميراث گذشته، كه از نظر اين كليسا در سنّت خلاصه مى شود. از ديدگاه كليساى ارتدوكس، سنّت صرفاً مجموعه اى از گزاره هاى معتبر نيست بلكه حياتى است كه جامعه مسيحى را حفظ و هدايت مى كند. سنّت حيات روح القدس در كليساست كه به پيروان عيسى مسيح قوه دريافت و فهم حقيقت را مى بخشد. البته اين حيات نمودهاى عينى و ملموس دارد و در ميان عناصر گوناگون آن، كتاب مقدس، مكتوبات آباى كليسا، تعاريف عقيدتى شوراهاى وحدت كليساها و آيين عشاى ربانى داراى برجستگى بى نظيرى است. مقاله حاضر كوششى براى بيان معناى سنت و عناصر سازنده آن از ديدگاه الاهيات ارتدوكس است، تيموتى وئر (متولد 1934)، سراسقف كلانشهر و مدرس مطالعات ارتدوكس شرقى در دانشگاه آكسفورد به نگارش درآورده است.

معناى درونى سنّت
 

امانت را حفظ كن. (اول تيموتائوس 6:20)
سنّت، حيات روح القدس در كليساست (ولادمير لوسكى).
مشخصه ظاهرى تاريخ كليساى ارتدوكس رشته اى از شكست هاى ناگهانى است: تصرف اسكندريه، انطاكيه و اورشليم به دست مسلمانان عرب; به آتش كشيدن كيِف توسط مغول ها; دوبار غارت قسطنطنيه; انقلاب اكتبر در روسيه. با اين حال، گرچه اين رخدادها چهره بيرونى جهان ارتدوكس را دگرگون كرده، هرگز استمرار درونى كليساى ارتدوكس را دچار وقفه نكرده است. آنچه در ابتدا، نظر هر ناآشنا را در برخورد با كليساى ارتدوكس جلب مى كند، معمولا حال و هواى قِدمت آن، يعنى عدم تغيير ظاهرى آن است. او مشاهده مى كند كه كليساى ارتدوكس هنوز، همانند كليساى اوليه، با سه بار فرورفتن در آب، غسل تعميد مى دهد; آنها هنوز هم نوزادان و خردسالان را براى دريافت عشاى ربانى مى آورند; در آيين عشاى ربانى هنوز هم شماس با صداى بلند مى گويد: «درها! درها!» كه يادآور نخستين روزهايى است كه درب ورودى كليسا هوشيارانه مراقبت مى شد و هيچ كس جز اعضاى خانواده مسيحى نمى توانست در نيايش خانوادگى حضور يابد; اعتقادنامه هنوز هم بدون هرگونه افزوده اى قرائت مى شود.
اين امور صرفاً نمونه هاى ظاهرى اندكى از آن چيزى است كه بر همه جنبه هاى حيات ارتدوكس حاكم است. اخيراً هنگامى كه از دو عالِم ارتدوكس خواسته شد كه ويژگى متمايز كليساى خود را برشمرند، هر دو به مطلب واحدى اشاره كردند: عدم تغيير آن، يعنى تصميم راسخ آن بر وفادار ماندن به گذشته و احساس پيوند استوار(1) با كليساى دوران قديم.(2) دو قرن و نيم پيش، پاتريارك هاى شرقى دقيقاً همين سخن را به كشيشان سوگندنخورده عصر ويليام(3) گفتند:
ما تعاليم خداوند را بدون تحريف حفظ مى كنيم (و قاطعانه به آيينى كه او براى ما آورد، وفاداريم و آن را همچون گنج سلطنتى و بناى تاريخى پرقيمت از عيب و نقصان حفظ مى كنيم; نه چيزى بدان مى افزاييم، نه چيزى از آن مى كاهيم.(4)
از نظر كليساى ارتدوكس ايده پيوند استوار در يك كلمه يعنى سنّت خلاصه مى شود. يوحناى دمشقى گفته است: «ما مرزهاى جاودانه اى را كه پدرانمان نهاده اند، تغيير نمى دهيم و سنّت را همان گونه كه دريافت كرديم، حفظ مى كنيم.»(5)
مسيحيان ارتدوكس همواره در باره سنّت سخن مى گويند. مقصود آنان از اين كلمه چيست؟ بنابه تعريف فرهنگ آكسفورد، سنّت عبارت است از نقطه نظر، عقيده يا آداب و رسومى كه از نياكان به آيندگان مى رسد. در اين صورت، سنّت مسيحى ايمانى است كه عيسى مسيح به رسولان بخشيده و از روزگار رسولان از نسلى به نسل ديگر در كليسا منتقل شده است.(6) اما براى يك مسيحى ارتدوكس، سنّت به معناى چيزى است كه ملموس تر و مشخص تر از اين است. سنّت به معناى كتاب هاى كتاب مقدس، اعتقادنامه، تصويب نامه هاى شوراهاى وحدت كليساها و مكتوبات آبائى و شرعيات كليسا(7) و كتب دعا و شمايل هاى مقدس است ـ در واقع، كل نظام تعاليم، اداره كليسا، عبادت و هنر كه كليساى ارتدوكس در طول اعصار به روشنى بيان كرده است. مسيحى ارتدوكس امروز خود را وارث و پاسدار ميراثى عظيم مى داند كه از گذشته دريافت كرده و معتقد است كه وظيفه اش انتقال ميراث خود بدون عيب و نقص به آيندگان است.
بايد توجه داشت كه كتاب مقدس بخشى از سنّت است. برخى اوقات سنّت، به «تعليم شفاهى مسيح، كه شاگردان بىواسطه اش به نگارش درنياورده اند» تعريف مى شود. نه تنها نويسندگان غيرارتدوكس بلكه بسيارى از نويسندگان ارتدوكس اين شيوه بيان را اتخاذ كرده اند و كتاب مقدس و سنّت را دو چيز مختلف و دو منبع متمايز ايمان مسيحى مى دانند. اما در واقع، تنها يك منبع وجود دارد. زيرا كتاب مقدس در چارچوب سنّت وجود دارد. جدا كردن و در كنار هم قرار دادن اين دو به معناى تضعيف اين ايده است كه آن دو هماننداند.
ارتدوكس ها، گرچه به اين ميراث گذشتگان احترام مى گذارند، به خوبى نيز آگاهند كه هرآنچه از گذشتگان دريافت كرده اند، داراى ارزش برابر نيست. در ميان عناصر گوناگون سنّت، كتاب مقدس، اعتقادنامه، تعاريف عقيدتى شوراهاى وحدت كليساها داراى برجستگى بى نظيرى است. اين عناصر در تلقى مسيحيان ارتدوكس، امورى مطلق و تغييرناپذير است، كه نمى توان آنها را حذف يا در آنها تجديدنظر كرد. ساير بخش هاى سنّت داراى حجيت كاملا يكسانى نيست. تصويب نامه هاى ژاسى يا اورشليم نه هم رتبه با اعتقادنامه نيقيه است، و نه هم رتبه با نوشته هاى آتاناسيوس يا شمعون نوالاهى دان كه هم سنگ انجيل يوحنّا هستند.
آنچه از گذشتگان دريافت شده، نه داراى ارزش يكسان است نه لزوماً درست است. همان طور كه يكى از اسقف ها در شوراى كارتاژ در 257 ميلادى اظهار كرد: «خداوند گفت من حقيقت هستم. او نگفت من رسوم هستم.» «ميان «سنّت» و «رسوم» تفاوت هست»; بسيارى از رسومى كه گذشتگان به ارث گذاشته اند، آراء بشرى، موقتى و پرهيزگارانه (يا غيرپرهيزگارانه) هستند ولى بخشى حقيقى از يك سنّت، يعنى پيام اساسى مسيحى نيستند.
پرسش از گذشته ضرورى است. در دوران بيزانسى و پس از آن، مسيحيان ارتدوكس همواره در برخورد خود با امور گذشته چندان نقاد نبودند كه پيامد آن غالباً ركود بود. امروزه اين رهيافت غيرنقادانه را ديگر نمى توان ادامه داد. معيارهاى عالى تر پژوهشگرى، تماس هاى روزافزون با مسيحيان غربى، تهاجم هاى سكولاريسم و الحاد، ارتدوكس ها را در قرن حاضر ناگزير ساخته تا با دقت بيشتر به ميراث خود بنگرند و با دقت بيشترى بين سنّت و آداب و رسوم تمايز نهند. كار تشخيص هميشه آسان نيست. لازم است هم از اشتباه فرقه مؤمنان قديم و هم از اشتباه «كليساى زنده» اجتناب شود. گروه اول چنان دچار محافظه كارى افراطى شد كه هيچ گونه تغييرى را در آداب و رسوم برنمى تابيد; گروه دوم گرفتار تجددطلبى يا ليبراليسم الاهياتى شد كه تيشه به ريشه سنّت زد. اما به رغم برخى ضعف هاى آشكار، مسيحيان ارتدوكس امروز در مقايسه با پيشينيان خود در قرن هاى متمادى چه بسا در وضع بهترى براى تشخيص صحيح قرار دارند و اغلب دقيقاً ارتباط آنان با غرب است كه به آنان در درك هر چه روشن تر از آنچه در ميراث خاصشان اساسى است، كمك مى كند.
وفادارى واقعى كليساى ارتدوكس به گذشته بايد همواره وفادارى خلاقانه باشد; زيرا كليساى ارتدوكس واقعى هرگز نمى تواند به يك «الاهيات تكرارى» بيهوده خشنود باشد، كه طوطى وار، بدون كوشش براى درك آنچه در وراى عبارات كليشه اى نهفته است، به تكرار آنها بپردازد. وفادارى به سنّت، اگر به درستى درك شود، امرى مكانيكى و روشى يكنواخت در انتقال ميراث گذشتگان نيست. هر متفكر ارتدوكسى بايد به سنّت از درون بنگرد و بايد وارد روح باطنى آن شود. براى زيستن در چارچوب سنّت، كافى نيست كه يك نظام عقيدتى را صرفاً به لحاظ عقلى بپذيريم; زيرا سنّت چيزى به مراتب بيشتر از مجموعه اى از گزاره هاى انتزاعى است ــ آن نوعى زندگى و مواجهه شخصى با مسيح در روح القدس است. سنّت نه تنها توسط كليسا حفظ مى شود و در كليسا حيات دارد، بلكه حيات روح القدس در كليسا است. برداشت كليساى ارتدوكس از سنّت، به صورت ايستا يعنى پذيرش بى روح تاريخ گذشته نيست بلكه پويا و تجربه زنده روح القدس در اين زمان است. سنّت اگرچه در درون، تغييرناپذير است (زيرا خدا تغيير نمى كند)، همواره شكل هاى جديد را مى پذيرد، كه اين شكل هاى جديد بدون كنارزدن امور قديمى، مكمل آنها هستند. مسيحيان ارتدوكس غالباً چنان سخن مى گويند كه گويى دوره تنسيق آموزه ها كاملا پايان يافته است; اما اين درست نيست. چه بسا در روزگار خود ما شوراهاى جديد وحدت كليساها تشكيل شود، و سنّت از طريق تعبيرهاى جديد از دين، غنا يابد.
اين تصور از سنّت به عنوان چيزى زنده به خوبى در تعابير گيورگس فلورفسكى آمده است:
سنّت گواه روح القدس است; وحى دائمى روح القدس و موعظه بشارت ... براى پذيرش و درك سنّت بايد در چارچوب كليسا زندگى كنيم. بايد از حضور فيض بخش خداوند در آن آگاه باشيم; ما بايد عطر روح القدس را در آن احساس كنيم ... سنّت تنها يك مبناى كهنه حمايت كننده نيست بلكه عمدتاً مبناى رشد و بازآفرينى است... سنّت، نشان هماره جاودانه روح القدس است نه صرفاً يادانبار كلمات.
سنّت گواه روح القدس است; به تعبير عيسى، «چون روح راستى آيد، شما را به جميع راستى هدايت خواهد كرد» (يوحنا 16:13). همين وعده الاهى است كه اساس پاى بندى مسيحيان ارتدوكس به سنّت است.

عناصر بيرونى سنّت
 

اينك به ترتيب به بررسى مؤلفه هاى بيرونى گوناگونى مى پردازيم كه سنّت در آنها نمود مى يابد.

1. كتاب مقدس
 

كتاب مقدس و كليسا. كليساى مسيحى كليسايى كتاب محور است: كليساى ارتدوكس همچون كليساى پروتستان، اگر نگوئيم بيش از آن، ايمانى راسخ به اين امر دارد. كتاب مقدس تجلى عالى وحى خدا به بشر است و مسيحيان بايد همواره «اهل كتاب» باشند. اما اگر مسيحيان اهل كتاب اند، كتاب مقدس كتاب مردم است; نبايد آن را چيزى دانست كه بر سر در كليسا نصب شده است، بلكه بايد چيزى تلقى كرد كه حيات دارد و در داخل كليسا فهميده مى شود (و به همين دليل، نبايد كتاب مقدس را از سنّت جدا كرد). كتاب مقدس در نهايت حجيت خود را از كليسا كسب مى كند، زيرا اين كليسا بود كه در اصل تصميم گرفت كه چه كتاب هايى بخشى از كتاب مقدس باشد و تنها كليساست كه مى تواند كتاب مقدس را با وثاقت تفسير كند. عبارت هاى زيادى در كتاب مقدس وجود دارد كه به خودى خود مبهم است و هر فرد قرائت كننده، هر قدر هم كه صادق باشد، چنانچه به برداشت شخصى خود تكيه كند، در خطر اشتباه است. در كتاب مقدس آمده است: فيليپ از خزانه دار مملكت حبشه پرسيد: «آيا مى فهمى آنچه را مى خواهى؟» و خزانه دار پاسخ داد: «چگونه مى توانم؟ مگر آن كه كسى مرا هدايت كند» (اعمال 8:30ـ31). ارتدوكس ها هنگامى كه كتاب مقدس را قرائت مى كنند، راهنمايى كليسا را مى پذيرند. هنگامى كه يك نوكيش به كليساى ارتدوكس پذيرفته مى شود، عهد مى كند: «من كتاب مقدس را بر حسب تفسيرى مى پذيرم و مى فهمم كه مادر ما، كليساى مسيحى ارتدوكس مقدس بدان اعتقاد داشت و دارد».
متن كتاب مقدس: نقد كتاب مقدس. كليساى ارتدوكس داراى همان عهد جديد بقيه جهان مسيحى است. اين كليسا از نسخه يونانى باستان معروف به نسخه هفتادى (سبعينيه) به عنوان متن معتبر عهد عتيق استفاده مى كند. اگرچه اين نسخه با نسخه اصلى عبرى تفاوت دارد (و غالباً اين تفاوت ديده مى شود)، ارتدوكس ها معتقدند كه تغييرات نسخه هفتادى با الهام روح القدس انجام شد و بايد آنها را به عنوان بخشى از وحى مستمر خدا پذيرفت. نمونه كاملا آشكار، اشعيا 7:14 است ــ كه نسخه عبرى مى گويد: «زنى جوان حامله شده، پسرى به دنيا خواهد آورد»، در حالى كه ترجمه نسخه هفتادى اين است: «باكره اى حامله شده الخ». عهد جديد همان عبارت نسخه هفتادى را ذكر كرده است (متّى 1:23).
نسخه عبرى عهد عتيق دربردارنده سى و نه كتاب است. هفتادى افزون بر اين شامل ده كتاب ديگر است، كه در نسخه عبرى وجود ندارد و در كليساى ارتدوكس، «كتاب هاى قانونى ثانوى» خوانده مى شوند. اين كتاب ها را شوراى ژاسى (1642) و شوراى اورشليم (1672) به عنوان «بخش هاى صحيح كتاب مقدس» اعلام كرد; اما بيشتر عالمان ارتدوكس در زمان حاضر در حالى كه از ديدگاه هاى آتاناسيوس و جروم پيروى مى كنند، قائلند كه كتاب هاى قانونى ثانوى گرچه بخشى از كتاب مقدس هستند، در سطحى پايين تر از بقيه عهد عتيق قرار دارند.
مسيحيت، چون حق است، ترسى از پژوهشى صادقانه ندارد. كليساى ارتدوكس گرچه كليسا را مفسر معتبر كتاب مقدس مى داند، مانع از مطالعه نقادانه و تاريخى كتاب مقدس نمى شود، هرچند تاكنون علماى ارتدوكس در اين زمينه برجسته نبوده اند.
كتاب مقدس در عبادت. برخى اوقات تصور مى شود كه ارتدوكس ها كمتر از مسيحيان غربى براى كتاب مقدس اهميت قائلند. اما در واقع، كتاب مقدس همواره در مراسم مذهبى مسيحيان ارتدوكس قرائت مى شود; در حين نيايش هاى صبحگاهى و نيايش هاى شامگاهى كل كتاب زبور هر هفته، و در ايام روزه دوبار در هفته از حفظ خوانده مى شود; آيات عهد عتيق (معمولا سه آيه) در نيايش هاى شامگاهى شب هاى بسيارى از اعياد قرائت مى شود; خواندن انجيل نقطه اوج نيايش هاى صبحگاهى روزهاى يكشنبه و اعياد است; در آيين عشاى ربانى، نامه و انجيل خاص از عهد جديد براى هر روز سال معيّن شده است. در نتيجه تمام عهد جديد (به جز مكاشفه قديس يوحنّا) در آيين قربانى مقدس خوانده مى شود. نونك ديميتيس (اينك رحيل) و سلام جبرئيل، هيل مرى (درود مريم) هر روز در نيايش هاى شامگاهى خوانده مى شود. نيايش مريم باكره معمولا در نيايش هاى صبحگاهى خوانده مى شود; نيايش خداوند در همه مراسم مذهبى خوانده مى شود. علاوه بر اين قطعات خاص از كتاب مقدس، كل متن هر مراسم مذهبى با زبان كتاب مقدس خوانده مى شود، و محاسبه شده است كه آيين عشاى ربانى شامل 98 قطعه از عهد عتيق و 114 قطعه از عهد جديد است.
كليساى ارتدوكس كتاب مقدس را شمايل كلامى مسيح مى داند كه هفتمين شورا مقرر كرده كه شمايل هاى مقدس و كتاب بشارت ها را بايد يكسان محترم شمرد. در همه كليساها كتاب انجيل داراى جايگاه ممتازى بر ميز عشاى ربانى است; شركت كنندگان در عشاى ربانى و نيايش هاى صبحگاهى در روزهاى يكشنبه و اعياد، آن را با خود به همراه دارند; مؤمنان آن را مى بوسند و در نزد آن سجده مى كنند. احترامى كه در كليساى ارتدوكس براى كلام خدا ابراز مى شود، اين گونه است.

2. شوراهاى هفت گانه وحدت كليساها: اعتقادنامه
 

تعاريف اعتقادى شوراى وحدت كليساها خطاناپذير هستند. بدين سان، در نظر كليساى ارتدوكس، بيانيه هاى اعتقادى هفت شورا، در كنار كتاب مقدس، داراى حجيّت جاودانه و برگشت ناپذيراند.
اعتقادنامه نيقيه ـ قسطنطنيه مهم تر از همه بيانيه هاى اعتقادى جامع است، كه در هر مراسم آيين قربانى مقدس و نيز روزمره در نيايش هاى شب و سحر و در آخرين نيايش روز قرائت يا خوانده مى شود. دو اعتقادنامه ديگر كه غرب آن را مورد استفاده قرار مى دهد، يعنى «اعتقادنامه رسولان» و «اعتقادنامه آتاناسيوس»، حائز حجيّتى همسان با اعتقادنامه نيقيه نيست، زيرا شوراى وحدت كليساها آنها را اعلان نكرده است. مسيحيان ارتدوكس اعتقادنامه رسولان را به عنوان بيانيه اعتقادى ديرينه محترم مى شمارند، و آموزه هاى آن را قبول دارند; اما آن صرفاً اعتقادنامه اى تعميدى محلى در غرب است و هرگز در مراسم مذهبى حوزه سراسقف شرقى مورد استفاده قرار نمى گيرد. «اعتقادنامه آتاناسيوس» نيز در مراسم عبادى كليساى ارتدوكس به كار نمى رود. اما برخى اوقات (بدون واژه فيليوك) در هورولوجيون (كتاب ساعات) چاپ مى شود.
ادامه دارد ...



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط