کسي به جز تو يار من نيست
نويسنده:سارا جمالآبادي
در دنياي امروز، داشتن يک حامي، نعمت بزرگي است؛ اما يک حامي خوب يعني چه کسي؟
«حامي» تعريف واحدي ندارد. همه تعريف يکساني از «حامي» در ذهنشان ندارند. بعضيها حامياند اما ترجيح ميدهند تنها در نقش يک شاهد ماجرا باشند و نيازهاي شما را نشنوند؛ چون به نفعشان نيست، چون شنيدن و سکوت کردن بالهاي فرشته حامي را ميسوزاند و چهره واقعي آن را نشان ميدهد. عدهاي ديگر ميشنوند، جواب هم ميدهند اما خودشان هم ميدانند که عکسالعملشان نه تنها دردي از شما کم نميکند که مثل نمکي زخمتان را بدتر و بيشتر ميسوزاند. پس چگونه ميتوان حامي خوبي بود و چگونه ميتوان روي حمايتهاي درست يک نفر حساب باز کرد و اصلا مرزهاي درست حمايت چيست؟ چگونه حامي خوبي باشيم؟
در محيط کار، کسي به حمايت شما نياز دارد، مثلا فرزندش مريض است، خانماش بيمارستان بستري است يا خودش مشکل خاصي دارد؛ کمک به اين فرد به عنوان يک حامي با توجه به رابطهاش با شما – همکار- با ديگر موارد فرق ميکند؛ چون شما نه ميتوانيد از فرزند مريضاش نگهداري کنيد و نه هزينه بيمارستان را بپردازيد ولي ميتوانيد در انجام کارها به او کمک کنيد تا کمتر احساس خستگي کند. اگر رييستان اين موضوع را نميداند و از او انتظار هميشگي را دارد، طوري برايش توضيح بدهيد که شرايط همکارتان چيست و اگر ميشود سطح انتظارشان را از او براي مدتي پايين بياورند و يا حداقل اگر فکر ميکند کاري بايد در همان موعد مقرر انجام شود، آن کار را به جاي او انجام بدهيد. گاهي وقتها حامي نه دست در جيباش ميکند و يک چکپول به طرف مقابل ميدهد و نه جور کارهاي شما را ميکشد، تنها سکوت و بيخيالي را ميشکند و ميپرسد واقعا حالات خوب است؟ کمکي از دست من برميآيد؟ خيلي وقتها حرف زدن با ديگران و شنيدن مشکلاتشان و همدردي بزرگترين کاري است که ميتوان و بايد انجام داد. کسي را که مشکل دارد و نيازمند حمايت است ميشناسيد؛ مثلا او برادر شماست، دوست نزديک شماست، همسايهاي است که سالهاي سال با زندگي او از نزديک آشناييد. خب، چرا کمکهاي تخصصيتر و راهگشاتري برايش انجام نميدهيد؟
حرفهاي تکراريتان را دور بريزيد. به مشکلاتاش جديتر فکر کنيد و حتي با کسي مشورت کنيد و تنها شانهاي براي گريه و گوشي براي شنيدن نباشيد. دقيقتر باشيد. اگر حس انساندوستي درونتان پيدا ميشود کمي دقيقتر به آدمهاي اطرافتان نگاه کنيد. لازم نيست اين حس را نسبت به همه داشته باشيد: آيا امروز واقعا نحوه سلام دادن نگهبان شرکت مثل هميشه بود؟ مثل هميشه شاد و خندان بود؟ يا نه... آشفته بود و حالاش مثل هر روز نبود؟ براي اينکه بيشتر متوجه اين موضوع شويد، بد نيست به صحنهاي از مجموعه «زنان خانهدار» که يک سريال آمريکايي است اشاره کنيم. در يکي از قسمتهاي اين مجموعه يکي از زنان به نام مريآليس که زن شاد و موفقي بهنظر ميرسد خودکشي ميکند و اين قضيه تبديل به کابوس لينت- يکي ديگر از زنان همسايه- ميشود؛ نه تنها به خاطر اينکه دوست و همسايه نزديکاش خودکشي کرده، بلکه لينت، بسياري وقتها خواب آن صبحي را ميبيند که مريآليس نگران در حياط خانهاش ايستاده بود و لينت حال او را پرسيده بود اما او با اينکه متوجه نگراني او بود به درون خانه رفته و چند ساعت بعد صداي شليک گلوله را شنيده بود! لينت مدام خودش را مقصر ميدانست که چرا جلوتر نرفته و از او علت حال بدش را نپرسيده بود؟!
اشتباه نکنيم؛ گاهي يک سوال کوتاه و ساده ميتواند غمي را از دلي بردارد و کسي را که احساس ميکند زير باراني تند و تيز و بيامان، تنها مانده است، نجات دهد.
حاميان را بشناسيمگاهي وقتها به اشتباه روي کساني به عنوان حامي زندگيمان حساب باز ميکنيم، در حالي که آنها نه تنها نميتوانند حامي باشند، بلکه گاه زندگي ما را با حمايتهاي نادرست به سمت و سوي اشتباهي ميکشانند، پس چگونه حاميمان را بشناسيم؟ همين امروز به صورت کسي که فکر ميکنيد حامي شما است نگاهي دقيق بيندازيد؟ در صورت او چه ميبينيد؟ اميد يا نااميدي؟ ترس يا شجاعت؟ شعور و فهم يا چارچوبهاي بسته ذهني؟ چرا دقيق نگاه نميکنيد و به اشتباه، فردي را حامي خود ميدانيد و هم به خودتان ضرر ميزنيد، هم شانههاي او را از اين بار خسته ميکنيد؟
يک حامي، شما را در بند نميکند؛ او شمارا سوار دوچرخه ميکند و پشت دوچرخه را ميگيرد و صبوري ميکند تا کمي توان ايستادن بر دوچرخه را ياد بگيريد و بعد رهايتان ميکند تا خودتان حرکت کنيد. بعضي افراد نه تنها اجازه نميدهند از استعداد و تواناييمان درست استفاده کنيم و نه تنها جرأت و شهامت به ما نميدهند که همان يک ذره جرأت و شهامتي را هم که داريم از ما ميگيرند. آنها حامي ما نيستند. آنها ما را به جلو که نميبرند هيچ، باعث پسروي ما هم ميشوند. يک حامي خوب، گوش شنوا دارد. حرفهاي شما را ميشنود. غرق در اوهام خود نيست و براي خودش و شما درصد خطا ميگذارد. او شما را با يک اشتباه دور نمياندازد و با يک عمل درست تاج پادشاهي نميدهد. يک حامي خوب مدام به شما «بله» نميگويد. او هر گاه اشتباهي از شما ببيند، گوشتان را ميگيرد و ميپيچاند.
حمايتهاي تخصصي
• وقتي کسي از شما ميخواهد که به او بگوييد طلاق بگيرد يا نه؟ آيا واقعا شما علم به اين موضوع، علم به مشکلات اصلي خانواده آنها، حل شدن و يا نشدن آن داريد؟
• وقتي کسي از شما رژيم غذايي ميخواهد. آيا فکر ميکنيد رژيم غذايي که باعث شده شما لاغر شويد براي او هم کارساز است؟
حاميان مواظب خودشان باشند
• گوشهايتان را باز نگذاريد! يعني در فواصل انجام کارهاي حمايتي از گوش دادن به درد و غصه ديگران گرفته تا کمکهاي مالي، همکاري در انجام کارهاي خانه و ... را تعطيل کنيد و به خودتان برسيد. پيادهروي کنيد، شنا برويد، نقاشي کنيد و يا هر کاري که از انجام آن لذت ميبريد را انجام بدهيد.
• زيادي کمک نکنيد! يک اشتباه معمول اين است که بعضي افراد ميخواهند خودشان را هميشه فداي ديگران بکنند. نه شب دارند و نه روز. اين کار نه تنها به خود فرد آسيب ميزند که طرف مقابل را هم دچار مشکل ميکند.
• زيادي تنها نمانيد! گاهي وقتها در انجام بعضي کارها از ديگران کمک بخواهيد؛ مثلا در شستن ظرف، انجام دادن کارهاي اداره، حتي در سرگرميها و... امروز تنهايي به پيادهروي نرويد. از کسي که دوستاش داريد بخواهيد که همراهيتان کند. اگر فکر ميکنيد احتياج به پول داريد، از کسي قرض بگيريد و گاهي شانههايتان را از بار مسوول بودن در قبال ديگران سبک کنيد.
منبع: www.salamat.com