دل از آن راحت جان نشکيبد

دل از آن راحت جان نشکيبد شاعر : خاقاني تشنه از آن آب روان نشکيبد دل از آن راحت جان نشکيبد دل از آن جان جهان نشکيبد چکنم هرچه کنم دل کند آنک کز دلارام چنان نشکيبد دل نيارامد و هم معذور است دل ز خون‌ريز نهان نشکيبد گرچه خون ريزد دل دار نهان وآنگه از زخم سنان نشکيبد سينه از زخم سنانش ناليد تا نسوزد ز زيان نشکيبد گرچه پروانه کند عمر زيان که ز غم نيم زمان نشکيبد دل چنان با غم او انس گرفت من شکيبم، دل و جان نشکيبد چند گوئي که ز...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دل از آن راحت جان نشکيبد
دل از آن راحت جان نشکيبد
دل از آن راحت جان نشکيبد

شاعر : خاقاني

تشنه از آن آب روان نشکيبددل از آن راحت جان نشکيبد
دل از آن جان جهان نشکيبدچکنم هرچه کنم دل کند آنک
کز دلارام چنان نشکيبددل نيارامد و هم معذور است
دل ز خون‌ريز نهان نشکيبدگرچه خون ريزد دل دار نهان
وآنگه از زخم سنان نشکيبدسينه از زخم سنانش ناليد
تا نسوزد ز زيان نشکيبدگرچه پروانه کند عمر زيان
که ز غم نيم زمان نشکيبددل چنان با غم او انس گرفت
من شکيبم، دل و جان نشکيبدچند گوئي که ز وصلش به شکيب
به سحر سگ زفغان نشکيبدمن سگ اويم و نالم به سحر
مي‌زند لاف و از آن نشکيبددل خاقاني از آن يار که نيست
هم ز لافي به زبان نشکيبدچون گدا را نرسد دست به کام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط