مشتاق کعبه گر نکشد رنج باديه شاعر : خواجوي کرماني چندين جفاي خار مغيلان که ميبرد مشتاق کعبه گر نکشد رنج باديه از ما خبر بملک خراسان که ميبرد گه گاه اگر نه بنده نوازي کند نسيم جز باد صبحدم بگلستان که ميبرد از بلبلان بيدل شوريده آگهي يرغونگر بحضرت قا آن که ميبرد گفتم مکن که باز نمايم بطعنه گفت جان ضعيف هست بجانان که ميبرد در خورد خدمتش چو ندارم بضاعتي پاي ملخ بنزد سليمان که ميبرد خواجو اگر چه بيش نخيزد ز دست تو و احوال درد من سوي...