طوطي چو سخن گوئي پيش شکرت ميرد شاعر : خواجوي کرماني طوبي چو روان گردي بر رهگذرت ميرد طوطي چو سخن گوئي پيش شکرت ميرد و آندم که قبا پوشي پيش کمرت ميرد جوزا چو قدح نوشي پيش تو کمر بندد شمع فلکي هر شب پيش قمرت ميرد مشک ختني هر دم در زلف تو آويزد کانرا که بود جاني برخاک درت ميرد کو زنده دلي تا جان در پاي تو افشاند صاحب نظر آن باشد کاندر نظرت ميرد ثابت قدم آن باشد کاندر قدمت افتد چون از تو خبر يابد پيش خبرت ميرد هر زندهي صاحب دل کز جان خبري...