اگر تو ميل محبت کني و گر نکني

اگر تو ميل محبت کني و گر نکني شاعر : سعدي من از تو روي نپيچم که مستحب مني اگر تو ميل محبت کني و گر نکني چه جاي سرو که مانند روح در بدني چو سرو در چمني راست در تصور من همين بسست که برقع ز روي برفکني به صيد عالميانت کمند حاجت نيست که بي تکلف شمشير لشکري بزني بياض ساعد سيمين مپوش در صف جنگ تو را چه شد که همه قلب دوستان شکني مبارزان جهان قلب دشمنان شکنند تو هم در آينه حيران حسن خويشتني عجب در آن نه که آفاق در تو حيرانند حقيقتست که ديگر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اگر تو ميل محبت کني و گر نکني
اگر تو ميل محبت کني و گر نکني
اگر تو ميل محبت کني و گر نکني

شاعر : سعدي

من از تو روي نپيچم که مستحب منياگر تو ميل محبت کني و گر نکني
چه جاي سرو که مانند روح در بدنيچو سرو در چمني راست در تصور من
همين بسست که برقع ز روي برفکنيبه صيد عالميانت کمند حاجت نيست
که بي تکلف شمشير لشکري بزنيبياض ساعد سيمين مپوش در صف جنگ
تو را چه شد که همه قلب دوستان شکنيمبارزان جهان قلب دشمنان شکنند
تو هم در آينه حيران حسن خويشتنيعجب در آن نه که آفاق در تو حيرانند
حقيقتست که ديگر نظر به ما نکنيتو را که در نظر آمد جمال طلعت خويش
کند هرآينه جور و جفا و کبر و منيکسي در آينه شخصي بدين صفت بيند
من آدمي نشنيدم بدين شکردهنيدر آن دهن که تو داري سخن نمي‌گنجد
همي‌برند به عالم چو نافه ختنيشنيده‌اي که مقالات سعدي از شيراز
برفت نام من اندر جهان به خوش سخنيمگر که نام خوشت بر دهان من بگذشت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط