جانا، نظري، که دل فگار است

جانا، نظري، که دل فگار است شاعر : فخرالدين عراقي بخشاي، که خسته نيک زار است جانا، نظري، که دل فگار است درياب کنون، که وقت کار است بشتاب، که جان به لب رسيد است از مرگ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جانا، نظري، که دل فگار است
جانا، نظري، که دل فگار است
جانا، نظري، که دل فگار است

شاعر : فخرالدين عراقي

بخشاي، که خسته نيک زار استجانا، نظري، که دل فگار است
درياب کنون، که وقت کار استبشتاب، که جان به لب رسيد است
از مرگ بتر هزار بار استرحم آر، که بي‌تو زندگاني
بيچاره دلم ، که نيک خوار استديري است که بر در قبول است
از درگهت، آن کاميدوار استنوميد چگونه باز گردد؟
از دردي هجر در خمار استناخورده دلم شراب وصلت
بيچاره مرا ، که دوستدار استمگذار به کام دشمن ، اي دوست
کو خود ز رخ تو شرمسار استرسواش مکن به کام دشمن
اندوه و غم تو غمگسار استخرم دل آن کسي، که او را
آن را که، چو تو نگار، يار استياديش ازين و آن نيايد
هر لحظه و هر دميش بار استکار آن دارد، که بر در تو
بر خاک درت چو خاک خوار استني آنکه هميشه چون عراقي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما