شاد کن جان من، که غمگين است شاعر : فخرالدين عراقي رحم کن بر دلم، که مسکين است شاد کن جان من، که غمگين است آنکه روزم سيه کند اين است روز اول که ديدمش گفتم: کارزوي من از جهان اين است روي بنماي، تا نظاره کنم شادمان کن، که بيتو غمگين است دل بيچاره را به وصل دمي با رخت کفر من همه دين است بيرخت دين من همه کفر است سخن تلخ از تو شيرين است گه گهي ياد کن به دشنامم که تو را کبر و ناز چندين است دل به تو دادم و ندانستم آخر، اي دوست اين...