يک لحظه ديدن رخ جانانم آرزوست شاعر : فخرالدين عراقي يکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست يک لحظه ديدن رخ جانانم آرزوست يکبار خلوت خوش جانانم آرزوست در خلوتي چنان، که نگنجد کسي در آن با آن نگار عيش بدينسانم آرزوست من رفته از ميانه و او در کنار من بنماي رخ، که قوت دل و جانم آرزوست جانا، ز آرزوي تو جانم به لب رسيد طيره مشو، که چشمهي حيوانم آرزوست گر بوسهاي از آن لب شيرين طلب کنم يک بار ديگر آن شکرستانم آرزوست يک بار بوسهاي ز لب تو ربودهام ...