دلبرت ياري دگر بگزيد رفت

دلبرت ياري دگر بگزيد رفت شاعر : فخرالدين عراقي دل، که دايم عشق مي‌ورزيد رفت دلبرت ياري دگر بگزيد رفت هر کجا بوي دلارامي شنيد گفتمش: جانا مرو، نشنيد رفت هرکجا شکرلبي دشنام داد يا رخ خوب نگاري ديد رفت در سر زلف بتان شد عاقبت يا نگاري زير لب خنديد رفت دل چو آرام دل خود بازيافت در کنار مهوشي غلتيد رفت چون لب و دندان دلدارم بديد يک نفس با من نياراميد رفت دل ز جان و تن کنون دل برگرفت در سر آن لعل و مرواريد رفت عشق مي‌ورزيد دايم، لاجرم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلبرت ياري دگر بگزيد رفت
دلبرت ياري دگر بگزيد رفت
دلبرت ياري دگر بگزيد رفت

شاعر : فخرالدين عراقي

دل، که دايم عشق مي‌ورزيد رفتدلبرت ياري دگر بگزيد رفت
هر کجا بوي دلارامي شنيدگفتمش: جانا مرو، نشنيد رفت
هرکجا شکرلبي دشنام داديا رخ خوب نگاري ديد رفت
در سر زلف بتان شد عاقبتيا نگاري زير لب خنديد رفت
دل چو آرام دل خود بازيافتدر کنار مهوشي غلتيد رفت
چون لب و دندان دلدارم بديديک نفس با من نياراميد رفت
دل ز جان و تن کنون دل برگرفتدر سر آن لعل و مرواريد رفت
عشق مي‌ورزيد دايم، لاجرماز بد و نيک جهان ببريد رفت
باز کي يابم دل گم گشته را؟در سر چيزي که مي‌ورزيد رفت
بر سر جان و جهان چندين ملرزدل که در زلف بتان پيچيد رفت
اي عراقي، چند زين فرياد و سوز؟آنکه شايستي بدو لرزيد رفت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما