ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز شاعر : فخرالدين عراقي در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهيز ساقي، ز شکر خنده شراب طرب انگيز وز لعل شکربار مي و نقل فرو ريز در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز هر دم ز کرشمه شر و شوري دگر انگيز هر ساعتي از غمزه فريبي دگر آغاز او را به سر زلف نگونسار درآويز آن دل که به رخسار تو دزديده نظر کرد قيدش کن و بسپار بدان غمزهي خونريز و آن جام که به دام سر زلف تو درافتاد از خانه برون آ، بنشان شور شغب خيز در شهر ز عشق...