تا تو خود را خوارتر از جملهي عالم نباشي شاعر : عطار در حريم وصل جانان يک نفس محرم نباشي تا تو خود را خوارتر از جملهي عالم نباشي تا طلاق خود نگويي مرد آن عالم نباشي عشق جانان عالمي آمد که مويي در نگنجد تا تو اندر هرچه هستي اندر آن محکم نباشي گر همه جايي رسيدي کي رسي هرگز به جايي کاندرين ره تا ابد در بند موج و دم نباشي گر نشان راه ميخواهي نشان راه اينک ليکن از راه صفت از هر دو عالم کم نباشي گر تو مرد راه عشقي ذرهاي باشي به صورت ور بخوانندت...