گر تو خلوتخانهي توحيد را محرم شوي شاعر : عطار تاج عالم گردي و فخر بني آدم شوي گر تو خلوتخانهي توحيد را محرم شوي تو چو سايه محو خورشيد آيي و محرم شوي سايهاي شو تا اگر خورشيد گردد آشکار تو چرا در تفرقه هر دم به صد عالم شوي جانت در توحيد دايم معتکف بنشسته است اين زمان همرنگ او شو نيز تا همدم شوي بودهاي همرنگ او از پيش و خواهي بد ز پس گر بکوشي در ميانه بيخود اکنون هم شوي چون نداري ز اول و آخر خبر جز بيخودي تا شوي همرنگ دريا گرچه يک شبنم...