تاثير فرهنگ اسلامى بر پيدايش و دگرگونى شهرها
در مقالهاى ديگر اشارههايى به مكانهاى ملقب به مشهد در ايران كردهايم. (1) و اينك برآنيم تا تاثير اسلام، اين آيين مقدس را در بنا، نامگذارى و القاب و عناوين آباديها پى گيريم.
بطور كلى تاثير اسلام بر فرهنگ آباديها را مىتوان به چند دسته تقسيم كرد و آنها را بررسى نمود:
الف: شهرهاى جديد اسلام در عين جهان شمولى آن، به طور عمده در شهر پديد آمد و در آن گسترش يافت. در سير تاريخى پيشرفت اسلام، در قلمروهاى اسلامى شهرهاى بزرگى پديد آمدند كه شهرهاى كانونى اسلام را از هر حيث شتسر نهادند و شمار شهرهاى كوچك و متوسط نيز افزونتر شد. (2) بطور كلى شهرهايى را كه در دوران اسلامى بنا گرديدند به دو دسته تقسيم مىشوند:
1 - شهرهايى كه علت اساسى پيدايش آنان وجود زيارتگاهها و قبور مقدس پيشوايان بزرگ اسلامى بوده است همانند مشهد، كربلا، و نجف اشرف. در اين گونه شهرها زيارتگاهها به عنوان قلب و هسته هويتشهر و گسترش آن به شمار مىآيد. در چنين شهرهايى زيارتگاههاى گوناگون در نقشه شهر مؤثر مىافتد و چشمانداز عمومى شهر را به خود اختصاص مىدهد. چنين بناهايى گاه در مركز واقعى شهر قرار مىگيرد و دامنه شهر همچون حلقهاى، به فاصلههايى تقريبا يكسان از مركز يعنى زيارتگاه قرار مىگيرند. (3)
اينگونه شهرها عمدتا از طرف شيعيان بنا مىگرديدند و به صورت ضد قدرت عمل مىكردند و خلفا و پادشاهان را با دشواريهاى سياسى روبرو مىساختند. بارزترين نمونه اينگونه شهرها كربلاست. سرزمينى كه تا سال 61 ه . ق بيابان بود اما در پى شهادت حسينبن علىعليهالسلام بتدريج مورد توجه شيعيان قرار گرفت و پس از بناى مرقد شهدا مركز جمعيت گرديد و امروزه يكى از شهرهاى مهم جهان اسلام است. در اخبارالطوال در بيان شرح واقعه كربلا آمده است كه: حر و يارانش مقابل امام حسينعليهالسلام ايستادند و آنان را از حركتبازداشتند و گفتند همين جا فرود آييد كه رود فرات به شما نزديك است. امام پرسيدند نام اين سرزمين چيست؟ گفتند كربلا، فرمود آرى سرزمين سختى و بلاست، پدرم هنگام جنگ صفين از اين منطقه گذشت و من همراهش بودم، ايستاد و از نام آن پرسيد و چون نامش را گفتند فرمود اين جا محل فرود آمدن ايشان است و محل ريخته شدن خونهاى ايشان و چون معنى اين سخن را پرسيدند فرمود گروهى از خاندان محمدصلى الله عليه وآله اين جا فرود مىآيند. آنگاه امام حسينعليهالسلام دستور داد بارها را همان جا فرود آوردند. و آن روز چهارشنبه اول محرم سال 61 ه بود و آن حضرت روز دهم عاشورا به شهادت رسيدند. (4) توسعه و گسترش مرقد مطهر آن حضرت هسته اوليه بنيان اين شهر را فراهم ساخت.
2 - شهرهاى نوبنياد كه در دوره اسلامى بنا گرديدند كه علت اساسى بناى آنها وجود زيارتگاه و قبور مقدس پيشوايان بزرگ اسلامى نبوده است ولى در دوره اسلامى و به دست مسلمين بنا گرديدهاند. نخستين شهرهايى كه پس از اسلام احداث شدند اردوگاههايى بودند كه براى استقرار سپاهيان مسلمان و مهاجران تاسيس شده بود، بعضى از اين قرارگاههاى كوچك بعدها به شهرهاى بزرگى مبدل شده و جاى شهرهاى بزرگ قديمى را گرفتند. قاهره يكى از اين شهرها است ابتدا شهرى به نام فسطاط در كنار نيل به صورت قرارگاهى بنا شد ( Fassation در زبان يونانى و لاتين به معنى محاصره شده به وسيله خندق است) فسطاط امروزه در 5/2 كيلومترى قاهره بر ساحل راست نيل قرار گرفته يكى از محلات بزرگ قاهره است. بانى آن عمروبن عاص فاتح مصر است. (5) دوم بصره در روزگار عمر بنا شد و در سال سوم كوفه كه سعدبن ابىوقاص در سال هفده يا پانزده آن را بنياد نهاد. (7) بنيانگذارى شهر كوفه به سال17 ه (638 م) بدون ترديد نتيجه مستقيم فتح عراق به دست اعراب بوده است و اين مهم در زمانى صورت گرفته كه آنها كار تسلط بر عراق را به پايان برده، بازمانده نيروهاى ساسانى را به فلات ايران عقب راندند، و جلولا و مداين را گرفته و موفق شده بودند سرتاسر «سواد» را متصرف شوند. در اين هنگام آنها لزوم برپايى يك «دارالهجرة» را در حاشيه سرزمينهاى فتح شده احساس كردند تا هم كانونى باشد براى مهاجران از راه رسيده و هم پايگاهى نظامى براى مقابله با دشمن. (8) از هفتشهر بزرگى كه در دوران اسلامى پديد آمد «رمله» چهارمين آن است: شهر رامالله كه در قرن دوم ه . ق در زمان خليفه امورى سليمان (99-97 ه . ق) بر سر راهى كه از بيتالمقدس به دريا منتهى مىباشد بنا گرديد. به رغم اهميت دينى بيتالمقدس براى مسلمانان، شهر جديد در اندك زمانى موقعيت ممتازى پيدا كرد و مقام شهر بزرگ فلسطين را به خود اختصاص داد. گويند نام قديم (رامالله - رمله) «آريمانا» بود. (9) پنجم «واسط» عراق است كه حجاج در سال هشتادوسه يا هشتادوچهار به قول احمدبن يحيى آن را بنا كرد و مسجد و قصر آن و قبه خضراء را در آن ساخت و چون قبلا نيستان بود آن را «واسط القصب» ناميدند. ششم مدينة السلام است كه بناى آن به ابوجعفر منصور منسوب بود (مدينه ابىجعفر) در سال 145 در طرف غربى بغداد آغاز نمود و سپس در سال146 بناى آن را به انجام رسانيد و آن را مدينةالسلام ناميد. هفتم «سرمن راى» است كه معتصم بنا كرد. (10) تعدادى از اين شهرها در كنار شهرهاى قديم، قلاع، نقاط استراتژيك و در جهت اهداف اسلامى بنا گرديدند.
تشكيل حكومت وسيع اسلامى موجب ايجاد شهرهاى جديد نيز گرديد كه از آن جمله مىتوان از بغداد مركز روحانى و سياسى خلفاى عباسى نام برد. جيهانى در اشكالالعالم گويد: بغداد شهرى است نو در اسلام، در آنجا عمارت نبود منصور جعفر دوانقى آنجا را بنا نهاد و در جانب دجله به جهتحواشى و بندگان و خدم خويش، بعد از آن عمارت كرد و بناها نهادند. تا آن كه مهدى لشگرگاه خويش در جانب شرق دجله آورد و دارالخلافه به اين جانب نقل افتاد. (11) بناى شهرهاى فاس در مغرب (مراكش) را در اواخر قرن دوم و شهر گنجه در قفقاز در قرن سوم ه . ق را نيز به مسلمانان نسبت مىدهند.
ب: دسته آباديهايى هستند كه در بدو امر توسط مسلمين بنا نگرديدند ليكن در ادوار بعد چون محل و مدفن بزرگان دينى قرار گرفته مورد توجه و گسترش واقع شدند، گسترش يافتند و اغلب تغيير نام دادهاند. بارزترين نمونه اين شهرها در ايران شهر آستانه اشرفيه در استان مازندران و شهر آستانه در استان مركزى مىباشد. توضيح آن كه آستانه اشرفيه در قديم «كوچان» نام داشته است. اين شهر اكنون مركز شهرستان است و در تلفظ محلى به آن «پيلهآسونه» گفته مىشود. كاشانى در تاريخ الجايتو از «كوچيان» نام برده كه احتمالا صورت ديگر همين نام است. پس از به خاك سپردن آقا سيد حسن يا سيد ابراهيم معروف به سلطان جلالالدين اشرفعليهالسلام فرزند امام موسى كاظمعليهالسلام در آنجا بتدريج نام كوچيان فراموش گرديد و نام آستانه اشرفيه متداول شد. رابينو نيز از آستانه نام برده و شرحى درباره آن به دست داده است. به گفته او هر سال در فصل ابريشم از ايران به سوى اين زيارتگاه سرازير مىشدهاند و بازار بزرگى كه در شهر ساخته شد منبع سود زيادى براى صاحبان آن بوده است. (12) نام قديم آستانه در استان مركزى نيز «كرج» بوده است. شاه اسماعيل صوفى در سال 908 ه . ق سلطان مراد بايندرى از مدعيان حكومت در منطقه را شكست داد و در پى اين پيروزى دستور داد در كرج، آستانه امامزاده سهب بن على را بخوبى تعمير كنند و براى آن گنبد و بارگاهى بزرگ بسازند از آن تاريخ شهر كرج را آستانه ناميدهاند. نام اوليه آستانه «بويين كرج» بوده كه به آن بويين كره نيز مىگفتند اين شهر در دوران ستيز مامون و امين عباسى اعلام بىطرفى كرد و همين امر باعث ويرانى آن گرديد و بقاياى آن در زمان حمله مغول ويران شد. پس از پاشيده شدن بويينكره عدهاى از اهالى آن كرج نزديك تهران را به وجود آوردند و عدهاى ديگر بويين زهرا را ساختند و گروهى در ادريسآباد (شاهزند كنونى) ساكن شدند. (13)
ج - گروه ديگر از آباديها به سبب توجه و اعتقادات مذهبى مردم بر اثر حادثهاى مهم مورد عنايت و توجه مسلمين قرار گرفتهاند. بارزترين نمونه اين گونه آباديها در دهههاى اخير شهرك ابوالفضل واقع در استان يزد مىباشد. هسته اوليه شهرك ابوالفضل در سال1353 با شروع بناى مسجدى به نام مبارك حضرت ابوالفضل نهاده شده است. گرچه از نظر جغرافيايى مجاورت با راه استراتژيك مهم يزد - بندرعباس و يزد - كرمان از امتيازهاى مهم نهادى شهرك به شمار مىآيد ولى بواقع هسته پرتوان اوليه آبادى، يعنى مسجد، آن هم منتسب به حضرت ابوالفضل كه در ميان جماعت رانندگان وسايط نقليه و بويژه رانندگان خودروهاى سنگين شيفتگان زيادى دارد مهمترين عامل ايجاد اين شهرك مىباشد، چرا كه بررسيها نشان مىدهد كه در اين محل قبل از مسجد هيچ گونه اثرى از مظاهر جغرافيايى انسانى وجود نداشته است. چنين شهرت دارد كه راننده معتقدى كه از گزند حادثه هولناكى جان سالم به در برده به فكر بناى مسجدى به نام حضرت ابوالفضل مىافتد. جمعى از نيكوكاران متدين اين فكر را دنبال مىكنند و نهايتا در دل كوير ايران جايى كه به ظاهر از زيرساخت جغرافيايى مناسبى برخوردار نيستحول مسجد، فضاى جغرافيايى خاصى شكفته مىشود و در كوتاه مدت بسرعت رشد مىكند و به صورت شهركى پر جنبوجوش انظار را به خود جلب مىكند. (14) از نمونههاى ديگر آباديهايى كه هستههاى اوليه و اصلى آنها را بنيان مساجد تشكيل دادهاند مسجد حضرت ولى عصر(عج) واقع در جمكران قم را مىتوان نام برد كه موجبات توسعه اين ناحيه را فراهم نموده است.
از جمله آباديهاى ديگرى كه بر اثر توجه و اعتقادات مذهبى مردم بنياد نهاده شده و گسترش يافتهاند شهر نجفآباد واقع در استان اصفهان است. در حدود سال 1022 ه . ق شاه عباس مقدارى پول و جواهرات جهتبارگاه حضرت علىعليهالسلام اختصاص مىدهد و تصميم مىگيرد آنها را به نجف اشرف ارسال دارد. شيخ بهايى از قضيه مطلع مىشود، او كه معتقد استخروج اين ذخاير برخلاف مصالح مملكتى است، به منظور جلوگيرى از اين امر تدبيرى مىانديشد لذا به شاه اظهار مىنمايد كه حضرت علىعليهالسلام را در خواب زيارت نموده و آن حضرت به او فرمودهاند كه نجف را به جواهرات شما احتياجى نيست، جواهرات ارسالى را صرف ساختمان شهرى به نام نجفآباد بنماييد. شاه عباس مىپذيرد و امر به ساختمان اين شهر مىنمايد كه نجفآباد نام مىگيرد. (15) نمونه ديگر آباديهايى كه بر اثر توجه و اعتقادات مذهبى مورد توجه قرار گرفته است روستاى امامزاده قاسم (جاپلق لرستان) است. امامزاده قاسم بقعهاى است متبرك و مدفن دو بزرگوار به نام قاسم و زيد كه در قريهاى به همين نام در سى كيلومترى شمال شهر «ازنا» برپا شده است. اين روستا پيش از آن «كنده سفيد» ناميده مىشده در دشتى حاصلخيز واقع و در مسير ازنا به شاهزند قرار داشته و يكى از روستاهاى شهرستان اليگودرز است. بنا به روايتى از قول اهالى، سيد احمد المدنى ملقب به ميرنظامالدين به همراه همسر و فرزندانش به قصد زيارت حضرت علىبن موسى الرضاعليهالسلام به ايران مىآيند. هنگام اتراق كاروان در محل كنده سفيد شخصى در خواب بر وى ظاهر مىشود و خود را زيد فرزند امام حسن مجتبىعليهالسلام معرفى مىكند و مىگويد من در اين جا مدفون هستم و يكى از فرزندان امام به نام قاسم بن زيد نيز جنب قبر من مدفون است. او پس از نشان دادن قبور از او مىخواهد كه قبر جد خود را احيا كند. سيد بزرگوار فرداى همان شب ماجراى خواب را با كسان خود باز مىگويد و با توجه به موقعيت زيستى مساعد مكان، همگان تصميم به سكونت در محل مىگيرند. مير نظامالدين متعاقب اين تصميم قريه را مىخرد و محل دفن اجساد را مىشكافد و اجساد را كه به نقل از اهالى سالم بودهاند در مكان مناسبى دفن مىكند (محل فعلى بقعه متبركه) و ... امروزه اين مكان جغرافيايى به نام روستاى امامزاده قاسم شهرت دارد. (16)
د - گروه ديگر از آباديها، شهرها و يا روستاهايى هستند كه صرفنظر از زمان پيدايش و علل وجودى آنها، در دوران اسلامى تغيير نام داده و يا القابى ويژه يافتهاند همانند شهر «يثرب» كه به مدينه تغيير نام داد. در سيره پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله آمده است كه حضرتش نامهاى زشتشهرها را برنمىتافت و آن را تغيير مىداد (ان رسول اللهصلى الله عليه وآله كان يغير الاسماء القبيحة فى... البلدان) مثلا آن حضرت پس از هجرت به يثرب نام شهر مزبور را به مدينه تغيير داد. (17) نام اوليه شهر يثرب نيز «طيبه» بود. ريزش بارانهاى متوالى آب و هواى اين شهر را گوارا ساخته بود و مردم بومى نيز بدينسبب نام طيبه (پاكيزه) را براى اين سرزمين انتخاب كرده بودند اما اعراب غيربومى كه به آب و هواى خشك و بيابانى عادت داشتند و از بارانهاى متوالى اين سرزمين آزرده مىشدند نام «يثرب» (آزاردهنده) را بر آن نهادند. گويا پيامبرصلى الله عليه وآله پس از هجرت به اين سرزمين به سبب هواى نسبتا مرطوب آن بيمار شدند و آزار ديدند و [اما] نام يثرب را براى اين شهر زيبنده نديدند پس نام مزبور را به مدينه (شهر) تغيير دادند. (18) از عثمانبن عبدالرحمن روايتشده است كه گفتخداوند مدينه را «الدار و الايمان» ناميده است. (19) و از ابراهيم بن ابى يحيى نيز روايتشده كه براى مدينه در تورات يازده اسم آمده به نامهاى: المدينه، طيبه، طابة، المسكينه، جابرة، المجبورة، المرحومة، العذرا، المحبة، المحبوبة و العاصمة. و از زيدبن اسلم روايت است كه گفت رسول خداصلى الله عليه وآله فرمودند براى مدينه ده نام مىباشد. (20) در قرآن كريم بر شهر مكه مكرمه القابى همچون «ام القرى» و «البلد امنا» داده شده است. در سوره مباركه شورى آيه ششم عنوان امالقراء به شهر مكه داده شده «و كذلك اوحينا اليك قرءانا عربيا لتنذر امالقرى و...» (و بدينسان وحى فرستاديم بسوى تو قرآنى عربى را تا بترسانى مادر شهرها را و...) و در سوره مباركه ابراهيم آيه 34 مىفرمايد: «و اذ قال ابراهيم رب اجعل هذا البلد امنا و...».
لازم به ذكر است كه دادن القاب و عناوين در ايران نيز معمول بوده است. در دهههاى گذشته دست كم نام66 شهر در ايران تغيير يافته و برخى القابى نو يافتهاند. شوراى عالى انقلاب فرهنگى طرحى به تصويب رسانده كه شهرهاى جمهورى اسلامى ايران به لحاظ ظاهرى و باطنى بايد هر يك نمايانگر تاريخ و جغرافياى تمدن اسلامى باشند و در اجراى اين طرح از كليه مسؤولان نامگذارى خواسته شده كه حتىالمقدور از نام شخصيتهاى بزرگ فرهنگى در تاريخ تمدن اسلامى در ايران و ديگر كشورها استفاده كنند. تغيير نام برخى از شهرها بعد از انقلاب نيز بر همين اساس صورت گرفته است از جمله تغيير اسامى شهرهاى رضاييه به اروميه، شاه آباد غرب به اسلام آباد غرب، شاهرود به امامشهر، شاهى به قائمشهر، همايونشهر به خمينىشهر، شهسوار به تنكابن، بندرشاه به بندر تركمن، آرياشهر (يزد) به آزادشهر و... (21) وجود برخى القاب و عناوين كه بر برخى شهرها نهاده شده نيز حكايت از تاثير فرهنگ اسلامى بر فرهنگ آباديهاى كشورمان دارد عناوينى همچون دارالعباده (يزد)، دارالايمان و دارالمؤمنين (قم)، دارالعرفان (اردستان) و يا القاب بعد از پيروزى انقلاب همچون شهر خون و قيام و يا شهر علم و اجتهاد (قم)، و يا خونينشهر (خرمشهر) و يا شهر حماسه و ايثار (دزفول) و...
خارج از اين چند گروه آباديها كه ذكر آنان گذشت در دوران اسلامى شهرهاى زيادى تحول و توسعه يافتهاند، شهرهاى نيشابور، غزنين، شيراز، اصفهان، بلخ، رى، همدان، بخارا و يزد از جمله شهرهاى آباد و پررونق دوران بعد از اسلام بودهاند.
پي نوشت هاو مآخذ :
1- ميرمحمدى، حميدرضا. «پژوهشى بر مكانهاى ملقب به مشهد در ايران». فصلنامه مشكوة، شماره 48، پاييز 1374، ص64.
2- مؤمنى، مصطفى، «سرچشمههاى جهانبينى و آيين شهرسازى ايرانى - اسلامى»، فصلنامه تحقيقات جغرافيايى، شماره33، تابستان1373، ص28.
3- سعيدى رضوانى، عباس، بينش اسلامى و پديدههاى جغرافيايى، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1368، ص122.
4- دينورى، ابوحنيفه احمد بن داود، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، نشر نى، 1371، ص299 و نيز جهت وجه تسميه كربلا رجوع شود به معجم البلدان ياقوت حموى، ج4، ص445.
5- قاموس، ج5.
6- جيهانى، ابوالقاسم، اشكال العالم ترجمه على بن عبدالسلام كاتب، شركتبهنشر (آستان قدس رضوى)، 1368، ص96.
7- حموى، ياقوت، معجمالبلدان، ج4، داربيروت، 1408 ه - 1988 م، ص491. ياقوت گويد: گروهى گويند كوفه بعد از بصره شهرسازى شده يعنى دو سال بعد از سال19 و گروهى گفتهاند در سال 18 بوده است.
8- هشام، جعيط، كوفه; پيدايش شهر اسلامى، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1372، ص9.
9- و. بارتولد، فرهنگ و تمدن مسلمانان، ترجمه علىاكبر ديانت، تبريز، ابنسينا،1337، ص40.
10- رك: پاورقى صص 28-27 محمد ابراهيم آيتى به نقل از التنبيه و الاشراف مسعودى، ص312 و 311 در ابىيعقوب، احمد، البلدان، ترجمه محمدابراهيم آيتى، بنگاه ترجمه و نشر كتاب،1347.
11- اشكال العالم، ص98.
12- موسوى بجنوردى، كاظم (زير نظر) دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج1، 1368، ص351.
13- محتاط، محمدرضا، سيماى شهر اراك، ج1، تهران، آگاه 1368، ص26، به نقل از تاريخ اراك از مرحوم استاد ابراهيم دهگان.
14- «پديدههاى جغرافيايى و بينش اسلامى»، نمونه شهرك ابوالفضل، فصلنامه تحقيقات جغرافيايى شماره مسلسل 20، بهار 1370، ص11، و نيز گزيده مقالات جغرافيايى، تاليف شادروان سعيدى، ص175.
15- نوبان، مهرالزمان، «وجه تسميه شهرها و روستاهاى ايران»، 1365، ص129، به نقل از راهنماى شهرستانهاى ايران، ص435.
16- غضنفرى، حسين، «امامزاده قاسم چاپلق لرستان»، ميراث فرهنگى، شماره869، بهار و تابستان 1372، ص38 «مجموعا56 آبادى به نام امامزاده در ايران وجود دارد». همچنين است نامگذارى شهرهاى تربتجام مدفن احمد جام عارف ملقب به زندهپيل و نيز تربتحيدريه مدفن پير روشندل قطبالدين حيدر در استان خراسان.
17- مؤلف آرامگاههاى خاندان پاك پيامبرصلى الله عليه وآله به نقل از معجمالبلدان ياقوت حموى ج8، ص498 گويد: مدينه، يثرب ناميده شد چون نخستين كسى كه در آن سكونت كرد «يثرب بن قانية بن مهلائيل بن آدم بن عبيل بن عوض بن آدم بن سام بن نوح» بوده است. هنگامى كه پيامبر خداصلى الله عليه وآله وارد مدينه شد آن را طيبه ناميد و به سبب ورود پيامبرصلى الله عليه وآله در آن مدينةالرسول ناميده شد. رك: آرامگاههاى خاندان پاك پيامبرصلى الله عليه وآله اصحابه و تابعين، بنياد پژوهشهاى اسلامى، ص263.
18- اسفنديارى، محمد، «عنوان كتاب و آيين انتخاب آن»، آينه پژوهش، سال اول، شماره4، آذر و دى1369، ص11.
19- اشاره به سوره مباركه حشر، آيه9.
20- ابن رسته، اعلاق النفيسه، ترجمه حسين قرهچانلو، تهران، اميركبير، 1365، ص88.
21- ساير شهرهايى كه تغيير نام يافتهاند عبارتند از: آرياشهر (پولادشهر)، شاهپور (سلماس)، بندر شاهپور (بندر امام خمينى)، شاهيندژ (صايين دژ)، بندر پهلوى (بندر انزلى)، دشت ميشان (دشت آزادگان)، كهك قم (نوفللوشاتو)، شاهپسند (آزادشهر)، خسروشاه (خسروشهر)، بندر فرحناز (كياشهر)، سعادتآباد (سعادت شهر)، پهلوىدژ (ننور كردستان)، پهلوىدژ (آق قلعه - مازندران) و...
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :gh_reza9542