بازارها واقعا کار می کنند
نويسنده:علی سرزعیم
چندی پیش در رسانه ها این خبر نقل شد که سطح تخفیف بیمه های شخص ثالث برای کسانی که سال های قبل تصادف نداشته اند، افزایش یافته است.
این تصمیم توسط هیات دولت اتخاذ و تصویب شد. همچنین در رسانه ها اخبار متناقضی در رابطه با نرخ بهره منتشر شده است. برخی گزارش ها از آزادسازی نرخ بهره خبر می دهند اما برخی دیگر از تصویب این نرخ به طور سالانه توسط هیات دولت گزارش می دهند. خبر سوم و متفاوتی که در رسانه ها دیده می شود، راجع به تولید و توزیع پودر شوینده است. وزیر صنایع از تولیدکنندگان پودر شوینده خواسته است تا جای ممکن از این محصول تولید و توزیع کنند.
نکته مشترک در تمام این موارد مداخلات دولت در امور مختلف بنگاه ها است. اینکه بیمه ها تا چه حد تخفیف دهند، تصمیمی نیست که نیاز باشد مراجع بالاتر به آن بپردازند. تخفیف از جمله ابزارهایی است که بنگاه ها برای رقابت با هم از آن بهره می برند.
واقعا مشخص نیست که آیا تخفیف ۵۰ درصد برای کسانی که سه سال تصادف نکرده اند، با انجام محاسباتی مشخص شده است یا نه؟ اگر این محاسبات صورت گرفته، با فرض چه وضعیتی بوده و این وضعیت مفروض با کدامیک از شرکت های بیمه منطبق بوده است. در مورد نرخ بهره نیز بسیار سخن گفته شده و روشن است که نرخ بهره ابزاری است که باید در اختیار بانک ها برای رقابت با هم باشد. در گذشته نیز شاهد آن بودیم که وقتی مداخلات دولت در مورد نرخ بهره کمتر بود، باز هم بانک های خصوصی نمی توانستند با هم تبانی کنند و رقابت جدی میان آنها امکان تبانی را منتفی ساخته بود.
پودر شوینده از جمله کالاهایی است که همواره با حرف و حدیث هایی همراه بوده است و وقتی مساله را واکاوی کنیم، در می یابیم که علت آن این است که همه لوازم آرایشی - بهداشتی از مداخلات دولت در امان هستند و در عین حال با مشکلی در تولید و توزیع آن روبه رو نیستیم اما پودر شوینده کماکان در سبد حمایتی باقی مانده، با چنین معضلاتی روبه رو است.
اینکه در رابطه با صابون یا شامپو مشکلی پیش نمی آید اما همواره پودر شوینده با مشکل روبه رو است، نشان می دهد که مداخلات دولت تا چه اندازه مخرب است. دلیل این مداخلات چیست؟ چرا دولتمداران ما میل به مداخله در بخش های مختلف اقتصاد دارند. چندین پاسخ برای این سوال عرضه شده است، اما نکته ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته این واقعیت است که مسوولان ما از بن دندان اعتقاد ندارند که مکانیزم بازار مکانیزمی است که واقعا کار می کند. نه تنها وقتی امور به بازار محول می شود انجام می گیرد، بلکه به بهترین نحو سامان می یابد. چیزی که در اقتصاد اصطلاحا گفته می شود راه حل بازار از خصوصیت بهینگی پارتو برخوردار است.
متاسفانه مسوولان کشور ما از دیر باز اعتقاد چندانی به این موضوع نداشته و ندارند. تاسف بیشتر اینکه این بدبینی نسبت به سازوکار بازار نه تنها در مسوولان بلکه به درجاتی در میان توده مردم نیز رواج دارد و دیرزمانی در میان مردم از تریبون های رسمی ترویج می شود. یکی از جذابیت های تفکر چپ این است که تصویری ساده و مکانیکی از مسائل عرضه می کند، از این رو به سادگی فهم می شود، اما مکانیزم بازار مکانیزم پیچیده تر و غیرملموس تری است که درک درست آن نیازمند آموزش و توجه است.
بی دلیل نیست که آدام اسمیت از وجود دست نامرئی برای هدایت بازار سخن می گفت؛ چرا که وجود یک دست نامرئی درک چگونگی عملکرد پیچیده بازار را ساده تر می سازد. کسانی که آموزش اقتصاد نمی بینند، معمولا به این شکل هوادار مکانیزم بازار می شوند که کارکردهایش را ببینند تا به آن اعتماد کنند. در کشورهای غربی مردم بر اساس تجربه ای که از مکانیزم بازار مشاهده کرده اند، عموما این گونه فکر می کنند که باید امور را به بازار سپرد مگر مواردی که اثبات شود بازار قادر به کارکرد صحیح نمی باشد؛ اما در ایران ذهنیت حاکم این گونه است که کارها را باید دولت انجام دهد، مگر مواردی که مطمئن بود بازار از پس انجام آن بر می آید.
این به آن معنی نیست که مردم کشورهای غربی همه به مکانیزم بازار آن گونه که شایسته است، اعتماد دارند! نه! پیمایش هایی که در چند سال گذشته در رابطه با فرهنگ اقتصادی مردم آمریکا صورت گرفت، نشان می دهد که فاصله زیادی میان نگرش اقتصاددانان و توده مردم در مورد کارآیی مکانیزم عرضه و تقاضا و در یک کلام مکانیزم بازار وجود دارد. همین اختلاف میان اقتصاددانان ایرانی و توده مردم ایران نیز دیده می شود، با این تذکر که جو حاکم بر دانشکده های اقتصاد ایران هنوز مکانیزم بازار را کما هو حقه و آن طور که اقتصاددانان رایج در دنیا به آن اعتقاد دارند، به رسمیت نمی شناسد. در چنین شرایطی طبیعی است که توده مردم و مسوولان با تردید بیشتر و شدیدتری به این امر نظر کنند. اگر به اطرافمان نگاه کنیم، هزاران کالا و خدمت را می بینیم که در اختیار ما قرار می گیرد، بدون اینکه مداخله ای توسط دولت در رابطه با آن صورت گرفته باشد؛ ولی همین که در عرضه یک کالا مشکلی ایجاد شود، صداهایی بلند می شود مبنی بر اینکه مکانیزم عرضه و تقاضا در ایران کار نمی کند و شرایط ایران فاقد مفروضات لازم برای عملکرد مکانیزم عرضه و تقاضا است! این واقعیت که سیمان به رغم تلاش های چندباره هنوز در سبد کالاهای حمایتی قرار دارد، نمونه ای دیگر از عدم اطمینان به نظام عرضه و تقاضا است.
شاید یک دلیل بی اعتمادی مسوولان کشور به این مکانیزم آن باشد که اکثر آنها فاقد پیشینه تجاری و فعالیت در بخش خصوصی هستند.
اکثر مسوولان کشور سابقا در خدمت دولت و دستگاه های دولتی بوده اند و واقعا مکانیزم عرضه و تقاضا را آن گونه که باید درک نکرده اند، در حالی که در انتخابات فعلی آمریکا داشتن پیشینه فعالیت در بخش خصوصی به عنوان یک مزیت جدی و قابل توجه به شمار می آید. اگر روزگاری مسوولان کشور از میان فعالان اقتصادی انتخاب شدند، آنگاه این بی اعتمادی عمیق به مکانیزم بازار از سطح حاکمیت رخت برخواهد بست. به امید آن روز.
منبع:روزنامه دنیای اقتصاد
ارسال توسط کاربر محترم سایت :omidayandh
این تصمیم توسط هیات دولت اتخاذ و تصویب شد. همچنین در رسانه ها اخبار متناقضی در رابطه با نرخ بهره منتشر شده است. برخی گزارش ها از آزادسازی نرخ بهره خبر می دهند اما برخی دیگر از تصویب این نرخ به طور سالانه توسط هیات دولت گزارش می دهند. خبر سوم و متفاوتی که در رسانه ها دیده می شود، راجع به تولید و توزیع پودر شوینده است. وزیر صنایع از تولیدکنندگان پودر شوینده خواسته است تا جای ممکن از این محصول تولید و توزیع کنند.
نکته مشترک در تمام این موارد مداخلات دولت در امور مختلف بنگاه ها است. اینکه بیمه ها تا چه حد تخفیف دهند، تصمیمی نیست که نیاز باشد مراجع بالاتر به آن بپردازند. تخفیف از جمله ابزارهایی است که بنگاه ها برای رقابت با هم از آن بهره می برند.
واقعا مشخص نیست که آیا تخفیف ۵۰ درصد برای کسانی که سه سال تصادف نکرده اند، با انجام محاسباتی مشخص شده است یا نه؟ اگر این محاسبات صورت گرفته، با فرض چه وضعیتی بوده و این وضعیت مفروض با کدامیک از شرکت های بیمه منطبق بوده است. در مورد نرخ بهره نیز بسیار سخن گفته شده و روشن است که نرخ بهره ابزاری است که باید در اختیار بانک ها برای رقابت با هم باشد. در گذشته نیز شاهد آن بودیم که وقتی مداخلات دولت در مورد نرخ بهره کمتر بود، باز هم بانک های خصوصی نمی توانستند با هم تبانی کنند و رقابت جدی میان آنها امکان تبانی را منتفی ساخته بود.
پودر شوینده از جمله کالاهایی است که همواره با حرف و حدیث هایی همراه بوده است و وقتی مساله را واکاوی کنیم، در می یابیم که علت آن این است که همه لوازم آرایشی - بهداشتی از مداخلات دولت در امان هستند و در عین حال با مشکلی در تولید و توزیع آن روبه رو نیستیم اما پودر شوینده کماکان در سبد حمایتی باقی مانده، با چنین معضلاتی روبه رو است.
اینکه در رابطه با صابون یا شامپو مشکلی پیش نمی آید اما همواره پودر شوینده با مشکل روبه رو است، نشان می دهد که مداخلات دولت تا چه اندازه مخرب است. دلیل این مداخلات چیست؟ چرا دولتمداران ما میل به مداخله در بخش های مختلف اقتصاد دارند. چندین پاسخ برای این سوال عرضه شده است، اما نکته ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته این واقعیت است که مسوولان ما از بن دندان اعتقاد ندارند که مکانیزم بازار مکانیزمی است که واقعا کار می کند. نه تنها وقتی امور به بازار محول می شود انجام می گیرد، بلکه به بهترین نحو سامان می یابد. چیزی که در اقتصاد اصطلاحا گفته می شود راه حل بازار از خصوصیت بهینگی پارتو برخوردار است.
متاسفانه مسوولان کشور ما از دیر باز اعتقاد چندانی به این موضوع نداشته و ندارند. تاسف بیشتر اینکه این بدبینی نسبت به سازوکار بازار نه تنها در مسوولان بلکه به درجاتی در میان توده مردم نیز رواج دارد و دیرزمانی در میان مردم از تریبون های رسمی ترویج می شود. یکی از جذابیت های تفکر چپ این است که تصویری ساده و مکانیکی از مسائل عرضه می کند، از این رو به سادگی فهم می شود، اما مکانیزم بازار مکانیزم پیچیده تر و غیرملموس تری است که درک درست آن نیازمند آموزش و توجه است.
بی دلیل نیست که آدام اسمیت از وجود دست نامرئی برای هدایت بازار سخن می گفت؛ چرا که وجود یک دست نامرئی درک چگونگی عملکرد پیچیده بازار را ساده تر می سازد. کسانی که آموزش اقتصاد نمی بینند، معمولا به این شکل هوادار مکانیزم بازار می شوند که کارکردهایش را ببینند تا به آن اعتماد کنند. در کشورهای غربی مردم بر اساس تجربه ای که از مکانیزم بازار مشاهده کرده اند، عموما این گونه فکر می کنند که باید امور را به بازار سپرد مگر مواردی که اثبات شود بازار قادر به کارکرد صحیح نمی باشد؛ اما در ایران ذهنیت حاکم این گونه است که کارها را باید دولت انجام دهد، مگر مواردی که مطمئن بود بازار از پس انجام آن بر می آید.
این به آن معنی نیست که مردم کشورهای غربی همه به مکانیزم بازار آن گونه که شایسته است، اعتماد دارند! نه! پیمایش هایی که در چند سال گذشته در رابطه با فرهنگ اقتصادی مردم آمریکا صورت گرفت، نشان می دهد که فاصله زیادی میان نگرش اقتصاددانان و توده مردم در مورد کارآیی مکانیزم عرضه و تقاضا و در یک کلام مکانیزم بازار وجود دارد. همین اختلاف میان اقتصاددانان ایرانی و توده مردم ایران نیز دیده می شود، با این تذکر که جو حاکم بر دانشکده های اقتصاد ایران هنوز مکانیزم بازار را کما هو حقه و آن طور که اقتصاددانان رایج در دنیا به آن اعتقاد دارند، به رسمیت نمی شناسد. در چنین شرایطی طبیعی است که توده مردم و مسوولان با تردید بیشتر و شدیدتری به این امر نظر کنند. اگر به اطرافمان نگاه کنیم، هزاران کالا و خدمت را می بینیم که در اختیار ما قرار می گیرد، بدون اینکه مداخله ای توسط دولت در رابطه با آن صورت گرفته باشد؛ ولی همین که در عرضه یک کالا مشکلی ایجاد شود، صداهایی بلند می شود مبنی بر اینکه مکانیزم عرضه و تقاضا در ایران کار نمی کند و شرایط ایران فاقد مفروضات لازم برای عملکرد مکانیزم عرضه و تقاضا است! این واقعیت که سیمان به رغم تلاش های چندباره هنوز در سبد کالاهای حمایتی قرار دارد، نمونه ای دیگر از عدم اطمینان به نظام عرضه و تقاضا است.
شاید یک دلیل بی اعتمادی مسوولان کشور به این مکانیزم آن باشد که اکثر آنها فاقد پیشینه تجاری و فعالیت در بخش خصوصی هستند.
اکثر مسوولان کشور سابقا در خدمت دولت و دستگاه های دولتی بوده اند و واقعا مکانیزم عرضه و تقاضا را آن گونه که باید درک نکرده اند، در حالی که در انتخابات فعلی آمریکا داشتن پیشینه فعالیت در بخش خصوصی به عنوان یک مزیت جدی و قابل توجه به شمار می آید. اگر روزگاری مسوولان کشور از میان فعالان اقتصادی انتخاب شدند، آنگاه این بی اعتمادی عمیق به مکانیزم بازار از سطح حاکمیت رخت برخواهد بست. به امید آن روز.
منبع:روزنامه دنیای اقتصاد
ارسال توسط کاربر محترم سایت :omidayandh
/ج