دیدگاه مسیحیت کاتولیک، پروتستان و ارتدکس نسبت به مسئله سقط جنین
چکیده
عدهای معتقدند مسئله سقط جنین، فی نفسه مسئلهای دینی محسوب نمیشود؛ چرا که اعتقاد نداشتن به آن به اصل دینی لطمه وارد نمیکند، اما عدهای معتقدند از آنجا که سقط جنین به مسئله حقوق انسان مربوط میشود و امری منافات با اخلاق است؛ پس قطعا امری دینی است و نظر دادن درباره جواز و عدم جواز آن، تنها به دین مربوط میشود. این مسئله در مسیحیت بسیار چالش برانگیز است؛ بدین خاطر که در این دین، اساساً سقط جنین مجاز نمیباشد.
تعداد کلمات 2428/ تخمین زمان مطالعه 12 دقیقه
عدهای معتقدند مسئله سقط جنین، فی نفسه مسئلهای دینی محسوب نمیشود؛ چرا که اعتقاد نداشتن به آن به اصل دینی لطمه وارد نمیکند، اما عدهای معتقدند از آنجا که سقط جنین به مسئله حقوق انسان مربوط میشود و امری منافات با اخلاق است؛ پس قطعا امری دینی است و نظر دادن درباره جواز و عدم جواز آن، تنها به دین مربوط میشود. این مسئله در مسیحیت بسیار چالش برانگیز است؛ بدین خاطر که در این دین، اساساً سقط جنین مجاز نمیباشد.
تعداد کلمات 2428/ تخمین زمان مطالعه 12 دقیقه
نویسنده: عارفه گودرزوند (دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی ادیان)
سقط جنین از نگاه کتاب مقدس
سنت یهودی-مسیحی که به هزاران سال قبل باز میگردد، همواره برای زندگی انسان متولد شده و متولد نشده، اما دارای حیات، ارزش قائل بوده است. کتاب مقدس بارها به زندگی کودک پیش از تولد اشاره کرده است. در مزامیر 139، رشد پیش از تولد جنین را توصیف میکند.در عهد جدید، هیچ ذکرى از سقط جنین به میان نیامده است. رویکرد این بخش از کتاب مقدس، رویکردى اخلاقى است و در آن به مسائل مربوط به شریعت و قانون پرداخته نمى شود. در میان این مجموعه تعالیم اخلاقى هیچ عبارت صریحى که سقط جنین را نکوهش کند وجود ندارد. حتى در میان احکام فقهى تورات نیز به سقط جنین پرداخته نشده است؛ مگر به سقط جنین زنى در جریان نزاع که سقطکننده باید با پرداخت مبلغى به شوهرِ زن، جبران خسارت کند.
سقط جنین در کاتولیک
شأن انسانى جنیندر نگاه مسیحیان، داورىهاى اخلاقى گوناگون دربارة سقط جنین عمدتاً برخاسته از نگرش به شأن و وضعیت اخلاقى جنین است. کاتولیک هم بهطور جدی با مسئله سقط جنین مخالف است؛ چرا که معتقد است، زندگی مقدس و قابل احترام است. در 1995 پاپ ژان پل دوم در یک نوشتهای تحت عنوان بشارت حیات بر «ارزش مقدس زندگی انسان از مراحل بسیار ابتدایی آن و چالش میان فرهنگ زندگی و فرهنگ مرگ» تاکید کرد. دراین باره، کاتولیک دست کم سه دیدگاه را مطرح میسازد:
- جنین صرفا یک بافت (نسج) است و نه چیز دیگر؛
- جنین، انسان بالقوه است؛
- جنین، انسان کامل است و تمام حقوق انسانهاى دیگر را داراست.
کلیساى کاتولیک رم، دیدگاه سوم را پذیرفته است. به اعتقاد کاتولیکها جنین از همان لحظة انعقاد نطفه انسان کامل است و حق حیات دارد. زندگى انسان از همان آغاز پیدایش محترم است و وى را باید داراى تمام حقوق، از جمله حق همیشه پایدار حیات دانست. متفکران مسیحى فقرات چندى از کتاب مقدس را شاهد بر این احترام و توجه آوردهاند: «کلام خد اوند بر من (ارمیا، یکی از انبیای بنی اسرائیل) نازل شده، گفت: قبل از آنکه تو را در شکم صورت بندم، تو را شناختم و قبل از بیرون آمدنت از رحم، تو را تقدیس نمودم و تو را نبى امتها قرار دادم.» «[اى خداوند] مرا در رحم مادرم نقش بستى... استخوانهایم از تو پنهان نبود وقتى که در نهان ساخته مى شدم و در اسفل زمین نقشبندى مىگشتم.»[1]
علت مخالفت جدی سقط جنین در کاتولیک
با توجه بهاین تفسیر، از شأن و جایگاه جنین و نیز این اصل اخلاقى که کشتن انسان بىگناه همواره نادرست است، کلیساى کاتولیک رم از همان آغاز هرگونه اقدام مستقیم براى سقط جنین را منع و نکوهش کرده است. حتى گفتهاند یکى از عواملى که باعث جدایى و تمایز مسیحیان اولیه از کافرکیشان بوده، مسئلة سقط جنین و طفلکشى بوده است؛ چرا که مسیحیان برخلاف کافران، بهشدت با سقط جنین و طفلکشى مخالف بودهاند. نخستین منع صریح سقط جنین را در دیداکه میتوان سراغ گرفت. این کتاب راهنماى تعالیم مسیحى در اواخر سدة نخست میلادى یا اوایل قرن دوم نوشته شده است. در بخش نخست این کتاب، «دو طریق زندگى و مرگ» با هم مقایسه مىشوند. یکى از احکامى که نشانة «طریق زندگى» براى مسیحیان است، کلیساى کاتولیک رم، جنین را از نخستین لحظه انعقاد نطفه انسان کامل مىداند و هرگونه اقدام به سقط جنین را گناهى بزرگ مىشمارد که مجازات شرعى طرد را نیز در پى دارد. کاتولیکها اقدام به سقط جنین را نه براى حفظ جان مادر که با استناد به قاعدهی «نتیجه دوگانه» پذیرفتهاند. به گفته ایشان، پزشک مىتواند براى معالجه مادر بیمار اقدام کند، گرچه نتیجه قهرى این معالجه، اسقاط جنین وى باشد.این حکم است؛ «کودک را با سقط کردن نکش و باعث هلاکت نوزاد نیز نشو.» در یکى دیگر از اسناد قدیمى مسیحى آمده است: «خداوند که مالک زندگى است، وظیفة شکوهمند حفظ زندگى را به آدمیان وانهاده است. آدمیان بایداین وظیفه را به شیوهاى شایسته به انجام رسانند. باید از لحظة باردارى با کمال دقت از زندگى صیانت کرد؛ سقط جنین و طفلکشى گناهانى نفرتانگیزند». ترتولیان، یکى از الهىدانان قدیم مسیحى، جنین را از لحظة انعقاد نطفه انسان کامل مىداند. به اعتقاد وى، سقط جنین فقط آنگاه مجاز است که براى نجات جان مادر ضروری باشد. آگوستین، دیگر عالم بزرگ مسیحى، بین جنینى که روح در آن دمیده شده باشد و جنین بىروح تفکیک کرده است. وى گرچه سقط این هر دو دسته را منع و نکوهش مىکند، این عمل را فقط در صورت دمیده شدن روح، سقط جنین تلقى مى کند.در قرن سیزدهم میلادى، توماس آکوئیناس، بزرگترین الهىدان مسیحیت در قرون وسطی، به تبع ارسطو، قائل شد که در پسران در حدود چهلمین روز پس از باردارى و در دختران در حدود روز هشتادم و یا به نقلی روز نودم، پس از حاملگى روح دمیده مى شود. اندیشة آکوئیناس و آگوستین باعث شد که در شدت و خفیف بودن قبح سقط جنین، بسته به اینکه جنین در چه مرحله اى باشد، تمایز گذاشته شود. با این همه، این تفکر را کلیساى کاتولیک رم رسماً در قرن نوزدهم کنار نهاد. در سال 1917، مجموعه قوانین شرعى جدید مقرر کرد که همة جنینهاى سقط شده باید غسل تعمید داده شوند و این امر آشکارا بیان مىکند که جنین متولد نشده، از لحظه آبستنى انسانى کامل است. این دیدگاه را شوراى واتیکانى دوم و پاپ پل ششم نیز تأیید کردند.
مجازات سقط جنین در کاتولیک
در تعالیم کلیساى کاتولیک رم، مبادرت به سقط جنین گناهى بزرگ است که مجازات به همراه دارد. از آنجا که تعالیم کلیسا، تعالیمى اخلاقىاند و ضمانت اجراى رسمى ندارند، کلیسا وظیفة دفاع از حقوق جنین و مجازات ناقضان حقوق وى را بر عهدهی دستگاههاى رسمى قانونگذارى و حکومتها نهاده است: «حقوق جدایىناپذیر انسان را باید جامعة مدنى و قدرت سیاسى به رسمیت بشناسند و آن را محترم شمارند. این حقوق انسانى نه فقط از آن افرادند و نه از آن والدین آنان. این حقوق نشانة امتیازى از سوى جامعه و دولت نیز نیستند، بلکه حقوقى مربوط به طبیعت انسانیاند و به اتکاى عمل خالقانهاى که خاستگاه شخص از آنجاست، ذاتى اویند. حق زندگى کردن و احترام به تمامیت جسمانى همة انسانها از لحظة انعقاد نطفه تا مرگ را باید در زمرهی این حقوق اساسى شمرد. به محض اینکه یک قانون، موضوع دستهاى از انسانها را از حمایتى که قانونگذارى رسمى ملزم به اعطاى آن به ایشان است محروم کند، دولت تساوى همگان در برابر قانون را انکار کرده است.از آنجا که براساس این آموزهها، جنین از زمان انعقاد نطفه، انسان شمرده مىشود، باید مانند همة انسانها از سلامتش دفاع و از آن مراقبت کرد و آن را درمان نمود. براین اساس، تشخیص پزشکى پیش از زایمان اگر به منظور محافظت از جنین یا درمان آن باشد، اخلاقا مجاز است؛ اما اگراین کار با این قصد صورت گیرد که مشخص شود آیا جنین بیمارى خاصی دارد یا نه و نتیجة آن چه بسا منجر به سقط جنین شود، به شدت با قانون اخلاقى مغایر است: «تشخیص پزشکى نباید با مجازات مرگ برابر باشد.»
بیشتر بخوانید: بررسی تطبیقی وضعیت سقط جنین در ایران و جهان (1)
سقط جنین در پروتستان
بسیاری از مسیحیان پروتستان و اوانجلیکها، مخالف سقط جنین هستند. در ایرلند شمالی، کاتولیکها و پروتستانها برای مخالفت و مقابله با سقط جنین با هم متحد شدند؛ اگرچه برخی فرقهها نیز طرفدار مسئله سقط جنین هستند. کلیسای انگلستان اعلام کرد که کودک متولد نشده، زنده و توسط خدا خلق شده است؛ اما گاه سقط جنین اخلاقی و قابل پذیرش و مجاز است و این در جایی است که جنین از نقص و بیماریای رنج میبرد. لوتر و کالوین، دو تن از بنیادگذاران آیین پروتستان، معتقد بودند که جنین از زمان انعقاد نطفه هم جسم است و هم روح. هر دوى ایشان، مخالف سقط جنین در هر مرحلهاى بودند.بیشتر فرقههاى پروتستان از زمان شکلگیرى تا قرن بیستم، در این زمینه با کاتولیکها هم عقیده بودند. لکن دراین قرن بسیارى از پروتستانها با توجه به تحولات فرهنگى عمیق دوران جدید، از جمله رویکرد تازه نسبت به مرجعیت کلیسا، رشد کثرتگرایى فرهنگى، دگرگونى در اخلاق جنسى، فمینیسم و... در صدد تفسیر مجدد آموزة سنتى مسیحى دربارة سقط جنین برآمدند. در مقابل دیدگاه کاتولیکها که جنین را از همان زمان انعقاد نطفه، انسان کامل و داراى حقوق انسانى مى دانند، بسیارى از الهىدانان پروتستان، ارتدکس و انگلیکن، جنین را انسانى بالقوه زنده مى دانند که داراى حقوق مهمى بر گردن زن باردار و دیگران است. از این دیدگاه، سقط جنین ممکن است عملى به ظاهر موجه و پذیرفتنى باشد. گسترة توجیه اخلاقى سقط جنین، براى حامیان این دیدگاه، بسته بهاینکه اهمیت و میزان حقوق جنین در نزد آنان چگونه باشد، متنوع است. قدر متیقن این دیدگاه میانه این است که سقط جنین براى نجات جان مادر و حفظ سلامت او از خطرهاى جدى روا است. برخى از متفکران آیین ارتدکس شرقى، سقط جنین را همیشه و به هر علت ناروا مى دانند، مگر در موارد استثنایى که زندگى مادر در خطر جدى است. برخى از متفکران پروتستان و انگلیکن، سقط جنین را به دنبال باردارى ناشى از زناى به عنف یا زناى با محارم مى پذیرند. برخى نیز سقط جنین را در مواردى که ادلة مستند حاکى از آن باشد که کودک اگر متولد شود مبتلا به بیمارى ژنتیکى است مى پذیرند. سقط جنین یکی از موضوعات اصلی در ایجاد شکاف در کلیسای پروتستان در دوران متأخر است. پروتستانهای «شاخه اصلی»، حامی «حق انتخاب» و پروتستانهای محافظه کار، حامی«حق حیات» هستند. از سویی، مسیحیان رنگین پوست بیش از مسیحیان نژاد سفید، حامی«حق حیات»اند.
در 1995، 64 درصد کاتولیکهای آمریکا مخالف جمله کلیسای کاتولیک مبنی بر «محکوم بودن سقط جنین تحت هر شرایطی» بودند. در 2008، 65 درصد کاتولیکهای آمریکا حامی«حق انتخاب» بودند که از این میان، 76 درصد معتقد بودند سقط باید بسیار محدود صورت پذیرد. در حال حاضر، 38 درصد زنان کاتولیک آمریکا معتقدند که نباید از تعالیم کلیسا در رابطه با سقط جنین پیروی کرد و تنها 22 درصد کاتولیکهای آمریکا معتقدند که سقط جنین نباید قانونی شود. همچنین، 72 درصد کاتولیکهای استرالیا معتقدند تصمیم درباره سقط جنین، با زن و پزشک است.
کلیسای ارتدوکس
براساس تعالیم کلیسای ارتدوکس روسیه، جنین از بدو شکلگیری نطفه، حیات دارد و لذا سقط جنین حکم قتل نفس را خواهد داشت. با این حال، چنانچه مادری به دلیل حفظ جان خود، اقدام به سقط جنین نموده و بهخصوص اگر فرزندان دیگری داشته باشد، مشمول طرد نمیشود؛ ولی میبایست برای استغفار به کلیسا مراجعه نماید. همچنین، از دیدگاه ارتدوکس، سقط جنین نتیجه مستقیم فقر و بیچارگی است و لذا جامعه و کلیسا میبایست در راستای بهبود وضعیت مادران کوشا باشند.نظر الهیدانان مسیحی درباره سقط جنین
ترتولیان، الهیدان مسیحی قرن سوم میلادی، جنین را از لحظه تشکیل نطفه، انسان کامل میداند و سقط جنین تنها زمانی مجاز است که حیات مادر در گرو آن باشد. آگوستین، کشیش مسیحی قرن چهار و پنج میلادی، میان جنینی که روح در آن دمیده شده و جنینی که هنوز حیات ندارد، تمایز قائل است و با وجود آنکه سقط جنین در مرحله قبل از دمیده شدن جان در آن را مجاز میشمارد، اما سقط را حتی در این مرحله، عملی نکوهیده میداند.توماس آکویناس، الهیدان مسیحی قرن 13 میلادی، همچون آگوستین، جنین را دارای 2 مرحله با روح و بدون روح میدانست و به پیروی از ارسطو، معتقد بود زمان دمیده شدن روح در پسران روز چهلم و در دختران روز هشتادم و بنا به نقلی روز نودم، بعد از انعقاد نطفه است. پاپ پیوس نهم، در قرن نوزدهم بهطور رسمی تمایز میان جنین با روح و بدون روح را رد کرد. حکم شرعی جدیدی در 1917 که به تأیید پاپ پل ششم و شورای واتیکانی دوم رسید، بر آن بود که تمامی اطفال سقط شده میبایست تعمید داده شوند و این حاوی نگاه کلیسا مبنی بر جاندار بودن جنین در تمامی مراحل جنینی بود.
حق حیات و حق انتخاب
در دوران معاصر، تنوع چشمگیری در دیدگاه فرقههای مسیحیت نسبت به موضوع سقط جنین وجود دارد، بهگونهای که برخی ازاین فرقهها، «حامیحق حیات»(برای کودک) و برخی «حامیحق انتخاب»(برای مادر) هستند. میتوان گفت فرقههای «لیبرال» مسیحیت، همچون شاخه اصلی پروتستانتیسم به تدریج حامی «حق انتخاب» و فرقههای بنیادگرای مسیحیت، همچون کلیسای اونجلیکال، پروتستانهای محافظهکار و کلیسای کاتولیک، حامیان شماره یک «حق حیات» به شمار میروند.طرفداران عدم سقط جنین
در مقابلایراد کلی بر مخالفت کلیسا با سقط جنین، به دلیل فقدان اشاره مستقیم به حرمت سقط در انجیل، متدینین حامی «حق حیات» نیز به ارائه پاسخهایی پرداختهاند. از جمله، مزمور ۱۳۹ آیات ۱۳-۱۶ از موارد مورد استناد است که در آن آگاهی خالق از مخلوق، دلیل حیات و شأن انسانی جنین تلقی شده است:«زیرا باطن مرا تو آفریدی؛ تو مرا در رحم مادرم در هم تنیدی. تو را میستایم، زیرا عجیب و مهیب ساخته شدهام؛ اعمال تو شگفتانگیزند، جان من این را نیک میداند. استخوانبندیام از تو پنهان نبود، چون در نهان ساخته میشدم. آنگاه که در ژرفای زمین تنیده میشدم، دیدگانت کالبد شکل ناگرفته مرا میدید. همه روزهایی که برایم رقم زده شد، در کتاب تو ثبت گردید، پیش از آنکه هیچ یک هنوز پدید آمده باشد.»
علاوه بر مزمور 139، ایوب ۳۱:۱۵؛ مزمور ۲۲:۹-۱۹ و ۷۱:۶؛ اشعیا ۴۴:۲؛ ۴۹:۱ و ۵ و ارمیا ۱:۵ مورد استنادند. همچنین با توجه به مزمور ۲۲:۹-۱۰ و انجیل لوقا ۱:۳۶ و ۲:۶-۷، استدلال میشود که جنین انسان و کودک، در عهد عتیق و عهد جدید با دو واژه متفاوت از هم مشخص نمیشدند و لذا نمیتوان بااطمینان از مسکوت بودن سقط در انجیل، سخن به میان آورد.
این دسته، همچنین معتقدند عدم اشاره به موضوع سقط در عهد جدید نه به دلیل بیاهمیت بودن این موضوع که بدیهی بودن است، چرا که موضوع سقط در زمان نزول کتاب مقدس در میان زنان عبرانی وجود نداشته است. از سوی دیگر، حامیان «حق حیات» براین باورند که عدم اشاره به موضوع سقط در انجیل را نباید به معنای مسکوت گذاردن سقط جنین دانست؛ چراکه مبانی دیگر مسیحیت، همچون نکوهیده بودن مصرف مواد مختلف دخانیات نیز در انجیل مورد اشاره قرار نگرفتهاند، اما این موضوع از اهمیت سلامت جسم و پاک نگاه داشتن آن در کتاب مقدس مسیحیت استنباط میشود.
نتیجه
با آنکه در کتاب مقدس مسیحیان، عبارتى صریح در منع سقط جنین نیامده است، کلیساى مسیحى از سدهی نخست میلادى این عمل را به طور مطلق ممنوع دانسته است. کلیساى کاتولیک رم، جنین را از نخستین لحظة انعقاد نطفه انسان کامل مىداند و هرگونه اقدام به سقط جنین را گناهى بزرگ مىشمارد که مجازات شرعى طرد را نیز در پى دارد. کاتولیکها اقدام به سقط جنین را نه براى حفظ جان مادر که با استناد به قاعدهی «نتیجة دوگانه» پذیرفتهاند. به گفتةهی ایشان، پزشک مىتواند براى معالجه مادر بیمار اقدام کند، گرچه نتیجة قهرى این معالجه، اسقاط جنین وى باشد.منابع:
1. کتاب مقدس.
2. حسین سلیمانی، مقاله سقط جنین در مسیحت، فصلنامه باروری و ناباروری، پاییز 84.
3. R.C.Sproul, Abortion: a rational look at an emotional issue, christianaudio, 2015.
4. Www. Society for the protection of unborn children.
5. Www.Refinery29.com.
6. Www.Center for public Christianity.
[1] مزامیز 139