ويژگیهای قرآنی حضرت علی(عليهالسلام)
متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی به همراه پاسخ سوالات مسابقه
تاريخ پخش: 26/03/90
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندگان عزيز بحث را زماني تماشا ميكنند كه سيزده رجب است. سيزده رجب چند تا پيام دارد، يكي اينكه ميگويند عدد سيزده نحس است غلط است. بهترين فرد هستي بعد از پيغمبر اميرالمؤمنين است كه سيزده رجب دنيا آمد. پس اينكه سيزده نحس است از ذهنتان بيرون برود. اين حرف اول است.
حرف دومش اين است كه حضرت علي در كعبه به دنيا آمد. چون همهي مردم وقت نماز رو به كعبه ميايستند. خدا علي را در كعبه گذاشت، كه هركس توجه به كعبه ميكند ياد علي هم بيفتد. اين هم مسأله دوم.
مسألهي سوم ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان از نه ماه ديگر بهتر هستند، و دعاهاي خاصي دارد. دو تا عزيز مولود در ماه رجب هست. حدود 70 امتياز اميرالمؤمنين دارد كه روي كرهي زمين در طول تاريخ احدي ندارد. تكرار ميكنم. روي كرهي زمين در طول تاريخ احدي ندارد و يكي از اين هفتاد تا اين است كه حضرت علي در كعبه متولد شد. ديوار خانهي كعبه براي كسي شكافته نشد جز مادر علي، اميرالمؤمنين.
من ديروز فكر كردم چه بگويم، يك زيارتي است براي اميرالمؤمنين منتهي زيارت براي روز غدير است. لكن در مفاتيح نوشته كه از امام نقل شده كه اين زيارت را ميشود هرروز خواند. در هر زماني هم ميشود خواند. در هر روزي و در هر زمان ميشود خواند. در هر مكاني ميشود خواند، لازم نيست در مقابل قبر باشيم. در هر زمان، در هر مكان، اين زيارت قابل خواندن است. چه اشكالي دارد شما كه پاي تلويزيون هستيد از همينجا يك سلامي به اميرالمؤمنين بكنيد. من هم سلام ميكنم.«السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين و رحمة الله و بركاته».
اين خيلي براي من جالب بود كه در اين زيارتنامه بيست و چند تا آيهي قرآن است. حالا زيارتنامه را با هم بخوانيم.
«وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيم» امام صادق(ع) فرمود: صراط مستقيم صراط عليبن ابي طالب است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُون». «نباء» خبر بزرگ تو هستي.
«السلام عليك يا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْحَقُّ الَّذِي نَطَقَ بِوَلَايَتِكَ التَّنْزِيل» يا علي تو كسي هستي كه خدا تعريفت را ميكند. چه گفته؟ گفته: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينأَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم» آدرس آيه خدا مشتري است. خدا جان را ميخرد. مال را به بهشت ميخرد. تو جانت را به خدا فروختي. مالت را به خدا فروختي.
در قرآن گفته: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه» (حج/78) اگر جهاد ميكنيد، حق جهاد. در زيارت داريم كه «جاهدت في الله حق جهاده» علي جان تو سيماي قرآني، وجود تو قرآن مجسّم است. باز در زيارتنامه ميخوانيم. اينها همه آياتي است كه در زيارتنامه آمده است. اين مسأله مهمي است. يك قصهاي برايتان بگويم.
يك عكس گنبد پيغمبر را داشتيم، آن گنبد سبز، قبة الخضرا، يك عكس بود تقريباً يك متر در يك متر. به دوستم گفتم: تو ميتواني اين عكس را بالاي سر من نگه داري، من پشتم را به جمعيت ميكنم، رويم را به عكس ميكنم و زيارتنامه ميخوانم. منتهي در زيارتنامه هرچه خواستم ميگويم. يك جوان را ديديم اين عكس را هم كنديم و ما وقتي رفتيم از ايران صحبت كنيم. گفتم: بسم الله الرحمن الرحيم. من به جاي اينكه با شما صحبت كنم، ميخواهم با رسول الله صحبت كنم. با اجازه پشتم را به جمعيت كردم، شروع كردم. «السلام عليك يا رسول الله» يا رسول الله در قرآن گفتي: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» (بقره/279) نه ظلم كنيد و نه زير بار ظلم برويد. بلند شو ببين امت تو به ضعفا ظلم ميكنند، به جنايتكارها باج ميدهند. بله قربانگوي آمريكا هستند، ولي به خود مسلمانها ظلم ميكنند. نمونهاش را الآن ميبينيد.
«السلام عليك يا رسول الله» در قرآن گفتي روي پاي خودت بايستي. بلند شو ببين امت تو به قدري وابسته هستند كه سنگهاي قبرت هم از خارج ميآيد. سنگهاي مسجدالنبي... «السلام عليك يا رسول الله» در قرآن گفتي: دشمن خدا را بترسانيد، «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه» (انفال/60) بلند شو ببين امت تو از آمريكا ميترسند. «السلام عليك يا رسول الله» هي گفتم «السلام عليك يا رسول الله» يكي از آيات قرآن را خواندم. آقا جلسه شروع كرد گريه كردن، هيجاني، اصلاً من با اينها حرف نزدم. پشتم را به اينها كردم و با پيغمبر حرف ميزدم. تمام... يك زيارتنامه خواندم، آمدند من را بغل كردند، بوسيدند گفتند: پشتت را به ما كردي، هرچه هم خواستي ما را فحش دادي، قرآن هم خواندي، حرفهايت را هم زدي و ما هم نميدانستيم چه كنيم. البته اينها از امام سجاد است. اصلش براي امام سجاد است. امام سجاد چون حوزهي علميه نداشت، پدرش امام حسين را كشتند، خفقان، خفقان! نه حوزهي علميه، نه سخنراني، نه خطبه نماز جمعه، هيچ امكاناتي نداشت. امام سجاد دو راه به وجود آورد. يكي دانشكدهي سري، برده را ميخريد در خانه كار ميكرد و شب عيد فطر هم آزاد ميكرد. اسمش بردهداري بود، اما در خانه يك دانشكدهاي بود كه فارغالتحصيلهايش شب عيد فطر بود. يكي هم دعاهاي امام سجاد. مثلاً امام سجاد ميديد كه طاغوت وارد شد همه بلند شدند احترام كردند، خنديدند. بگويد: نخنديد. اين طاغوت است. فوري او را ميكشتند. امام حسين را اين رقمي كشتند. امام سجاد صحنه را كه ميديد ميگفت: خدايا اگر طاغوت وارد شد و من جلوي پايش بلند شدم من را ببخش. يعني مردم غلط كرديد بلند شديد. اگر در صورت طاغوتي خنديدم، من را ببخش. يعني غلط كرديد خنديديد. اگر دوات طاغوتي را مركب ريختم، من را ببخش. يعني تمام كار مردم را با «اللهم اغفر لي» ميگفت يعني كار شما غلط بوده.
يك چيز جالبي كه آنجا بود، خوب ماجرا براي خيلي سال پيش است. امام زنده بود. بله، ماجرا براي بيست و چند سال پيش است. يكي از اين آخوندها آمد گفت: تو به درد تلويزيون ميخوري. گفتم: من در تلويزيون هستم. مثلاً ميخواست بگويد: كار تو هنري بود...
السلام عليك يا اميرالمؤمنين، «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون» (زمر/9) قرآن ميگويد: آيا كسي كه ميداند با كسي كه نميداند يكسان است؟ بعد حضرت در همان زيارتنامه ميفرمايد: «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاك» خدا لعنت كند كسي كه تو را كنار ديگران گذاشت. تو كجا و ديگران كجا. تو خورشيدي و ديگران چراغ قوه هم نيستند.
روي كرهي زمين اين حرف از يك حلقوم بيرون آمد. فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» (شرحنهجالبلاغه/ج2/ص286) هرچه بپرسيد جواب ميدهم. مادر هنوز نزاييده كسي را كه اين حرف از حلقومش بيرون بيايد. بگويد: هرچه سؤال كنيد من جواب ميدهم. «سَلُونِي» سؤال كنيد، «قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» قبل از آنكه به فقدان من گرفتار شويد.
حضرت امير(ع) رد ميشد دو نفر به هم افتخار ميكردند. او ميگفت: كليددار كعبه من هستم. او ميگفت: مسئول آبرساني به حجاج من هستم. حضرت امير فرمود: والله من كليددار نيستم، مسئول آب دادن هم نيستم. اما من قبل از شما دو تا به پيغمبر ايمان آوردم. سابقهي ايماني من بيش از شماست. خيلي به آنها برخورد. چون آنها يك خرده ريش سفيد بودند، حضرت علي هم جوان بود. رفتند گفتند: يا رسول الله! چنين شده است. آيه نازل شد، «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاج» (توبه/19) «سِقايَةَ الْحاج»، «سقايه» يعني سقايي است. آب دادن، «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» كليد داري كعبه و آب دادن به حاجيها را شما كنار ايمان گذاشتيد؟ ايمان كجا و آنها كجا؟ مقايسه نكنيد. قابل مقايسه نيست. يك كسي به شما بگويد: من هم شما را دوست دارم، هم كشمش را. خوب اين فحش به شما است. «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ» چه چيزي را كنار چه چيز ميگذاريد؟
درود بر اسلام! اسلام حقوق بشر را ميگويد. ميگويد: اگر ميخواهي نماز جمعه بروي، از شب جمعه بيست ساعت قبلش پياز نخور. ممكن است بوي پياز در دهانت باشد، فردا ظهر يك كسي كنارت بنشيند از بوي پياز دهان تو ناراحت شود. اين را ميگويند: حقوق بشر. 20 ساعت قبل از نماز جمعه پياز نخور. من نميدانم اينها خيلي پررو هستند ميگويند: حقوق بشر! دنيا اصلاً تمدني نيست. ديوانه خانه است، وحشيخانه است. آنهايي كه دم از حقوق ميزنند، وحشيتر هستند. علم بشر را نجات نداد. هيچ دانشجويي و هيچ استاد دانشگاهي جرأت نميكند اين شعار را بدهد. شعار اين است. بسم الله الرحمن الرحيم. هر كشوري دانشگاهش بيشتر است، آمار فسادش كمتر است. اگر يك وقت يك چنين شعاري داديم، معلوم ميشود علم بشر را نجات ميدهد. الآن نه، هر كشوري پيشرفتهتر است، آمار جنايتش هم بيشتر است. ولي علم بشر را نجات نميدهد. علم منهاي تقوا اين ميشود كه شده است. سوزن بينخ خون مياندازد. سوزن با نخ بود ميدوزد. سوزن با نخ ميدوزد. سوزن بينخ فقط خون مياندازد. علم بيتقوا و علم بيمعنويت هم همين است. بنابراين قرآن اول ميگويد: «يُزَكِّيهِمْ» و بعد ميگويد: «وَ يُعَلِّمُهُم» (آلعمران/164) اول ظرف را بشوي و بعد شيرش كن. چون ظرف نشسته را هرچه هم بريزي هم فاسد ميشود. «يُزَكِّيهِمْ» قبل از «يُعَلِّمُهُم» است. البته يك آيه داريم «يُعَلِّمُهُم» جلو است. در قرآن يكبار داريم «يُعَلِّمُهُم وَ يُزَكِّيهِمْ» سه بار داريم «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم» حالا آن را هم برايتان بگويم چرا يكجا «يُعَلِّمُهُم» جلو است؟ آنجايي كه «يُعَلِّمُهُم» جلو است، حرف خدا نيست. ابراهيم دعا كرد، گفت: خدايا «وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً» بعد از من پيغمبري به اين مردم بده كه «وَ يُعَلِّمُهُمُ... وَ يُزَكِّيهِم» خدا گفت: باشد. دعايت مستجاب است. پيغمبري ميدهم اما نه پيغمبري كه «يُعَلِّمُهُم وَ يُزَكِّيهِمْ»، پيغمبري كه «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم». پس يكبار ديگر ميگويم. يكبار در قرآن «يُعَلِّمُهُم» قبل از «يُزَكِّيهِمْ» است. سه بار «يُزَكِّيهِمْ» قبل از «يُعَلِّمُهُم» است. آنجايي كه «يُعَلِّمُهُم» جلو است، سخن ابراهيم است. يعني حضرت ابراهيم از اين طرف گفت، خدا از آن طرف گوش داد.
اميرالمؤمنين، «السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين» آيهاي در قرآن، ميگويد: «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم» (مائده/54) مرداني هستند كه از ملامتها، كه در سايتها آمده، در اينترنت آمده، ماهوارهها آمده، مجلهها، روزنامهها، بولتنهاي محرمانه، هرچه ميخواهد باشد، باشد. تكان نميخورند.
نقل شد كه دكتر بهشتي(ره) به امام فرمود: طرفداران بني صدر به من جسارت ميكنند. امام فرمود: چه صدايي ميآيد؟ بهشتي گوش داد، ديد مردم پشت ديوار ميگويند: روح مني خميني، بت شكني خميني! امام فرمود: آقاي بهشتي، مردم كرهي زمين پشت اين ديوار به من درود بفرستند، يا به من نفرين كنند، در من اثري ندارد. شما اگر در دستت طلا است، همهي كرهي زمين بگويند: سفال است، سفال است. آرامش داري. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) كسي كه راهش درست است هرچه ميخواهند ديگران بگويند، بگويند. با متلك از كارش دست برنميدارد.
در يكي از جبههها آمدند گفتند: يا رسول الله! اين علي همه چيزش خوب است. يك خرده خشك است. خشك است. مثلاً حالا يك كسي رفته يك غنايمي، يك شمشيري، انگشتري، چيزي غنايم گرفته. اصرار ميكند كه نه پس بده. پس بده. يك خرده خشن است. ميدانيد چه گفت؟ فرمود: علي خشن است. «لَخَشِنٌ» بله، اميرالمؤمنين خشن است. لكن «فِي ذَاتِ اللَّهِ» (بحارالانوار/ج41/ص116) در كار خدا خشن است. يعني با كسي معامله نميكند.
بچههاي مسلمان را بردند كه اينها را مسيحي كنند. معجزهي عيسي را نشان ميدادند، هر دفعه معجزه ميشده، بچه مسلمانها ميگفتند: اللهم صل علي محمد و آل محمد! گفتند: اي بابا ما فيلم عيسي را نشان ميدهيم، اين صلوات بر محمد ميفرستد. خشن است ولي، يتيم را ميديد گريه ميكرد. در هيچكس اينقدر صفتهاي ضد و نقيض نميتوانست جمع شود جز دربارهي اميرالمؤمنين.
يكي چيزي از ابن ابي الحديد بگويم. ابن ابي الحديد براي قرنها قبل است، از علماي اهل سنت است. ميگويد: آيه «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» (بقره/207) آيهاي است كه حضرت علي جاي پيغمبر خوابيد. تمام مفسرين آيه را مربوط به حضرت علي دانستند و جز كافر يا ديوانه اين را انكار نميكند. يعني اگر كسي اين را قبول نكند، يا كافر است يا ديوانه. ابن ابي الحديد سني اين را ميگويد.
وقتي خدا به موسي گفت كه «وَ اجْعَل لىِّ وَزِيرًا مِّنْ أَهْلىِ، هَارُونَ أَخِى» (طه/29 و30) خدا به موسي گفت: نزد فرعون برو. گفت: هارون بيايد، دو تايي برويم. حديث داريم كه «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» (بحارالانوار/ج5/ص69) همينطور كه هارون براي موسي بازو بود، يا علي تو هم براي پيغمبر بازو هستي. بينندهها بدانند چه ميگوييم. بحث تولد اميرالمؤمنين است. در زيارت اميرالمؤمنين 23 آيهي قرآن است، گفتيم اشاره كنيم. يكي از آيات قرآن اين است كه موسي وقتي برگشت ديد مردم سراغ گوساله رفتند. چون بنا بود سي روز بماند، سي روزش چهل روز شد، يك هنرمند مجسمهساز به نام سامري طلاها را گرفت، يك گوسالهي طلايي ساخت، طوري هم ساخت مثل سوتهايي كه در زمين ورزش ميزنند، هوا كه وارد ميشد صدا ميكرد. گفت: «هذا إِلهُكُم» (طه/88) خداي شما همين است. مردم هم از خداپرستي سراغ گوساله رفتند. موسي برگشت ريش برادرش را گرفت، كشيد. گفتند: «لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى» (طه/91) ما دست از اين گوساله برنميداريم تا موسي برگردد. بعد ميگويد: «وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ» (بحارالانوار/ج97/ص367) علي جان تو هم همينطور. وقتي قرآنها را در صفين سر نيزه كردند، مردم گفتند: نه ما دست از قرآن برنميداريم. همينطور كه موسي را رها كردند، رفتند سراغ گوساله، همينطور در جنگ صفين علي را رها كردند، چشمشان به نيزهها بود. هرچه حضرت علي گفت: بابا من قرآن واقعي هستم. قرآن ناطق من هستم. گفتند: نه قرآن سر نيزه! «رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ»
در قرآن آيه داريم بعضي از مردم منتظر شهادت هستند و حضرت علي(ع) شب نوزدهم منتظر بود. هي ميآمد به اطراف نگاه ميكرد، ميگفت: امشب آن شبي است كه من منتظرش هستم. حرفهايم را جمع كنم.
يك دعا ميكنم همه شما آمين بگوييد. خدايا آن به آن، روز به روز، ساعت به ساعت ايمان ما را نسبت به خودت، و پيغمبرت و وحيت و اهل بيتش و اميرالمؤمنين و حضرت مهدي، روز به روز ايمان ما را بيشتر بفرما. دينمان را بايد از اينها بگيريم. كساني كه جاي ديگر ميروند سرشان به سنگ خواهد خورد. ميگوييم: آقا تو مريد چه كسي هستي؟ ميگويد: فلاني! ميگوييم: اين كجا درس خوانده؟ تو ريشهي چه كسي هستي مريدش شدي؟ اين كجا بوده؟ اسلامشناسي كه اين را تربيت كرده است چه كسي است؟ من نميدانم ما چطور لباسمان را به خياط ميدهيم، كفشمان را به كفاش ميدهيم، خانهمان را به بنا و معمار ميدهيم. اما دين فكرمان را از هركس كه آروغ ميزند ميگيريم. از حضرت عبدالعظيم ياد بگيريد. حضرت عبدالعظيم شهر ري نزد امام هادي آمد، گفت: من كاري به كسي ندارم. دينم را به تو عرضه ميكنم. دين من اين است. من عقيدهام اين است. عقيدهام اين است. عقيدهام اين است. امام هادي فرمود: «أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً» (بحارالانوار/ج3/ص268) حتماً تو ولي ما هستي. دينمان را عرضه كنيم. من خودم اين كار را كردم. نزد يكي از علماي درجه يك رفتم، گفتم: آقا عقيدهي من اين است، اين است، گفت: درست است. مگر ميشود آدم دينش را از روزنامه و مقاله و فيلم و شعر و شاعر و نميدانم عارف و نميدانم از هركسي كه... مگر من دينم را بايد از اين بگيرم. مخ ما گرانترين عضو ما است. شما براي تنت لباست را به خياط ميدهي، آنوقت مغزت را در اختيار هركسي ميگذاري؟ به چه دليل، اين چه امتيازي براي تو دارد؟ سابقهاش چيست؟ سوادش چيست؟
خدايا دست ما را از قرآن و اهل بيت كوتاه نكن. تولد آقا اميرالمؤمنين را تبريك ميگويم. خداوند انشاءالله در دنيا زيارت با معرفتش را قسمت ما بكند. در آخرت هم ما را مشمول شفاعتش قرار بدهد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
2) بخشندهي جان و مال
3) گيرندهي جان و مال
2) زيربار ظلم ديگران نرويد
3) هر دو مورد
2) مجاهدان
3) عابدان
2) تزكيه مقدّم بر تعليم
3) بدون تقدّم و تأخّر
2) حضرت علي(عليهالسلام)
3) امام حسين(عليهالسلام)
لینک شرکت در مسابقه : www.gharaati.ir/quiz/index.php
منبع:پایگاه اطلاعات قرآنی و مذهبی
/ع
تاريخ پخش: 26/03/90
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بينندگان عزيز بحث را زماني تماشا ميكنند كه سيزده رجب است. سيزده رجب چند تا پيام دارد، يكي اينكه ميگويند عدد سيزده نحس است غلط است. بهترين فرد هستي بعد از پيغمبر اميرالمؤمنين است كه سيزده رجب دنيا آمد. پس اينكه سيزده نحس است از ذهنتان بيرون برود. اين حرف اول است.
حرف دومش اين است كه حضرت علي در كعبه به دنيا آمد. چون همهي مردم وقت نماز رو به كعبه ميايستند. خدا علي را در كعبه گذاشت، كه هركس توجه به كعبه ميكند ياد علي هم بيفتد. اين هم مسأله دوم.
مسألهي سوم ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان از نه ماه ديگر بهتر هستند، و دعاهاي خاصي دارد. دو تا عزيز مولود در ماه رجب هست. حدود 70 امتياز اميرالمؤمنين دارد كه روي كرهي زمين در طول تاريخ احدي ندارد. تكرار ميكنم. روي كرهي زمين در طول تاريخ احدي ندارد و يكي از اين هفتاد تا اين است كه حضرت علي در كعبه متولد شد. ديوار خانهي كعبه براي كسي شكافته نشد جز مادر علي، اميرالمؤمنين.
من ديروز فكر كردم چه بگويم، يك زيارتي است براي اميرالمؤمنين منتهي زيارت براي روز غدير است. لكن در مفاتيح نوشته كه از امام نقل شده كه اين زيارت را ميشود هرروز خواند. در هر زماني هم ميشود خواند. در هر روزي و در هر زمان ميشود خواند. در هر مكاني ميشود خواند، لازم نيست در مقابل قبر باشيم. در هر زمان، در هر مكان، اين زيارت قابل خواندن است. چه اشكالي دارد شما كه پاي تلويزيون هستيد از همينجا يك سلامي به اميرالمؤمنين بكنيد. من هم سلام ميكنم.«السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين و رحمة الله و بركاته».
1- آيات قرآن در زيارت روز غدير
زيارت غدير براي من جالب بود كه اين همه آيه قرآن دارد. تقريباً 23 آيه قرآن در اين زيارتنامه هست. اين خودش يك پيامي ديگر براي ما طلبهها دارد. كه حرفهايتان قرآني باشد. يك خرده تاريخ و شعر و قصه و اينها را يك خرده كم كنيد، قرآن و حديثش را اضافه كنيد. زينب كبري در شام سخنراني كرد، سخنرانياش از قرآن موج ميزند. فاطمه زهرا(س) وقتي ديد حق شوهرش را ندادند يك سخنراني كرد، سخنرانياش از قرآن موج ميزند. يك پيامي به همكارهاي طلبه بدهم. اگر بناست روي منبر صحبت كني، بيشتر حرفهايت بايد قرآن باشد. آيهاش اين است. «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس» (نحل/44) «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاس» يعني براي مردم بيان كن. چه چيزي را؟ «ما نُزِّل» آنچه را كه نازل شده براي مردم بگو. چون تاريخ را آدم شك دارد راست است يا دروغ؟ شعر را آدم شك دارد كه شاعر واقعيت گفته يا داغ كرده. چون گاهي وقتها شاعرها تحت يك هيجاني قرار ميگيرند، و به خاطر آن هيجان شعرشان هم از مرز خارج ميشود. به قول امروزيها ميگويند ميزنند تو خاكي! همهي كشتيها سوراخ دارد. حتي روايات، چون روايات جعلي هم داريم. روايات دروغ هم داريم. ولي قرآن «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (حجر/9) كشتي بيسوراخ، قرآن است.اين خيلي براي من جالب بود كه در اين زيارتنامه بيست و چند تا آيهي قرآن است. حالا زيارتنامه را با هم بخوانيم.
2- حضرت علي(عليهالسلام)، صراط مستقيم دين
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيم» علي جان سلام بر تو، دين قويم تو هستي. دين قويم همان قرآن است «ذلِكَ دينُ الْقَيِّمَةِ» (بينه/5)«وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيم» امام صادق(ع) فرمود: صراط مستقيم صراط عليبن ابي طالب است. «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُون». «نباء» خبر بزرگ تو هستي.
«السلام عليك يا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْحَقُّ الَّذِي نَطَقَ بِوَلَايَتِكَ التَّنْزِيل» يا علي تو كسي هستي كه خدا تعريفت را ميكند. چه گفته؟ گفته: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينأَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُم» آدرس آيه خدا مشتري است. خدا جان را ميخرد. مال را به بهشت ميخرد. تو جانت را به خدا فروختي. مالت را به خدا فروختي.
در قرآن گفته: «وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِه» (حج/78) اگر جهاد ميكنيد، حق جهاد. در زيارت داريم كه «جاهدت في الله حق جهاده» علي جان تو سيماي قرآني، وجود تو قرآن مجسّم است. باز در زيارتنامه ميخوانيم. اينها همه آياتي است كه در زيارتنامه آمده است. اين مسأله مهمي است. يك قصهاي برايتان بگويم.
3- خاطرهاي از سخنراني در آفريقا
سالي كه چهارصد نفر از عزيزان ما در مكه شهيد شدند، بنا شد از ايران، در جاهايي كنگرهاي باشد، بنده هم جزء يك هيئت چند نفري به آفريقا رفتم. تقريباً از همه كشورهاي آفريقا، روحانيون آنها جمع شدند. چون آنجا سعودي نفوذ داشت و حقوق ميداد و شهريه و مسجد و چاپ قرآن و كتابخانه و حوزه علميه، گفتند: كسي كه اينجا صحبت ميكند، نبايد عليه سعودي يا عليه وهابيها حرف بزند. شبي كه بنا بود من سخنراني كنم. گفتند: شرطش اين است كه عليه سعودي صحبت نكنيم ما هم ميخواستيم برويم بگوييم: بابا چهارصد تا شهيد داديم. آخر يك كسي به كسي گفت: پنير بينمك بخور. گفت: پس بگو شير. ما آمديم كه بگوييم: چهارصد تا شهيد داديم. حالا چيزي نگوييم كه نميشود. بعد ديديم خوب صدها روحاني از كشورهاي مختلف جمع شدند، اگر ما صحبت كنيم اينها بلند شوند بروند بدتر ميشود. خدا يك چيزي به ذهن من انداخت. كه تو چه كار داري سخنراني كني؟ اصلاً بيا زيارتنامه بخوان.يك عكس گنبد پيغمبر را داشتيم، آن گنبد سبز، قبة الخضرا، يك عكس بود تقريباً يك متر در يك متر. به دوستم گفتم: تو ميتواني اين عكس را بالاي سر من نگه داري، من پشتم را به جمعيت ميكنم، رويم را به عكس ميكنم و زيارتنامه ميخوانم. منتهي در زيارتنامه هرچه خواستم ميگويم. يك جوان را ديديم اين عكس را هم كنديم و ما وقتي رفتيم از ايران صحبت كنيم. گفتم: بسم الله الرحمن الرحيم. من به جاي اينكه با شما صحبت كنم، ميخواهم با رسول الله صحبت كنم. با اجازه پشتم را به جمعيت كردم، شروع كردم. «السلام عليك يا رسول الله» يا رسول الله در قرآن گفتي: «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ» (بقره/279) نه ظلم كنيد و نه زير بار ظلم برويد. بلند شو ببين امت تو به ضعفا ظلم ميكنند، به جنايتكارها باج ميدهند. بله قربانگوي آمريكا هستند، ولي به خود مسلمانها ظلم ميكنند. نمونهاش را الآن ميبينيد.
«السلام عليك يا رسول الله» در قرآن گفتي روي پاي خودت بايستي. بلند شو ببين امت تو به قدري وابسته هستند كه سنگهاي قبرت هم از خارج ميآيد. سنگهاي مسجدالنبي... «السلام عليك يا رسول الله» در قرآن گفتي: دشمن خدا را بترسانيد، «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّه» (انفال/60) بلند شو ببين امت تو از آمريكا ميترسند. «السلام عليك يا رسول الله» هي گفتم «السلام عليك يا رسول الله» يكي از آيات قرآن را خواندم. آقا جلسه شروع كرد گريه كردن، هيجاني، اصلاً من با اينها حرف نزدم. پشتم را به اينها كردم و با پيغمبر حرف ميزدم. تمام... يك زيارتنامه خواندم، آمدند من را بغل كردند، بوسيدند گفتند: پشتت را به ما كردي، هرچه هم خواستي ما را فحش دادي، قرآن هم خواندي، حرفهايت را هم زدي و ما هم نميدانستيم چه كنيم. البته اينها از امام سجاد است. اصلش براي امام سجاد است. امام سجاد چون حوزهي علميه نداشت، پدرش امام حسين را كشتند، خفقان، خفقان! نه حوزهي علميه، نه سخنراني، نه خطبه نماز جمعه، هيچ امكاناتي نداشت. امام سجاد دو راه به وجود آورد. يكي دانشكدهي سري، برده را ميخريد در خانه كار ميكرد و شب عيد فطر هم آزاد ميكرد. اسمش بردهداري بود، اما در خانه يك دانشكدهاي بود كه فارغالتحصيلهايش شب عيد فطر بود. يكي هم دعاهاي امام سجاد. مثلاً امام سجاد ميديد كه طاغوت وارد شد همه بلند شدند احترام كردند، خنديدند. بگويد: نخنديد. اين طاغوت است. فوري او را ميكشتند. امام حسين را اين رقمي كشتند. امام سجاد صحنه را كه ميديد ميگفت: خدايا اگر طاغوت وارد شد و من جلوي پايش بلند شدم من را ببخش. يعني مردم غلط كرديد بلند شديد. اگر در صورت طاغوتي خنديدم، من را ببخش. يعني غلط كرديد خنديديد. اگر دوات طاغوتي را مركب ريختم، من را ببخش. يعني تمام كار مردم را با «اللهم اغفر لي» ميگفت يعني كار شما غلط بوده.
يك چيز جالبي كه آنجا بود، خوب ماجرا براي خيلي سال پيش است. امام زنده بود. بله، ماجرا براي بيست و چند سال پيش است. يكي از اين آخوندها آمد گفت: تو به درد تلويزيون ميخوري. گفتم: من در تلويزيون هستم. مثلاً ميخواست بگويد: كار تو هنري بود...
4- مقايسه سخن امام علي(عليهالسلام) با سران امروز جهان
تولد اميرالمؤمنين را تبريك ميگويم. تنها معصومي كه هم خودش معصوم است و هم همسرش. اميرالمؤمنين! الآن ما ميتوانيم يكي از كلمات اميرالمؤمنين را برداريم و آمريكا را محو كنيم. يك كلمه، اميرالمؤمنين كه تولدش است و شما بحث را نگاه ميكنيد. ما سخن حضرت امير را ببريم در آمريكا و بگوييم اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «فضربة بضربة» (شرح نهجالبلاغه/ج9/ص117) ابن ملجم يكي به من زده، شما هم يكي به او بزنيد. نگوييد: او، اميرالمؤمنين را كشته است، ما هم او را تكه تكه ميكنيم. يكي به يكي! آمريكا چه ميگويد؟ امريكا ميگويد: كل افغانستان به ساختمان دوقلوها. حضرت علي ميگويد: يكي به يكي. آمريكا ميگويد: كل افغانستان را ميگيريم به خاطر دو قلوها، اگر دوقلوها را خودشان خراب نكرده باشند. الان حضرت علي بهتر از زمان قديم ميدرخشد.السلام عليك يا اميرالمؤمنين، «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون» (زمر/9) قرآن ميگويد: آيا كسي كه ميداند با كسي كه نميداند يكسان است؟ بعد حضرت در همان زيارتنامه ميفرمايد: «فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاك» خدا لعنت كند كسي كه تو را كنار ديگران گذاشت. تو كجا و ديگران كجا. تو خورشيدي و ديگران چراغ قوه هم نيستند.
روي كرهي زمين اين حرف از يك حلقوم بيرون آمد. فرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» (شرحنهجالبلاغه/ج2/ص286) هرچه بپرسيد جواب ميدهم. مادر هنوز نزاييده كسي را كه اين حرف از حلقومش بيرون بيايد. بگويد: هرچه سؤال كنيد من جواب ميدهم. «سَلُونِي» سؤال كنيد، «قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» قبل از آنكه به فقدان من گرفتار شويد.
5- حضور حضرت علي(عليهالسلام) در ميادين جنگ و جهاد
«السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين» اين سلامهايي را كه ميدهم، شما هم يك سلامي پاي تلويزيون بدهيد. من بلند ميگويم، شما يواش بگوييد. يك سلام به نجف! «السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين» در زيارتنامه ميگويد، قرآن دربارهي تو گفت: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدين» (نساء/95) مجاهدين بر قاعدين فضيلت دارند. فاتح خيبر تو بودي. هيچ يك از اصحاب پيغمبر به اندازه اميرالمؤمنين در جبهه نبود. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدين أَجْراً عَظيماً».حضرت امير(ع) رد ميشد دو نفر به هم افتخار ميكردند. او ميگفت: كليددار كعبه من هستم. او ميگفت: مسئول آبرساني به حجاج من هستم. حضرت امير فرمود: والله من كليددار نيستم، مسئول آب دادن هم نيستم. اما من قبل از شما دو تا به پيغمبر ايمان آوردم. سابقهي ايماني من بيش از شماست. خيلي به آنها برخورد. چون آنها يك خرده ريش سفيد بودند، حضرت علي هم جوان بود. رفتند گفتند: يا رسول الله! چنين شده است. آيه نازل شد، «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاج» (توبه/19) «سِقايَةَ الْحاج»، «سقايه» يعني سقايي است. آب دادن، «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» كليد داري كعبه و آب دادن به حاجيها را شما كنار ايمان گذاشتيد؟ ايمان كجا و آنها كجا؟ مقايسه نكنيد. قابل مقايسه نيست. يك كسي به شما بگويد: من هم شما را دوست دارم، هم كشمش را. خوب اين فحش به شما است. «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ» چه چيزي را كنار چه چيز ميگذاريد؟
6- ولايت، تداوم بخش رسالت
علي كه بود؟ يك چيزي براي شما بگويم. وزن اميرالمؤمنين در قرآن هم وزن توحيد و نبوت است. خيلي مهم است. اين تكه را با عنايت توجه كنيد. يك مطلب مهمي ميخواهم بگويم. خدا در قرآن در سه جا به پيغمبر اولتيماتوم ميدهد. ميگويد: پيغمبر «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُك» (زمر/65) مشرك شوي، عملت نابود است. اگر به قرآن يك كلمه اضافه كني، «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ» (حاقه/44) اگر به قرآن كلمهاي اضافه كني، اين رگ را كه رگ گردن است قطع ميكنم. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِل» (مائده/67) يا علي را معرفي كن، علي را معرفي نكني 23 سال زحمت تو نابود است. خيلي مهم است. ولايت خيلي مهم است. اگر از توحيد بيرون بروي، «لَيَحْبَطَنَّ» عملت نابود است. از قرآن بيرون بروي، نابودي. علي را معرفي نكني، نابود هستي. وزن علي چيست؟ وزن علي خيلي است. «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» اگر نگويي نابود هستي. ما سابق شنيده بوديم ميگفتند: نماز بيولايت قبول نيست. معلوم ميشود نبوت بيولايت هم قبول نيست. چون خدا به پيغمبرش ميگويد: اگر علي را معرفي نكني خلاص! نه نماز بيولايت، رسالت بيولايت هم، نبايد عقيده داشته باشيم.7- رعايت حقوق بشر، حتي با قاتل و اسير
«السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين» خدايا زيارتش را با معرفت نصيب همه علاقمندان بفرما. دنيا علي را نشناخته، خلاص! تمام حقوقدانان بشر، تمام حقوقدانها دكترهاي حقوق كرهي زمين جمع شوند، بگوييم: اين حق است. اميرالمؤمنين سرش شكافته است. ليوان شير برايش آوردند، فرمود: نصف اين شير را به ابن ملجم بدهيد. گفتند: آقا قاتل است. گفت: بله! قاتل است، به جزايش ميرسد. اما فعلاً كه اسير است بايد او هم مثل من شير بخورد. نصف ليوان شير. اصلاً اگر اين را بگويي، همهي حقوقدانان اگر غيرت داشته باشند بايد آب شوند. اين حقوق بشر است. حقوق بشر امروز دنيا مسخره است.درود بر اسلام! اسلام حقوق بشر را ميگويد. ميگويد: اگر ميخواهي نماز جمعه بروي، از شب جمعه بيست ساعت قبلش پياز نخور. ممكن است بوي پياز در دهانت باشد، فردا ظهر يك كسي كنارت بنشيند از بوي پياز دهان تو ناراحت شود. اين را ميگويند: حقوق بشر. 20 ساعت قبل از نماز جمعه پياز نخور. من نميدانم اينها خيلي پررو هستند ميگويند: حقوق بشر! دنيا اصلاً تمدني نيست. ديوانه خانه است، وحشيخانه است. آنهايي كه دم از حقوق ميزنند، وحشيتر هستند. علم بشر را نجات نداد. هيچ دانشجويي و هيچ استاد دانشگاهي جرأت نميكند اين شعار را بدهد. شعار اين است. بسم الله الرحمن الرحيم. هر كشوري دانشگاهش بيشتر است، آمار فسادش كمتر است. اگر يك وقت يك چنين شعاري داديم، معلوم ميشود علم بشر را نجات ميدهد. الآن نه، هر كشوري پيشرفتهتر است، آمار جنايتش هم بيشتر است. ولي علم بشر را نجات نميدهد. علم منهاي تقوا اين ميشود كه شده است. سوزن بينخ خون مياندازد. سوزن با نخ بود ميدوزد. سوزن با نخ ميدوزد. سوزن بينخ فقط خون مياندازد. علم بيتقوا و علم بيمعنويت هم همين است. بنابراين قرآن اول ميگويد: «يُزَكِّيهِمْ» و بعد ميگويد: «وَ يُعَلِّمُهُم» (آلعمران/164) اول ظرف را بشوي و بعد شيرش كن. چون ظرف نشسته را هرچه هم بريزي هم فاسد ميشود. «يُزَكِّيهِمْ» قبل از «يُعَلِّمُهُم» است. البته يك آيه داريم «يُعَلِّمُهُم» جلو است. در قرآن يكبار داريم «يُعَلِّمُهُم وَ يُزَكِّيهِمْ» سه بار داريم «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم» حالا آن را هم برايتان بگويم چرا يكجا «يُعَلِّمُهُم» جلو است؟ آنجايي كه «يُعَلِّمُهُم» جلو است، حرف خدا نيست. ابراهيم دعا كرد، گفت: خدايا «وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً» بعد از من پيغمبري به اين مردم بده كه «وَ يُعَلِّمُهُمُ... وَ يُزَكِّيهِم» خدا گفت: باشد. دعايت مستجاب است. پيغمبري ميدهم اما نه پيغمبري كه «يُعَلِّمُهُم وَ يُزَكِّيهِمْ»، پيغمبري كه «وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُم». پس يكبار ديگر ميگويم. يكبار در قرآن «يُعَلِّمُهُم» قبل از «يُزَكِّيهِمْ» است. سه بار «يُزَكِّيهِمْ» قبل از «يُعَلِّمُهُم» است. آنجايي كه «يُعَلِّمُهُم» جلو است، سخن ابراهيم است. يعني حضرت ابراهيم از اين طرف گفت، خدا از آن طرف گوش داد.
اميرالمؤمنين، «السلام عليك يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين» آيهاي در قرآن، ميگويد: «لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم» (مائده/54) مرداني هستند كه از ملامتها، كه در سايتها آمده، در اينترنت آمده، ماهوارهها آمده، مجلهها، روزنامهها، بولتنهاي محرمانه، هرچه ميخواهد باشد، باشد. تكان نميخورند.
نقل شد كه دكتر بهشتي(ره) به امام فرمود: طرفداران بني صدر به من جسارت ميكنند. امام فرمود: چه صدايي ميآيد؟ بهشتي گوش داد، ديد مردم پشت ديوار ميگويند: روح مني خميني، بت شكني خميني! امام فرمود: آقاي بهشتي، مردم كرهي زمين پشت اين ديوار به من درود بفرستند، يا به من نفرين كنند، در من اثري ندارد. شما اگر در دستت طلا است، همهي كرهي زمين بگويند: سفال است، سفال است. آرامش داري. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) كسي كه راهش درست است هرچه ميخواهند ديگران بگويند، بگويند. با متلك از كارش دست برنميدارد.
در يكي از جبههها آمدند گفتند: يا رسول الله! اين علي همه چيزش خوب است. يك خرده خشك است. خشك است. مثلاً حالا يك كسي رفته يك غنايمي، يك شمشيري، انگشتري، چيزي غنايم گرفته. اصرار ميكند كه نه پس بده. پس بده. يك خرده خشن است. ميدانيد چه گفت؟ فرمود: علي خشن است. «لَخَشِنٌ» بله، اميرالمؤمنين خشن است. لكن «فِي ذَاتِ اللَّهِ» (بحارالانوار/ج41/ص116) در كار خدا خشن است. يعني با كسي معامله نميكند.
بچههاي مسلمان را بردند كه اينها را مسيحي كنند. معجزهي عيسي را نشان ميدادند، هر دفعه معجزه ميشده، بچه مسلمانها ميگفتند: اللهم صل علي محمد و آل محمد! گفتند: اي بابا ما فيلم عيسي را نشان ميدهيم، اين صلوات بر محمد ميفرستد. خشن است ولي، يتيم را ميديد گريه ميكرد. در هيچكس اينقدر صفتهاي ضد و نقيض نميتوانست جمع شود جز دربارهي اميرالمؤمنين.
8- حضرت علي(عليهالسلام)، مصداق كامل حزب الله
يك آيه داريم «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» (مائده/56) اين جملهي «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ» هم در زيارت اميرالمؤمنين است. ميخواهد بگويد تو جزء حزب الله هستي. البته حزب الله را قرآن گفته چه كساني هستند. كساني كه، كساني كه، كساني كه... بيخود كسي به خودش حزب الله نگويد. آخر گاهي وقتها برميدارند يك شبنامه فحش ميدهند به هركس دلشان بخواهد. امضا ميكنند حزب الله! حزب الله فحش ميدهد؟ تو اگر حزباللهي هستي چرا فحش ميدهي؟ معناي حزب الله، در قرآن... قرآن گفته: «اولئك» اينها حزب اللهي هستند. كسي به ظاهر نميدانم ريش و اينها حزب اللهي نميشود. البته ريش يك كمالي است، تراشيدنش هم حرام است. اما فقط ريش هم نيست. هم ريش و هم ريشه! بعضيها ريشه دارند، ريش ندارند. بعضيها ريش دارند، ريشه ندارند. بعضيها هم ريشه دارند، بعضيها نه ريشه دارند... (خنده حاج آقا) ما ميگوييم بايد با هم باشد. قرآن ميگويد: حزب الله، حزب الله را در زيارتنامهي اميرالمؤمنين ميگويد: تو هستي.9- حضرت علي(عليهالسلام)، پيروز امتحانهاي الهي
«وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّه» (انسان/8) در قرآن تعريف ابراهيم را ميكند. ابراهيم خيلي امتحانات سختي داشت. ميدانيد بزرگترين امتحان ابراهيم چه بود؟ تقريباً صد سال بچهدار نميشد، خيلي دعا كرد بچهدار شود. حالا هم كه بچهدار شد، خدا به او گفت: اين بچه را در بيابانهاي مكه بگذار و برو. يك بچهي كودك با يك مادر جوان در بيابان داغ، بعد هم حالا بزرگ كه شد، ده، سيزده ساله شد گفت: ابراهيم بچهات را بكش. كه قرآن ميگويد: خيلي امتحان سختي است. خيلي امتحانش سخت است. آدم صد سال در انتظار بچه باشد، حالا كه ده، سيزده سالش است، ميگويد: چاقو را بگذار و با دست خودت بكش. در زيارتنامه حضرت امير آمده، ميگويد: گفت «يا أَبَت» اينهايي كه ميخوانم آيهي قرآن است منتهي اين آيهي قرآن در زيارتنامه آمده است. «يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» (صافات/102) وقتي پدرش حضرت ابراهيم گفت: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُك» (صافات/102) اسماعيل جان، من مأمور شدم تو را ذبح كنم. فرمود: «يا أَبَتِ» بابا جان! «افْعَلْ» انجام بده، «ما تُؤْمَرُ» امر خداست، چانه نزن. انجام بده. بعد ميگويد: علي جان، تو هم وقتي گفتند: جاي پيغمبر بخواب، خوابيدي! همينطور كه اسماعيل خوابيد، تو هم خوابيدي. اسماعيل آماده شد ذبح شود، تو هم آماده شدي كشته شوي. بزرگترين امتحان ابراهيم يك شب حضرت علي بود. تكرار ميكنم، بزرگترين امتحان حضرت ابراهيم كشتن بچهاش بود. اين يكي از كارهاي حضرت علي بود.يكي چيزي از ابن ابي الحديد بگويم. ابن ابي الحديد براي قرنها قبل است، از علماي اهل سنت است. ميگويد: آيه «مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» (بقره/207) آيهاي است كه حضرت علي جاي پيغمبر خوابيد. تمام مفسرين آيه را مربوط به حضرت علي دانستند و جز كافر يا ديوانه اين را انكار نميكند. يعني اگر كسي اين را قبول نكند، يا كافر است يا ديوانه. ابن ابي الحديد سني اين را ميگويد.
وقتي خدا به موسي گفت كه «وَ اجْعَل لىِّ وَزِيرًا مِّنْ أَهْلىِ، هَارُونَ أَخِى» (طه/29 و30) خدا به موسي گفت: نزد فرعون برو. گفت: هارون بيايد، دو تايي برويم. حديث داريم كه «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى» (بحارالانوار/ج5/ص69) همينطور كه هارون براي موسي بازو بود، يا علي تو هم براي پيغمبر بازو هستي. بينندهها بدانند چه ميگوييم. بحث تولد اميرالمؤمنين است. در زيارت اميرالمؤمنين 23 آيهي قرآن است، گفتيم اشاره كنيم. يكي از آيات قرآن اين است كه موسي وقتي برگشت ديد مردم سراغ گوساله رفتند. چون بنا بود سي روز بماند، سي روزش چهل روز شد، يك هنرمند مجسمهساز به نام سامري طلاها را گرفت، يك گوسالهي طلايي ساخت، طوري هم ساخت مثل سوتهايي كه در زمين ورزش ميزنند، هوا كه وارد ميشد صدا ميكرد. گفت: «هذا إِلهُكُم» (طه/88) خداي شما همين است. مردم هم از خداپرستي سراغ گوساله رفتند. موسي برگشت ريش برادرش را گرفت، كشيد. گفتند: «لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى» (طه/91) ما دست از اين گوساله برنميداريم تا موسي برگردد. بعد ميگويد: «وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ» (بحارالانوار/ج97/ص367) علي جان تو هم همينطور. وقتي قرآنها را در صفين سر نيزه كردند، مردم گفتند: نه ما دست از قرآن برنميداريم. همينطور كه موسي را رها كردند، رفتند سراغ گوساله، همينطور در جنگ صفين علي را رها كردند، چشمشان به نيزهها بود. هرچه حضرت علي گفت: بابا من قرآن واقعي هستم. قرآن ناطق من هستم. گفتند: نه قرآن سر نيزه! «رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ»
در قرآن آيه داريم بعضي از مردم منتظر شهادت هستند و حضرت علي(ع) شب نوزدهم منتظر بود. هي ميآمد به اطراف نگاه ميكرد، ميگفت: امشب آن شبي است كه من منتظرش هستم. حرفهايم را جمع كنم.
يك دعا ميكنم همه شما آمين بگوييد. خدايا آن به آن، روز به روز، ساعت به ساعت ايمان ما را نسبت به خودت، و پيغمبرت و وحيت و اهل بيتش و اميرالمؤمنين و حضرت مهدي، روز به روز ايمان ما را بيشتر بفرما. دينمان را بايد از اينها بگيريم. كساني كه جاي ديگر ميروند سرشان به سنگ خواهد خورد. ميگوييم: آقا تو مريد چه كسي هستي؟ ميگويد: فلاني! ميگوييم: اين كجا درس خوانده؟ تو ريشهي چه كسي هستي مريدش شدي؟ اين كجا بوده؟ اسلامشناسي كه اين را تربيت كرده است چه كسي است؟ من نميدانم ما چطور لباسمان را به خياط ميدهيم، كفشمان را به كفاش ميدهيم، خانهمان را به بنا و معمار ميدهيم. اما دين فكرمان را از هركس كه آروغ ميزند ميگيريم. از حضرت عبدالعظيم ياد بگيريد. حضرت عبدالعظيم شهر ري نزد امام هادي آمد، گفت: من كاري به كسي ندارم. دينم را به تو عرضه ميكنم. دين من اين است. من عقيدهام اين است. عقيدهام اين است. عقيدهام اين است. امام هادي فرمود: «أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً» (بحارالانوار/ج3/ص268) حتماً تو ولي ما هستي. دينمان را عرضه كنيم. من خودم اين كار را كردم. نزد يكي از علماي درجه يك رفتم، گفتم: آقا عقيدهي من اين است، اين است، گفت: درست است. مگر ميشود آدم دينش را از روزنامه و مقاله و فيلم و شعر و شاعر و نميدانم عارف و نميدانم از هركسي كه... مگر من دينم را بايد از اين بگيرم. مخ ما گرانترين عضو ما است. شما براي تنت لباست را به خياط ميدهي، آنوقت مغزت را در اختيار هركسي ميگذاري؟ به چه دليل، اين چه امتيازي براي تو دارد؟ سابقهاش چيست؟ سوادش چيست؟
خدايا دست ما را از قرآن و اهل بيت كوتاه نكن. تولد آقا اميرالمؤمنين را تبريك ميگويم. خداوند انشاءالله در دنيا زيارت با معرفتش را قسمت ما بكند. در آخرت هم ما را مشمول شفاعتش قرار بدهد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
« پاسخ سؤالات مسابقه »
1- آيه 111 سورهي توبه خداوند را چگونه معرفي ميكند؟
1) خريدار جان و مال2) بخشندهي جان و مال
3) گيرندهي جان و مال
2- آيه 279 سورهي بقره بر چه امري تأكيد ميورزد؟
1) به ديگران ظلم نكنيد2) زيربار ظلم ديگران نرويد
3) هر دو مورد
3- آيه 95 سورهي نساء چه گروهي را برتر از ديگران ميشمرد؟
1) عالمان2) مجاهدان
3) عابدان
4- رابطه تعليم و تزكيه در قرآن كريم چگونه است؟
1) تعليم مقدّم بر تزكيه2) تزكيه مقدّم بر تعليم
3) بدون تقدّم و تأخّر
5- آيه 207 سورهي بقره در شأن چه كسي نازل شده است؟
1) رسول خدا(صلياللهعليهوآله)2) حضرت علي(عليهالسلام)
3) امام حسين(عليهالسلام)
لینک شرکت در مسابقه : www.gharaati.ir/quiz/index.php
منبع:پایگاه اطلاعات قرآنی و مذهبی
/ع