دومين دوره ي تاريخي امامت(6)

«اين نيز، يك خط روشن در زندگي امام صادق(ع)است؛ به شكلي متمايزتر و صريح تر و صحيح تر از آن چه در زندگي ديگر امامان (ع) مي توان ديد، تا آن جا كه فقه شيعه «فقه جعفري» نام گرفته و تا آن جا كه همه ي كساني كه فعاليت سياسي امام (ع) را ناديده گرفته‌اند، بر اين سخن همداستانند كه امام صادق(ع) ، يكي از وسيع ترين حوزه هاي علمي و فقهي زمان خود را دارا بوده است» (خامنه اي، بي تا، 87).
سه‌شنبه، 21 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دومين دوره ي تاريخي امامت(6)

دومين دوره ي تاريخي امامت(6)
دومين دوره ي تاريخي امامت(6)


 






 

تبيين احكام شريعت، با تفكر خاص شيعي
 

«اين نيز، يك خط روشن در زندگي امام صادق(ع)است؛ به شكلي متمايزتر و صريح تر و صحيح تر از آن چه در زندگي ديگر امامان (ع) مي توان ديد، تا آن جا كه فقه شيعه «فقه جعفري» نام گرفته و تا آن جا كه همه ي كساني كه فعاليت سياسي امام (ع) را ناديده گرفته‌اند، بر اين سخن همداستانند كه امام صادق(ع) ، يكي از وسيع ترين حوزه هاي علمي و فقهي زمان خود را دارا بوده است» (خامنه اي، بي تا، 87).
فقه ارائه شده توسط امام صادق(ع)، كاملاً يك عمل متعرضانه هم بوده است و در راستاي بنياد سازي تفكر شيعي و نيز بي اعتبار سازي دستگاه خلافت موجود بوده است.

رهبري ديني و سياسي
 

نكته اي كه در اين فراز قابل ياد كرد است كه خلافت (حكومت) اسلامي، در تفكر ما و در تفكر اسلامي، با انواع ديگر حكومت ها تفاوت ماهوي و ريشه اي دارد.
«دستگاه خلافت در اسلام، از اين جهت با همه ي دستگاه هاي ديگي حكومت متفاوت است كه اين، فقط يك تشكيلات سياسي نيست، بلكه يك رهبري سياسي – مذهبي است. نام و لقب خليفه براي حاكم اسلامي، نشان دهنده ي همين حقيقت است كه وي، بيش از يك رهبر سياسي است. پس خليفه در اسلام، به جز سياست، متكفل امور ديني مردم و پيشواي مذهبي آنان نيز هست. اين حقيقت مسلم موجب آن شد كه پس از نخستين سلسله ي خلفاي اسلامي، زمامدارن بعدي كه از آگاهي هاي ديني بسيار كم نصيب و گاه به كلي بي نصيب بودند، در صدد بر آمدند كه اين كمبود را به وسيله ي رجال ديني وابسته به خود تأمين كنند و با الحاق فقها و مفسران و محدثان مزدور به دستگاه حكومت خود، اين دستگاه را باز هم تركيبي از دين و سياست سازند. طيبعي بود كه اين ها، طبق ميل و فرمان زمامدار ستم پيشه و مستبد، به سهولت مي توانستند احكام دين را به اقتضاي مصالح تغيير و تبديل داده و در پوشش از استنباط و اجتهاد، كه براي مردم عادي وعامي قابل تشخيص نيست، حكم خدا را به خاطر خدايگان، دگرگون سازند»(خامنه‌اي بي، تا 88).

جعل و تعريف دردستگاه هاي خلافت
 

بدين وسيله بود كه دو عنوان جعل و تحريف، رويكرد سيستم هاي سياسي و حكومتي شد. آنان به همين اعتبار بود كه دست به دامن افراد متعلق و چاپلوس مي شدند، و حتي به آنها دستور مي دادند كه به جعل احاديث و تحريف حقايق ديني در باب نبوت و امامت و مفاهيم اسلامي، همچون توكل و صبر و مقاومت و قضا و قدر و... بپردازند.
در اين زمينه، مورخان، نمونه هاي عجيبي را از جعل احاديث (تحريف) مفاهيم ديني نقل كرده اند. اين رويكرد، بيشتر در دوران خلفاي اموي و عباسي، كاملاً رنگ ديني به خود مي گيرد. و هرچه كه از درباره خلافت بيان مي شد در لباس شريعت تلقي مي گردد و حكم وحي منزل الهي را پيدا مي كنند و به عنوان عدل شريعت مطرح مي شود. اين رويكرد در باب تفسير آيات كريم قرآن هم حالتي متداول و رسمي پيدا نمود و لذا فقه و احاديث ديني به دو جريان تقسيم شدند؛ يك جريان وابسته به دستگاه هاي حكومت بودند و يك جريان هم به اهل بيت (ع) و البته متأسفانه چنان دستگاه حكومت جا افتاد كه سه مفهوم بيعت، اطاعت و خلافت الهي آنان در ذهن ها رسميت يافت و جعل و تحريف هاي آنان نيز حكم شريعت تلقي شد.

مدرسه ي امام صادق (ع)
 

با توجه به مفاهيمي كه ارائه شد مسأله ي مدرسه ي امام صادق(ع) از ارج و حرمت خاصي برخوردار مي گردد و فلسفه ي روشني مي يابد.
«امام صادق (ع) ، با گسترش علمي و بيان فقه و معارف اسلامي و تفسير قرآن، به شيوه هايي غير از شيوه ي عالمان وابسته به حكومت،عملاً به معارضه با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت (ع)، بدين وسيله تمام تشكيلات مذهبي و فقاهت رسمي را، كه يك ضلع مهم حكومت خلفا به شمار مي آمد، تخطئه مي كرد و دستگاه حكومت را از بعد مذهبي اش تهي دست مي ساخت در اين كه حكومت بني اميه تا چه اندازه به مفهوم معرضه آميز بساط علمي و فقهي امام صادق (ع) توجه داشت، سند روشن و قاطعي در دست نيست، ولي گمان قوي بر آن است كه در زمان بني عباس و مخصوصاً منصور كه از هوش و زيركي وافري برخوردار بود و به خاطر اين كه سراسر عمر پيش از خلافت خو را محيط مبارزات ضد اموي گذرانيده بود، از نكته هاي دقيق در زمينه ي مبارزات و مبارزان علوي آگاهي داشت، سران خلافت به نقش مؤثر اين مبارزه غير مسقيم، توجه مي داشته اند» (خامنه اي، بيتا، 90).

رمز سخت گيري هاي منصور دوانيقي
 

«تهديدها و فشارها و سخت گيري هاي ما محدود ومنصور نسبت به فعاليت هاي آموزشي و فقهي امام كه در روايات تاريخي از آن ياد شده، از جمله، ناشي از همين توجه و احساس بوده است. و نيز تأكيد و اصرار فراوان وي بر گرد آوردن فقهاي معروف حجاز و عراق در مقر حكومت خود، كه باز مضمون چندين روايت تاريخي است، از احساس همين نياز نشأت مي گرفته است» (خامنه اي، بي تا، 90).

اشاره ي امام (ع) به بي نصيبي خلفا از دانش دين
 

در استراتژي امام صادق (ع)، اين نكته به طور صريح موجود بود كه امام (ع)، به ياران خويش و به مردم، فراوان گوش زد مي كردند كه خلفا از مفاهيم دين نصيب هستند.
«در مذاكرات و آموزش هاي امام (ع) به ياران و نزديكانش، بهره گيري از عامل بي نصيبي خلفا از دانش به عنوان دليل بر اين كه از نظر اسلام، آنان را حق حكومت كردن نيست، به وضوح مشاهده مي شود، يعني اين كه امام (ع) همان مضمون متعرضانه اي را كه درس فقه و قرآن او دارا بوده، صريحاً در ميان مي گذارده است» (خامنه اي، بي تا، 90).

دعوت امام صادق (ع) به پيروي از مكتب اهل بيت (ع)
 

امام صادق (ع)، در مواقف مختلف و گوناگون دعوت به تبعيت و پيروي از مكتب اهل بيت (ع) را مطرح فرموده اند، و بر اين نكته در گزارش هاي تاريخي، فراوان اشاره گرديده است.
«در حديثي از آن حضرت (ع)، چنين نقل شده است: «نحن قوم فرض الله طاعتنا و انتم تتبعون بمن لا يعذر الناس جبهالهًْ» (كليني، 1987 ، 186)؛ ماييم كه خدا فرمانبري از ما را فرض و لازم ساخته است، در حالي كه شما از كساني تبعيت مي كنيد كه مردم به خاطر جهالت آنان در نزد خدا معذور نيستند. يعني مردم كه بر اثر جهالت رهبران و زمامداران نا اهل ، دچار انحراف گشته به راهي جز راه خدا رفته اند، نمي توانند در پيشگاه خدا به اين عذر متوسل شوند كه : (ما به تشخيص خود راه خطا نپيموده ايم، اين پيشوايان و رهبران ما بودند كه از روي جهالت ما را به اين راه كشانده اند)، زيرا اطاعت از چنان رهبراني، خود كاري خلاف بوده است. پس نمي تواند كار هاي خلاف بعدي را توجيه كنند» (خامنه اي ، بي تا، 91).
3) وجود تشكيلات سياسي ايدئولوژيك
«موضوع تشكيلات پنهان در صحنه ي زندگي سياسي امام صادق (ع)، از جمله مهم ترين و شورانگيز ترين و در عين حال مجهول ترين و ابهام آميز ترين فصول اين زندگي نامه ي پرماجراست. همان طور كه اشاره شد، براي اثبات وجود چنين سازمان و نبايد در انتظار مدارك صريح بود. نبايد توقع داشت كه يكي از امامان (ع) با يكي از ياران نزديكش، صريحاً به وجود تشكيلات سياسي، فكري شيعي اعتراف كرده باشد. ... بلكه انتظار معقول آن است كه اگر روزي هم دشمن به وجود تشكل پنهاني امام پي برد، و از خود آن حضرت يا يكي از يارانش در آن باره چيزي پرسيد، او به كلي وجود چنين چيزي را انكار كند و گمان آن را يك سوء خلق و يا تهمت بخواند. اين، خاصيت همشگي كار مخفي است .البته از کاوش گر تاريخ زندگي ائمه (ع)، انتظار هم نمي توان داشت كه بدون مدرك و دليل قانع كننده اي وجود چنين تشكيلاتي را بپذيرد، بايد در پي قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً ساده اي بود كه اگرچه نظر بيننده ي عادي را جلب نمي كند، ولي با دقت و تأمل، خبر از جريان هاي پنهاني بسياري مي دهد. اگر با چنين نگرشي به سراسر دوران دو قرن و نيمي زندگي ائمه (ع) نظر شود، وجود يك تشكيلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه (ع)، مسلم مي گردد»( خامنه اي، بي تا، 96).

باب، وكيل صاحب سر
 

سه واژه در زبان امام صادق(ع)، باب، وكيل و صاحب سر، وجود عمل تشكيلاتي را مسلم مي سازد.
«در ارتباطات بسيار پنهاني امام (ع) باشيعه ،گاه لازم است كه اسرار تشكيلاتي غير مستقيم و وسيله و واسطه ها، ميان امام و شيعيان مبادله گردد؛ اين يك تدبير كاملاً معقول است. هنگامي كه چشم ها و گوش ها بيگانه، با ولعي هرچه بيشتر در انتظار كشف ارتباطات شيعيان با امام اند،در موسم حج، در زيارت مدينه، در رفت و آمد كاروان ها از شهرها دوردست، هر گونه رابطه اي ميان امام (ع) و افراد، اگر به وسيله ي جاسوسان خليفه كشف شود، مي تواند سرنخ دنباله داري به سوي اعماق تشكيلات شيعه باشد. در اين مواقع خود نيز افراد را به ملايمت و گاه به عناب از خود دور مي ساخته است. به سفيان ثوري مي گويد:«تو مورد تعقيب دستگاهي و در پيرامون ما، جاسوسان خليفه، هستند، تو را طرد نمي كنم، ولي از نزدما برو» (اين شهرآشوب، بي تا، 248).
«براي كسي از شيعيانش كه در راه به او برخورد كرده و از روي تقيه، روي از او برگردانيده، از خداطلب رحمت مي كند و كسي را كه در موقعيتي مشابه با احترام به او سلام داده، مورد نكوهش قرار داده است»(سيدعلي خانه ا ي ، بي تا، 109).
«در چنين مواردي لازم است ميان امام (ع) و اين كسان، كه احياناً به اشاره و فرمان امام (ع)، به اطلاع او از راز و گزارش شان محتاجند، كسي واسطه باشد؛ اين واسطه، باب است. باب، قاعدتاً بايد از زبده ترين و نزديك ترين ياران امام (ع) باشد و نيز از پربار ترين آنها از خبر و اطلاع و... بايد همان زنبورعسلي باشد كه اگر حشرات موزي بدانند در اندرون او چيست، قطعه قطعه اش مي كنند و شهدش را مي ربايند (6) و تصادفي نيست كه مي بينيم اين باب ها، غالباً مورد تعقيب و انتقام سرسختانه ي حكومت قرار گرفته اند. يحيي بن ام طوبل، باب امام سجاد (ع)، با آن وضع فجيع كشته مي شود. جابر بن يزيد جعفي، باب امام باقر (ع)، جنون تصنعي اش را برملا مي سازد و از كشته شدنش، كه دستور آن از طرف خليفه چند روز پيش از ديوانگي اش به حاكم كوفه رسيده بود، خبر مي دهد. محمد بن سنان، باب امام صادق (ع) نيزاگر در معرض چنين خطراتي قرارنمي‌داشت (شايد امام (ع) كه در مواردي به صراحت از او اظهار رضايت كرده) او را به ظاهر، مورد طرد قرار نمي داد» (خامنه اي ، بي تا، 111).
«همين سرنوشت در باب وكيل نيز هست. حافظ و مباشر جمع آوري و تقسيم اموالي كه در اختيار امام (ع) است، بي گمان از اسرار زيادي بايد آگاه باشد كه كم ترين كوچك ترين آنها، نام مؤديان و نام گيرندگان آن اموال است و اين براي دشمنان تشكيلات امام (ع)، طعمه ي كوچكي نيست. سر نوشت عبرت انگيز معلي بن خنيس، وكيل امام صادق (ع) در مدينه و اظهار تقيه آميز امام (ع) درباره ي مفضل بن عمر، وكيل آن حضرت (ع) در كوفه، نمونه ي روشن و روشن گري بر اين مدعاست» (همان).
«صاحب سر، مصداق روشني از واقعيت تشكيلات شيعيان است. شيعه در اين طرح، مجموعه اي از عناصر هماهنگ و همگام و مصمم است كه برگرد محوري عظيم و مركزي الهام بخش و مقدس گرد آمده است. از او مي آموزد و فرمان مي گيرد، براي او خبر و گزارش مي آورد، اميدش به او و چشمش به اشاره ي او است. حتي جوشش احساسات خود را به توصيه ي حكيمانه ي او مهار مي كند» (همان).

نتيجه
 

نتايج چندي را از اين دوره ي مهم تاريخي، در حركت هاي امامان (ع) مي گيريم.
1) امام سجاد(ع) در دوره اي پرمخاطره و حساس قرار دارند.
2) انتقال معارف ديني در اين دوره، تمركز اصلي تلاش هاي مكتب امامت است.
3)در اين دوره، انحطاط فكري عجيبي به علاوه ي رعب و وحشت، سراسر دنياي اسلام را فراگرفته است.
176
4) گشودن مكتب تربيتي و آموزشي فعال در اين دوره، يك استراتژي بلند مدت است.
5) در اين دوره معارف جعفري شكوفا شده و به اوج خود مي رسد.
6) حركت امت اسلامي در راستاي اين معارف، يك رسالت مهم تاريخي است.
منابع و مآخذ:
1)قرآن كريم.
2) خامنه اي، سيد علي (مقام معظم رهبري) (1361)، پژوهشي در زندگي امام سجاد (ع)، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي.
3) خامنه اي، سيدعلي (مقام معظم رهبري (1365)، عنصر مبارزه در زندگي ائمه (ع)، دومين كنگره ي جهاني امام رضا(ع).
4) الحراني، علي بن الحسين الشبهًْ (1363)، تحف العقول، مؤسسه النشرالاسلامي.
5) كليني، محمدبن يعقوب (1356)، الكافي، ج 2، تهران، اميرکبير
6) الشاكري، الحاج حسين (1420 هـ)، الامام الحسين (ع)، مطبعهًْ ستاره.
7) الليثي، سميرهًْ مختار (1384)، جهاد شيعه در دوره ي اول عباسي، نشر شيعه شناسي.
8) مجلسي، محمد باقر(1987 م)، بحارالانوار، بيروت، دارالعلم.
9) خامنه اي، سيدعلي (مقام معظم رهبري) (بي تا)، پيشواي صادق تهران، انتشارات سيد جمال.
10) ابن شهرآشوب، ابو جعفر محمد بن علي (1376 هـ)، مناقب آل ابي طالب، نجف اشرف، مكتبةً الحيدريه.

منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط