آن ها که از پله هاي کاخ ورزش بالا رفتند

برخلاف آنچه در برخي از کتب ورزشي تازه منتشر شده عنوان شده، «ابراهيم حکيمي» اولين رئيس سازمان ملي پيشاهنگي و تربيت بدني در سال 1313 است. امروز 26 سال از عمر حيات رسمي سازمان ورزش ايران گذشته، سازماني که عمر و حياتش با ورزش ايران در بعد قهرماني و موفقيت هايش رابطه کاملاً مستقيم داشته است. تأثير سازمان ورزش
چهارشنبه، 29 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آن ها که از پله هاي کاخ ورزش بالا رفتند

آن ها که از پله هاي کاخ ورزش بالا رفتند
آن ها که از پله هاي کاخ ورزش بالا رفتند


 

نويسنده :مهدي حدادپور




 

وزيران، سفيران و نخست وزيران>

برخلاف آنچه در برخي از کتب ورزشي تازه منتشر شده عنوان شده، «ابراهيم حکيمي» اولين رئيس سازمان ملي پيشاهنگي و تربيت بدني در سال 1313 است. امروز 26 سال از عمر حيات رسمي سازمان ورزش ايران گذشته، سازماني که عمر و حياتش با ورزش ايران در بعد قهرماني و موفقيت هايش رابطه کاملاً مستقيم داشته است. تأثير سازمان ورزش در ايران، همواره از اثر گذاري کميته المپيک بيشتر بوده و رؤسايش هم موقعيت اجتماعي، سياسي و حتي فرهنگي بالاتري را پيدا کردند. بين مرداني که روي سکوي رياست کاخ ورزش در ايران نشسته اند نفراتي چون محمد علي تربيت، محمود بدر، عباس ايزد پناه، حسين شاه حسيني، پرويز خسرواني، مصطفي داوودي، حسين فکري، داوودي شمسي، احمد درگاهي، حسن غفوري فرد، مصطفي هاشمي طبا، محسن مهرعليزاده و محمد علي آبادي، بعد از خروج از درب پستي سازمان ورزش صاحب موقعيتي بهتر و ممتازتر از سابق و يا حتي بالاتر از رياست در سازمان تربيت بدني نشده اند. برخي از رؤساي سابق، بعد از حضور در ورزش فرجام متفاوتي پيدا کرده و در دادگاه با حکم روبه رو شدند که برخي با خوش شانسي نجات يافتند. برخي از آن ها اما به مسئوليت هاي شايسته ارتقاي مقام يافتند. مثل آن ها که سفير ايران در کشور هاي مختلف شدند، نخست وزير شدند، مسئوليت هاي فوق العاده يافتند و القاب پرطمطراق پيدا کردند. به هر حال در فهرست نام و ترتيب رياست رؤساي گذشته سازمان تربيت بدني يکي از بزرگ ترين نام هايي که بنا به دلايل مختلف پاک شده، همين «ابراهيم حکيمي» بوده است.

نخست وزير آينده
 

ابراهيم حکيمي متولد 1288 هجري قمري و از دانش آموختگان مدرسه دارالفنون بود و تحصيلاتش را در پاريس ادامه داد. او در سال 1321 قمري به ايران برگشت و حکيم باشي اختصاصي مظفرالدين شاه بود. وجه سياسي او بسيار پر رنگ بود چنانچه نماينده دوره اول مجلس شد. در داستان به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لياخوف، او که نزديک به سياست هاي فرانسه بود به سفارت فرانسه پناهنده شد. در مجلس دوم نماينده آذربايجان شد. در کابينه مستوفي الممالک وزير ماليه بود. در دولت محمد ولي خان سپهدار هم وزير علوم و اوقاف و فوايد عامه بود. در دولت صمصام السلطنه هم براي دومين بار وزير ماليه بود و در دولت هاي ديگر مشاغل ديگر داشت. مدتي کفيل وزارت معارف و صنايع مستظرقه هم بود و در همين زمان رياست انجمن پيشاهنگي و تربيت بدني رژيم را برعهده گرفت. او مؤسس مدرسه حقوق و مدرسه نقاشي بود و رياست مدرسه نقاشي را به کمال الملک واگذار کرد. دارالمعلمين هم با تلاش او تأسيس شد. او با تيمورتاش، داور و تدين، حزب سياسي و البته بدنام تجدد را هم به راه انداخت. در مهرماه 1324 براي نخست وزيري به مجلس معرفي شد و با وجود مخالفت فراوان سيد ضيا طباطبايي و رأي ممتنع حزب توده، نخست وزير شد اما مدت کوتاهي که گذشت احمد قوام جاي او را گرفت. در آذر 1326 قوام استعفا داد و حکيمي براي دومين بار نخست وزير شد اما اين بار درباره قتل مشکوک محمد مسعود مورد استيضاح قرار گرفت. در سال 1328، وزير دربار طاغوت شد. او بعد از ترور هژير اين مسئوليت را برعهده گرفت. از آن به بعد تا آخر عمر سناتور انتصابي سنا بود. در روز 27 مهر ماه سال 1338 در حالي که بيش از 90 سال داشت بر اثر ذات الريه در تهران درگذشت و در گورستان ابن بابويه شهر ري دفن شد.

انتقاد از تصميم طاغوت
 

حسين علا در 2 دوره نخست وزيري رژيم را بر عهده داشت. او پسر علاء السلطنه و در کودکي ساکن قفقاز بود. پروانه وکالت را در انگليس گرفت. در کابينه مستوفي الممالک و صمصام السلطنه وزير تجارت و فوايد عامه بود. در مجلس پنجم همراه سيد حسن مدرس، تقي زاده و مصدق جزو مهم ترين مخالفان خلع سلطنت قاجاريه و روي کارآمدن رژيم پهلوي بود. علا در دهه 10، رئيس سازمان تربيت بدني بود. علا در سال هاي دهه 20 و 30، دوباره مسئوليت نخست وزيري را عهده دار شد. ابتدا در سال 1329 بعد از ترور علي رزم آرا نخست وزير شد و بار دوم بعد از پايان دولت کودتايي زاهدي، نخست وزير شد. گفته مي شود حسين علا در سال 1342 از سياست شاه معدوم در تبعيد امام خميني (ره) انتقاد کرد و به خاطر همين موضع گيري اش از تمام مناصب سياسي و دولتي کنار گذاشته شد. او در سال 1343 درگذشت.

پدر خوانده اقتصاد ايران در عصر طاغوت
 

ابوالحسن ابتهاج در روز 8 آذر سال 1278 به دنيا آمد و اولين رئيس سازمان برنامه و بودجه و بالاخره برادر غلامحسين ابتهاج معروف بود. او بعد از برکناري رياست سازمان برنامه، بانک ايرانيان را تأسيس کرد. ابتهاج در مقطعي از دهه 10 و 20، سرپرست سازمان تربيت بدني بود. او تحصيلات خود را در مدرسه آمريکايي هاي رشت به پايان رساند و بعد از آن به استخدام بانک شاهي درآمد و 15 سال در اين بانک کار کرد، سپس بر کنار شده و مفتش حکومت طاغوت در بانک فلاحتي شد؛ معاون بانک ملي بود و در سال 1319 رئيس بانک رهني (بانک مسکن) امروزي شد. در 5 دي سال 21 رئيس بانک ملي شده و تا زمان مرگ علي رزم آرا در اين سمت ماند. در مرداد 1329 سفير ايران در فرانسه شد اما به دنبال مخالفت با اعتبار نامه اش، سريع به ايران برگشت. از فروردين 1331 مشاور مدير عامل صندوق بين المللي پول شد. سازمان برنامه و بودجه در سال 1332 تأسيس شد و ابتهاج رئيس آن بود. او در سال 1337 بانک ايرانيان را تأسيس کرد و تا زمان انقلاب اسلامي، صاحب سهام اين بانک شد. او در سال 1356 سهام را به هژبر يزداني ــ چهره وابسته به دربار طاغوت ــ فروخت و به فرانسه گريخت.

تخصص سفيري در کشورهاي همسايه
 

نادر باتمانقليچ فرزند ابوالقاسم باتمانقليچ در سال 1282 در محله سنگلج تهران به دنيا آمد. در دانشکده افسري تهران به تحصيلات نظامي پرداخت، سپس به سوئيس رفت. بعد از بازگشت به ايران فرماندهي پست اردبيل را برعهده گرفت. رياست باربري تسليحات ارتش و رياست سازمان تربيت بدني در دهه 20 مسئوليت ديگر او بود. وي در زمان رياست سازمان ورزشي هنوز ار لحاظ سياسي قدرت پيدا نکرده بود. در سال 1332 سرلشکر بود. او به توصيه اخوي به فرزانگان، گرداننده اصلي نظاميان در کودتا متصل شد. عباس فرزانگان خودش مدافع تيم ملي فوتبال در ابتداي دهه 20 شد. با اين حال اخوي او را فاقد شهامت کافي معرفي کرد. وقتي شاه مخلوع به ايران برگشت نادر باتمانقليچ اولين کسي بود که به استقبال او رفت. او هميشه اين موضوع را به شاه و درباريان و مردم اعلام مي کرد. بعد از کودتاي 28 مرداد به جاي سرلشکر رياحي رئيس ستاد ارتش شد. در مهرماه 1334 وقتي ديده شد که اخوي راست گفته و او فاقد شهامت کافي کارهاي عملياتي در ارتش است، سفير ايران در پاکستان و سپس سفير ايران در عراق شد و اين مسئوليت را تا سال 1337 برعهده گرفت. در سال 1336 به علت خدماتي که معلوم نبود چه بود، سپهبد شد. در همين سال نماينده ايران در پيمان نظامي سنتو شد. نادر باتمانقليچ با درجه سپهبدي بازنشسته شد. البته آخرين سمت او استاندار خراسان و نيابت توليت آستان قدس رضوي بود. در سال 1358 دادگاه انقلاب باتمانقليچ را دستگير کرده و در روز 29 آذر 1359 محاکمه اش کرد و به حبس ابد محکوم شد. اما چرا اين اتفاق رخ داد، گفته مي شود که وقتي نادر باتمانقليچ در سال 1332 رئيس ستاد ارتش شد از آيت ا...کاشاني براي احراز اين مسئوليت استفتا کرده و آيت ا...اعلام کرد که بر عهده گرفتن اين مسئوليت در آن مقطع اشکالي ندارد و بر اساس اين اعلام نظر او، يک فتواي مذهبي ــ اجتماعي را صادر کرد. با اين استفتا، دادگاه او را به حبس ابد محکوم کرد. در روز 18 ارديبهشت سال 1361 نادر باتمانقليچ به حکم و فرمان امام (ره) و بر اساس قاعده رأفت اسلامي عفو شد و به پاريس رفت. او در روز 14 ارديبهشت سال 1370 در سن 88 سالگي در گذشت.

اولين گزارشگر رسمي فوتبال ايران
 

حسين سميعي متولد سال 1253 در شهرستان رشت است. او درس خوانده دارالفنون است و يکي از عجيب ترين چهره هاي سياست معاصر ايران محسوب مي شود. سميعي در 20 سالگي وزير امور خارجه شد و در سن 35 سالگي در وزارت داخله، مدير کل و معاون شد. در مجلس سوم نيز نماينده رشت شد. سميعي در خرداد 1300 در کابينه قوام السلطنه وزير تجارت و فوايد عامه شد. اين مسئوليت را در کابينه مشير الدوله هم بر عهده داشت. در کابينه سردار سپه در سال 1302، وزير عدليه و در کابينه مخبر السلطنه در سال 1306 وزير داخله شد. در سال 1308 او استاندار آذربايجان شد. در سال 1311 وزير دربار طاغوت و بعد از ابراهيم حکيمي دومين رئيس رسمي سازمان تربيت بدني و پيشاهنگي شد. در سال 1314، فرهنگستان اول زبان فارسي هم رئيسي به نام حسين سميعي داشت. حسين سميعي در سال 1319 سفير ايران در افغانستان شد. در دوران سفارت او فوتبال ايران اولين بازي ملي رسمي خود را برابر افغانستان انجام داد. يکي از برگ هاي جالب تاريخ ورزش نويسي در ايران، گزارش او از بازي ايران و افغانستان است که در حال حاضر در اسناد وزارت خارجه وجود دارد. او اين گزارش را براي رضاخان قلدر نوشته است. در گزارش او مي خوانيد: «در دقيقه آخر بازي حکم داوري افغاني يک ضربه جريمه اعلام کرد که همه به اتفاق صحت آن را براي افغان ها زير سؤال بردند!» حسين سميعي در سال هاي 21 و 22 در کابينه سهيلي وزير مشاوره و در اولين مجلس سنا در سال 1328 سناتور گيلان شد. او در سال 1332 در گذشت. در وصيت نامه 4 خطي وي که در سال 1315 نوشته شده بود، به صراحت درخواست کرده بود که بعد از مرگ، او را در ابن بابويه دفن کنند.
منبع: تماشاگر، شماره 029



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.