فرصت هاي جهاني شدن براي انسجام اسلامي (2)

فرصت هايي که جهاني شدن به مثابة عرصة نزاع گفتماني در اختيار مسلمانان قرار داده، حاصل جنبه هاي سخت افزاري و نرم افزاري عرصة و متن گفتمان هاي موجود جهاني شدن است. بر اين مبنا در مرحله اول جنبه سخت افزاري يا همان فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي به منزله گسترش دهنده، و خاستگاه عرصه نزاع مورد بررسي قرار مي
سه‌شنبه، 4 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرصت هاي جهاني شدن براي انسجام اسلامي (2)

فرصت هاي جهاني شدن براي انسجام اسلامي (2)
فرصت هاي جهاني شدن براي انسجام اسلامي (2)


 

نويسندگان : دکتر غلامرضا بهروز لک*
رضا بابا اکبري**




 

3- فرصت ها
 

فرصت هايي که جهاني شدن به مثابة عرصة نزاع گفتماني در اختيار مسلمانان قرار داده، حاصل جنبه هاي سخت افزاري و نرم افزاري عرصة و متن گفتمان هاي موجود جهاني شدن است. بر اين مبنا در مرحله اول جنبه سخت افزاري يا همان فن آوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي به منزله گسترش دهنده، و خاستگاه عرصه نزاع مورد بررسي قرار مي گيرد و سپس به جنبه نرم افزاري جهاني شدن و فرصت هاي آن پرداخته مي شود. در اين بخش، ابتدا جنبه هاي نرم افزاري عرصه نزاع، که همان فشردگي زمان و مکان قلمرو زدايي از آن است، بحث مي شود و فرصت هاي آن براي انسجام اسلامي مطرح مي شود و در نهايت، جنبه هاي نرم افزاري متن گفتمان هاي موجود درعرصه جهاني شدن ارائه مي شود و با مطرح نمودن متن اسلامي جهاني شدن و متن غربي آن، فرصت هايي که اين دو متن در چارچوب محتواي غني اسلامي و مقاومت سازي براي انسجام اسلامي ايجاد مي کند، بحث خواهد شد. به طور کلي، مباحث اين قسمت عبارتند از:
1- فرصت هايي با خاستگاه نرم افزاري عرصه نزاع گفتمني جهاني شدن يا فرصت هاي تکنولوژيکي شامل:
1-1- اسلام و فن آوري؛
2-1- در سطح ملّت ها؛
3-1- در سطح دولت ها.
2- فرصت هاي نرم افزاري عرصه نزاع گفتماني جهاني شدن شامل:
1-2- بازگشت اديان، فرصت هاي حاصل از فشردگي زمان؛
2-2- گسترش اديان، فرصت هاي حاصل از قلمروزدايي
3- فرصت هاي نرم افزاري متن گفتمان هاي موجود در عرصه جهاني شدن شامل:
1-3- فرصت مقاومت؛
2-3- فرصت ذاتي اسلام.

1- فرصت هاي سخت افزاري در عرصه جهاني شدن
 

1-1- اسلام و فن آوري
 

فرصت تلقي نمودن جنبه سخت افزاري جهاني شدن وابسته به نوع نگرش به تکنولوژي است. تکنولوژي چنانچه در تعريف آن آمده، عبارت است از:
«کاربرد علم و دانش فني براي تأمين اهداف زندگي يا تفسير و تسلط بر محيط انساني. چنين تعريفي شامل کليت ماشين ها، مکانيزم ها و راه هاي کنترل، جمع آوري، ذخيره، عمل آوري و انتقال انرژي و اطلاعات است که به منظور توليد و تحقيقات به وجود آمده اند». (1)
در مواجهه با فن آوري و رويه تکنولوژيکي جهاني شدن، سه ديدگاه وجود دارد که عبارتند از : ناسازگاري مطلق آن با اسلام، سازگاري مطلق با اسلام، و ترکيبي از سازگاري در بعضي از جنبه ها و ناسازگاري در جنبه هاي ديگر. (2)
براساس نگرش سوم، که مورد نظر اين نوشتار است، تکنولوژي از منظر اسلام به دو دسته کلان تقسيم مي شود:
«1- تکنولوژي و فنون جديدي که با مباني ديني تعارضي ندارد و همچنين با لوازم و نمودهاي نظام ارزشي اسلام تناقض آشکار ندارد.
2- تکنولوژي گاه ممکن است برخي از باورهاي ديني را نفي يا بي رنگ سازد و يا اينکه تعارض آشکار با نظام اعتقادي و ارزشي اسلام داشته باشد». (3)
براساس اين تقسيم بندي، بخشي از رويه تکنولوژيک جهاني شدن، که با اصول اسلامي در تعارض نيست، مورد پذيرش است. و عناصر معارض آن هم فقط در صورت مصلحت و ضرورت و از باب احکام ثانويه قابل استفاده مي باشد. و مي توان از آنها در جهت فرصت سازي براي مسلمانان در همه جهات از جمله انسجام اسلامي استفاده نمود. با اين مبنا، جنبه سخت افزاري جهاني شدن در عرصة نزاع گفتماني، اثرات مثبتي بر مسلمانان دارد که در دو سطح ملت ها و دولت ها به آن مي پردازيم.

در سطح ملت ها
 

«يکي از نتايج اساسي جهاني شدن، برداشتن فاصله هاست: افزايش فزايندة اطلاعات و رسانه هاي گروهي، مفهوم مرز در واحدهاي سنتي همچون، دولت- ملي را بي اثر مي سازد و مرز جغرافيايي، جاي خود را به مرزهاي با توانايي اطلاعاتي مي دهد. با روند جهاني شدن، عمل سياسي نيز جهاني مي شود. (4) در اين وضعيت، «در کنار تهديدها و پي آمدهاي سوء جهاني شدن، به دليل طرح فرا جامعه Post –society ظرفيت ها و قابليت هايي نيز براي جهاني شدن واقعي و مورد نظر اديان فراهم مي کند. (5)
جهاني شدن با پشت سر گذاشتن و در نور دين جغرافيايي ملي در مناسبات و روابط فرهنگي، سياسي، اجتماعي منجر به نزديک تر شدن مسلمانان در وراي مليت و قوميت آنان مي شود و «فن آوري نوين ارتباطي و اطلاعاتي از جمله «اينترنت»، امکان تغيير و تحول در باورها، ارزش ها، ودر نتيجه، تصوير ذهني مخاطبين را در حد بالايي افزايش داده است» (6) اين فن آوري ها مي تواند ذهنيت ملت هاي مسلمان را فراتر از جامعة ملي به سمت ايجاد تصويري مثبت از زيست مشترک، سرنوشت و آينده مشترک سوق دهد و محيط ذهني- رواني بسياري خوبي ايجاد کند تا زمينه ساز انسجام اسلامي شود. به گونه اي که مي توان گفت:
تصاوير مثبت و احترام گذاشتن به عقائد، ارزش ها وباورهاي طرف مقابل، نه تنها به افزايش اعتماد سازي مي انجامد، بلکه از تعصبات غيرواقعي و غيرمنطقي مي کاهد و زمينه هاي همکاري و همياري را افزايش مي دهد». (7)

در سطح دولت ها
 

انقلاب و اطلاعات و ارتباطات و ظهور فن آوري هاي جديد، محيط هاي ملي را هرچه بيشتر نيازمند مشارکت در جوامع ملي همسو نموده است. اين همکاري و مشارکت در بين کشورهاي قدرت مند داراي منافع مشترک، بسيار چشمگيرتر است. آنان با همسويي کامل درصدد سيطره بر ساير نقاط جهان هستند. اتحاديه اروپا و هشت کشور صنعتي بزرگ جهان از جمله اين کشورها هستند. از اين رو جهان اسلام نيز بايد به سمت انسجام بيشتر حرکت کند.
کشورهاي اسلامي از نظر منابع و امکانات مادي و خدادادي در سطح بسيار بالايي قرار دارند؛ به گونه اي که: مطابق تخمين کل جمعيت در سال 1998، 22/2درصد مسلمان هستند... معادل 8/ 22درصد از کرة زمين را اشغال کرده اند... کشورهاي مسلمان بر دروازه هاي اصلي شاهراه هاي تجاري و بازرگاني نظارت دارند... توليد کننده عمده نفت جهان و ذخيرة عظيمي از گاز دارند..
به لحاظ جغرافيايي، اين کشورها مهم ترين استراتژيک را اشغال مي کند. (8) اين امکانات، ظرفيت ها و قابليت هاي فراوان جهان اسلام، که در صورت اتحاد، دو چندان مي شود را آشکار مي سازد.
در اين وضعيت، که جنبه هاي سخت افزاري جهاني شدن، زمينه سيطرة هرچه بيشتر گفتمان مادي گرا و ماترياليستي ليبرال غرب را فراهم نموده است. مسلمانان از منظراعتقادي بايد به سمت انسجام و اتحاد حرکت کنند. چنانچه آيه شريفه لن يجعل الله للکافرين علي المؤمنين سبيلا (سوره نساء آيه 141) مي فرمايد هرگونه سلطه و سبيل کفار بر مسلمين نارواست. «مسلمين براي مصون ماندن از اين سلطه و سبيل، راهي جز همگرايي تمدني و کاهش بحران هاي منطقه اي و همسو کردن سياست هاي کلان در جهان اسلام در پيش روي ندارند». (9) در اين راستا جهاني شدن و فن آوري اطلاعات و ارتباطات از جهات مختلفي، فرصت هاي قابل توجهي براي اتحاد بين کشورهاي اسلامي ايجاد مي کند عبارتند از:

الف) احساس نياز به اتحاد
 

در شرايطي که گفتمان ليبرال غرب با همکاري و همراهي کشورها بر قدرت خود مي افزايند و گفتمان برتر جهاني شدن را رقم مي زند و به تعبير گيدنز، « جهاني شدن از بالا» (10) را به جريان در مي آورند، کشورهاي اسلامي نيز خود را نيازمند تشکّل در مجموعه اي بزرگ تر مي بيند تا از فروپاشي اقتصادي، فرهنگي و سياسي خود جلوگيري نمايند. فن آوري نوين اطلاعاتي و ارتباطي به خوبي مي توانند اين نياز را در حاکمان مسلمان ايجاد نمايند و به آنان بفهماند که ضروري است اين کشورها براي حفظ هويت و ميراث فرهنگي و اجتماعي خود را در اجتماع کشورهايي با همين ويژگي هاي شرکت کنند و منطقه اي از کشورهاي اسلامي را شکل بخشند. حاصل اين امر، منطقه گرايي اسلامي مي شود. بر اين مبنا، «منطقه گرايي» همانند «دژي» در برابر جهاني شدن [ليبرال] محسوب مي شود که همه کشورها از جمله کشورهاي اسلامي در مواجهه با جهاني شدن به سمت آن در حرکت مي باشند» (11)

ب) تصويرسازي مثبت از اتحاد
 

براساس آنچه واترز گفته است، جهاني شدن «فرايندي است که در آن قيد و بندهاي جغرافيايي که بر روابط اجتماعي و فرهنگي سايه افکنده است، از بين مي رود و مردم به طور فزاينده اي از کاهش اين قيد و بندها آگاه مي شوند».
کاهش قيد و بندهاي جغرافيايي، منجر به کمرنگ شدن تصوير مثبت ناسيوناليستي در بين مسلمانان مي شود. و زمينه هاي واگرايي ناسيوناليستي را کم تر مي کند. همچنين تکنولوژي ارتباطات و اطلاعات، فرصتي است که تصاوير ذهني غيرواقعي متقابل بين
نخبگان حاکم بر کشورهاي اسلامي را کاهش و آن را به سمت نگرش واقع بينانه تر از يکديگر سوق دهد. اين وسايل در دورة ما قبل اخير جهاني شدن، بيشتر در اختيار قدرت هاي بزرگ بود که براساس منافع خود به اختلاف بين حاکمان کشورهاي مسلمان و منفي سازي بين آنها اقدام مي نمودند. در طي فرايند جهاني شدن و در جنبه سخت افزاري آن، تحولات وسيعي صورت گرفته است. پروفسور مولانا با اشاره به اين تحولات عظيم، مخصوصاً طي 5 تا 10 سال گذشته مي گويد: به عقيدة من، ما در نقطه اي قرار گرفته ايم که پايان دوره گردش يک سويه ارتباطات خبري از غرب به شرق است... علت اين تحول در زير ساخت ها، سخت افزارها و نرم افزارهاست. (12)

پي‌نوشت‌ها:
 

*- حجه الاسلام والمسلمين دکتر بهروز لک، استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم(ع)
**- دانش آموخته حوزه علميه قم و دانشجوي دکتراي علوم سياسي دانشگاه تربيت مدرس
1- بنگريد به:
عبدالقيوم سجادي، پيشين، ص 75.
به نقل از سليمان ايران زاده، جهاني شدن و تحولات استراتژيک در مديريت و سازمان (تبريز، آموزش مديريت دولتي، 1380).
به نقل از سليمان ايران زاده، جهاني شدن و تحولات استراتژيک در مديريت و سازمان (تبريز، آموزش مديريت دولتي، 1380).
به نقل از
Dictionary of Philosophy, 1967, and Mac Grow – Hill, Encyclopedia of Science and Technology.
2- برگرفته از صفحات 84-80 همان
3- همان، ص 84.
4- عبدالعلي قوام، جهاني شدن و جهان سوم (تهران: وزارت خارجه، 1382)، چاپ سوم، ص 361.
5- عماد افروغ، اسلام و جهاني شدن (تهران: کانون و انديشه جوان، 1387) چاپ سوم، ص40.
6- محمود ستوده، جهاني شدن و همگرايي کشورهاي اسلامي (فصلنامه علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام، ش 42، 1387) ص 110.
7- همان.
8- علي محمدي، جهاني شدن و استعمار دوباره (تهران: نشرني، 1387) چاپ اول، ص 48-47
9- سيد محمدرضا طالقاني، فرايند جهاني شدن در دو نگاه (مجموعه مقالات جهاني شدن و دين محمد جواد صاحبي) (قم: احياگران سال 1382) چاپ اول، ص 219.
10- سعيد رضا عاملي، جهاني شدن و فضاي مذهبي (مجموعه مقالات جهاني شدن دين، محمد جوادصاحبي)، (قم: احياگران، 1382)، ص 156-155
11- مالکوم واترز؛ جهاني شدن، ترجمه اسماعيل مرداني گيوي و سياوش مريدي (تهران، سازمان مديريت صنعتي، 1379)، ص 12.
12- حميد مولانا، ارتباطات ميان فرهنگي ايران و آمريکا (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات، 1386)، چاپ اول، ص 29-28.

منبع: فصلنامه علمی ترویجی علوم سیاسی ش 49
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما