حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(5)
نويسنده:عليرضا جعفرزاده(*)
12.سيره امام حسين
در راه خدا به نيازمندان صدقه مي داد. ثروت را ذخيره نمي کرد. محاسن خويش را خضاب مي کرد.
خصلت هاي برجسته و سيره ي متعالي آن حضرت، در صحنه هاي مختلف انقلاب اسلامي در ميان مردم و مسئولان نيز جلوه داشت؛ براي نمونه: دولت قاطعانه رابطه ي خود را با آمريکا و رژيم صهيونيستي قطع کرد و مردم نيز به حمايت و پشتيباني آنها برخاستند و با برپايي تظاهرات و راهپيمايي حمايت خود را به مسئولان و مخالفت خود را به استکبار جهاني نشان مي دادند. مردم در سخت ترين شرايط محاصره و سختي پيشنهاد تسليم شدن در برابر آمريکا را نپذيرفتند. عزتمندانه به استقبال شهادت رفتند. جوانمردانه به مقاومت پرداختند و سرانجام طعم شيرين پيروزي را چشيدند و بر صدام و صداميان پيروز شدند و در ادامه با انقلاب صنعتي در تمام زمينه هاي اقتصادي و تکنولوژي و کشاورزي به خودکفايي رسيدند. در سياست خارجي با انگيزه امر به معروف و نهي از منکر بارها شهامت ملت ايران به گوش جهانيان رسيده است و در اين راستا هتاکي هاي دشمنان را حليمانه تحمل کردند.
13. زنان
در عاشورا دو زن از فرط عصبيت و احساس، به حمايت از امام
برخاستند و جنگيدند: يکي مادر عبدالله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خيمه به طرف دشمن روي کرد و امام او را برگرداند. ديگري مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردي را به وسيله آن کشت؛ سپس شمشيري گرفت و با رجزخواني به ميدان رفت که امام حسين او را هم به خيمه ها برگرداند.(1)
مجموعه ي اين بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسراي اهل بيت را تشکيل مي دادند که پس از شهادت امام و حمله ي سپاه کوفه به خيمه ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهي اسير شدند و به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
آموزش صبر: روحيه ي مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت ها درس ديگر نهضت بود. اوج اين صبوري و پايداري در رفتار و روحيات زينب کبري جلوه گر بود.
پيام رساني: افشاگري هاي زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدينه، پاسداري از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت و هم گفتگوهاي پراکنده به تناسب زمان و مکان.
روحيه بخشي: در بسياري از جنگ ها حضور تشويق آميز زنان در جبهه، به رزمندگان روحيه مي بخشيد. در کربلا نيز مادران و همسران بعضي از شهدا اين نقش را برعهده داشتند.
پرستاري: رسيدگي به بيماران و مداواي مجروحان از نقش هاي ديگر زنان در جبهه ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاري و مراقبت حضرت
زينب از امام سجاد يکي از اين نمونه هاست.(2)
اما درباره حضور زنان در انقلاب اسلامي، بيشتر به محور « پيام رساني» بايد اشاره کرد. مشارکت زنان در جهاد، شرکت در جبهه پيکار و همدلي و همراهي با نهضت مردانه امام خميني و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه هاي اين حضور است.
نقش زنان انقلاب اسلامي در نهضت امام خميني بسيار مهم و کارساز بود. آنان با سرپرستي بازماندگان بمباران و جنگ، درس « مديريت در شرايط بحران» را به دنيا دادند. آنان مجموعه بازمانده را در راستاي اهداف نهضت امام خميني هدايت کردند و با هر اقدام خنثي کننده نقشه هاي دشمن را خنثي ساختند.
زنان ايران با عمق بخشيدن به بعد عاطفي و تراژديک کربلا، گريه ها، شيون ها و عزاداري بر شهدا و تحريک عواطف مردم، جريان کربلا را در اذهان زنده مي کردند و بدين صورت به ماجراي کربلا عمق مي بخشيدند و بر احساسات نيز تأثير مي گذاشتند و از اين رهگذر انقلاب اسلامي ماندگارتر شد.
حفظ ارزش ها، درس ديگر زنان قهرمان انقلاب اسلامي از نهضت کربلا است. حفظ ارزش هاي ديني و اعتراض به هتک حرمت مقام مقدس زنان و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشم هاي آلوده از ديگر تأثيرگذاري هاي حماسه حسيني است.
14. خون
چون منطق ما منطق عاشورا بود با نفي « خود» اثبات « خدا» مي کرديم. خون، عزيزترين موجود پيکر انسان است که با نبود آن، جان هم وجود نخواهد داشت. با اين حساب، کسي که حاضر باشد از « خون» خويش در راه مکتب و عدالت و حق بگذرد، آماده ي جانبازي است و اين همان « شهادت طلبي» است که از الفباي « فرهنگ عاشورا» است.
هم آن که خون مي دهد و از جان مي گذرد، عزيز است و ماندگار و هم آن که در راه انتقام خون هاي به ناحق ريخته، قيام مي کند، کاري امام زمان گونه مي کند؛ چرا که آن حضرت خونخواه کشتگان کربلاست:« اين الطالب بدم المقتول بکربلا؟» و هم آنان که از خون شهيدان، الهام حماسه و فداکاري مي گيرند، شاگردان لايق مکتب شهادتند.
اينکه سيدالشهدا در آغاز حرکت به سوي کربلا فرمود: هرکس حاضر است خون قلب خويش را در راه ما نثار و ايثار کند، با ما همراه شود:« من کان باذلا فينا مهجته فليرحل معنا»(3)، اشاره به همين فرهنگ شهادت طلبي است. قداست خون شهيد نيز از همين جاست؛ چرا که او با خدا معامله مي کند و حق اوست که با اولين قطره خونش که بر زمين ريخته مي شود، آمرزيده شود:« اول ما يهراق من دم الشهيد يغفر له دنبه کله الا الدين»(4) و قطره خوني که در راه خدا ريخته شود، يا قطره اشکي از خوف خدا، محبوب ترين قطره نزد خداوند است:« ما من قطرة احب الي الله عز و جل من قطرتين: قطرة دم في سبيل الله و قطرة دمعة في سواد الليل لا يريد بها عبد الا الله»(5).
در روايات و زيارات نيز نسبت به سيدالشهدا و ياران شهيدش تعبيراتي از اين قبيل زياد است که : شما جان تان را، نفس تان را، ارواح تان را، خون تان را، خون قلب تان را، خودتان را و ... در راه خدا بذل و نثار کرديد. هر ملتي هم که اين روح و روحيه را داشته باشد، به عزت مي رسد و آنان که از خون دادن و جان باختن گريزانند، گرفتار ذلت مي شوند.
امام خميني مي فرمايد:« مسلم خون شهيدان انقلاب و اسلام را بيمه کرده است. خون شهيدان براي ابد درس مقاومت به جهانيان داده است و خدا مي داند که راه و رسم شهادت کورشدني نيست و اين ملت ها و آيندگان هستند که به راه شهيدان اقتدا خواهند نمود.»(6)
خون شان آيت سرافرازي است. رمز خودسوزي و جهان سازي است. سنگ خونرنگ هر مزار شهيد، غزل خون نشان جانبازي است.
پينوشتها:
*عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور.
1.زندگاني سيدالشهدا؛ ج 2، ص 236. به نقل از: لهوف، کبريت احمر و انساب الاشراف.
2. در اين زمينه رک به: مقاله « درس هاي امدادگري در نهضت عاشورا» از مؤلف( مجله پيام هلال، شماره 26، شهريور 1369).
3.مقتل الحسين مقرم؛ ص 194.
4. ميزان الحکمه؛ ج 5، ص 192( از پيامبر خدا).
5. همان؛ ص 187( از امام زين العابدين).
6. صحيفه نور؛ ج 20، ص 239.
ادامه دارد...
/ج