يادگار امام ونظام اسلامي (3)
درآمد
ارتباطات اوليه و نحوه آشنايي شما با مرحوم حاج سيد احمد آقا چگونه بود؟
يگانه رابطي كه محرم ترين كس به امام راحل بود، برادر بزرگوار ما حاج احمد آقا بود و امام راحل پيغامهاي خصوصي را به ايشان مي دادند تا او به شخصيتهاي علمي حوزه و شخصيتهاي مبارز و غيره منتقل كند. رسيدگي به خانواده هاي زندانيان را با دقت زياد انجام مي داد. همچنين براي اعلاميه ها و سخنرانيهايي كه امام راحل در نجف داشتند، باز ايشان رابط بود. در مسافرتي كه با حضرت آيت الله حاج آقا مصطفي خميني رحمه الله عليه به سوريه رفتيم و از آنجا مي خواستيم به عمره برويم، در سوريه حاج احمد آقا را ديديم. ايشان با خانم و فرزندشان آمده و مهمان آقاي موسي صدر بودند. متفقاً مشرف شديم و به مدينه رفتيم. آنجا بعد از زيارت قبر پيغمبر اكرم (ص) و ائمه اطهار(ع) و فاطمه زهرا سلام الله عليهم اجمعين، از مسجد شجره محرم شديم و به طرف خانه خدا آمديم. بيست روزي در مكه و مدينه بوديم. بعد به لبنان آمديم و مدتي در آنجا بوديم و با عده اي از شخصيتهاي سياسي مبارز ملاقاتها و جلساتي داشتيم. بعد به سوريه آمديم،اما مرحوم حاج آقا مصطفي چند روزي زودتر از ما به عراق و نجف رفت. مابعد از چند روز با فاصله يك روز با حاج احمد آقا به طرف نجف رفتيم و حاج احمد آقا ديگر در نجف ماند و در حوزه نجف مشغول درس شد. او در درس امام راحل و همچنين در درس مرحوم حاج آقا مصطفي كه اصول مي گفت، حاضر مي شد. پيش يكي از اساتيد آنجا هم اسفار مي خواند و خوب هم كار مي كرد و استعداد فوق العاده اي در بحثهايي كه مي كرد از خود نشان مي داد.
نقش ايشان را در جريانات انقلاب چگونه ارزيابي مي كنيد.
يك شب به من گفت، «در نوفل لوشاتو، اتاقي كه امام در آن مي خوابند در چشم انداز خانه اي است كه از آن دور اينها مي توانند نشانه بگيرند،تير بزنند يا با يك سلاحي چيزي... چه كار بايد بكنيم؟ اتاق امام را كجا قرار بدهيم؟» يعني در عين اينكه مسائل مبارزاتي و انقلابي و شخصيتهاي مختلف و مشربهاي مختلف، زبانهاي مختلف، مليتهاي مختلف، اينها را بايد جمع و جور بكند، در عين حال مواظب غذاي امام بود كه يكدفعه مسئله اي پيش نيايد. در ملاقاتهايي كه مي آيند چون خبر دادند كه اينها ممكن است در وقت بوسيدن دست، گردي چيزي بريزند در دست امام، اين جذب مي شود و مسائلي درست مي كند، مسئله حساس بود اين مسئله را هم مد نظر داشت. لذا معتقدم كه بايد درباره نقش مهمي كه حاج احمد آقا در حفظ جان امام داشت، بيشتر بحث شود.
در ملاقاتهايي كه افراد با امام داشتند و همچنين مسئله تصميم گيريهاي امام، خيلي مسئله مهمي بود و به نظر من يكي از حساس ترين ادوار تاريخ انقلاب محسوب مي شود. بعد كه امام به ايران آمدند، من در پاريس بودم و به طرف نجف حركت كردم تا خانواده ام را بردارم و به ايران بيايم. انقلاب كه پيروز شد، با اولين هواپيما آمديم. حالا جريانات در تهران شروع مي شود. جريان شوراي انقلاب مطرح مي شود، جريان دولت موقت مطرح مي شود، جريان نهضت آزادي و...در انتخاب اولين رئيس جمهور كه بنا بود بعضي از افراد كانديدا بشوند، روي بعضي از مسائل و مصالح، كانديدا نشدند و بني صدر راه پيدا كرد و او هم خودش يك بحث تاريخي دارد. اصلا مسئله روي كار آمدن بني صدر چه مشكلاتي درست كرد و به چه شكل بايد با آن برخورد مي شد كه واقعا خود آن مسئله، مسئله حساسي بود و حاج احمد آقا نقش مهمي در اينجا ايفا كرد. بني صدر هم كه يكي از مشكلات بود. سپس در مسائل جنگ و عوارض جنگ نقش خيلي مهمي دارد. من شاهد بودم خودش شخصا با فرماندهان در حال تماس بود، اوضاع جبهه ها را شخصا پيگيري مي كرد و به امام گزارش مي داد. يعني به اين اكتفا نمي كرد كه آنها گزارش كتبي بدهند، خودش وارد عمل مي شد. مي خواست اخبار دست اول و دقيق و درست را، بدون كم و زياد به امام منتقل بكند. مسئله قطعنامه و قبول آن، خودش خيلي مسئله است كه متأسفانه هنوز گفته نشده كه حاج احمد آقا چه نقش مهمي در اين مسائل داشت. در تمام جلساتي كه سران سه قوه هر هفته داشتند، حاج احمد آقا هم شركت مي كرد. تمام نظرات امام را منتقل مي كرد و محتواي جلسات را به امام (ره) منتقل مي كرد. مسئله جلسات سوه قوه وتصميم گيري هايي كه مي شدند ؛خيلي مهم بودند. بعد از رحلت امام بسيار درست عمل كرد، از رهبري بسيار دفاع كرد. سخنراني نكرد، الا اينكه تأييد رهبري را بكند و مردم را گرد رهبري نگه دارد و هميشه نسبت به دولت در مقام تقويت و پشتيباني بود. در عين حال نظراتش را هم مي گفت. اگر نظراتي داشت بيان مي كرد، اما هميشه، روش ايشان روش امام بود، در عين اينكه اگر جاي انتقاد بود، بيان مي كرد، لكن هميشه در مقام تقويت نظام و دولت رهبري بود. روابطش با روحانيت، چه جامعه مدرسين، چه روحانيت مبارز و چه روحانيون مبارز كه مسائل خيلي مهمي است، يكسان بود و نقش مهمي در اين مسائل داشت.
نظرتان درباره مقام علمي مرحوم حاج احمد آقا چيست ؟
حاج احمد آقا مسلما يك مجتهد متجزي بود. در اجتهاد او شكي ندارم. اظهار نظر مي كرد. در مباحث فقهي كه در جلسه هاي خصوصي داشتيم، بحث مي كرد، خيلي خوب صحبت مي كرد و بعضي از روحانيون كه سوابقش را در بعد علمي نديده بودند. تعجب مي كردند و به من مي گفتند، «عجب ! ما نمي دانستيم ايشان اين طور وارد است.» مي گفتم، «ايشان اهل نمايش و تظاهر نيست » با اين دلايل بايد عرض بكنم كه ايشان به عنوان يك فقيه مجتهد متجزي، با مسائل برخورد مي كرد. خودش صاحبنظر بود، اما در كنار امام، به حق، خود را كنار نهاده بود. يعني هر چه ايشان مي گفتند، همان مي كرد. هيچ وقت نظرات خودش را در مسائل انقلاب و مسائل سياسي اعمال نمي كرد، مگر امام با او مشورت مي كردند كه آن بحث ديگري بود، اما در رساندن پيام، حرفهاي امام را عينا روي كاغذ مي نوشت و منتقل مي كرد. مثلا امام به شوراي عالي قضايي و قوه قضاييه پيغام مي دادند كه اين كار را بكنيد و احمدآقا پيام را مي رساند و همه، صد در صد قبولش داشتند. وقتي او يك پيامي را چه شفاهي و چه كتبي مي آورد، در اين مسئله كسي شك نمي كرد كه حتي يك كلمه پس و پيش نشده است. تقواي ايشان را همه قبول داشتند.من شاهد اين مسئله بودم، هيچكس خدشه نمي كرد و اين خيلي مسئله مهمي است. ما نبايد اين را كوچك بگيريم. يك شخصي كه خودش صاحب رأي است، در هر جا براي خودش حرف و نظر دارد، وليكن در مقام اينكه مي خواهد مسائل امام را منتقل بكند، هيچگاه نظر خود را بيان نمي كند. كسي كه رأي ندارد و مقلد است، در اين مسائل راحت است. آن كسي كه رأي دارد، خيلي سخت است که يک راي را قبول نداشته باشداما در مقام رساندن اين رأي، هيچ اظهار نظر شخصي نكند و عين مطالب را منتقل بكند به طوري كه مخاطب خيال كند رأي خودش هم همين است. طوري نظرات و پيامها و دستورات امام را بيان مي كرد كه مخاطبش خيال مي كرد كه خودش هم صددرصد نظرش همين است. اين به نظر من خيلي مسئله مهمي است.
امام موجود فوق العاده اي بودند، يعني يك آدم عادي نبودند، غير از مسئله ارتباط با خدا كه «المؤمن ينظر بنورالله» خداوند به بندگان صالح خودش حقايق را نمايش مي دهد، امام اين طوري بودند، لكن غير از اين هوش و استعداد عجيبي داشتند كه اصلا فريب نمي خورند.
ايشان يك دفعه فرمودند، «طرف كه صحبت مي كند، مي فهمم دارد دروغ مي گويد يا راست مي گويد، اما طوري به حرفهاي او گوش مي دهم كه نمي فهمد و خيال مي كند كه دارد سر من كلاه مي گذارد. من نمي خواهم او را ناراحت و اذيت بشود، اما خوب من حواسم جمع است.»
ايشان يك وقت مي گفتند، «تو اين طور خيال نكن كه هر كس مي آيد پيش من صحبت مي كند، حالا ديگر تمام شد. نه، اينجا همين شكلي مي آيند، مي گويند، لكن من وقتي دهن را باز مي كنند و صحبت مي كنند، مي فهمم دارند دروغ مي گويند يا راست مي گويند.» امام يك موجود اين طوري بودند. در عين حال من قبول دارم يك سري مسائل امنيتي، يك سري مسائل تخصصي كه ممكن است بگوييم كه امام از اينها اطلاع نداشتند، اما مي بينيم حاج احمد آقا در اينها كارشناس بود. يعني با اينكه خودش كار نكرده بود، اما وقتي كه با متخصصش مي نشست و مسائل را مطرح مي كرد، آنها مي گفتند مثل يك آدم كارشناس است. خوب اين فرزند همان بشر بود. ديگر فرق نمي كند. شما البته حاج آقا مصطفي را نديده ايد. او هم يك آقاي خميني كوچك بود. اصلا اين دو تا پسر فوق العاده بودند. اينها به حق فرزندان آن بزرگوار بودند. اين طور افراد كم پيدا مي شوند كه اين قدر چيز فهم و ملتفت باشند. يك وقت مي بينيد كه كسي استعدادش قوي است، حافظه اش خوب است، يعني در مسائل علمي، اما در عرفيات و مسائل خارجي قوي نيست. داريم افراد اين طوري، اما اگر كسي پيدا بشود كه هم در مسائل علمي، هم در حافظه،هم در مسائل عرفي، حواسش خيلي جمع باشد كه نتوانند سرش كلاه بگذارند، اين خيلي كم است، يعني ما در طول تاريخ به ندرت مي بينيم افرادي را كه اين چنين باشند. ما تاريخ بزرگان را كه مطالعه مي كنيم، فلاسفه،فقهاي بزرگ، شخصيتهاي علمي، عرفياتشان ضعيف است، چون در تمام هوششان را متمركز بر مسائل علمي مي كنند، يا در برخورد با مسائل عرفيشان مي بينيم كه ممكن است سرشان كلاه برود. اما اينكه يكي پيدا بشود كه هم در مسائل علمي فوق العاده باشد، هم در عرفيات و در مسائل خارجي هم قوي باشد، عرض كردم كه جزو نوادر است و اين مسائل را ما در امام كاملا مي بينيم و در دو فرزندشان كه من با هر دو بزرگوار رحمه الله عليهما بودم و اين را كاملا مي ديدم. به حق، اينها فرزندان ايشان هستند. آنها هم همين سنخ بودند، به همين جهت، اين انقلاب ما مؤيد است از طرف خداوند تبارك و تعالي وبا اينكه با خطرات مواجه شد،خداوند،آن را از خطرات نجات داد. اما اين نجات و مصونيت، مقدار زيادش مرهون هوشياري و دقت نظر و فطانت امام راحل بود كه شياطين نتوانستند در انقلاب ما رخنه و نفوذي داشته باشند. بعد از امام، حاج احمد آقا يك استوانه ديگر بود. اين دو تن سبب شدند كه هيچ آدم نابابي نتواند در انقلاب رخنه كند. ممكن است كه يك نابابي در تشكيلات وارد مي شد، اما آنها مي شناختند و مي دانستند اين ناباب است.
در دوراني كه شهيد مظلوم آيت الله بهشتي با ليبرالها درگير بودند، مسائل و مباحث زيادي مطرح مي شدند، با توجه به ارتباط نزديك شما با آن شهيد بزرگوار و اطلاع از جزئيات مسائل و ارتباطي كه با دفتر حضرت امام از طريق مرحوم حاج احمد آقا داشتيد و با توجه به پيامهايي كه از خود حضرت امام مي رسيد، تحليل خود را از عملكرد حاج احمد آقا بيان كنيد.
در جريان جنگ تحميلي هما نطور كه فرموديد ايشان نقش والايي داشتند. در ارتباط با فرماندهي كل قوا و مسئولين جنگ اگر خاطراتي داريد، ذكر كنيد.
بعد از ارتحال امام ايشان در تثبيت رهبري نقش والايي داشتند. تحليل خود را از رويكرد ايشان بيان كنيد.
اين مسئله را ايشان نقل كردند و اين خودش خيلي مسئله بود براي خبرگان و ديگران. اين مسائل را كاملا از امام نقل مي کرد و از همه مهم تر مسئله سخنرانيهايي بود كه مي كرد. همان روز اول، شما اگر ملاحظه بكنيد، مي بينيد كه در سخنراني، متواضعانه رهبريت آيت الله خامنه اي را تأييد مي كرد و مي گفت كه ايشان با امام هيچ فرقي نمي كند، ايشان فرزند و شاگرد امام است. مرتب مردم را دعوت مي كرد به اطاعت و پيروي از ايشان و اين تقويت رهبريت خيلي نقش اساسي داشت. يكي از عوامل رسمي آرامش و استقرار رهبري آيت الله خامنه اي همراهي حاج احمد آقا بود. در هر موضعي كه رهبري را تضعيف مي كردند، ايشان پيام مي داد، تلگراف مي فرستاد. خودش مي رفت خيلي از مسائل را در سخنرانيها مطرح مي كرد. مسئله فكر مي كنم علني است يعني اين طوري نيست كه ما بيائيم مسائل مخفي را بيان بكنيم. همه ملت مي دانند. براي همه اين مسئله روشن است.
در عين حال انتقادهايي هم نسبت به برخي از مسئولين داشتند.
خاطراتي را از رسيدگي ايشان به ديگران و يا از ملاطفت و ارتباطات معنوي ايشان با دوستان و ياران و شاگردانشان بيان كنيد.
تاريخ ائمه (ع) را كه بگذاريم كنار، از بعد از ائمه اطهار (ع)، يك مورد كسي را در تاريخ سراغ داريد كه همه چي دستش و همه امكانات برايش فراهم باشد و هر كاري بتواند بكند، ولي يك ريال هم براي خودش ذخيره نكند. همان 700 ميليون توماني را كه سهم امام بود، همان روز دوم فوت امام در قم به شوراي مديريت تحويل داد كه تا سه سال از طرف امام به حوزه علميه شهريه مي دادند. چه كسي چنين كرده است ؟ فرزندان امام به دليل انتساب به ايشان از خيلي از لذائذ دنيا محروم بودند. اين واقعا اگر به دنيا گفته بشود، باعث تعجب دنياست. وضعيت اموال و دارايي امام از همسرشان، دخترهايشان، فرزندانشان و به خصوص حاج احمد آقا باعث تعجب دنيا مي شود. به سلامتي و پاكي بيت امام، به خصوص حاج احمد آقا سراغ ندارم. اگر هست بياورند بگويند كه من آگاهيم افزوده بشود. اين خيلي مسئله است. يعني دنيا روي اين حساب مي كند، كه واقعا دنيا بداند كه وضعيت رهبري جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي ما وضعيتش اين بوده است.
منبع:ماهنامه شاهد یاران ش 17
/ج