نگرش شما نسبت به پول چيست؟
نويسنده: سيمين موحد
تا همين اواخر قرن ها بود که در تمام فرهنگ هاي دنيا فقر و معنويت يکي شمرده مي شد و جست و جوي پول و ثروت به عنوان "مادي گرايي" و "مادي بودن" رد مي شده است. همه ما در مقطعي از دوران تحصيلي مان موظف بوده اين انشا "علم بهتر است يا ثروت" را بنويسيم و هرگز کسي نگفت که "هم علم خوب است و هم ثروت". مطالعه زندگي هنرمندان و انديشمندان بزرگي که در فقر مادي زندگي کردند و از دنيا رفتند هم مزيد به علت شد تا تصور اين که هم مي توان ثروتمند بود و هم عالم و خردمند و معنوي را به کلي کنار بگذاريم.
ساخت انواع فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني که حول قهرمان فقير معنوي و ضد قهرمان پولدار ظالم مي چرخد حاکي از همين نگرش نادرست نسبت به پول و ثروت است. واضح است که ما هر چقدر هم دلمان پول و ثروت بخواهد با اين همه ضرب المثل و حکايت و داستان منفي درباره پول و پولدار، نيروي دافعه در خودمان ايجاد مي کنيم نه جاذبه و طبعا هيچ کدام ما دلمان نمي خواهد "خرپول" محسوب شويم!
اما در رابطه با پول و ثروت هم تقريبا مثل هر موضوع ديگري، نگرش درست " هم اين/ هم آن" است نه " يا اين/ يا آن". هم علم خوب است هم ثروت. اگر به جاي اين که بچه مدرسه اي ها را وادار کنيم بين علم و ثروت يکي را انتخاب کنند (که معمولا براي نمره آوردن مجبورند علم را انتخاب کنند، هر چند ته دلشان ثروت بخواهند) به آنها بگوييم که مي توانند ثروتمند باشند، پولدار خردمند مهربان باشند، مي توانند در عمارتي بزرگ و زيبا با بهترين امکانات رفاهي زندگي کنند و با خدا باشند (مي دانم همين الان با خودتان داريد فکر مي کنيد"مگر مي شود؟!") آن وقت درس درست را به آنها داده ايم. اما ما خط کش دست مان گرفته ايم و در حالي که در يک طرف "ثروت" را گذاشته ايم در طرف ديگر همه چيزهاي خوبي که آنها را فضيلت به شمار مي آوريم قرار مي دهيم و با ثروت مي سنجيم. مثلا علم بهتر است يا ثروت (پس علم بهتر است) ادب مرد به ز دولت اوست (پس ادب بهتر است از دولت، که همان ثروت است) و الي آخر.
در تمام فرهنگ ها دو نگرش افراط و تفريطي در مورد پول وجود دارد. بعضي ها مي گويند "پول حلال همه مشکلات است". بعضي ها هم مي گويند "پول علت تمام مفاسد است" اما نگرش درست، راه ميانه اي است که همه واقعيت را در بر مي گيرد. واقعيت اين است که پول زندگي را راحت تر مي کند. هر کس که مي گويد پول مهم نيست هرگز بي پول نبوده است. همه ما به پول احتياج داريم و بيشترمان دلمان مي خواهد بيشتر از اين پول داشته باشيم چيزي که بايد بدانيم حقايقي درباره پول و طرز استفاده از آن است.
حقيقت اين است که پول همان انرژي است. هر چه انرژي بيشتري در ما جاري باشد پول بيشتري در زندگي مان جاري مي شود. يکي از اولين کارهايي که ما بايد بکنيم اين است که نگرش مان نسبت به پول را بررسي کنيم و ببينيم انرژيمان کجا مسدود شده است. اگر در خانواده اي بزرگ شده ايم که پدر و مادرمان نگرش منفي نسبت به پولدارها داشتند و خودشان هم راه استفاده درست از پول را بلد نبودند احتمالا ما هم با مشکلات مالي دست و پنجه نرم مي کنيم. اگر در خانواده اي بزگ شده ايم که نگرش کمبود بر آن حاکم بوده و همه چيز را براي "روز مبادا" نگه مي داشتند احتمالا ما هم بي اعتقاد به فراواني عالم هستي، از خرج کردن پول مي ترسيم و راه جاري شدن آن را بند مي آوريم. البته اين به معناي ولخرجي کردن و دوري از پس انداز نيست.
قوانين و رازهاي بسياري در رابطه با پول و ثروت هست. يکي از آنها که اين روزها زياد از آن حرف زده مي شود " قانون جذب" است. "قانون جذب" مي گويد همان چيزي را جذب مي کني که به آن فکر مي کني. اگر به فراواني و ثرت فکر کني، فراواني و ثروت را جذب مي کني. "راز" اين است که فقط به چيزي که مي خواهيم، فکر کنيم و از آن حرف بزنيم. ما هر چقدر هم دلمان ثروت بخواهد اگر مدام از کمبودها بناليم و اخبار فقر و بدبختي را تماشا کنيم و از آن حرف بزنيم، قادر نخواهيم بود ثروت را به سوي زندگيمان جذب کنيم عالم هستي بي نهايت وافر است. طبيعت سرشار از فراواني است. طبيعت دايم در حال بده بستان است؛ با گشاده دستي مي بخشد و دريافت مي کند. باران بي منت بر همه ما فرو مي بارد. آفتابي بي خست بر همه ما مي تابد . خدا با خلق هزاران هزار نباتات و حيوانات در دنيا فلسفه فراواني اش را براي ما به نمايش گذاشته است. اين ماييم که با اعتقادمان به کمبود، راه فراواني را در زندگي و در دنيامان مسدود کرده ايم. اکنون زمان آن فرا رسيده که خطامان را اصلاح کنيم و به نگرش الهي و معنوي بازگرديم. اکنون مي دانيم که فقط فضيلت نيست، و بهره مندي از فراواني و ثروت خدادادي عالم حق طبيعي و اوليه ماست.
در صحبت هاي خانوادگي و جمع هاي دوستانه توجه کن و ببين چه صحبت هايي درباره پول و ثروت مي شود. دقت کن و ببين نگرش حاکم در جمع چيست. آيا هر وقت چيزي براي خودت مي خري احساس گناه مي کني؟ بدان که لياقت اين را داري که به خودت برسي و هر از گاه هديه اي به خودت بدهي. يکي از روزهاي اين هفته اين کار را بکن. بخشيدن چيزهايي که نمي خواهيم اعتقاد ما به فراواني هستي را مي رساند و به شيوه اي قدرتمند مي گويد که ما تحت حمايتيم و هرگز محتاج نخواهيم بود. اين هفته چند لباس يا کفش يا وسيله اي را که نمي خواهي يا اضافي داري، به کسي ببخش يا بيرون بگذار. اين کار راه را براي ورود جريان انرژي تازه و چيزهاي نو به زندگي ات باز مي کند.
بر خلاف آنچه به ما گفته اند "پول در آوردن" استعداد يا دانشي اسرار آميز نيست که فقط به بعضي ها عطا شده بلکه مهارتي اکتسابي است که بيشتر ما در خانواده مان آن را کسب نکرده ايم . اين هفته يکي از راه هاي کسب اين مهارت را امتحان کن: کتابي در اين زمينه بخوان، بازي را که بر اين منظور طراحي شده بگير و تمرين کن؛ در سميناري يا کلاسي در مورد اين موضوع شرکت کن. به اين ترتيب عضلات فکري خودت براي جذب پول و فراواني بيشتر به زندگي ات را پرورش مي دهي.
يادت باشد پول وسيله است و مثل هر وسيله اي لازم است طرز استفاده از آن را ياد بگيريم. پول زياد تجلي فراواني عالم هستي است. ياد بگيريم از آن بهره مند شويم.
موفقيت در قابليت بهره مند از فراواني عالم هستي است.
منبع: موفقيت شماره 184
ساخت انواع فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني که حول قهرمان فقير معنوي و ضد قهرمان پولدار ظالم مي چرخد حاکي از همين نگرش نادرست نسبت به پول و ثروت است. واضح است که ما هر چقدر هم دلمان پول و ثروت بخواهد با اين همه ضرب المثل و حکايت و داستان منفي درباره پول و پولدار، نيروي دافعه در خودمان ايجاد مي کنيم نه جاذبه و طبعا هيچ کدام ما دلمان نمي خواهد "خرپول" محسوب شويم!
اما در رابطه با پول و ثروت هم تقريبا مثل هر موضوع ديگري، نگرش درست " هم اين/ هم آن" است نه " يا اين/ يا آن". هم علم خوب است هم ثروت. اگر به جاي اين که بچه مدرسه اي ها را وادار کنيم بين علم و ثروت يکي را انتخاب کنند (که معمولا براي نمره آوردن مجبورند علم را انتخاب کنند، هر چند ته دلشان ثروت بخواهند) به آنها بگوييم که مي توانند ثروتمند باشند، پولدار خردمند مهربان باشند، مي توانند در عمارتي بزرگ و زيبا با بهترين امکانات رفاهي زندگي کنند و با خدا باشند (مي دانم همين الان با خودتان داريد فکر مي کنيد"مگر مي شود؟!") آن وقت درس درست را به آنها داده ايم. اما ما خط کش دست مان گرفته ايم و در حالي که در يک طرف "ثروت" را گذاشته ايم در طرف ديگر همه چيزهاي خوبي که آنها را فضيلت به شمار مي آوريم قرار مي دهيم و با ثروت مي سنجيم. مثلا علم بهتر است يا ثروت (پس علم بهتر است) ادب مرد به ز دولت اوست (پس ادب بهتر است از دولت، که همان ثروت است) و الي آخر.
در تمام فرهنگ ها دو نگرش افراط و تفريطي در مورد پول وجود دارد. بعضي ها مي گويند "پول حلال همه مشکلات است". بعضي ها هم مي گويند "پول علت تمام مفاسد است" اما نگرش درست، راه ميانه اي است که همه واقعيت را در بر مي گيرد. واقعيت اين است که پول زندگي را راحت تر مي کند. هر کس که مي گويد پول مهم نيست هرگز بي پول نبوده است. همه ما به پول احتياج داريم و بيشترمان دلمان مي خواهد بيشتر از اين پول داشته باشيم چيزي که بايد بدانيم حقايقي درباره پول و طرز استفاده از آن است.
حقيقت اين است که پول همان انرژي است. هر چه انرژي بيشتري در ما جاري باشد پول بيشتري در زندگي مان جاري مي شود. يکي از اولين کارهايي که ما بايد بکنيم اين است که نگرش مان نسبت به پول را بررسي کنيم و ببينيم انرژيمان کجا مسدود شده است. اگر در خانواده اي بزرگ شده ايم که پدر و مادرمان نگرش منفي نسبت به پولدارها داشتند و خودشان هم راه استفاده درست از پول را بلد نبودند احتمالا ما هم با مشکلات مالي دست و پنجه نرم مي کنيم. اگر در خانواده اي بزگ شده ايم که نگرش کمبود بر آن حاکم بوده و همه چيز را براي "روز مبادا" نگه مي داشتند احتمالا ما هم بي اعتقاد به فراواني عالم هستي، از خرج کردن پول مي ترسيم و راه جاري شدن آن را بند مي آوريم. البته اين به معناي ولخرجي کردن و دوري از پس انداز نيست.
قوانين و رازهاي بسياري در رابطه با پول و ثروت هست. يکي از آنها که اين روزها زياد از آن حرف زده مي شود " قانون جذب" است. "قانون جذب" مي گويد همان چيزي را جذب مي کني که به آن فکر مي کني. اگر به فراواني و ثرت فکر کني، فراواني و ثروت را جذب مي کني. "راز" اين است که فقط به چيزي که مي خواهيم، فکر کنيم و از آن حرف بزنيم. ما هر چقدر هم دلمان ثروت بخواهد اگر مدام از کمبودها بناليم و اخبار فقر و بدبختي را تماشا کنيم و از آن حرف بزنيم، قادر نخواهيم بود ثروت را به سوي زندگيمان جذب کنيم عالم هستي بي نهايت وافر است. طبيعت سرشار از فراواني است. طبيعت دايم در حال بده بستان است؛ با گشاده دستي مي بخشد و دريافت مي کند. باران بي منت بر همه ما فرو مي بارد. آفتابي بي خست بر همه ما مي تابد . خدا با خلق هزاران هزار نباتات و حيوانات در دنيا فلسفه فراواني اش را براي ما به نمايش گذاشته است. اين ماييم که با اعتقادمان به کمبود، راه فراواني را در زندگي و در دنيامان مسدود کرده ايم. اکنون زمان آن فرا رسيده که خطامان را اصلاح کنيم و به نگرش الهي و معنوي بازگرديم. اکنون مي دانيم که فقط فضيلت نيست، و بهره مندي از فراواني و ثروت خدادادي عالم حق طبيعي و اوليه ماست.
تمرين
در صحبت هاي خانوادگي و جمع هاي دوستانه توجه کن و ببين چه صحبت هايي درباره پول و ثروت مي شود. دقت کن و ببين نگرش حاکم در جمع چيست. آيا هر وقت چيزي براي خودت مي خري احساس گناه مي کني؟ بدان که لياقت اين را داري که به خودت برسي و هر از گاه هديه اي به خودت بدهي. يکي از روزهاي اين هفته اين کار را بکن. بخشيدن چيزهايي که نمي خواهيم اعتقاد ما به فراواني هستي را مي رساند و به شيوه اي قدرتمند مي گويد که ما تحت حمايتيم و هرگز محتاج نخواهيم بود. اين هفته چند لباس يا کفش يا وسيله اي را که نمي خواهي يا اضافي داري، به کسي ببخش يا بيرون بگذار. اين کار راه را براي ورود جريان انرژي تازه و چيزهاي نو به زندگي ات باز مي کند.
بر خلاف آنچه به ما گفته اند "پول در آوردن" استعداد يا دانشي اسرار آميز نيست که فقط به بعضي ها عطا شده بلکه مهارتي اکتسابي است که بيشتر ما در خانواده مان آن را کسب نکرده ايم . اين هفته يکي از راه هاي کسب اين مهارت را امتحان کن: کتابي در اين زمينه بخوان، بازي را که بر اين منظور طراحي شده بگير و تمرين کن؛ در سميناري يا کلاسي در مورد اين موضوع شرکت کن. به اين ترتيب عضلات فکري خودت براي جذب پول و فراواني بيشتر به زندگي ات را پرورش مي دهي.
يادت باشد پول وسيله است و مثل هر وسيله اي لازم است طرز استفاده از آن را ياد بگيريم. پول زياد تجلي فراواني عالم هستي است. ياد بگيريم از آن بهره مند شويم.
موفقيت در قابليت بهره مند از فراواني عالم هستي است.
منبع: موفقيت شماره 184