يک هفته رژيم شادي
نويسنده: سيمين موحد
شادي عنصر گمشده زندگي امروزي است عصر جديد با تمام پيشرفت هاي فني و دستاورهاي تکنولوژي که به همراه آورده، شادي را براي انسان امروزي به ارمغان نياورده است. ماشين آلات مدرن و اختراعات حيرت انگيز و اعجاب آوري چون اتومبيل، هواپيما، تلويزيون، اينترنت و هزاران اختراع و پيشرفت حيرت انگيز در حوزه هاي علم و پزشکي و فضانوردي و ... زندگي انسان امروزي را به نقطه اي رساند که تا دو قرن پيش نمي شد خوابش را هم ديد. سطح زندگي ما انسان ها به حدي بي سابقه در تمام طول خلقتمان رسيده است. اما کيفيت زندگيمان نه. چرا؟
چون کيفيت زندگي ما ربطي به چيزهايي که داريم و مواهب مادي اي که از آن بهره منديم ندارد، بلکه به توانايي شاد بودنمان بستگي دارد. قابليت شاد بودن هم ناشي از توجه کردن به زمان حال است. توجه کرده اي که وقتي تمام توجه ات را به همين لحظه معطوف مي کني تمام نگراني ها و ناراحتي هايت از بين مي رود؟
ما گذشته و آينده را مثل دو چمدان سنگين با خودمان حمل مي کنيم. چطور مي شود در حال حمل دو چمدان سنگين در طول مسيري پرپيچ و خم شاد بود؟ فقط وقتي چمدان ها را زمين مي گذاريم و از افسوس خوردن درباره گذشته و نگراني درباره آينده دست مي کشيم مي توانيم نفس راحتي بکشيم و سبکبال پيش برويم. شادي همان احساس سرخوشي و سبکبالي است که مي گويد همه چيز روبه راه است. شادي در زندگي کردن در زندگي حال است.
از آنجا که "مشابه، مشابه را جذب مي کند" شادي هم شادي بيشتر جذب مي کند. آدم شاد، آدم هاي شاد و رويدادهاي شاد را به زندگي اش جذب مي کند. بسياري از ما فکر مي کنيم اگر اين چيزهاي معين را داشته باشيم شاد مي شويم. ما فهرستي طولاني از خواسته هايمان داريم و به خودمان مي گوييم هر وقت اينها را داشته باشم شاد مي شوم. در حالي که قضيه برعکس است. ما اول بايد شاد باشيم تا بعد به خواسته هايمان برسيم چون وقتي شاد هستيم تمام هستي دست به دست هم مي دهد تا آرزويمان را برآورده کند.
پس هر کاري که لازم است بکن تا شاد باشي. ببين چه جيزهايي در زندگي شادت مي کند. اين در مورد آدم هاي مختلف فرق مي کند. بعضي ها با شنيدن موسيقي دلخواهشان شاد مي شوند؛ بعضي ها با رفتن به ميهماني و مصاحبت با ديگران ؛ بعضي ها با درست کردن غذاي دلخواهشان؛ عده اي با ديدن فيلم محبوب شان؛ عده اي با وقت گذراندن با اعضاي خانواده؛ بعضي با تنها بودن در دل طبيعت شاد مي شوند و عده اي هم از بازي با بچه ها يا انجام دادن کاري خلاق و درست کردن چيزي با دست و فکرشان شاد مي شوند. از هر راهي که شاد مي شوي از همين امروز مدتي از وقتت را به انجام دادن کاري که از آن لذت مي بري و شادت مي کند، اختصاص بده. شاد بودن دليل نمي خواهد. فقط بايد شادي را انتخاب کني پس بي دليل شاد باش.
شنبه: يک کتاب خنده دار مي خوانم يا فيلم کمدي مي بينم.
يک شنبه: غذاي مورد علاقه ام را مي پزم و ظرفي هم به همسايه مي دهم.
دو شنبه: به سي دي موسيقي دلخواهم گوش مي کنم يا نيم ساعت آواز مي خوانم.
سه شنبه: به دل طبيعت مي روم.
چهارشنبه: به ملاقات دوستي مي روم.
پنج شنبه: يک نفر را شاد مي کنم و مي بينم که خودن هم شاد مي شوم.
جمعه: به جمعه بازار مي روم و براي خودم هديه اي مي خرم.
در تمام طول هفته توجه ات را روي زمان حال متمرکز کن و ببين چه چيزهاي ديگري به تو احساس شادي مي بخشد. طي روزهاي بعد آن را امتحان کن. شاد بودن را به روش زندگي ات بدل کن. نعمت و برکت، سلامت و ثروت هم به طور طبيعي به دنبالش مي آيد. بر خلاف باورهاي رايج خيلي ها در گذشته، شاد بودن مغايرتي با معنوي بودن ندارد. پس شاد باش. "شادي و شکر گزاري درها را باز مي کنيد."
موفقيت در شاد بودن است.
منبع: راز موفقيت شماره 187
چون کيفيت زندگي ما ربطي به چيزهايي که داريم و مواهب مادي اي که از آن بهره منديم ندارد، بلکه به توانايي شاد بودنمان بستگي دارد. قابليت شاد بودن هم ناشي از توجه کردن به زمان حال است. توجه کرده اي که وقتي تمام توجه ات را به همين لحظه معطوف مي کني تمام نگراني ها و ناراحتي هايت از بين مي رود؟
ما گذشته و آينده را مثل دو چمدان سنگين با خودمان حمل مي کنيم. چطور مي شود در حال حمل دو چمدان سنگين در طول مسيري پرپيچ و خم شاد بود؟ فقط وقتي چمدان ها را زمين مي گذاريم و از افسوس خوردن درباره گذشته و نگراني درباره آينده دست مي کشيم مي توانيم نفس راحتي بکشيم و سبکبال پيش برويم. شادي همان احساس سرخوشي و سبکبالي است که مي گويد همه چيز روبه راه است. شادي در زندگي کردن در زندگي حال است.
از آنجا که "مشابه، مشابه را جذب مي کند" شادي هم شادي بيشتر جذب مي کند. آدم شاد، آدم هاي شاد و رويدادهاي شاد را به زندگي اش جذب مي کند. بسياري از ما فکر مي کنيم اگر اين چيزهاي معين را داشته باشيم شاد مي شويم. ما فهرستي طولاني از خواسته هايمان داريم و به خودمان مي گوييم هر وقت اينها را داشته باشم شاد مي شوم. در حالي که قضيه برعکس است. ما اول بايد شاد باشيم تا بعد به خواسته هايمان برسيم چون وقتي شاد هستيم تمام هستي دست به دست هم مي دهد تا آرزويمان را برآورده کند.
پس هر کاري که لازم است بکن تا شاد باشي. ببين چه جيزهايي در زندگي شادت مي کند. اين در مورد آدم هاي مختلف فرق مي کند. بعضي ها با شنيدن موسيقي دلخواهشان شاد مي شوند؛ بعضي ها با رفتن به ميهماني و مصاحبت با ديگران ؛ بعضي ها با درست کردن غذاي دلخواهشان؛ عده اي با ديدن فيلم محبوب شان؛ عده اي با وقت گذراندن با اعضاي خانواده؛ بعضي با تنها بودن در دل طبيعت شاد مي شوند و عده اي هم از بازي با بچه ها يا انجام دادن کاري خلاق و درست کردن چيزي با دست و فکرشان شاد مي شوند. از هر راهي که شاد مي شوي از همين امروز مدتي از وقتت را به انجام دادن کاري که از آن لذت مي بري و شادت مي کند، اختصاص بده. شاد بودن دليل نمي خواهد. فقط بايد شادي را انتخاب کني پس بي دليل شاد باش.
تمرين
شنبه: يک کتاب خنده دار مي خوانم يا فيلم کمدي مي بينم.
يک شنبه: غذاي مورد علاقه ام را مي پزم و ظرفي هم به همسايه مي دهم.
دو شنبه: به سي دي موسيقي دلخواهم گوش مي کنم يا نيم ساعت آواز مي خوانم.
سه شنبه: به دل طبيعت مي روم.
چهارشنبه: به ملاقات دوستي مي روم.
پنج شنبه: يک نفر را شاد مي کنم و مي بينم که خودن هم شاد مي شوم.
جمعه: به جمعه بازار مي روم و براي خودم هديه اي مي خرم.
در تمام طول هفته توجه ات را روي زمان حال متمرکز کن و ببين چه چيزهاي ديگري به تو احساس شادي مي بخشد. طي روزهاي بعد آن را امتحان کن. شاد بودن را به روش زندگي ات بدل کن. نعمت و برکت، سلامت و ثروت هم به طور طبيعي به دنبالش مي آيد. بر خلاف باورهاي رايج خيلي ها در گذشته، شاد بودن مغايرتي با معنوي بودن ندارد. پس شاد باش. "شادي و شکر گزاري درها را باز مي کنيد."
موفقيت در شاد بودن است.
منبع: راز موفقيت شماره 187