نویسنده: مولود شفیعی
جنگ در قرآن
جنگ های حق طلبانه
جنگ برای مقابله با کفار: پیغمبر اسلام تا آن وقتی که در بستر مرگ خوابیده بود، سپاهش را بیرون مدینه تجهیز کرده بود برای مقابله با کفار. (60/4/8، بیانات امام در جمع اقشار مختلف مردم صحیفه نور/50/15).
جنگ برای مصلحت اسلام: حضرت علی(علیه السلام) سه جنگی را که کرده با اصحاب پیغمبر، با نزدیکان پیغمبر، با مقدس های حقه بازکرده و این برای مصلحت اسلام بوده است. گرچه من می دانم که در بعضی دل ها اشکال به حضرت امیر(علیه السلام) هم هست، بعضی اشخاص به حضرت امیر هم اشکال می گیرند ولی جرأت نمی کنند بگویند که «چرا با مسلمان ها جنگ کرده است!» لکن حضرت امیر (علیه السلام)تابع اسلام است، اسلام بگوید با مسلمین جنگ کن، جنگ
می کند(64/1/15).
جنگ برای شکستن اغنیا:جنگ های پیغمبر همه اش با اغنیا و گردن کلفت ها و ثروتمندها بود(58/2/29).
جنگ های باطل
تفاوت جنگ ها :ظل الله و ظل شیطان اهداف جنگ هاست و جنگ علی بن ابیطالب(علیه السلام)با جنگ معاویه ماهیتاً فرق دارد، ذاتاً فرق دارد، یکی شمشیر می کشد و ظل الله است، ظل خداست، یکی شمشیر می کشد و ظل شیطان است، ماهیتاً این دو با هم فرق دارند(59/3/20)
رضایت الهی و شیطانی اهداف جنگ ها:فرق است ما بین ایده شما و دشمن های شما. آنها برای قدرتمندی، برای نمایش قدرت، برای شیطان، با اسلام به جنگ برخواستند و شما برای خدا و برای رضای او و قوت دادن به اسلام و پیاده کردن احکام اسلام به دفاع برخواستید. شما مدافع انسان های مظلوم در طول تاریخ هستید. مدافعات شما از اسلام است و پیروزی شما انحصار به پیروزی در میدان ندارد. شما در تمام ابعاد در طول تاریخ پیروز هستید و پیروزی شما پشتوانه پیروزی مستضعفین جهان است در طول تاریخ. شمایی که با آغوش باز و با روی گشاده به طرف الله، لقاء الله و به طرف شهادت می روید پیروز هستید، چه در میدان جنگ پیروز بشوید و چه خدایی نخواسته شکست بخورید که نخواهید خورد. شما آن چیزی را که همراه دارید و آنها سخط خدا را . شما ایمان را همراه دارید و آنها طرفداری از کفر را. شما آرامش قلبی دارید و در این جنگ با آرامش، با خاطر آسوده، با این ایده که اگر شهید بشوم، پیروزم و اگر پیروز بشوم هم پیروزم. شما این را دارید و آنها از مرگ فرار می کنند. بین این دو طایفه بسیار فرق است، آنکه مرگ را در آغوش میگیرد برای اینکه شهادت است، برای اینکه از اسلام است، برای اینکه دفاع از حق است و آنکه از مرگ فرار می کند، برای اینکه برای طعمه، جنگ می کند(60/12/18)
وجوب دفاع و استقامت و ضرورت آن
لزوم مهیا شدن برای دفاع: قضیه جهاد یک قضیه است، قضیه خاصی هست، برای گروه معینی هست با شرایطی، لکن قضیه دفاع، عمومی است. مرد، زن، بزرگ، کوچک، پیر، جوان همان طوری که عقل انسان هم حکم می کند که اگر کسی هجوم آورد برای منزل کسی، اهالی آن منزل، هرکه هست دفاع کند از خودشان. اگر چنانچه هجوم آورد کسی به شهر کسی، اهالی شهر برای حفظ جان خودشان دفاع می کنند. دیگر اینجا هیچ شرطی نیست. همه دفاع باید بکنند و اگر به کشور ما، کشور اسلامی ما هجوم آوردند و بخواهند تعدی و تجاوز بکنند، بر همه افراد مملکت، بر همه افراد کشور، چه زن، چه مرد، کوچک ، بزرگ، اینجا دیگر شرطی نیست، بر همه واجب است که دفاع کنند و لهذا حال دفاع فرق دارد با حال جهاد، حال جهاد شرایط دارد، حال دفاع شرطی ندارد، بایددفاع بکنند حتی یک پیرمرد هم که خیلی کار از او نمی آید باید شرکت کند در دفاع، آنقدر که می تواند دفاع کند(59/1/26)
وجوب دفاع از اسلام:امروز جنگ بین اسلام وکفر است و برهمه مسلمین واجب است که دفاع کنند از اسلام(59/7/5).
دفاع بر همه واجب است:تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را، کشته بشویم تکلیف را عمل کردیم، بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم، در اول هم که با این رژیم فاسد پهلوی مخالفت کردیم منطق ما همین بود. منطق این نبود که ما حتماً باید پیش ببریم، منطق این بود که برای اسلام مشکلات پیدا شده است، احکام اسلام دارد از بین می رود، مظاهر اسلام دارد از بین می رود و ما مکلفیم هر چه قدر داریم با آنها مقابله کنیم، کشته هم بشویم، اهمیتی ندارد، بکشیم هم که ان شاءالله موفق خواهیم شد به جنت و بهشت ان شاء الله. شما هیچ وقت از هیچ چیز هراس نداشته باشید. شما برای حفظ اسلام دارید جنگ می کنید. الان اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است و شما باید از اسلام پیروی کنید، حمایت کنید و دفاع کنید. دفاع یک امر واجبی است بر همه کس، که هر مقدار قدرت دارد باید دفاع بکند از اسلام(59/7/8).
وجوب دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی:از امور مهمه ای که بر همه ما واجب است دفاع از اسلام، دفاع از جمهوری اسلامی است و آن بستگی دارد به وحدت. هرکس در هر لباسی باشد و در هر مکانی باشد، زبانش جریان پیدا می کند برای اینکه با واسطه هایی بخواهد ایجاد اختلاف بکند بین شما، این از جنود ابلیس و مطرود است پیش خدا و مسئول است پیش خدا ولو اینکه یک آدمی باشد که نماز شبش ترک نمی شود. این مسأله، مسأله مهمی است، مسأله وحدت بین شما و وحدت همه قشرهای مختلف ایرانی. یک امر مهمی است برای حفظ کیان اسلام که واجب است بر همه ما، چنانچه بر همه واجب است که هر طور می توانیم دفاع کنیم از اسلام، امروز قضیه، قضیه دفاع است ، دفاع از یک قدرت هایی که می خواهند حمله کنند، می خواهند هر طوری شده است باز شما را و ما را برگردانند به اسارت اولی و این دفعه اگر اینها خدایی نخواسته یک قدرتی پیدا کنند، مثال سابق نیست ، آنها اساس اسلام را از بین می برند، برای اینکه دیدند اسلام است که می تواند کار بکند و در مقابل بایستد و این یک فریضه ای است که بر همه ما، از اهم فرایض است حفظ اسلام، یعنی حفظ احکام اسلام بالاتر است. اساس اسلام اول است، دنبال او اساس احکام اسلام است. بر همه ما، بر همه شما به مقداری که قدرت داشته باشیم، به مقداری که توانایی داشته باشیم واجب است که جدیت کنیم(65/4/28)
لزوم تفکر دفاعی برای جوانان:باید هر جوانی یک نیرو باشد برای دفاع از اسلام(64/1/25)
ضرورت دفاع از انقلاب اسلامی در دو مرکز علمی:امروز یکی از ضروری ترین تشکل ها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند، فرزندان بسیجی ام در این مراکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقی نه غربی» باشند، امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی آمریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می پذیرد. و مسائل اقتصادی بسیجیان به عهده این دو پاسگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوب های اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند. من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تأکید می کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابر قدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت(67/9/2)
نقش مساجد در جنگ و دفاع
مسجد، مرکز گسیل نیرو برای سرکوبی کفار:مسجد در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکت های اسلامی بوده، از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می شده است و از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در بیرق اسلام بوده است. همیشه در صدر اسلام مسجد مرکز حرکات و جنبش ها بوده است(58/2/1)
ویژگی های رزمندگان صدر اسلام
برای این که اینها دریافته بودند این مطلب را که ما اگر کشته بشویم به شهادت می رسیم. با این روحیه قوی، که ما بکشیم سعادتمندیم، کشته هم بشویم سعادتمندیم، با همچون روحیه ای پیش رفتند و شکست دادند. در عین حالی که لشکر اسلام در آن وقت یک لشکر بسیار ضعیفی بود از حیث قوای مادی تجهیزات جنگی هم نداشتند، هر چند نفرشان گاهی یک شمشیر، یک شتر، اسب و گاهی وقت ها یک روز، یک شبانه روز را با یک خرما یک نفر آدم زندگی می کرد و در یک نقلی هست که در جنگی یک خرما را این می گذاشت دهن خودش یک قدری شیرین می شد، می داد به رفیق خودش، او می داد به رفیقش، او به رفیقش، او می داد، او می داد تا آخر، اما روحیه شان قوی بود. قدرت روحی، آن قدرتی است که انسان را پیروز می کند، هر چه تجهیزاتش زیاد باشد و هر چه عیش و نوش داشته باشند، روحیه شان ضعیف است(58/2/29)
فداکاری زنان در جنگ های صدر اسلام:زنان در صدر اسلام با مردان در جنگ ها شرکت می کردند. ما دیدیم که زنان همدوش مردان، بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستادند، خود و بچه های خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند (57/12/15).
جنگ با زحمت برای اطاعت خدا:ما باید خودمان را بسازیم یعنی توجه کنیم به اینکه بزرگان ما، پیشواهای ما چه کردند، برای اسلام، برای مسلمین چه کرده اند، چه می خواستند بکنند. پیغمبر اکرم که سیزده سال در مکه رنج کشید، حبس بود، زجر کشید، توهین شد، هزار جور فشار بود، در آنجا صبر کرد و دعوت کرد اشخاص را، بعد هم که ملاحظه فرمود نمی شود درآنجا کار را پیش برد هجرت کردند به مدینه. در آنجا، افرادشان یک سری آمدند جمع شدند، ده سال هم که در آنجا بودند تمام هَمِ شان بر این بود که با این قلدرها و این هایی که ظالم بودند، منافع ملت ها را می خواستند بخورند، با اینها جنگ کرد تا اینها را آن مقداری که شد ساقط کرد ولی صبر کرد. این مسلمین که در آن وقت جنگ می کردند، جنگ هایشان جنگ هایی بود که وقتی انسان تاریخ را می بیند تعجب می کند چطور اینها با این عدد کم آن طور شهامت داشتند.
پیغمبر در بعضی از جنگ ها شکست می خورد، حضرت سید الشهدا را کشتند، اما اطاعت خدا بود، تمام حیثیت برای او بود از این جهت هیچ شکستی در کار نبود، اطاعت کرد، تمام شد با اینکه خوب شکست هم داد همه را، همه سلطنت معاویه و اینها را، به هم زد (57/9/11).
عقیده و ایمان
ایمان و تعهد مؤمنین عامل پیروزی: در صدر اسلام جناح مؤمنین با ساز و برگ اندک و ایمان و تعهد بسیار بر جناح های کفر مجهز به همه نوع ساز و برگ فراوان و قدرت های شیطانی پیروز گردیدند (60/4/18).
ننگ درخواست از غیرخدا:فرق بین یک دولت اسلامی و یک ارتش اسلامی، با یک دولت غیراسلامی و ارتش غیراسلامی این است که اینها اگر چنانچه خدای نخواسته شکست هم بخورند، دستشان را پیش دیگری دراز نمی کنند، اینها عار این را که به دیگران بگویند بیایید و به ما کمک کنید، تحمل نمی کنند، اینها مسلمانند، اینها پیش خدا و به درگاه خدا دست دراز می کنند و کسی که به پیشگاه خدا دست خودش را دراز کرد همه را پشت سر می گذارد (61/7/11)
صعود به قله ایمان:اینان آیا ندیده اند که در ظرف مدت کوتاهی جوانان غیور ایران در سایه معنویت اسلام از پرتگاه هایی که قدرت های نفت خوار و مفت خوار برای سقوط آنان ایجاد کرده بودند به صورتی معجزه آسا نجات یافته و به قله بلند ایمان و تعهد به اسلام صعود نموده اند و با شجاعت و شهامت کم نظیر بر کفر جهانی تاخته و آنان را از کشور عزیز خود بیرون رانده اند. (62/6/31).
شهادت طلبی
فداکاری در راه قرآن:صدر اسلام پیغمبر اکرم شاهد شهدای بسیار بوده است و حضرت امیر (علیه السلام)هم شهید شد و شاهد شهدای بزرگی بود. اسلام همیشه از این فدایی ها داشته است و قرآن کریم به همه ما و به همه بشر حق دارد، سزاوار است که ما در راه او فداکاری کنیم(58/6/15).
رزمندگان پیرو سید الشهداء:پیروان سید الشهداء، شهیدان جاویدی هستند که تاریخ می گوید هر یک از جوانان و یاران او که به شهادت می رسیدند، رخسار مبارکش افروخته تر و آثار شجاعت و تصمیم در او بارزتر می گردید و آنان یادگار شجاعان صدر اسلام هستند که پرچم از دست هر یک از فرماندهان می افتاد، دیگری پرچم را می گرفت و به رزم در راه هدف ادامه می داد(60/7/8).
پیروزی خون بر شمشیر:اشتباهشان در همین است که خیال می کنند زیادی جمعیت و زیادی اسلحه کار انجام می دهد و نمی دانند که آن چیزی که کار را انجام می دهد بازوی قوی افراد است. افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاء الله، این هاست که پیروزی می آورد. پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد. پیروزی را افراد و جمعیت های زیاد نمی آورد، پیروزی را قدرت ایمان می آورد «ما اکثر الضجیج و اقل الجیج» (بحارالانوار /ج 27/ص181). حاجی خیلی می رود مکه، لکن آن که حج الهی را به جا می آورد، کم است (60/12/18).
منبع : ماهنامه موج عصر شماره 13 و 14